مجتبا یوسفیپور – سینمای ایران هفته پرخبری را پشت سر گذاشت. همچنان کم و بیش خبرهایی در ارتباط با بازداشت مستندسازان منتشر میشود و خانه سینما، پابرجا، همچنان بیانیه صادر میکند.
این هفته در خبرهای تولید و اکران نگاهی داریم به ماجرای دعوا بر سر ساخت فیلمی از زندگی کوروش کبیر، به همراه آخرین خبرها از فیلم تازه داریوش مهرجویی و همچنین معرفی فیلمهایی که از این هفته به نمایش عمومی در خواهند آمد. همچنین این هفته بعد از یکی دو هفته غیبت، فرج الله سلحشور، فیلمساز ارزشی با اظهار نظرهایی تازه و اعلام آمادگی برای رقابت با استیون اسپیلبرگ، به گزارش سینمایی هفتگی ما بازگشته است!
کیهان، مستندسازان بازداشتی و معنای رسانه ملی!
ماجرای بازداشت مستندسازان مثل هر خبر دیگری چند روزی تیتر اول همه رسانهها بود و بعد روز به روز کمرنگ و کمرنگتر شد و به احتمال زیاد، به زودی همه فراموشش میکنند تا وقتی که خبر دادگاه و احکام سنگین صادره برای مستندسازان اعلام شود و باز همه رسانهها در ارتباط با آن بنویسند و محکومش کنند.
اما اگر رسانههای خارج از ایران در حال فراموش کردن این موضوع هستند، در عوض “کیهان” چاپ تهران همچنان به حاشیههایش میپردازد و سعی میکند تا تنور داغ است، از بیانیه و دفاع خانه سینما نانی برای خود و همپالگیهایش در معاونت سینمایی بپزد. و البته گاه دقت در برخی از نوشتههای این روزنامه بیفایده نیست، چرا که شاید اخبار عادی این روزنامه اعتبار خبری نداشته باشند اما در موارد امنیتی مانند پرونده مستندسازان، معمولاً آنچه هیأت تحریریه کیهان میداند و میان خبرهایشان برای روی دادن آن در آینده زمینهسازی میکند، کس دیگری نمیداند. بنابراین، گاه میتوان نوشتههای کیهان را پیشنویسی از ادعانامه دادستان دادگاه دانست!
کیهان: “فروش ممتد چندین کار که درست در راستای نگاه بیبی سی تولید شده باشد غیرممکن است، مگر با سفارش قبلی یا از آن بدتر همسویی قلبی فیلمساز با جریان آن طرف آبی.”
کیهان در مطلبی با حمله به خانه سینما برای حمایت از مستندسازان، در ارتباط با فروش و عرضه این مستندها به بیبی سی نوشت: “فروش ممتد چندین کار که درست در راستای نگاه بی بی سی تولید شده باشد غیر ممکن است، مگر با سفارش قبلی یا از آن بدتر همسویی قلبی فیلمساز با جریان آن طرف آبی.” و در ادامه به خانه سینما پند داد که بهتر است جلوگیری کند از “دخالت در مسألهای است که جز وزارت اطلاعات همه ما بدان جاهلیم و بهتر است بگذاریم این وزارت کار خود را پیش برد. در صورتی که از مستندسازان مدرکی باشد به دادگاه ارائه خواهد شد، اگر نه چه حاجت به جنجال؟” تا اینجای داستان، مطلب کیهان حکایت از آن دارد که مستندسازان تنها در مظان یک اتهام قرار گرفتهاند و نیاز است تا وزارت اطلاعات در جهت اثبات این اتهام مستندات خود را به دادگاه ارائه دهد، هرچند کیهان از زاویه قاضی نیز به قضیه نگریسته و حکم داده که فروش فیلمها با سفارش قبلی بوده و جز این نمیتوانسته باشد و به ظاهر نیاز به سند دیگری نیست. اما دادگاه کیهان به همین جا ختم نمیشود و قاضیالقضات این روزنامه در مطلبی دیگر بدون توجه به گفتههای