مسعود بارزانی رئیس پیشین اقلیم کردستان عراق میگوید عملیات نیروهای نظامی عراقی برای پس گرفتن کرکوک و دیگر مناطق مورد مناقشه با هدایت ایران و با هماهنگی با ایالات متحده آمریکا و بریتانیا انجام شد.
نیروهای نظامی عراق و حشد شعبی در ۲۱ اکتبر موفق شدند استان کرکوک را در واکنش به برگزاری همهپرسی استقلال کردستان از کردها پس بگیرند. اکنون مسعود بارزانی که یکم نوامبر در واکنش به این تحولات از ریاست اقلیم کردستان کنارهگیری کرده، در گفتوگو با نیوزویک میگوید ایران هدایت این عملیات را به عهده داشته است:
«ما گمان میکنیم عملیات کرکوک را ایرانیها با اطلاع و اجازه ایالات متحده آمریکا و بریتانیا انجام دادند.»
مسعود بارزانی در این گفتوگو دولت مرکزی عراق را متهم میکند که برای تغییر ترکیب جمعیتی عراق در برخی مناطق این کشور از جمله مناطق مورد مناقشه پیش از برگزاری همهپرسی استقلال در نظر داشته به استان کرکوک حمله کند. به گفته بارزانی همهپرسی این موقعیت را فراهم کرد:
«آنها همهپرسی را دستاویز قرار دادند که نقشه خود را به بهانه خنثی کردن “توطئه علیه مردم عراق” اجرا کنند.»
بارزانی در گفتوگو با نیوزویک درباره رابطه اقلیم کردستان با ایران گفته است که اقلیم نه در پی درگیری با ایران است و نه خواهان پیروی از سیاستهای جمهوری اسلامی در خاورمیانه.
بیشتر بخوانید:
مسعود بارزانی پس از اینکه ضربه شدید به آرمانهای کردها وارد کرده حالا تازه بازیگران بین المللی را وقدرتشان را شناخته این نشان میدهد که پس از هفتاد سال سن هیچی نمی داند
پیام / 08 November 2017
معاون اول رییس جمهوری عراق فواد معصوم، [دبیرکل حزب اسلامی الدعوه] در سخنانی که در یک پانل مربوط به مسائل عراق در واشنگتن برگزار شد در مورد تحولات عراق صحبت کرده است.
النجیفی با اشاره به بسته شدن شبکه تلویزیونی کُردزبان «روداو Rudaw» در عراق و انتقال دفاتر آن به اربیل گفت: «ایران یک قدرت با نفوذ در عراق است و تمام پایه و اساس امور را در دست دارد؛ احزاب سیاسی، شبهنظامیان مسلح و همه چیز تحت کنترل حکومت ایران است».
او همچنین تاکید کرده «نفوذ و تأثیر زمامداران ایران در تصمیمات دولت عراق کاملا آشکار است. آنها میخواهند عراق را به کریدور اتصال خود به سوریه و لبنان تبدیل کنند. این آرزوی
حکومت ایران است که جهان عرب را در شرق فتح کند.»
این مقام عراقی همچنین ادعا کرده که بغداد یک ائتلاف بینالمللی علیه اقلیم کردستان تشکیل داده است.
Farid / 09 November 2017
به نظر ميرسه، بارزاني تلاش ميكنه كه نگه ملعبه دست امريكا بوده است و همكاريهايش با امريكا به اميد چنين روزي بوده و دقيقا زماني كه انتظار حمايت را داشته است، به دليل انقضاي تاريخ مصرف، به كناري نهاده شده است.
گودرزي / 09 November 2017
مسعود بارزانی همون حماقت و ابلهی رو مرتکب شود که پدرش ملا مصطفا مرتکب شود
یخود نگفتن .. هرکه نیاموخت ز گذشته روزگار هرگز نیا موزد ز هیچ آموزگار.
ایحماقت در خانواده بارزانی موروثی
بن مصداق حا لبارزانی هست
سورنا / 09 November 2017
جناب Farid از فواد معصوم نقل قول کرده است که: این آرزوی
حکومت ایران است که جهان عرب را در شرق فتح کند. /!!
البته باز هم تشکر کرد از جناب فوادمعصوم حساب حکومت (نظام/رژیم) حاکم بر ایران از مردم ایران گویا جدا کرده است. اما نکته این است حکومت ایران به معنی واقعی کلمه، عرب گرا است. در واقع خود ایران توسط ملاهای عرب مآب و عرب دوست (به قول بسیاری، اجرای کننده احکام و قوانین امضائی ارث برده از اعراب جاهلی!، مانند احکام ضد انسانی شلاق، قطع اعضای بدن، سنگسار و انواع اعدام از جمله به قتل رساندن رسمی دگرباشان جنسی و…!) و بلکه عموما عرب تبار تصرف شده است. تنها فرق مهم این ملاها با ابوبکر بغدادی ها از نوع قرائتشان از اسلام سیاسی تندرو است، البغدادی ها از زاویه سنی سلفی و اما ملاهای حاکم بر ایران از زاویه شیعی ولایی!
