آیت‏الله سیدعلی خامنه‏ای، رهبر جمهوری اسلامی ایران، در پنجمین کنفرانس بین‌المللی حمایت از انتفاضه فلسطینی‌ها (شنبه نهم مهر)، با طرح به رسمیت شناخته شدن کشور مستقل فلسطین که از سوی محمود عباس، رئیس حکومت خودگردان فلسطینی، به سازمان ملل ارائه شده است، مخالفت کرد.

 
در گفت‏وگویی با علی مهتدی، روزنامه‏نگار و کارشناس خاورمیانه، از او پرسیده‌ام: آقای خامنه‏ای در سخنرانی‏شان چه مطالبی را مطرح کردند و موضع‏گیری او دقیقاً حاوی چه نکاتی بود؟
 
علی مهتدی: موضع‏گیری آقای خامنه‏ای، در واقع صحبت‏هایی که ایشان در این نشست کردند، سه نکته اساسی داشت: نکته اول این‏که محمود عباس و سازمان متبوعش را کاملاً وابسته به آمریکا و خائن به آرمان‏های ملت فلسطین معرفی کرد.
 
آقای خامنه‏ای بعد از این مقدمه‏ در مورد شخصیت محمود عباس و ارتباط وی با “رهبران فاسد عربی” (به‌زعم آیت‏الله خامنه‏ای)، به سراغ طرح محمود عباس رفت، آن را به کلی‏ مردود دانست و گفت که ایران به‏هیچ‏وجه از طرح به‏رسمیت شناخته شدن فلسطین در سازمان ملل حمایت نمی‏کند و آن را طرحی در خیانت به آرمان‏های ملت فلسطین می‏داند.
 
این مخالفت از طرف بالاترین مقام تصمیم‏گیرنده در دولت ایران اعلام شد و به نوعی موضع‏گیری رسمی ایران در مقابل تلاش‏های محمود عباس بود.
 
آقای خامنه‏ای در بخش سوم صحبت‏های خود، به‏طور مستقیم وارد تهدید غرب و اسراییل شد و از جمله به این مسئله اشاره کرد که احتمال دارد ایران حتی از موشک‏های خود برای مقابله با آمریکا و اسراییل و طرح‏های آن‏ها در منطقه هم استفاده کند. این شاید به نوعی اولین هشدار نظامی فرمانده کل قوای ایران به مخالفان ایران بود.
 
او بعد از مخالفت با طرح محمود عباس، پیشنهاد جایگزین را هم مطرح کرد و گفت که ایران از همه‏پرسی دفاع می‏کند و مردم فلسطین باید در یک همه‏پرسی شرکت کنند. رهبر حکومت اسلامی ایران تاکید کرد که ایران حکمیت سازمان ملل یا آمریکا و کشورهای دیگر را قبول ندارد و تنها رایی را می‌پذیرد که مردم فلسطین در مورد آینده خودشان می‏دهند.
 
استدلال آقای خامنه‏ای برای مخالفت با طرح محمود عباس چیست؟ با توجه به این‏که ایران خود را حامی فلسطین می‏داند، به چه دلیل با طرح به‏رسمیت شناخته شدن کشور مستقل فلسطینی در سازمان ملل مخالفت می‏کند؟
 
دلیل اول و مهم‏ترین دلیل این است که طرح محمود عباس برپایی کشور فلسطین در سرزمین‏های ۱۹۶۷ را شامل می‏شود.
 
علاوه بر آن، نکته مهم دیگر این‏که اگر بر فرض درخواست محمود عباس در شورای امنیت و سازمان ملل تصویب بشود و فلسطین به عنوان یک کشور مستقل در نظر گرفته بشود، در دل این طرح، به‏رسمیت شناخته‏ شدن اسراییل هم در سرزمین‏هایی که بر آن حاکم است، یعنی سرزمین‏های قبل از ۱۹۶۷ نهفته است.
 
ایران به همین دو دلیل نمی‏تواند این طرح را به رسمیت بشناسد. چرا که این با ۳۰ سال سیاست‏های ایران در قبال موضوع فلسطین در تعارض است و این تغییر سیاست ایران در شرایط کنونی غیر ممکن است.
 