پیشین خود مبنی بر عدم برگزاری دادگاه رسمی و اثبات جرم متهمان و قرار گرفتن در برابر “مسألهای که جز وزارت اطلاعات همه ما بدان جاهلیم” حکم میدهد که: “بازداشت تعداد انگشتشمار مستندساز وابسته که مبالغ کلانی بابت کار برای یک رسانه ضد انسانی گرفتند، در نظر مدیران خانهسینما تلخ و ناگوار است.” حال اینکه این وابستگی کی و در کدام دادگاه ثابت شد، تنها دوستان کیهان میدانند و برادران وزارت اطلاعات. در ادامه روزنامه کیهان با مقایسه خانه سینما و هنرمندان مستقل با مرتضی آوینی مینویسد: “بدون شک سید مرتضی آوینی به نسبت این فیلمسازهای شبهروشنفکر مدعی استقلال، برای فعالیت هنری از امکانات مادی کمتری برخوردار بود. آوینی برخلاف این ریاکاران که نان به نرخ روز خور سیاست هستند، تعلقی به سیاستبازان نداشت.” و در نهایت میافزاید: “آوینی وقتی با نامهربانی صدا و سیمای آن زمان (با مدیریت محمد هاشمی) مواجه شد، به جای اینکه شکوه به رسانههای بیگانه ببرد، دردش را با یک رسانه ملی به نام «روزنامه کیهان» در میان گذاشت.”
این چند سطر اگر هیچ سودی نداشت، دستکم برای اینکه از “رسانه ملی” مجدداً تعریفی به دست داده است، جای تقدیر دارد. به هر حال، فرق زیادی بین صدا و سیما یا آن یکی رسانه ملی و این روزنامه نیست، چه در سریالسازی، چه در خبرسازی، چه در گزارشسازی و چه در مدیریت!
خانه سینما و تأکید بر اجرای قانون
اما فشارهای هفتههای گذشته بر خانه سینما سرانجام باعث شد تا محمد مهدی عسگرپور، مدیرعامل خانه سینما در نامهای به انجمن مستندسازان، با اتکاء به موارد قانونی، ضمن تأکید بر بخشی از خواستههای ذکر شده در بیانیههای پیشین، فیلمسازان را از افتادن در دامی مشابه بر حذر دارد. در این نامه آمده است: “در پی رایزنی خانه سینما با مراجع فرهنگی و قضایی برای پیشگیری از تکرار واقعه ناگوار بازداشت همکاران مستندساز، به اطلاع میرساند مطابق اعلام این مراجع، امپراتوری رسانهای دشمن در فرآیند جنگ نرم با نظام جمهوری اسلامی ایران از طریق شبکههای فارسیزبان خارج از کشور در جهت تخریب ارزشهای اعتقادی و ملی و فرهنگی کشور تلاش میکنند. لذا همکاری با این شبکههای غیر قانونی است و مصداق مواد ۶۱۰، ۵۰۰، ۴۹۹، ۴۹۸ قانون مجازات اسلامی خواهد بود.”
محمد مهدی عسگرپور، مدیرعامل خانه سینما: همکاری مستندسازان با شبکههای ماهوارهای یقیناً به دلیل آشنا نبودن با هویت واقعی آنها و اطلاع نداشتن از موازین قانونی بوده است.
جالبترین نکته در این نامه، تأکید خانه سینما بر اعلام مراجع قضایی است. به عبارت دیگر خانه سینما این دستور را تأئید نمیکند و تنها بر اساس اجبار به رعایت قوانین کشور به آن تن میدهد، کما اینکه در ادامه در ارتباط با افراد بازداشتشده میافزاید: “همچنین اعلام میدارد باتوجه به همکاری تنی چند از هنرمندان با این شبکهها که یقیناً به دلیل آشنا نبودن با هویت واقعی آنها و اطلاع نداشتن از موازین قانونی فوق بوده، خانه سینما کماکان تلاشهای خود را در جهت رفع مشکل این عزیزان پیگیری خواهد کرد.” با شرایط فعلی و تمامی این فشارها، باید گفت حمایتهای خانه سینما بهراستی که جای تقدیر دارد.
