مجتبا یوسفیپور – هفتهای که گذشت مصادف بود با روز ملی سینما در ایران. در این هفته سینماگران ایران با برگزاری جشنی بهترینهای سال گذشتهی خود را معرفی کردند و همچنین سرانجام تکلیف نماینده ایران جهت معرفی به اسکار مشخص شد. در گزارش این هفته نگاهی داریم به این خبرها و علاوه بر این مثل همیشه آخرین خبرهای تولید و اکران سینمای ایران را هم مرور میکنیم.
روز ملی سینما و سینماگران در برابر مدیران
بالاخره در ۲۵ شهریور ماه مراسم پایانی جشن سینمای ایران برگزار شد و سینماگران ایرانی بهترینهای امسال خود را معرفی کردند. فیلم “جدایی نادر از سیمین” به عنوان بهترین فیلم معرفی شد و توانست تندیسهای کارگردانی، فیلمبرداری و بازیگری نقش مکمل را از آن خود کند. “اینجا بدون من” ساخته بهرام توکلی نیز توانست با بهدست آوردن شش تندیس، پرجایزهترین فیلم امسال گردد.
اما جشن سینمای ایران، امسال کمحاشیه هم نبود و سینماگران کم و بیش در سخنانشان نیش و کنایههایی را نثار مخالفان خانه سینما کردند.
کیومرث پوراحمد دبیر جشن خانه سینما، نخستین سینماگری بود که هنگام حضور بر روی صحنه در پاسخ به اتهام اعمال نظر هیأت مدیره خانه سینما بر داوری امسال با کنایه گفت: “باید خیلی حقیر باشم که دلخوری شخصیام را در آرای هیأت داوران اعمال کنم که البته نمیتوانستم اینکار را انجام دهم و اگر میتوانستم وای به حال ۱۴۳ داوری که به این حقارت تن داده باشند.”
اصغر فرهادی هنگام دریافت جایزه از دست محمود دولتآبادی در جشن سینمای ایران
او در ادامه خطاب به کسانی که سعی بر اعمال قدرت و دولتی کردن سینمای ایران دارند افزود: “این خانواده زیر سقف خانه سینما به ماندن و شکفته شدن باور دارد و همه تنگناها را به جان میخرد و نمیگذارد مجلس ترحیم سینمای مستقل برگزار شود.”
باران کوثری بازیگر جوان سینما نیز که برای اهدای جایزه بهترین بازیگر نقش مکمل به روی صحنه آمده بود، در ارتباط با جشن امسال گفت: “خدا را شکر که با همه بدخواهیها، موانع و تهمتها امسال این جشن و خانه را سرپا نگه داشتیم.”
هنگامه قاضیانی، دیگر بازیگر حاضر در این مراسم نیز روی صحنه حضور یافت و گفت: “این خانه با غرور و غیرت و آبرو پابرجاست و به ما تکیهگاه و امنیت میدهد.”
جشن امسال بخشهای جالب و متنوعی داشت. در هر بخش اهدای جایزه، لحظهای از جشن تقدیم میشد به یکی از هنرمندان که در مجموع از ۱۵ هنرمند نام برده شد. بهرام بیضایی، امیر نادری، محمدرضا شجریان، جلالالدین معیریان، پرویز دوایی و هوشنگ مرادی کرمانی برخی از هنرمندانی بودند که لحظاتی از جشن به آنها تقدیم شد.