موضع‏گیری حماس، سازمان فلسطینی متحد جمهوری اسلامی در نوار غزه چه بوده است؟ آیا موافق طرح محمود عباس بود یا موافق موضع‏گیری رهبر جمهوری اسلامی؟
 
موضعی که خالد مشعل در تهران اتخاذ کرد، موضع‏گیری بسیار جسورانه‏ای بود. بعد از صحبت‏های آقای خامنه‏ای، ایشان از طرح محمود عباس دفاع کرد و آن را طرحی بسیار پرجرئت در مقابله با آمریکا، اسراییل و غرب خواند. این نوعی به‏چالش کشیدن ایران است.
 
جنبش حماس در شرایط کنونی نمی‏تواند با این طرح مخالفت کند. چراکه اولاً محمود عباس خود را به شکل کامل در برابر جامعه بین‏المللی قرار داده و طرحی که ارائه کرده، طرح بسیار هوشمندانه‏ای است. ابومازن در این شرایط، کار خود را در قبال آرمان فلسطین تمام شده می‏داند. این قدم آخری است که او برداشته و اعلام هم کرده است برای ریاست تشکیلات خودگردان در دوره آتی نامزد نخواهد شد.
 
در عین حال استقبال مردمی بسیار زیادی که از ابومازن و طرح وی در فلسطین به عمل آمد، به خوبی نشان داد که مردم فلسطین در مورد این طرح و آینده خودشان چگونه فکر می‏کنند.
وقتی آقای خامنه‏ای پیشنهاد همه‏پرسی را می‏دهد، واکنش مردم فلسطین، چه در نوار غزه که زیر کنترل حماس است و چه در کرانه باختری را که نگاه می‏کنیم، به نوعی می‏شود اسم همه‏پرسی هم روی آن گذاشت. در هر دو منطقه فلسطینی‏ها بسیار استقبال کردند. وقتی محمود عباس در سازمان ملل سخنرانی می‏کرد، همه سراپا گوش بودند و استقبال بسیار باشکوهی هم از وی در رام‏الله صورت گرفت.
 
در این بین، موضع‏گیری حماس فاکتورهای سیاسی خیلی ظریفی را باید در بر بگیرد. اولاً جنبش حماس الان در این روزها به شدت در تنگنا قرار دارد و به خاطر فشاری که روی حکومت سوریه وجود دارد، شایعاتی بر این مبنا پخش شده است که جنبش حماس قصد دارد مقر خود را از دمشق به اردن انتقال بدهد. هرچند سخنگوی حماس این موضوع را تکذیب کرد، اما سفر هفته گذشته خالد مشعل به اردن، این گمانه‏زنی را تقویت کرده است که این نقل مکان قرار است صورت بگیرد.
 
از طرف دیگر، به خاطر همین فشارهایی که به سوریه دارد اعمال می‏شود، جنبش حماس با ایران هم مقداری زاویه پیدا کرده است و در برخی از مسائل باهم دچار اختلاف نظر شده‏اند.
 
ما باید بدانیم که جنبش حماس از نظر سیاسی، سیاست‏های ایران را اجرا نمی‏کند. بلکه از این نظر بیشتر به حکومت سوریه وابسته است و از نظر نظامی و مالی است که به ایران وابستگی دارد.
 
وقتی خالد مشعل از موضع‏گیری ابومازن در تهران دفاع می‏کند، این پیام سیاسی بسیار قوی‏ای به ایران و به همه مردمی است که موضوع فلسطین را پی‏گیری می‏کنند. درواقع نشان می‏دهد شکاف میان حماس و ایران بیشتر از قبل شده است.
 