در واقع این جنگ میان دو گروه از اعراب و عرب پرستان است، آنهایی به سنت سلفی معتقدند و آنهایی که به شیعه ولایی! /همین مخلص کلام است و بقیه حواشی داستان.
اما واقعا این کریدور، از نظر سیاسی-نظامی چندان اهمیتی ندارد چرا از میان سرزمینهای سنی نشین و به شدت ناامن است، مگر بخواهند سلاحهای عجیب نامتعارف انتقال دهند، وگرنه تا قبل از این همه حکومت ولایی گروهک حزب الهه و حماس و .. را تا بن دندان مسلح کرده بود!
اهمیت این کریدور اقتاصدی است به شرط وجود امنیت، من بعید میدانم امیتی در کرا باشدف هرگونه سرمایه گذاری در این کریدور بدون صلح و کسب رضایت غرب و اسرائیل محکوم به شکست و هدر دادن سرمایه ها مالی و انسانی است. ایران نیازی ندارد حتما از این کریدور با هزینه سنگین بهره برداری کند. مثلا خطوط و ترانزیت یا انتقال انرژی، همگی آسیب پذیر هستند. ایران ان قدرها نفت تولید نمیکند فعلا ارزش سرمایه گذاری سنگین داشته باشد، مگر واقعا بخواهد با غرب تعامل اقتصادی گسترده کند و فعلا با این غرب ستیزی و اسرائیل ستیزی بعید است. سند این ادعایم هم، ناکامی از برقراری کامل کریدور شمال-جنوب است که با وجود طرفهای شرقی (هند و روسیه)است! اگر این نظام ولایی بی لیاقت ضد ایرانی، عرضه داشت کریدور شمال-حنوب را بعد 20 سال راه می انداخت که ارزش اقتصادی دهها میلیارد دلاری می داشت!
پس بیشتر همان اهداف سیاسی-ایدئولوژیک عرب مآبی شیعی ولایی می ماند و داستان آخرالزمان، و خرافات ولایی پرستان این قماش، که 40 سالست اکثرا مردمان ایران را بیچاره کرده اند!
change / 10 November 2017
اما داستان پانکردهای که فعلا نمادش بارزانی ها است ولی تقریبا همه گروهها و افراد کردگرا کمابیش در این ورشکستی و فاتضاح سهیم هستند، این است دیکتاتورهای کوچک نمی توانند دیکتاتورهای بزرگ شکست دهند، مخلص همین است، دیکتاتوری اقلیم با ایدئولوژی قومیت گرایی و صد البته ضد دموکراتیک، نتوانست از پس غول های منطقه ای و فرامنطقه ای بر بیاد. داستان تکراری باختن ظالم کوچک بر ظالم بزرگ. در جنگ برد و باخت، مردم عادی بازنده نهایی هستند. اگر اقلیم می برد ، مردمان منطقه دوران بدتری از جنگ داخلی و تقویت دیکتاتورهای قومی تجربه می کرد و حالا در ظاهر باخته، دیکتاتورهای مذهبی مثل نظام ولایی و وهابی و البته همیشه فروشنگان سلاح برنده همیشگی ! پانکردها به رهبری بارزانی، بختشان آزمودن، اتفاق وقت خوبی بود، از این دیر اقدام میکردند، حشد اشعبی و ارتش عراق در دست شیعیان بیشتر از این قدرت می یافت، آنها دو کار می توانستند به کنند یا به در عراق می مانند با بالاترین امکانات خودمختاری تاریخ مدرن! و یا قمار استقلال ظاهری سیاسی(چون به معنای واقعی استقلالی در دنیای سیاست نیست، ان هم برای کشورکهای مثل اقلیم! حتی ایران ولایی هم مستقل نیست و …، پس استقلال تنها شعار مردم فریب است، آنها برای تحکیم دیکتاتوری قومی، بزرگترین بخت مردمان هم تبار ما و ایرانی زبان کرد شمال عراق را قمار کردند!)! آنها قمار دوم انتخاب کرده وباختند. حالا هم شکست ها گردن همدیگر می اندازند، همین احزاب اسلامی و گروه طالبانی و گوران هم به نعل زد و هم به میخ!