در بخش اهدای جایزهی بهترین فیلمنامه نیز محمود دولتآبادی، نویسنده نامدار ایرانی بر روی صحنه حاضر شد و متنی را که به مناسبت آن شب نوشته بود برای حاضران خواند. او در بخشی از این متن از برخی از نامهای ممنوع سینمای ایران نام برد و گفت: “گرامی بداریم یاد سهراب شهیدثالث را که بنیان گذاشت خشت بنای ساخت فیلم متفاوت را در سینمای ایران. سپاس و قدرشناسی میکنم از ابراهیم گلستان، ارج بگذاریم به عباس کیارستمی که به شیوه خود مسیر سینمای متفاوت را به دنیا گشود و راه را هموار کرد. همچنین از امیر نادری یاد کنم، به ناصر تقوایی سلام کنم، بهرام بیضایی و محسن مخملباف را به یاد بیاورم که هر کدام به کنجی رفتهاند. دیگر آرزوی کوشایی بیشتر برای جعفر پناهی و رسولاف داشته باشم. آنها میکوشند برای برونرفت از تار و پود منع و ممنوعیت که به آن دچار آمدهاند.”
البته لازم به گفتن نیست که حضور محمود دولت آبادی در این مراسم و این سخنان و همچنین تقدیم دو لحظه به امیر نادری و محمدرضا شجریان، صدای اصولگرایان را درآورده است و از لحظاتی بعد از پایان جشن، وب سایتهای اصولگرا با مانور دادن بر روی این نکات از آنها به عنوان “بخشهای قابل تأمل” جشن امسال نام بردند.
کلاهبرداری مریلا زارعی از رضا عطاران در جشن سینمای ایران!
اما جشن سینمای ایران لحظات طنزی نیز داشت. برای مثال علیرضا خمسه با اشاره به کیومرث پوراحمد دبیر امسال و فرهاد توحیدی دبیر سال گذشتهی جشن سینمای ایران گفت: “آقای کوثری در جشن پارسال گفتند همه چیز خوب است، اما دبیر قد کوتاه است. امسال بلندترین و خوش تیپترین دبیر را تقدیم کردیم و امیدواریم که مقبول بیفتد.”
رضاعطاران نیز در هنگام دریافت جایزه بهترین بازیگری از دستان دوست و همکار قدیمیاش مهران مدیری گفت: “مهران به گردن ما بچههای ساعت خوش خیلی حق دارد، الان هم که دکتر شده.”
اما شاید زیباترین طنز مراسم را مجری آن احسان کرمی بیان کرد که خطاب به ابراهیم حاتمی کیا با کنایه به توقیف فیلمش گفت: “آقای حاتمیکیا، چرا “گزارش یک جشن” میسازی تا مجوز نگیری؟ «گزارش یک ختم» میساختی تا راحت مجوز بگیری!”
امسال ۱۴۳ عضو خانه سینما با رأی خود، برگزیدگان سینمای ایران را انتخاب کردند.
معاونت سینمایی وارد میشود
این هفته جواد شمقدری، معاونت سینمایی در شبکه خبر ظاهر شد و در ارتباط با مسائل سینما مسائلی را بیان کرد. به طور خلاصه مروری داریم به مهمترین بخشها از گفتههای او:
او ابتدا درباره برخی از فیلمهای توقیفشده توضیحاتی داد. شمقدری در سخنانش گفت که به احتمال زیاد هفته آینده مشکل فیلم “گزارش یک جشن” ساخته ابراهیم حاتمیکیا حل خواهد شد و این فیلم مجوز نمایش دریافت خواهد کرد.
جواد شمقدری: به احتمال زیاد هفتهی آینده مشکل فیلم “گزارش یک جشن” ساخته ابراهیم حاتمیکیا حل خواهد شد.
شمقدری سپس درباره فیلم “خانه پدری” ساخته کیانوش عیاری که همچنان در محاق توقیف مانده است، گفت: “آقای عیاری یکی از فیلمسازهای خیلی خوب ماست و فیلم خیلی قدرتمندی ساختهاند. تعبیر خودم این است که اگر “خانه پدری” درجشنواره به نمایش درمیآمد، شاید موفق به دریافت دو یا سه جایزه میشد و میتوان چنین ارزیابیای از این فیلم به لحاظ فنی و هنری ارایه دهیم. اما یک مشکل جدی داشت، ولی معذورم مشکل فیلم را بیان کنم، مگر اینکه فیلمساز حضور داشته باشد و ایشان اجازه بدهد مشکل را طرح میکنم. من این آمادگی را دارم اگر نیاز شد جلسهای در رسانه باشد و فیلمسازان عزیز ما بیایند.”