دعوا بر سر کوروش کبیر!
۳۲ سال در کشور نام بردن از کوروش و داریوش ممنوع بود و کوچکترین اشاره به این بخش از تاریخ گذشته با هزار انگ و تهمت همراه بود، حالا ناگهان ورق برگشته و بر سر ساخت فیلمی بر اساس زندگی کوروش بزرگ در ایران دعوا میشود!
ماجرا از این قرار است که هفته گذشته سرانجام علی معلم، منتقد و تهیهکننده سینما در نشستی خبری اعلام کرد که نوشتن فیلمنامه فیلم “کوروش کبیر” توسط مسعود جعفری جوزانی به پایان رسیده است و به زودی با جذب سرمایه، پیشتولید فیلم آغاز خواهد شد.
اما کمی بعد از اعلام این خبر، عزیز الله حمیدنژاد با ارسال یادداشتی به رسانهها تأکید کرد که او نیز قصد دارد تا فیلمی بر اساس زندگی این شخصیت تاریخی بسازد. به گفته او مقدمات تولید این فیلم از شش سال پیش در بنیاد سینمایی فارابی آغاز شده است و فیلمنامه نیز با نام “کوروش کبیر” یا “ذوالقرنین” در بانک ملی فیلمنامه ثبت شده است. حمیدنژاد که بیشتر به خاطر فیلمسازی در عرصه سینمای جنگ شناخته میشود، در یادداشت خود آورده است که: “اگر چه سینمای دفاع مقدس، که لذت ساخت فیلمهای «هور در آتش»، «ستارگان خاک» و «اشک سرما» یش را هرگز از یاد نخواهم برد برایم بسیار عزیز است و من نقشههای بزرگی برای آن دارم، اما در این چند سال برای آنکه بتوانم دنیا را متوجه نگاه موحدانه و تمدنساز ملتی بزرگ نمایم، تمام وقت و انرژیم را معطوف نوشتن و تولید فیلمنامه «کوروش کبیر» کردهام.”
علی معلم و عزیزالله حمیدنژاد: دعوا بر سر میراث کوروش کبیر!
او در ادامه با گله از گروه دوم برای تلاش در جهت ساخت پروژهای مشابه میافزاید: “اکنون تعجب من از دوستانی است که داعیه حرفهای بودن دارند، در حالیکه در خلال این سالها حتی یک تماس تلفنی با بنده و یا تهیهکننده این پروژه نداشتهاند. تحرکات ژورنالیستی اخیر، ثابت میکند آنها غافل از ایناند که سینمای ایران، توان تولید همزمان چند فیلم در رابطه با یک شخصیت ملی را ندارد. هر چند ایدهآل این است که سینمای ما آنقدر غنی باشد، که بتواند در خلال سالها، فیلمهای متعددی درباره شخصیتهای مذهبی و ملی چون کوروش کبیر بسازد. اذعان میکنم شخصیتهای ملی هرگز متعلق به شخص یا گروه خاصی نیستند. اما آیا اولویت اینکار با کسی نیست که پیش از همه، شش سال از وقت و انرژی خود را برای این کار گذاشته؟”
به ظاهر بخشی از سخنان حمیدنژاد منطقی و درست است. سینمایی که توان تولید و اکرانش بسیار محدود است و با مشکل بودجه روبرو است، بدون شک نمیتواند به آسانی به تولید همزمان پروژههای عظیمی چون این بپردازد و چنین کاری به سود این سینما نیز نخواهد بود. اما سؤال اینجاست که چرا در این مورد خاص و در هنگام پرداختن به سوژهای ملی این حساسیتها و عدم ظرفیت سینمای ایران مطرح میشود؟ با این متر و معیار، پس بسیاری از پروژههایی که این روزها خبر تولید آنها منتشر میشود باید متوقف شوند، چرا که دستکم در حال حاضر خبر تولید همزمان چهار پروژه عظیم با موضوع تاریخ صدر اسلام مطرح شده است، آیا موضوعات مذهبی شامل این محدودیتها و کمظرفیتیها نمیشوند؟ آن هم وقتی صحبت از پروژههای چند میلیاردی است؟ از سوی دیگر، وقتی پروژهای شش سال است از مرحله فیلمنامه جلوتر نرفته، تا چه زمان باید به امید ساختهشدنش دیگران دست روی دست بگذارند؟ و آیا واقعاً میتوان امید داشت که در وضعیت فعلی، دولت و یا بنیاد سینمایی فارابی اثری درخور و شایسته در این موضوع بسازد؟ واقعاً دلیل علاقمندی برخی افراد خاص به این موضوع آن هم در این برهه خاص چیست؟
