شهرنوش پارسیپور – از مدتها پیش انجمن دوستداران فرهنگ ایران که در شیکاگو قرار دارد مرا برای ایراد دو سخنرانی دعوت کرده بودند. اطلاع داشتم که این انجمن را بهائیان ایران بنیاد گذاشتهاند و این بیست و یکیمین سالی بود که آن را برگزار میکردند.
در هنگام رسیدن به شیکاگو هیچ پندار معینی درباره این انجمن و اعضای آن نداشتم، در عمل مواجه با شگفتی شدم. هرگز باور نمیکردم که عدهای ایرانی بتوانند با چنین نظم و ترتیبی یک کنفرانس را برگزار کنند. جمعیتی که در این کنفرانس شرکت کرده بودند متجاوز از ۳۲۰۰ نفر بود.
در تمام مدت این کنفرانس چند مسئله به شدت مرا تحت تأثیر قرار داده بود. نخست مهربانی بهائیان بود نسبت به هم و نسبت به دیگران. ابداً نمیتوانم باور کنم که سه هزار نفر با هم بتوانند یک فیلم را مشترکاً بازی کنند، مگر اینکه به راستی حالتی که منجر به مهربانی میشود در آنها نهادینه شده باشد.
در هنگام سوار شدن در آسانسور و یا در تالارهای بزرگ میهمانسرای «رنسانس» این جمعیت دائم در حال سلام و احوالپرسی با خود و دیگران بودند. از آنجایی که سخنرانی من درست نخستین برنامه این کنفرانس چهار روزه بود، و به این دلیل که حدود سه هزار نفر در تالار سخنرانی حضور داشتند، چهرهام شناخته شده بود.
من درباره کشتار زنانگی هستی به روایت اسطوره آفرینش انوماالیش گفتار در میان آورده بودم که به نظرم میرسد مبحث بسیار جالبیست و تا به حال به کرات درباره آن گفت داشتهام. در عمل نیز متوجه شدم که حق با من بوده است. مردم استقبال بسیار زیادی از این سخنرانی کردند و مرتب در نقاط مختلف میهمانسرا با من گفت میداشتند و ستایش و تحسین میکردند.
علائم مورد احترام ادیان مختلف در روی ستونهای معبد «مشرق الاذکار» در شمال شیکاگو حکاکی شده است
در روزهای بعد متوجه شدم که آنها باعلاقه شدید برنامههای کنفرانس را دنبال میکنند. آنها صبورانه به سخنرانیهای یک ساعت و نیمه گوش میدادند. دومین نکته که مرا بسیار زیر تأثیر خود گرفته بود، علاقه شدید بهائیان به ایران و فرهنگ ایران است. زمین ایران برای بهائیان به معنای نوعی ارض موعود و مقدس است. جالب بود دیدن آمریکاییها و آفریقاییهایی که نام فرزندان خود را از میان نامهای پارسی انتخاب کردهاند. این علاقه نیز گرچه از طریق این مذهب تبلیغ میشود اما به نحوی خیلی طبیعی و خود به خودی در میان مردم رواج دارد.
بهائیان ادبیات ویژه خود را دارند. این آقا تعریف میکند که نیایش به مدت سه روز میهماندار «حضرت» باب بوده است، و آن دیگری با علاقه بیان میکند که نیای او در کنفرانس بدشت شرکت داشته است، و خلاصه هر کس دلیلی برای خود دارد تا به ایران علاقمند باشد. افراد با علاقمندی شدیدی پارسی گفت میکنند. از اینکه شیرازی، کرمانی یا اصفهانی هستند حرف در میان میآورند و فرزندان آنها نیز پارسی میدانند.
نکته دبگری که مرا به خود جلب کرد حالت دموکراتیکیست که در این مذهب وجود دارد. هر شخص باید خود تصمیم بگیرد که بهاییست یا نه. بهایی بودن پدر و مادر تکلیف فرزندان را روشن نمیکند، بلکه بچهها خود به نوبه خود باید تصمیم بگیرند بهایی هستند و نام خود را به ثبت برسانند. این نکته بسیار مهمیست و تفاوت عمدهای را با اسلام نشان میدهد. تفاوت عمده دیگر نحوه ارتباط زن و مرد است. در نگرش به بهائیان کاملاً روشن میشود که زن و مرد خود را با یکدیگر برابر میدانند. شمار شرکتکنندگان زن در کنفرانس عملاً به اندازه شمار شرکتکنندگان مرد بود. روشن شد که در حال حاضر از اعضای اصلی محفل امریکا چهار نفر مرد و پنج نفر زن هستند.