او در ارتباط با شبکههای ماهوارهای دارای مجوز از وزارت ارشاد نیز تأکید کرد که تنها سه شبکه به شکل مشروط دارای مجوز موقت بودهاند و از آن میان مجوز دو شبکه متوقف شده و به یکی دیگر هشدار داده شده است.
ممنوعیتهای تازه در تلویزیون
مدیریت صدا و سیما یا به قول آقایان همان “رسانه ملی” بخشنامهای تازه برای مدیران شبکهها و البته برنامهسازان صادر کرده است.
در این بخشنامه فهرست تازهای از ممنوعیتها ردیف شدهاند که از این پس برنامهسازان تلویزیونی موظف خواهند بود تا در هنگام نوشتن و ساختن فیلم و یا مجموعههای تلویزیونی آنها را در نظر داشته باشند.
بر اساس این بخشنامه “طرح ترکیبهای عشقی هوسآلود و مثلثهای عشقی مگر به منظور بیان تقبیح آن و در حداقل ممکن ممنوع است. همچنین باید از اختلاط بیمورد زن و مرد در تولیدات تلویزیونی در صحنههایی نظیر عروسی، میهمانی خانوادگی، فضاهای کاری و همچنین جشنها اکیداً خودداری شود.”
نمایش عشقهای مثلثی و اختلاط زن و مرد و همچنین مردان نیمهبرهنه در تلویزیون ممنوع است!
البته این ممنوعیتها به اینجا ختم نمیشود و در ادامه آمده است: “نمایش مردان نیمهبرهنه در تولیدات داخلی و خارجی نیز ممنوع است. پخش برنامههایی که مروج عادیسازی روابط محرم و نامحرم و شکستن حریمهای شرعی میان آنها میشود، نیز ممنوع است.”
سالهاست نمایش زنان در تلویزیون با محدودیت و بخشنامه روبرو بوده است، بعدها محدودیت و بخشنامه برای چگونگی به تصویر کشیدن شخصیتهای خوب و بد نیز افزوده شد، حال محدودیتها برای مردان هم افزایش یافته است و بعد همه میپرسند چرا مخاطبان، علاقمند به تماشای شبکههای ماهوارهای هستند! به هر حال، فعلاً که نمایش زن و مرد در تلویزیون ملی با هزار شرط و شروط همراه است، بهتر آن است مخاطبان تلویزیون به همان سریالهای “ارواح زده” رضایت بدهند که اگر وضع به همین منوال پیش برود، بهزودی شبکهها نیز تفکیک جنسیتی خواهند شد و از رسانه ملی جز مستندهای حیات وحش و سخنرانی برخی حضرات، انتظار دیدن چیز دیگری نباید داشت!
پیمان قاسمخانی تکذیب کرد
پیمان قاسمخانی، فیلمنامهنویس موفقی که این سالها معمولاً نامش با کمدیهای پرفروش گره خورده، در گفتوگویی با خبرگزاری “فارس” استفاده از نامش به عنوان بازنویس فیلمنامه فیلم “شیش و بش” را تکذیب کرد و توضیح داد: “دوستان لطف کردند و اسم من را به عنوان بازنویس فیلمنامه «شیش و بش» زدهاند که اصلاً اینطور نیست. داستان از این قرار است که آقای شایسته فیلمنامهای با نام «ساندویچ سرد» برای بازنویسی به من دادند، من داستانی برای آن درآوردم که خشایار الوند آن کار را کامل کرد و پس از بازنویسی تحویلشان داد. دوستان برای انتخاب بازیگر به سراغ آقای گلزار رفتند، گویا ایشان خودش به طور جداگانه فیلمنامهای به نام «شیش و بش» داشت که پیشنهاد کرد داستانهای آن را با این داستان تلفیق کنند. در نهایت من الان عملاً نسخهای که بازنویسی شده را ندیدهام و فقط یک داستان بازنویسیشده «ساندویچ سرد» بود که از آن خبر دارم و داستان دو کلاهبردار بود که یکی از آنها خودش را به جای پسر یک زن ثروتمند جا میزند.”