اما از سوی دیگر، احمد میرعلایی، مدیرعامل بنیاد سینمایی فارابی در گفتوگو با خبرگزاری مهر سخنان جالبی گفت. او ضمن تأئید تمام و کمال گفتههای حمیدنژاد در ارتباط با ساخت این پروژه افزود: “تاکنون چندین متن از تهران و شهرستان در ارتباط با زندگی کوروش برای ساخت به ما ارائه شده است، اما چون حمیدنژاد در زمانی قبلتر این کار را آغاز کرده و تحقیقات گستردهای هم انجام دادهاند، در اولویت قرار دارد.”
در ادامه میرعلایی در خصوص ساخت فیلمی مشابه توسط گروهی دیگر اضافه کرد: “باید بگویم که این فیلم، اثری پرهزینه است و فقط باید یک نفر آن را بسازد.”
حال اینکه چرا بنیاد سینمایی فارابی نیز وارد این ماجرا شده و اینگونه حکم به ساخت این پروژه تنها توسط کارگردان انتخابی خود میدهد، جای پرسش دارد. و البته اینکه چرا آن یک نفر، حتماً باید کارگردانی با سابقهای نه چندان درخشان در فیلمسازی باشد؟ اگر مسئولان اینقدر نگران کیفیت این فیلم هستند، آیا بهتر نیست کار را به کارگردانی کاردانتر بسپرند؟
سلحشور وارد میشود
این هفته فرج الله سلحشور باز هم خود را در کانون خبرها قرار داد. با اینکه تولید مجموعه قصههای قرآنی او منتفی شده اما همزمان، خبرهایی از چندین پروژه دیگر او منتشر شده است.
فرج الله سلحشور و یار دیرینش جمال شورجه بار دیگر در پروژه “خدیجه” با یکدیگر همکار میشوند
در خبر اول آمده بود که سلحشور به همراه یار دیرینش یعنی جمال شورجه قرار است فیلمی سینمایی بر اساس داستان زندگی خدیجه همسر اول پیامبر اسلام را جلوی دوربین ببرد. جمال شورجه قرار است کار را کارگردانی کند و فرج الله سلحشور مسئولیت سرپرستی گروه تحقیق و نوشتن فیلمنامه را بر عهده دارد. ایشان به همراه گروهشان از هفته گذشته برای انجام تحقیقات راهی یک سفر شدند، البته نه به عربستان، بلکه به همین قم خودمان! به هر حال، تاریخ درست را باید در قم جست و تحقیق کرد.
اما خبر جالبتر مربوط میشود به رقابت فرج الله سلحشور با استیون اسپیلبرگ. ماجرا از این قرار است که به طور همزمان اعلام شده است که این دو قصد دارند پروژهای با محوریت پیامبر یهود، موسی جلوی دوربین ببرند؛ یکی در آمریکا و با استفاده از منابع یهود و دیگری در ایران و با استفاده از منابع اسلامی.
البته جناب سلحشور اینبار حسابی دندان گرد کرده و کیسه گشادی دوخته است، چرا که از هماکنون گفته ساخت این سریال منوط به موافقت تلویزیون با بودجه کار است و این بودجه چیزی حدود ۲۰ برابر هزینه تولید سریالهایی چون “مختارنامه” و یا “یوسف پیامبر” است و از نظر ابعاد تولید در حدی است که در ذهن مخاطب ایرانی نمیگنجد.