در ادبیات مذهبی بهائیان طاهره قرةالعین، معروف به «جناب طاهره» از اهمیت شگفتی برخوردار است. او را انگارهای از حضور زن میدانند، در نتیجه در ایجاد امکانات تحصیلی برای زنان بسیار میکوشند. میدانیم که طاهره، که بهراستی میتوان او را «جناب طاهره» نامید زنی بسیار تحصیلکرده و آموزش دیده بود. او به معنای حقیقی کلمه فقیه بود و شاعری بسیار بزرگ.
حالت خود به خودی اهمیت دادن به زنان به گونهایست که من حتی در میان مسلمانان گروه بورژوا و اشرافی نیز ندیدهام. کاملاً روشن است که بهائیان در این نوع احترام گذاشتن به زنان مبالغه نمیکنند. در عین حال جالب است که در ادبیات مذهبی بهائیان فرشته آورنده وحی برای رهبر مذهبی آنان یک فرشته مؤنس بوده است. این در حالیست که میدانیم جبرئیل در اسلام یک مرد است.
نمایی از درون معبد «مشرق الاذکار».زمین ایران برای بهائیان به معنای نوعی ارض موعود و مقدس است.
باز هم نکاتی در جریان این کنفرانس بود که مرا تحت تأثیر قرار داد. یکی از این نکات تمیزی شدید بهائیان است. در جایی که ۳۲۰۰ نفر در هم میلولند خیلی طبیعیست که آشغال زیاد باشد، اما چنین نبود. آبریزهای عمومی همه پاکیزه و تمیز بودند. چون بهائیان سیگار نمیکشند بنابراین زمینهای محوطه بیرونی هتل نیز بسیار پاکیزه باقی ماند. این در حالیست که در جاهای دیگر که ایرانیان گرد هم میآیند به طور معمول یک زبالهدانی از ته سیگار هم فراهم میآید. بهائیان مشروب هم نمیخورند، به این ترتیب بود که ادارهکنندگاه هتل تمامی مشروبات را جمعآوری کرده بودند. نکته دیگری که مرا تحت تأثیر قرار داد حضور بسیاری از شخصیتهای معروف ایران در میان بهائیان بود. دکتر شاپور راسخ، دکتر بنانی، دکتر احسان یارشاطر، لیلی ایمن آهی و بسیاری دیگر از این قبیل بودند.
دیدار از معبد بهائیان به نام «مشرق الاذکار» از جنبههای فراموش نشدنی این سفر است. این معبد که جزو بناهای تاریخی آمریکا به ثبت رسیده، معبد بسیار زیباییست که در شمال شهر شیکاگو در درازای ۵۰ سال کار ساخته شده است. معبد دارای ۹ ضلع است و تمامی اجزای آن حامل نکات رمزیست. علائم مورد احترام ادیان مختلف در روی ستونها حکاکی شده است. ستاره داوود، صلیب مسیحیان، ماه و ستاره مسلمانان، گردونه خورشید هندوان و بسیاری دیگر از علائم قابل مشاهده هستند. ورود به این معبد برای همه مردم از هر دین و مذهبی آزاد است. در اینجا هیچ نوع تبلیغی صورت نمیگیرد. تالار مرکزی گسترده آنجاییست که مینشینید و تمرکز میکنید. هنگامی که بدون نگرانی از مسلمان بودن خود وارد این معبد شدم به یاد دفعاتی افتادم که به همراه خارجیان کوشیده بودم وارد اماکن مقدسه مسلمانان بشوم و هر بار با خشونت زیادی روبرو شده بودیم. چنین است که اسلام، به رغم جهانی بودن خود اما صاحبان ادیان دیگر را میترساند. در کلیسا هم بارها حضور پیدا کردهام بدون نگران بودن از مسلمانی خود. بهائیان در برخورد با یکدیگر میگویند اللهابها. من اما بدون نگرانی سلام میکردم و چون بهائی نبودم ضرورتی نمیدیدم ابن جمله را بر زبان بیاورم و باز هیچکس مزاحم من نمیشد.
در روز سخنرانی اما با این جمله حرف خود را آغاز کردم: «دوستان گرامی، به سهم خود، به عنوان یک مسلمان، ار بابت این همه اذیت و آزاری که متوحه بهائیان در ایران بوده است، احساس شرمندگی و افسوس میکنم.» مردم دست زدند، و من بهراستی متأسف بودم. در جریان سخنرانیها شنیدم که چه شمار قابل تأملی از بهائیان شهید شدهاند؛ و شمار قابل تأملی از آنان به دست جمهوری اسلامی کشته شدهاند. باز هم در اینجا ابراز تاسف میکنم.
