این روزها سخنرانی محمود عباس، رئیس حکومت خودگردان فلسطین و بنیامین نتانیاهو، نخستوزیر اسراییل در مجمع عمومی سازمان ملل در کانون توجه رسانههای جهانی قرار دارد.
سخنرانی محمود عباس در سازمان ملل که با استقبال نمایندگان کشورها مواجه شد توجه جهانی را بیش از پیش به موضوع مناقشه اسرائیل و فلسطین جلب کرده است. این سخنرانی همراه با تحویل درخواست به رسمیت شناختن کشور مستقل فلسطینی به سازمان ملل بود؛ درخواستی که پیش از این با تهدید وتوی آمریکا در شورای امنیت روبهرو شده بود.
در گفتوگو با دکتر علیرضا نوریزاده، تحلیلگر سیاسی و کارشناس دنیای عرب و خاورمیانه از او پرسیدهام: ارزیابی شما از سخنرانی محمود عباس و تقدیم درخواست شناسایی دولت مستقل فلسطینی چیست؟
علیرضا نوریزاده: به سخنرانی محمود عباس باید از چند زاویه نگاه کرد: یکی از زاویه موضوع فلسطین و دولت فلسطین است. این مسئلهای است که بهقول آقای عباس (ابو مازن) باید دنیا به آن بپردازد. فلسطین آخرین سرزمین اشغال شده در دنیا است و فلسطینیها آخرین ملتی هستند که تحت سلطه یک دولت بیگانه قرار دارند.
از این نقطهنظر ابو مازن بسیار موفق بود. چون توانست برای دنیا کاملاً آشکار و روشن کند که آنچه آنها میخواهند یک مسئله قانونی است. همانطور که روزی اسراییل و یهودیها به سازمان ملل آمدند و تشکیل دولتشان از این طریق عملی شد، امروز هم بسیار طبیعی است که مردم فلسطین رو به جامعه بینالمللی آوردهاند و از آن میخواهند به این ظلم مستمر چند دههای پایان دهد.
مسئله دوم جنبه عاطفی سخنرانی او بود. از نظر عاطفی ابو مازن بسیار موفق بود. هرکسی که این نطق را تهیه کرده یا حتی اگر خودش نوشته، بسیار موفق عمل کرده است. چون جای جای این نطق توانست بر نمایندگان حاضر در آن جلسه تأثیر بگذارد. چه از نظر تشویقی که از وی کردند و چه از نظر عاطفی و آن تأثری که با شنیدن آن به همه دست داد. کافی بود نگاه کنید و ببینید که بسیاری از هیئتهای نمایندگیای که آنجا حضور داشتند، وقتی ابو مازن با اندوه از رنجهای مردم فلسطین گفت، متأثر شدند. گاهی که او صحبتهایی میکرد که نشان از یک آینده امیدوارکننده داشت، همه خوشحال میشدند.
ابو مازن به جهان اخطار کرد که اگر بخواهد با تندروی و بنیادگرایی مقابله کند، باید رفع این ظلم شود و تا این ظلم هست مجال برای سوءاستفاده از عواطف مردم فلسطین و مردم جهان عربستان بسیار زیاد است. سرانجام جنبه سوم سخنرانیاش این است که آیا ابو مازن تندروی کرد؟ آیا زودتر از آنچه باید پیشدستی کرد و موضوع رسیدگی به درخواست به رسمیت شناختن دولت فلسطین را طرح کرد؟
در اینجا هم باید گفت: به هیچوجه! ابو مازن در واقع راهی جز این نداشت. مرتب طرح صحبت از مذاکره که معنایی ندارد. مذاکره برای مذاکره هدف اسراییل است. در حالی که هدف ابو مازن مذاکره برای صلح است. بنابراین به اعتقاد من او اکنون توپ را رها کرده است در زمین نه فقط ایالات متحده، بلکه در زمین جامعه بینالمللی به اضافه اسراییل به این معنا که باید کاری کنید و تصمیمی بگیرید، وگرنه به انسانی مثل من که طالب صلح است و سابقه پنجاه سال مبارزه دارد، کسی نمیتواند ایراد بگیرد که فلسطین را فروخت. چنین آدمی را شما پیدا نخواهید کرد. بشتابید که بهترین شریکتان برای صلح زمان درازی ندارد و از این زمان استفاده کنید.