سلحشور همچنین در مقام مقایسه اثرش با فیلمی که به اسپیلبرگ به احتمال زیاد خواهد ساخت، گفته است: “عمدهترین تفاوت نگاه ما و اسپیلبرگ در این هست که اسپیلبرگ نگاهش صهیونیستی و در جهت اهداف صهیونیستهاست. ما نگاهمان ضد صهیونیستی و در جهت اهداف اسلام است. اسپیلبرگ موسی را برای حمایت از صهیونیست و یهود و پشتیبانی از جنایات اسرائیل میسازد. ما میخواهیم در چهره واقعی حضرت موسی و به تبع آن حقیقت اسلام و چهره واقعی صهیونیست را به دنیا معرفی کنیم. تفاوتمان اینجاست.”
سلحشور در برابر اسپیلبرگ: آنها میخواهند پادزهر بزنند. میخواهند قبل از اینکه ما یک فیلم بسازیم، آنها با ساخت یک فیلم تأثیرگزاری سریال ما را خنثی کنند!
به عبارتی اسپیلبرگ یهودیالاصل، پیامبرش را درست نمیشناسد و نمیتواند معرفی کند و جناب سلحشور با اتکا به تحقیقاتی که حتماً چون همیشه در مسافرتهای سخت و طولانیمدت به قم خواهند کرد، تصویر بهتری ارائه خواهند کرد. ایشان در ادامه این مقایسه به خبرنگار کافه سینما گفته است: “ما قبل از اینکه آمریکا و صهیونیست برود سراغ این قضیه سراغ آن رفتیم. ما از یکسال و نیم پیش تا حالا موسی را شروع کردهایم. هدفمان هم ترویج ارزشهای اسلامی و روشن کردن حقایق تاریخی و بیداری اسلامی و بیداری جهانی نسبت به تاریخ مذهب در دنیا به خصوص صهیونیستها و زندگی یهود و بنی اسرائیل است. ما هدفمان زنده کردن این مقطع و موضوعهای تاریخی است و در درون آن چون از زاویه قرآن و اسلام داریم نگاه میکنیم، به تبع ترویج باورهای دینی خودمان هم خواهد بود. اما آنها میخواهند پادزهر بزنند. میخواهند قبل از اینکه ما یک فیلم بسازیم، آنها با ساخت یک فیلم تأثیرگزار سریال ما را خنثی کنند. در حالیکه اصلاً نگاه ما با همدیگر متفاوت است و من تردید ندارم که آن فیلم تماشاگر خودش را خواهد داشت و سریال ما هم تماشاگر خودش را. و آنها نمیتوانند به هیچ عنوان تماشاگر ما را از ما بگیرند.”
خوب ظاهراً ایشان تاریخ سینما را در حد مبتدی نیز نمیدانند، اگرنه کسانی هم که کوچکترین علاقهای به سینما ندارند، میدانند که هالیوود دههها پیش به سراغ این سوژه رفت و فیلم “ده فرمان” را روانه سینما کرد! در ارتباط با تماشاگر خاص داشتن هر دو فیلم شکی نیست. اما اینکه اگر ایشان اثرشان را برای تلویزیون نسازند و قرار بود با بودجه بخش خصوصی ساخته شود، آیا کسی حاضر میشد بر روی آن سرمایه گذاری کند و یا بعد از ساخت چه کسی حاضر است پول بدهد و بلیط بخرد و به تماشای آن بنشیند، جای پرسش است. برای مثال اگر شما ببینید که دو سینما در کنار یکدیگر و به شکل همزمان این دو فیلم را نشان دهند، با این فرض که فیلم سلحشور رایگان باشد و قیمت بلیط فیلم اسپیلبرگ دو برابر قیمت معمول، کدام را انتخاب میکنید؟
خبرهای کوتاه
پس از انتشار نسخه غیرقانونی فیلم “جدایی نادر از سیمین”، تهیهکنندگان و پخشکننده فیلم برای مبارزه با بازار قاچاق بلافاصله نسخهای از آن را روانه بازار کردند که این اتفاق با انتقاداتی روبرو شد. چراکه پخشکننده فیلم قول داده بود که در نسخه منتشر شده، بخشهایی از پشت صحنه فیلم را نیز بگنجاند. علی سرتیپی، پخشکننده فیلم در توضیح این بدقولی گفت که به علت کمبود وقت، موفق به انجام اینکار نشدهاند و با تأخیر از روز شنبه نسخه جدیدی از فیلم را به همراه پشتصحنه آن روانه بازار کردند.