در این کنفرنس بارها به این مطلب اشاره شد که بهائیان متهم به همکاری با روسیان و انگلیسیان و امریکائیان شدهاند. من اما به این نتیجه رسیدم که میانه سده نوزدهم مسیحی زمانهای بوده است که ایران بهراستی نیازمند نوعی اصلاحات مذهبی بوده، به ویژه به دلیل روابط بیمارگونهای که میان مردان و زنان وجود دارد و همامروز هم سایه شوم آن بر سر جامعه ایران افتاده است و زنان و مردان درستکار ایرانی را بیمار کرده است. در آینده تمام هم خود را به بررسی اسطورهوارانه این مهم اختصاص خواهم داد، چون ریشه را باید در ادبیات بیمار منطقه یافت.
دعوتکننده من به این کنفرانس دکتر چنگیز گئولا بوده است. ایشان در پاسخ به اینکه معنی «گئولا» چیست گفت که این یک نام عبریست و به معنای «نجات» و «نجاتدهنده» است. ایشان از بهائیان یهودیتبار ایرانیست و استاد رشته نئوروساینس در دانشگاه. به طور کلی شمار تحصیل کردههای بهائی بسیار زیاد است. این اقلیت مذهبی که جریان حرکتش به دلیل مخالفتهای جمهوری اسلامی با آن محدود شده است، اما موفق شده است اعضای مذهب خود را به عالیترین سطحهای علمی ارتقاء دهد.
در جریان کنفرانس میزبان من ژاله ژوبین خادم نشان داد که یک بهائی فرهیخته است. حضور دکتر عبدالکریم لاهیجی و مهرانگیز کار و دیدار با آنها بسیار مغتنم بود. بدون شک سفر پرباری داشتهام و بدون شک انجام هر تلاشی برای از بین بردن اختلاف میان مسلمانان و بهائیان کاریست بسیار مهم و با ارزش.
در همین زمینه:
جهلا را به حال خود رها کنید, عقلا از هر دین و تباری که باشند عاقلند و مقبول, تفرقه انداختن بین مردم کار جهلا و وحدت عالم انسانی ایجاد کردن راه عاشقان به خدا
hamed / 05 October 2011
آیا وجود بیت المقدس درکشور اسراییل دلیل بر اسراییلی بودن دیانت اسلام ومسلمین میباشد؟
کاربر مهمانBehzad / 24 September 2011
حضرت بهاالله ۸۰ سال قبل از تشکیل دولت اسراییل از ایران به فلسطین تبعید شدند در ثانی قبله اول مسلمین هم(بیت المقدس) در اسراییل آیا دلیل بر اسراییلی بودن دیانت شماست؟ ٬مشخصه که دیانت جدید مطابق بر مقتضیات روز جوامع مباشد ودیانت بهایی جهت تکمیل میباشد نه باطل کردن دین گذشته که با مقتضیات حال سنخیتی ندارد.تمام ادیان گذشته امام غایب دارند ومنتظر ظهور ودین خودرا آخرین دین می دانند اما پایان این ظهورها حضرت بهاالله نام داردوپس از ایشان هم هر ۱۰۰۰ سال پیامبری خواهد امد با مقتضیات روز جامعه.
کاربر مهمانBehzad / 24 September 2011
بهائی یعنی جامع جمیع کمالات انسانی
کاربر مهمانBehzad / 24 September 2011
تقلید وتعصب سمی است مهلک
قربانیان آن
تمام انسانهایی که خود را به خواب زده اند و در دریای جهالت مستغرق گشته اند.خداوند تمام عالم را محض محبت و یکسان خلق کرده جمیع را از یک عناصروکل را از یک سلاله خلق نموده,جمیع را در یک زمین ودر ظل یک آسمان خلق کرده هیچ تفاوتی نگذاشته,انبیا را مبعوث کرده تعالیم الهی فرستاده که سبب اتحاد بین بشر شود.اما در این میان تقالیدی به میان آمده که ابدا دخلی به تعالیم انبیا ندارد.و چون این تقالید مختلف است سبب اختلاف ونزاع وجدال وحرب وقتال گشته,وبه راستی افتی از جنگ بدتر نه که منبعث از تعصبات است.همچنان که از بدایت تاریخ تاکنون بین بشر حرب بوده و این حرب یا منبعث از تعصب سیاسی است,یا تعصب مذهبی یامنبعث از تعصب جنسی است یا وطنی.جمیع این تعصبات قلوب بشر را از یکدیگر دور وچشم آنها را از حقیقت بینی باز می دارد.