پیمان قاسمخانی: فیلمنامه “شیش و بش” را بازنویسی نکردهام.
قاسمخانی در بخش دیگری از سخنانش به صورت تلویحی استفاده از نام خود در تیتراژ و پوستر فیلم را کلک سازندگان فیلم جهت جذب تماشاگر عنوان کرد و گفت: “دفعه بعد دقت بیشتری میکنم.” و در ادامه به کنایه گفت: “خود محمدرضا گلزار برای موفقیت فیلم کافی است و احتیاجی به ما ندارد.”
گفته میشود گروه سازنده فیلم “شیش و بش” قصد دارند به زودی فیلمبرداری قسمت دوم این فیلم با نام “جفت شیش” آغاز کنند.
خبرهای کوتاه
مجید مجیدی هم تصمیم گرفته با “یه حبه قند” کامش را شیرین کند. بعد از رخشان بنیاعتماد و عباس کیارستمی، او سومین فیلمساز نامدار ایرانی است که قرار است در بخشهای جانبی با این پروژه همکاری کند. مجیدی تیزر تلویزیونی این فیلم را خواهد ساخت. پیشتر رخشان بنی اعتماد آنونس سینمایی این فیلم را ساخته بود که از این هفته پخش آن در سینماها آغاز خواهد شد.
رضا عطاران و عبالرضا کاهانی سر صحنه فیلم “اسب حیوان نجیبی است”
بالاخره هفته گذشته فهرست نامهای هیأت انتخاب نماینده ایران جهت معرفی به آکادمی علوم و هنرهای سینمایی آمریکا جهت شرکت در اسکار امسال اعلام شد. پوران درخشنده، رؤیا تیموریان، علیرضا شجاع نوری، محمد بزرگنیا، شهرام جعفرینژاد، مهدی صباغزاده، محمد داودی، رسول صدرعاملی و امیر اسفندیاری امسال نماینده ایران جهت شرکت در اسکار بهترین فیلم غیر انگلیسیزبان را انتخاب کردند و بعد از معرفی پنج نامزد، سرانجام فیلم “جدایی نادر از سیمین” را برای معرفی به فرهنگستان علوم و هنرهای سینمایی آمریکا برگزیدند.
به گفته علیرضا سجادپور، معاونت نظارت و ارزشیابی در نهایت قرار است این هفته تکلیف ماجرای نمایش عمومی فیلم “اسب حیوان نجیبی است” به کارگردانی عبدالرضا کاهانی مشخص شود. این خبر در حالی منتشر شد که پیشتر علی سرتیپی پخشکننده فیلم از دریافت پروانه نمایش برای فیلم و آمادهسازی برای اکران در ماههای آینده خبر داده بود.
خبرهای تولید
گروه سازنده فیلم “مارمولک” از حالا یک خیز بلند برداشتهاند تا بار دیگر فیلمی پرفروش را روانه سینماها کنند. کمال تبریزی، کارگردان، قصد دارد تا با بازی پرویز پرستویی، فیلمنامهای از پیمان قاسم خانی را در مهرماه امسال جلوی دوربین ببرد. این فیلم که “طبقهی دوم مال منه” نام دارد، داستان مردی است که به دلیل اشتباه در تدفین، طبقه دوم قبر همسرش به مرد دیگری واگذار میشود و این اتفاق ماجراهایی برای او پدید میآورد. به گفته قاسمخانی تاکنون ۲۵ درصد فیلمنامه نوشته شده است. پروژه این روزها درگیر گذر از مراحل دریافت پروانه ساخت برای آغاز پیش تولید خود است.