به نظر من ابو مازن بدینترتیب نگفت که همین فردا بروید و به این مسئله رسیدگی کنید و دولت من را به رسمیت بشناسید تا جلوی هر حرکتی را بگیرد. نه! به نظر من او با هوشمندی و درایت علیرغم فشارهای ایالات متحده و بعضی از کشورهای دیگر، با اتکای کاملی که به حمایت کلیه عربها بهویژه عربهای مقتدر مثل سعودیها و مصریها دارد، جلو رفت و این پیشنهاد را عنوان کرد. به نظر من حالا باید دید که اسراییلیها و ایالات متحده چه خواهند کرد و این گروه چهارگانه که بلافاصله با آنها مذاکره کردند، چه چیزی برای عرضه دارند.
در ادامه همان جلسه دیروز نخستوزیر اسراییل بنیامین نتانیاهو هم سخنرانی داشت. او روی مسئله اختلاف بین “فتح” و “حماس”، روش جنگی “حماس”، کمکهای جمهوری اسلامی به آنها و حملات موشکیای که صورت میگیرد، خیلی تأکید کرد. به نظر میرسید که آقای نتانیاهو از مدخل این موضوع خاص لحن صلحجویانه محمود عباس را به چالش میکشد. نظر شما در این زمینه چیست؟
ببینید اگر کسی آقای نتانیاهو را نمیشناخت، دست میزد که بهبه چه انسان مشتاق و صلحی در حال سخنرانی است. او از تاریخ گفت، از جغرافیا گفت، از اجدادش گفت و از این که واقعاً او مرتب پیشنهاد داده، مرتب امتیاز داده و در مقابل هیچ چیز نگرفته است. این فریب کامل بود. به این جهت که اولاً نتانیاهو در دوران نخستوزیری هرگز به ابو مازن کمک نکرده است. یعنی هرجا که ابو مازن نیاز به کمک داشته، نتانیاهو عکس آن عمل کرده است. مسئله بعد درباره این که ایشان اشاره میکرد که با امتیازاتی که داده، وضع اقتصادی فلسطینیها خوب شده است. باید بگویم: خیر! این به خاطر برنامههای آقای سلام فیاض بود. بهخاطر کمک جامعه بینالمللی بود. به خاطر کمک عربها بود. وگرنه آقای نتانیاهو یک گام هم برنداشت در جهت حمایت و کمک از ابو مازن؛ شریکی که آماده صلح است.
منتهی مسبب آنچه آقای نتانیاهو بهعنوان عدم همکاری یا خطر امنیتی انگشت بر آن میگذارد، خود اسراییل است. چه کسی غزه را بدون برنامهریزی و گفتوگو با دولت خودمختار تخلیه کرد؟ آقای شارون روزی که غزه را تخلیه کرد، کاملاً بر پایه پیشبینیهای دستگاه امنیتی اسراییل میدانست که “حماس” غزه را خواهد گرفت. در آن شرایط حماس خود را بهعنوان یک قهرمان نشان داد که غزه را آزاد کرده است.
اسراییلیها یکشبه و یکباره از غزه بیرون رفتند. در حالی که اگر این اقدام در هماهنگی با دولت خودمختار بود، کار به اینجا نمیرسید. دوم این که اگر دقت کنید، ابو مازن نسبت به عملکرد حماس خوشحال نیست، بلکه بسیارهم از آن انتقاد میکند. در تلاشهای اخیرش کوشش کرده است تا حماس را هم زیر پرچم صلح بیاورد، ولی اسراییلیها باز در این مورد هم به او کمک نکردهاند. حماس خواستار آزادی شماری از زندانیانش بود. اسراییل این کار را تمام و کمال انجام نداد.
بههرحال برای صلح دو طرف باید تصمیمهایی بگیرند که گاه دردناک است. آقای نتانیاهو دیروز از نگاه یک انسان صلحجو خود را ظاهر کرد، ولی ایشان تحت اسارت وزیر خارجهاش لیبرمن قادر به حرکت نیست، مگر این که در اسراییل یک دولت جدید تشکیل شود: “کادیما” و “لیکود” به اضافه افرادی از حزب کارگر یا احزاب کوچکی که خواستار صلح هستند. باراک مثلاً آدمی است که دنبال صلح است. اینها به نظر من باید در یک کابینه ائتلافی جمع شوند و برای ضمانت آینده فرزندان اسراییل و فرزندان فلسطین گامی بزرگ بردارند. دیروز من در سخنان آقای نتانیاهو بیشتر یک نمایش میدیدم و البته تلاش برای کم تاثیر کردن حرفهای ابو مازن.