خدا پدر مهربان جمیع بندگان است نه سیاه می شناسد ونه سفید,نه زرد ونه سرخ ,نه امریکایی ونه فرانسوی,نه ایرانی,نه ترک,نه لر,نه عرب و…چه یهودی یا بودائی مسیحی یا مسلمان چه بهائی جمیع بندگان اویند و همه در بحر رحمت بی پایانش مستغرق.پس ما چرا در جنگ باشیم.ملت رابهانه کنیم,مذهب رابهانه کنیم ,وطن را بهانه کنیم,سیاست را بهانه نمائیم وبه نزاع با همنوعان خویش بپردازیم؟خون یکدیگر را بریزیم وخانمان همدیگر را خراب کنیم؟
پاد ذهر این سم
همانا
ترک تعصبات و تقالید موهومه که مانع اتحاد و اتفاق است وتحری حقیقت .چون حقیقت یکی است اگر کل تحری حقیقت کنند شبهه ای نیست که کل یکی شوند و متحد گردند. زیرا این همه نزاع از تقالید و تعصبات است که اگر دور انداخته شوند ,به حقیقت الهی پی برند و هیچ اختلافی در میان عالم انسانی نمی ماند و کل راحت و آسایش جویند. عبدالبها
کاربر مهمانBehzad / 24 September 2011
دین باید سبب الفت و محبت باشد.اگر دین سسب عداوت شود،نتیجه ای ندارد،بی دینی بهتر است زیرا سبب عداوت و بغضا بین بشر است و هرچه سبب عداوت است،مبغوض خداوند است و آنچه سبب محبت و الفت است ممدوح و مقبول.اگر دین سسب قتال و درندگی شود،آن دین نیست،بی دینی بهتر از آن است زیرا دین به منزله ی علاج است.اگر علاج سبب مرض شود،البته بی علاجی بهتر است.لهذا اگر دین سبب حرب و قتال شود،البته بی دینی بهتر است.دین باید سبب الفت باشد،سبب محبت باشد،سبب ارتباط بین عموم باشد.عبدالبها.
کاربر مهمانBehzad / 24 September 2011
ای دوستان سراپردهٔ یگانگی بلندشد٬به چشم بیگانگان یکدیگررامبیند.همه باریک داریم وبرگ یک شاخسار.
کاربر مهمانBehzad / 24 September 2011
اين آقاى دهقانى با خانم كاربر مهمان، هردو، دو روى يك سكه اند.از آن تيپ هائى كه خيالشان از سواد و دانش خودشان راحت است.كليد دار همه قفلها هستند. خوش به حالشان.
آقا جلال / 25 September 2011
خانم شهرنوش پارسی پور: من فکر می کنم که علت علاقه افراطی و وسواسی و غیر متعارف و غیر عادی و منزجر کننده شما به کلمه پارسی بخاطر وجود این وا÷ه در نام خانواده گی تان می باشد که باعث خودشیفتگی و نارسیسیم کودکانه و خنده آور و مضحکی شده است که برای چندین بار در این نوشته بکار برده اید. اکثریت مردم ایران با وا÷ه فارسی اشنایی بیشتری از وا÷ه پارسی دارند. من با دوستانم از قوم فارس نه به زبان پارسی بلکه به زبان فارسی حرف می زنم. فکر نکنید که استفاده بیش از حد از این کلمه شما را بیشتر ایران دوست و میهن دوست می کند. بکار بردن تکراری این وا÷ه برای اکثریت مردم ایران یعنی تورک ها و کورد ها و اعراب ایرانی و ترکمن و بلوچ های ایرانی زجر آور است و بمانند یاد آوری صحنه های تجاوز یه فرد به دیگری است . فکر نمی کنم که شخص مورد تجاوز قرارگرفته از تکرار مداوم این صحنه خوشش بیاید یا اینکه یه یهودی بخواهد دایما اسم و نام و تاریخ المان هیتلری را درگوششان تکرار کنند. . این زبا ن پارسی شما که اینهمه بهش عشق می ورزید برای ما زبان متجاوزی است که جای زبان مادری مان را گرفته است. اگر از مرد متجاوز به یه زن خوشتان نمی اید از تکرار تجاوز زبان تان به زبان دیگران هم نباید احساس شعف و شادی کنید. البته من از شخصی که سرش به خرافات مشغول است انتظار ندارم که بتواند سره را از ناسره جدا کند و بخواهد به مشکلات اساسی ایران و ایرانی بپردازد. شمایی که اهل فرهنگ و ادبیات و زبان و روان شناسی هستید و بعنوان یه زن در جامعه عقب مانده ایرانی همیشه مورد تبعیض قرار گرفته اید و طبیعتا می بایستی با درد دردمندان و ستمدیده گانی که بیش از هشتاد سال است که تحت تبعیض فرهنگی و زبانی هستند بهتر آشنایی داشته اید ایا در طول مدت عمرتان یک ثانیه ای هم خود را جای آن کودک تورک اذری قرار داده اید که بعد از 6-7 سال تورکی حرف زدن ناگهان به مدرسه ای پرتاب می شود و برای اولین بار با زبان اعوج و معوجی به نام پارسی شما اشنا می شود قرار داده اید.؟