آنجلینا جولی در ایران؟
هرچند این خبر از آن دسته خبرهاست که گمان نمیشود از مرحله یک خبر ساده فراتر رود، اما، علی سرتیپی، تهیهکننده سینما از مذاکره با مدیربرنامههای آنجلینا جولی، سوپراستار زن سینمای آمریکا برای بازی در فیلمی ایرانی خبر داد. به گفته این تهیهکننده، جولی مایل به سفر به ایران است و قرار است به زودی نسخه ترجمهشده یک فیلمنامه برای او ارسال شود. در آخرین خبرها، از این فیلم با نام “لطفاً بدون گناه” نام برده شده و قرار است علیرضا رئیسیان کارگردانی آن را به عهده گیرد.
به گفته گروه تولید این فیلم، سفر آنجلینا جولی به ایران قطعی شده است. به هر حال اگر آنجلینا جولی به ایران سفر هم نکند، این شایعه از هم اکنون توانسته پیش از آغاز فیلمبرداری توجهها را به این فیلم جلب کرده و تماشاگران را تشنه شنیدن اطلاعات بیشتر درباره سازد.
خبرهای تولید
در خبرها آمده بود که فریماه فرجامی، بازیگری که برای ۹ سال از سینما دور بوده، قرار است در فیلمی به کارگردانی حمیدرضا قطبی جلوی دوربین برود. این فیلم که “زیبا” نام دارد به تهیهکنندگی جهانگیر کوثری ساخته خواهد شد و علاوه بر فرجامی، بازیگرانی چون محمدرضا فروتن، باران کوثری و نگار جواهریان نیز در آن بازی میکنند. فیلمنامه فیلم توسط حمیدرضا قطبی و ناهید طباطبایی بر اساس یکی از کتابهای طباطبایی نوشته شده و داستان زنی است که بعد از مرگ پدرش، به روابطی در زندگی خصوصی او پی میبرد. گفته شده فیلمبرداری فیلم از آبان ماه در تهران آغاز خواهد شد. اما از سوی دیگر جهانگیر کوثری، تهیهکننده فیلم با تکذیب خبر، اعلام کرد که نقش اصلی فیلم را قرار است بیتا فرهی بازی کند و تاکنون صحبتی با فریماه فرجامی برای بازی در این فیلم نشده است. هرچند خود فرجامی در گفتوگو با بانیفیلم گفته است که کوثری صحبتهایی با او برای بازی در این فیلم داشته است. به ظاهر برای دریافت اطلاعات بیشتر و دقیقتر، باید منتظر شروع فیلمبرداری فیلم بود!
نارنجی پوشان: لعیا زنگنه، ساره بیات، میترا حجار و حامد بهداد؛ بازیگران تازهترین ساخته داریوش مهرجویی
گویا داریوش مهرجویی قصد دارد تا بار دیگر فیلمی پربازیگر را جلوی دوربین ببرد. در هفته گذشته خبرهای متفاوتی در ارتباط با ترکیب بازیگران تازهترین ساخته این فیلمساز قدیمی سینمای ایران، یعنی فیلم “نارنجیپوش” منتشر شد. در خبرها آمده است که تاکنون بازی میترا حجار، لعیا زنگنه، فردوس کاویانی، حامد بهداد و امید روحانی در این فیلم قطعی شده است. گفته میشود ساره بیات از دیگر بازیگرانی است که به احتمال زیاد در این فیلم جلوی دوربین خواهد رفت. اما شاید جالبترین خبر، انتخاب سامان گوران بود که بسیاری او را برای تقلید و شوخی با شخصیتهایی چون عادل فردوسیپور و علی دایی در برنامه تلویزیونی “خندهبازار” میشناسند. البته خود این بازیگر در گفتوگو با خبرگزاری سینمای ایران گفته است که با مهرجویی صحبتهایی برای بازی در این فیلم داشته است، اما به علت تراکم برنامه کاریش شاید نتواند بازی در این فیلم را بپذیرد. آخرین خبرها حکایت از منتفی شدن حضور او در این فیلم دارند. قرار است فیلمبرداری فیلم از این هفته در تهران آغاز شود.