در مقابل پیشنهاد به رسمیت شناختن کامل دولت مستقل فلسطین و مخالفت باراک اوباما و تهدید وتوی این پیشنهاد در شورای امنیت، نیکلای سارکوزی، رئیس جمهور فرانسه پیشنهاد میانهای را ارائه کرد بهعنوان شناخت دولت فلسطین بهعنوان دولت ناظر. این پیشنهاد را چگونه ارزیابی میکنید؟
بهنظر من احتمال دارد اگر مذاکرات صلح آغاز شود و فلسطینیها امیدی به دست بیاورند مبنی بر این که این مذاکرات منجر به تشکیل دولت فلسطین خواهد شد، هیچ بعید نیست که آن را بپذیرند. یعنی بعد از این گفتند که طرح در شورای امنیت مطرح شود و این احتمال وجود دارد که آن را بپذیرند. چون در شورای امنیت اگر آمریکا وتو کند، طرح به مجمع عمومی میرود و در آن صورت فلسطین حالتی را پیدا خواهد کرد مثل حالت واتیکان و این البته مورد نظر ابو مازن نیست. او میخواهد از حقوق کامل یک دولت برخوردار شود، اما حتی در آن صورت هم باز فلسطینیها قادر خواهند بود از ارگانهای سازمان ملل علیه اسراییل، مثلاً از دادگاه بینالمللی یا از سازمان حقوق بشر استفاده کنند. این است که همه اینها بستگی دارد که به چه شکلی مذاکرات دنبال شود.
الان در نیویورک شما جنب و جوش فوقالعادهای میبینید. ابو مازن و مسئله فلسطین در اینجا موضوع شماره یک رسانهها شده است. این خیلی جالب بود. امسال آقای احمدینژاد خیلی بدشانس بود. نمایشنامههایی که به صحنه آورده بود، مشتاقان زیادی پیدا نکرد. فلسطین و محمود عباس موفق شده بودند که توجه جامعه رسانهای را به خود جلب کنند.
بازهم میگویم: همه امیدوار هستند. نزدیکان آقای ابو مازن در حاشیه صحبتهای ایشان میگفتند که این احتمال خیلی زیاد وجود دارد که حال که ابو مازن جعبه جادویی را گشوده است، دیگران نیز متوجه آن شوند و کمک کنند و اجازه دهند که دولت فلسطین پس از اینهمه سال مصیبت هویت و استقلال خود را پیدا کند.
ایا دلبلی هست که یک مطلب 5 ماه پیش را دو باره در سایت قرار داده اید
ایا نوشته دیگری وجود ندارد
کاربر مهمان / 21 December 2011
جناب پیرخانقاه اجازه بدهید اول جمهوری اسلامی را جراحی کنیم بعد برویم سراغ اسرائیل. آسیاب به نوبت
فرامرز / 24 December 2011
آقای نوری زاده نوکرتم با این تحلیل و جواب های بسیار زیبا.
حسن / 26 September 2011
فلسطینیان همیشه سیاستمداران چیره دستی پرورش داده اند. اول یاسرعرفات حالا هم ابومازن
بخت النصر خراسانی / 27 September 2011
این حص مردم فلسطین است که کشوری مستقل برای خود داشته باشند،فلسطینی ها نباید حقشان را گدایی کنند.
پرهام / 28 September 2011
اهداف صهیونیستها و امریکائیان تقویت محمود عباس بود و بس .چون از این طریق میتوانند سالها با بهانه مذاکره صلح با وی ،فلسطینیان و مردم دنیا را به بازی بگیرند.همین اقای نوریزاد و رادیو های در خدمت استعمار تا دو سه هفته پیش جرأت نداشتند که نام نتانیاهو و صلح را بیاورند.اما با ادامه صدور مجوز ساخت شهرک برای صهیونیستها در خاک فلسطین که دیروز توسط نتانیاهو صادر شد،بساط همه دغلکاران و سازمان ملل به هم ریخته شده است و صهیونیستها دیگر نه برای خود و نه برای دوستان خود ابروئی باقی گذاشته اند.
راه نجات مردم مسلمان در خاور میانه از وجود این غده سرطانی فقط جراحی است.
کاربر مهمانmansour piry khanghah / 28 September 2011