کمال تبریزی و پرویز پرستویی: آیا این همکاری مجدد همچون فیلمهای “لیلی با من است” و “مارمولک” موفقیتآمیز خواهد بود؟
همزمان با روز ملی سینما، رهبر قنبری فیلمبرداری تازهترین ساختهاش “روئیدن در باد” را در گردنههای صعبالعبور آلوارس آغاز کرد. فیلمنامه این فیلم نوشته خود قنبری است و داستان نوجوان ۱۴ سالهای را روایت میکند که در مسیر کوج ییلاق به قشلاق عشایر مجبور به گذراندن امتحانات سراسری خود است. گوهر خیراندیش، امین زندگانی، حسین عابدینی و قاسم سیدسیح از بازیگران این فیلم هستند.
ظاهراً این روزها بازار تولید فیلمهای مذهبی با موضوع تاریخ صدر اسلام داغ است و حمایت از آنها در دستور کار مدیران سینمایی قرار گرفته است. بعد از فیلمهای مجیدی و صباغزاده، اینبار نوبت بهزاد بهزادپور است تا با کارگردانی “امپراطور عشق” داستان اربعه و حمله به مکه را جلوی دوربین ببرد. پیشتولید این فیلم به تهیهکنندگی جلال چاووشیان آغاز شده و تاکنون حضور علیرضا زریندست بهعنوان مدیر فیلمبرداری در این پروژه قطعی شده است.
خبرهای اکران
به گزارش خبرگزاری فارس، فیلم “خیابانهای آرام” ساخته کمال تبریزی سرانجام موفق به دریافت پروانه ساخت شد. بعد از نمایش این فیلم در جشنواره فیلم فجر سال گذشته زمزمههایی مبنی بر توقیف آن به گوش میرسید و کار به جایی رسید که تبریزی در جشن سینمای ایران زبان به گله از این توقیفها گشود. “خیابانهای آرام” فیلمی کمدی با بازی نیکی کریمی، حسن معجونی و لعیا زنگنه است که در کشور ارمنستان فیلمبرداری شده است.
حسن معجونی و نیکی کریمی در صحنهای از فیلم “خیابانهای آرام”
و اما در جدول فروش، “زنان مریخی، مردان ونوسی” بعد از ۲۵ روز نمایش با حدود ۴۵۰ میلیون تومان و “شیش و بش” بعد از ۱۱ روز اکران با گذر از ۴۰۰ میلیون تومان فروش پیشتاز هستند. “زندگی با چشمان بسته” بعد از ۱۸ روز به فروشی حدود ۲۳۰ میلیون تومان دست یافته است. آلزایمر بعد از ۲۵ روز به حدود ۱۱۸میلیون تومان رسیده است و “ندارها” از فروش ۱۱۰ میلیون تومان عبور کرده است.
حاشیه هفته: حق کارگردان یا فیلمنامهنویس؟
اگر گمان کردهاید در حاشیه این هفته میپردازیم به ماجرای ازدواج ترانه علیدوستی، اشتباه کردهاید، این خبر را میگذاریم برای برخی نشریات و سایتهای خاص و میپردازیم به گفتههای یکی از فیلمسازان ایرانی در ارتباط با کارگردانی.
متأسفانه ظاهراً وضعیت تولید فیلمسازی در سینمای ایران به شکلی درآمده است که گاه برخی از کارگردانها حرفهایی میزنند که مرغ پخته را بر روی سینی فر به خنده میاندازد! اگر گمان کردهاید منظورم گفتههای فرج الله سلحشور و یا جواد شمقدری است، کاملاً اشتباه میکنید، منظور آخرین گفتههای کاظم راستگفتار در ارتباط با آخرین ساختهاش “زنان ونوسی، مردان مریخی” است. ایشان در گفتوگویی با “خبرآنلاین” در ارتباط با نقش خودشان در بازنویسی فیلمنامه میفرمایند: “اساساً بازنویسی هر فیلمنامهای حق کارگردان است.”