خبرهای اکران
از صبح چهارشنبه این هفته، ۲۰ مهرماه دو فیلم تازه نمایش عمومی خود را آغاز میکنند.
اولین فیلمی که این هفته روی پرده میرود “یه حبه قند” ساخته رضا میرکریمی است. البته فیلم از مدتها پیش تبلیغات گسترده خود را آغاز کرده و کمتر علاقمند سینما است که از چند و چون اکران آن آگاهی نداشته باشد. همچنین روز سهشنبه ۱۲ مهرماه، نخستین پیشنمایش فیلم “یه حبه قند” با حضور چهرههایی چون آیدین آغداشلو، ابراهیم حاتمیکیا و کیانوش عیاری و برخی از عوامل فیلم و منتقدان در سینما استقلال برگزار شد.
بهرام رادان، رضا کیانیان و پگاه آهنگرانی در فیلم “راه آبی ابریشم”
اما دیگر فیلمی که از این هفته به روی پرده سینماهای تهران میرود “راه آبی ابریشم” آخرین ساخته محمد بزرگنیاست. فیلم از تولیدات فاخر بنیاد سینمایی فارابی محسوب میشود و داستان آن در قرن چهارم هجری قمری و در دریا روی میدهد. بهرام رادان، داریوش ارجمند، پگاه آهنگرانی، رضا کیانیان، عزت الله انتظامی، پیام دهکردی در کنار بازیگرانی از چین و تایلند در این فیلم ایفای نقش کردهاند.
اما به نقل از علی سرتیپی پخشکننده فیلم “ورود آقایان ممنوع” این فیلم از روز جمعه ۱۴ اکتبر برابر با ۲۲ مهرماه به مدت دو هفته در سینما امپایر شهر تورنتو در کانادا به نمایش عمومی درخواهد آمد. فیلم با زیرنویس انگلیسی نمایش داده خواهد شد و گویا قرار است بعد از تورنتو، در شهر ونکوور نیز به نمایش درآید.
و اما جدول اکران:
“زنان ونوسی، مردان مریخی” بعد از حدود ۴۵ روز اکران و عبور از مرز فروش یک میلیارد تومان فروش در کل کشور از این هفته با سینماهای سرگروهش خداحافظی میکند. “شیش و بش” با حدود ۳۰ روز اکران، مرز فروش ۸۰۰ میلیون در تهران را رد کرده و با احتساب فروش شهرستانها به حدود یک میلیارد و نیم میلیون تومان فروش در کل کشور نزدیک شده است. “زندگی با چشمانبسته” با رشد فروش توانست از فروش نیم میلیون تومان در کشور بگذرد و “آژانس ازدواج” بعد از حدود ۱۰ روز تنها توانسته کمی بیش از ۳۰ میلیون تومان فروش داشته باشد.
حاشیه هفته
اما حاشیه این هفته مربوط میشود به ماجرای نام بردن از پرویز صیاد، نویسنده، بازیگر و کارگردان تئاتر و سینما در تلویزیون ایران یا همان رسانه ملی. ماجرا از این قرار بوده است که در برنامه مجله تئاتر که از شبکه چهار پخش میشود، در گزارشی از جشن انجمن منتقدان اشارهای به نام پرویز صیاد میشود. این اشاره کوچک بلافاصله خشم هیأت تحریریه آن یکی رسانه ملی یعنی روزنامه کیهان را برمیانگیزد و فردایش در روزنامه کیهان مطلبی علیه این ماجرا چاپ میشود که در آن به روال رایج و زبان خاص اهالی این روزنامه از پرویز صیاد به عنوان “بازیگر فاسد فیلمفارسیهای مبتذل دوران طاغوت” نام برده میشود.