من برد عراق شیعی ولای خوشحال نیستم و همچین نارحت هم نیستم از باخت پانکردها، دو گروه ناخوشایدنم جنگیدن و یک باخت! هم به درک هر جفتشان!
اما مشخص است در این جدال مردمان عادی بازنده هستند.
change / 10 November 2017
اما من میخواهم روی موضع این کریدور تهران-بیروت که در رسانه ها زیاد مطرح می شود بگویم یکی از طرفها، رسانه ها و تبلیغاتچی ها نظام ولای هستند که مثلا میگویند کابوس نتانیاهو و یا کریدور محور مقاومت! اما رهی خیال باطل بویژه برای مردمان ملت ایران (تحت ظلم و تبعیض و فقر مصنوعی تحمیلی!) اگر اندکی سود داشته باشد. ملت ایران همچنان بایست در فقر و محرومیت و ظلم بماند و بیشتر غارت شود تا توهمات نظام ولایی ادامه یابد و این وسط ابرقدرتها از چین وروسیه تا غربیان، سود خواهند برد و بازنده اصلی اکثریت مردمان منطقه هستند.
این کریدور تهران-بیروت یا تهران-لاذقیه، اگر در شرایط صلح بود(مثلا این دشمنی نابخرادنه میان رژیمهای ایرانی و اسرائیل و غیره نبود!)، و لااقل حکومتهای تهران و بغداد و دمشق به منافع ملی مردمانشان اهمیت میدادند، قطعا موجب خیر و برکت برای منطقه و جهان میشد.
کافیست با نظری به نقشه جغرافیایی به اندازیم تا پی به اهمیت اقتصادی این کریدور برای جهان باشیم:
1- کانال سوئز به شدت پرترافیک است، گرچه برخی مسیرها کوتاه میکند و البته مزیت غیر قبال تعویش کانال سوئز هرگز با هیچ کریدور آبی-خاکی دیگر خاورمیانه قابل قیاس نیست. یعنی نه کریدور ایران- ترکیه و نه کریدور ایران-عراق-سوریه نمیتوانند جایگزین کامل کانال سوئز شوند، چون کشتی ها میتوانند مستقیما از غرب به شرق بروند، در حالیکه آن دو کریدور زمینی-آبی است ! پس مصری ها نبایست خیلی هم نگران باشند! منتها ممکن است بخشی از ترانزیت جایزگین شود، ام ار جهان به توسعه باشد، من بهید میدانم مانال سوئز توان بیشتری داشته باشد و ریسک هم بالا می رود. این به نفع بلند مدت مصری ها است که از شدت حساسیت کانال سوئز کاسته شود ، چرا که وجود این کانال از دلایل مزاحمت اجانب برای ملت مصر بوده است!
change / 10 November 2017
2- کریدورهای ترانزیتی موازی و رقیب، میتوانند به ثبات اقتاد جهان کمک کنند و ریسک اقتصادی پایین بیاورند، این همان وسد و منفعت مشترک است که حتی غرب با شرق و ایران سهیم هستند! حتی به نفع ترکیه است!، چرا؟ چون مهم بودن مزیت است، اما تنها عضو مهم بودن در یک منفعت اقتصادی، خودش موجب شر میشود! ترکیه اگر تنها راه آبی-خاکی به شرق از غرب و بالعکس باشد، این مسئله میتواند موجب افزایش مزاحمت شود برای ملت ترکیه! میزان دخالت اجانب افزایش میابد، حتی اسرائیل هم مانند ترکیه است. مهم بودن مزیت است، اما اگر تبدیل به تنها سبد تخم مرغهای قدرتها شوید، آن وقت بیچاره هست آن ملت!
3-کریدور ایران-سوریه، میتواند در درجه اول برای حوزه های جنوب اسیا راهبردی باشد، فاصله بندر جیهان تا بندر ماهشهر ایران دوبرابر فاصله بندر لاذقیه تا ماهشهر است! این یعنی مزیت برای کشورهایی مثل شبه قاره هند. اما برای کشورهای آسیای میانه و قفقاز، بندر جیهان و سایر بنادر ترکیه ارجحیت دارد بر بندر لاذقیه.
کریدور ایران -سوریه از نظر اقتصادی عمدتا برای معدودی کشور مانند هند و پاکستان وشرکای غربی شان است و نه همه کشورهای آسیایی. اینجا شاید غربی ها بیشتر روسیه و چینی ها سود ببرند از این کریدور ایران-سوریه، چون به جای مسیر ترکیه-ایران ، فاصله ترانزیت آبی-خاکی غرب به شرق را نصف میکند برای دسترسی به شبه قاره هند.
change / 10 November 2017