متأسفانه مصاحبهکننده محترم نمیپرسد چه کسی این حق را به کارگردان داده است؟ در کجای دنیا اینگونه است که “هر” و تاکید میکنم “هر” کارگردانی حق داشته باشد فیلمنامه را به دلخواه بازنویسی کند؟ اگر اینگونه بود که قاعدتاً میبایست در تیتراژ تولیدات سینمای آمریکا در ۹۰ درصد موارد میدیدیم که نام کارگردانان به عنوان بازنویس نهایی فیلمنامه نوشته شود. و البته شکی نیست سطح درک و دانش بسیاری از کارگردانان آمریکایی از سینما و اصول فیلمنامهنویسی بسیار بیشتر از بسیاری از کارگردانان فعلی سینمای ایران است. اما شاید فرق در آن است که در سینمای آمریکا تخصصها مشخص است و هرکس بنا به تخصصش حرف میزند و عمل میکند، برای همین هر کارگردانی صرفاً به خاطر کارگردان بودنش به خود اجازه دست بردن در اثر یک فیلمنلمهنویس را نمیدهد و بالطبع فیلمنامهنویس هم شرایط متناسب با شغل خود را دارد و بیشتر از کارگردان از اصول فیلمنامهنویسی آگاه است. اگر هم یک فیلمنامه نیاز به بازنویسی داشته باشد، به کاردانش سپرده میشود و هر کارگردانی سرخود فیلمنامه را بازنویسی نمیکند. درست آن است که نظر دادن و مشاوره با فیلمنامهنویس برای بازنویسی فیلمنامه توسط خود فیلمنامهنویس، حق کارگردان است.
“زنان ونوسی، مردان مریخی” ساخته کاظم راستگفتار
راستگفتار در بخش دیگری از سخنانش، مشکل اصلی سینمای ایران را کمبود منتقد خوب دانسته و گفته است: “از نظر من بزرگترین مشکل سینمای ایران نه فیلمنامه است و نه کارگردان، بلکه ما منتقد خوب کم داریم. منتقد باید فرهیخته و خوب باشد که صادقانه و مخلصانه فیلمها را ببیند و آن را برای مردم تحلیل کند.”
این هم از آن حرفهاست که فقط برخی آدمها میتوانند شهامت بیانش در مصاحبههایشان را داشته باشند. سادهاش اینکه هر منتقدی در نهایت تنها دیدگاه خود را بیان میکند و قرار نیست از زاویه دید مردم فیلمی را نقد کند، چرا که این حرف شاید در ظاهر زیبا و خوشآیند عوام باشد، اما در عمل امکانناپذیر است و هیچ منتقدی نمیتواند بازتاب سلیقه عامه و همه باشد. منتقدان بر اساس یک زاویه دید شخصی فیلمها را نقد میکنند و مخاطب بر اساس نزدیکی به زاویه دید منتقد، نقد درست و نزدیک به دیگاهش را برمیگزیند. در این میان برخی اصول هستند که مورد توافق تمامی منتقدان سینما هستند. حال اگر فیلمی این اصول را رعایت کرده و بر اساس قواعد و قوانین جلو رفته، در بخشهای سلیقهای میتوان به تنوع دیدگاه منتقدان نیز پرداخت و بالطبع انتظار داشت مخاطب با توجه به راهنمایی منتقد پیش برود. اما در سینمایی که هنوز اصول اولیه قصهگویی دچار مشکل است و بدیهیات رعایت نمیشود، گفتن این حرفهای کمی زیادهگویی است. دستکم این حرفها را کسی میتواند بزند، که حداقل در یک فیلمش ثابت کرده کاربلد است. اگرنه به قول قدیمیها: عروس بیدلیل نمیگوید زمین کج است!
در همین زمینه:
جالب است که در جشنی مثل خانه سینما و توسط شخصی چون دولت آبادی نیز خرده حساب ها فراموش نمیشود و آنجا که صحبت از سینمای متفاوت است یادی از مسعود کیمیائی و داریوش مهرجوئی و… به میان نمیاید!
نیکرو فرشته / 22 September 2011