اگر حماس پشتیبانی نظامی و مالی ایران را در این کشمکش از دست بدهد، چه آینده‏ای برای فلسطین و برای جنبش حماس متصور است؟
 
یک سری تجار پولدار عرب و کشورهای عربی‏ای مانند عربستان، قطر و هم‏چنین کویت آماده هستند که جایگزین ایران در حمایت مالی از حماس بشوند. سال‏هاست این موضوع مطرح است. طبیعتاً وقتی خواسته‏های این کشورها از حماس عملی بشود و حماس با تشکیلات خودگردان وارد یک همپیمانی بشود و مقداری از زیر چتر ایران دربیاید، این حمایت مالی جایگزین می‏شود.
 
در شرایط کنونی اما فعلاً این افق متصور نیست و به خاطر اختلاف‏های دیرینه و شدیدی که میان فلسطینی‏های ساکن غزه با فلسطینی‏های ساکن کرانه باختری وجود دارد، فعلاً برای حماس قدمی بیشتر از آن‏چه تاکنون برداشته شده است، امکان‏پذیر نیست.
 
طی مدت گذشته نوعی نزدیکی بین حماس و فتح ایجاد و قرار شده است در انتخابات آینده دولت مشترکی تشکیل بدهند، اما خالد مشعل و جنبش حماس فعلاً بیشتر از این نمی‏توانند پیش بروند و در نهایت مجبور به رایزنی با ایران خواهند شد. مگر این‏که اتفاق غیر منتظره‏ای بیفتد و برخلاف پیش‏بینی‏هایی که تاکنون شده است، دولت سوریه ظرف چندماه آینده سقوط کند. چنین رویدادی می‏تواند معادلات منطقه را به شکل کلی عوض کند و بازیگران مهم منطقه را هم حتی جابه‏جا کند.
 
اگر موضع جمهوری اسلامی و سوریه در شطرنچ سیاسی منطقه تضعیف بشود و عربستان سعودی به عنوان یک بازیگر مهم در فرایند صلح اعراب و اسراییل نقش‏آفرینی کند، آیا ممکن است با موضع‏گیری آیت‏الله خامنه‏ای، نقش عربستان سعودی و سایر کشورهای عربی در روند صلح برجسته‏تر بشود؟
 
دقیقاً همین‏طور هم هست! منتها مشکلی که این وسط وجود دارد، این است که اقدام محمود عباس در طرح درخواست به‏رسمیت شناخته شدن فلسطین در سازمان ملل، جدا از این‏که با مخالفت ایران مواجهه شده، با مخالفت آمریکا و متحدان اروپایی خودش هم روبه‌رو است و فلسطینی‏ها در روند تصویب آن، بیشتر به کشورهای مستقل عضو شورای امنیت تکیه کرده‏اند و این‏که بر فرض آمریکا از حق وتوی خود استفاده کند و به حالتی از انزوا در شورای امنیت دچار بشود. این احتمال که این درخواست تصویب بشود، یا حکومت سوریه سقوط کند و در نتیجه عربستان وارد خط حمایت از جنبش حماس بشود، در شرایط کنونی احتمال بسیار ضعیفی دارد و در بین کشورها و جنبش‏های عربی، کسی روی آن چندان حسابی باز نکرده است.
 
نکته‏ای که این‏جا حائز اهمیت است، این است که هم‏پیمانی ایران و سوریه کماکان روی جنبش حماس بیشترین نفوذ را دارد و حماس برای این‏که بتواند به حیات سیاسی و نظامی خودش ادامه بدهد، نیازمند است که ایران و سوریه را داشته باشد. بنابراین وقتی آیت‏الله خامنه‏ای غرب و اسراییل را به استفاده از نیروی نظامی و موشک‏ها در برابر آن‏ها تهدید می‏کند، پیام مستقیم به حماس هم هست که نمی‏تواند از این سیاست‏ها عدول کند و حداقل تا اطلاع ثانوی و تا روشن شدن سرنوشت منطقه، این هم‏پیمانی‏ها تغییری نخواهد کرد.
 
اگر این اتفاق بیافتد و دولت سوریه سقوط کند، طبیعتاً عربستان به عنوان یک آلترناتیو، سریع وارد عمل خواهد شد و روند صلح اسراییل و فلسطین را می‏شود به آن شکلی پیش برد که دیگر مخالف سیاست‏های عادی و سی‏ساله ایران باشد.