خشم کیهان و سردبیر این رسانه ملی، ترس را به دل مدیران شبکه چهارِ آن یکی رسانه ملی میاندازد و به دنبال آن رحمان سیفیآزاد مدیر گروه هنر و نمایش این شبکه طی تماسی با روزنامه کیهان اعلام میدارد: “شخصاً از اتفاقی [که پیش آمده] متأسفم و به دلیل طرح نام فردی بیبهره از هنر و کاملاً منفور در قالب یک برنامه جدی هنری، از مخاطبان فهیم رسانه ملی عذرخواهی میکنم.”
حال میماند چند نکته:
پرویز صیاد در نمایش “محاکمه سینما رکس” با موضوع آتشسوزی سینما رکس آبادان.
اول اینکه نام بردن از فردی “کاملاً منفور و بیهنر” قاعدتاً نباید چنین خشم برخی را برانگیزد. دوم اینکه به جز روزنامه کیهان چه کسی از این اتفاق ناراحت شده است و این مدیر محترم شبکه چهار، براستی از چه کسی معذرتخواهی کرده است؟ از سردبیر کیهان یا بینندههای فرضی؟ سوم اینکه، اگر پرویز صیاد بیهنر است و منفور، میشود حضرات یکی دو نمونه از هنرمندان محبوبشان را معرفی کنند؟ لابد مسعود دهنمکی و اخراجیهایش؟
پرویز صیاد خوب یا بد، هنوز بعد از سالها مردم شخصیتهای آفریده شده توسط او را به یاد میآورند و صمدآقایش همچنان محبوب و آشنای ایرانیان است و اگر همین امروز بار دیگر فیلمی از او بر پرده سینماهای ایران به نمایش درآید، بعید نیست که رکوردهای فروش را جابجا کند، آن هم بینیاز از بلیطهای نیمبها و تماشاگران دولتی و اداری و دستوری. آیا حضرات در ۳۲ سال گذشته توانستهاند نمونهای معرفی کنند که نه برتر، دستکم برابر با او باشد؟ یا اینکه شاید مشکل از جای دیگری است. آیا واقعاً مشکل از کارها و آثار پیش از انقلاب پرویز صیاد است؟ اگر اینگونه است، کم نیستند بازیگران و چهرههای شاخص فیلمفارسیهای پیش از انقلاب که بعد از انقلاب بازیگر نقشهای حاجی و سید شدند و مشکلی هم به وجود نیامد. با مروری بر کارهای پیش از انقلاب پرویز صیاد، نقش او در تولید برخی از آثار ماندگار سینمای ایران انکارناپذیر است؛ آثاری چون “طبیعت بیجان”، “حسن کچل”، “ستارخان” و “اسرار گنج دره جنی”. علاوه بر اینها فعالیتهای مستمر او در عرصه تئاتر نیز بر جایگاه هنری او بسیار میافزاید. پس مشکل نمیتواند از بیهنری و یا فعالیتهای پیش از انقلاب او باشد. شاید ناسزاگوییهای کیهان به پرویز صیاد دلیل دیگری داشته باشد: اگر یادتان باشد، بعد از انقلاب، صمد آقا زباندرازی کرد و انگشت معروفش را به هر چشم و چالی فروبرد. این است که هنوز با آوردن نام او، داغ بعضیها تازه میشود و فریادشان گوش بندگان خدا را کر میکند.
در همین زمینه:
::خانه سينما: همکاری با شبکههای فارسیزبان خارج از کشور غيرقانونی است::
::مقالات سینمایی مجتبا یوسفیپور در رادیو زمانه::
پیش پرده فیلم “راه آبی ابریشم”