با احترام
با احترام
با احترام
ع.دهقانی / 19 September 2011
كارنامه بهاييان نشان ميدهد كه كليد نجات ايران را در دست دارند. رهبرانشان بايد بجاي رهبران فعلي كنترل امور را در دست داشته باشند
بخت النصر خراساني / 19 September 2011
ممنون خانم پارسی پور که بدون هر گونه تعصبی که دامن گیر مردم ایران است حقایق را باز گو کردید
کاربر مهمان / 20 September 2011
خانم پارسی پور با ادب واحترام خدمت شما یادآور میشوم که هر کس با بهاییان به ترتیبی نزدیک شود یا از آنها تعریف ویا
تمجید نماید این گروه ضد بهائی با بهانه های مختلف بر او میتازند صبور باشید پاینده ایران
کاربر مهمان : علی آذری / 19 September 2011
آقای ع دهقانی
البته روشن است که شما حق دارید به زبان ترکی گفتگو کنید. هیچکس حق ندارد این حق را از شما بگیرد. اما توجه بفرمایید که پارس ها به ترک ها حمله نکردند. بلکه ترک ها بودندکه به مدت هزار سال به سرزمین های ایرانی حمله بردند. دلیل این امر هم به سادگی این است که ترکستان در مرز چین است، اما ترکان اکنون در ترکیه فعلی هستند که روم شرفی قدیم باشد. در عین حال به اطلاع شما می رسانم که اینجانب نیم ترک هستم و از طرف مادر تبارم به ترکان می رسد. هیچ دلیلی وجود ندارد که با ترک ها بد باشم. یی با عرب ها که با آنها نیز خویشاوندی دارم.
اما علت این که از واژه پارس و پارسی استفاده می کنم این است که اصل این واژه ها به همین شکل نوشته می شود. زبان عربی خالت های به جا و بی جایی در زبان پارسی کرده است. یکی از این دخالت ها تغییر شکل دادن واژه های پارسی در نوشتن است اعراب واژه های خارجی را با حروف ص و ض و ط و ظ می نویسند. مثلا به هین دلیل سپاهان شده است اصفهان و استخر را اصطخر می نویسند. ما به راحتی می گوییم پیتاگوراس، اما به دلیل دخالت زبان عربی باید بگوییم فیثاغورث. مثال زیاد است، اما همانقدر که شما حق دارید ترکی حرف بزنید پارس زبان ها هم حق دارند پارسی گپ بزنند.
موفق باشید، شهرنوش
شهرنوش پارس پور / 20 September 2011
بهائیت دین اختراعی انگلیس بوده و قرار بود پروژه استعماری آن امپراطوری ناکام را پیش ببرد. از این دینهای اختراعی که توسط انگلیس ابداع شده اند در دنیا زیاد هست. به ویژه در هند. فسلفه اصلی هم این است که تفرقه بینداز و حکومت کن.
ضمناً بد نیست خانم پارسی پور که اینقدر مشعوف از مهربانی و مدارای بهائیان شده اند به خود زحمت داده و از سرنوشت اقلیت ازلی هم پرسشی می کردند تا معلومشان شود با چه شقاوتی توسط بهائیان محو شده اند.
کاربر مهمان / 20 September 2011
تاسف انگیز است که برای خوبی وبدی گروهی به دین یا آئین ویا مذهب آنها استنادشود ضرر این کار خیلی سنگین است زیرا هنگامی که افرادی از آن گروه دینی مرتکب خلا فی شوند آ نرا به حساب دین وآئینش میگذارند وهمه با یک چوب میزنند .
راقم این سطور هیچیک از مذاهب را قبول ندار د ولی با هیچ مذهب ودینی هم حصومت ودشمنی ندارد زیرا دین ومذهب را موضوعی شخصی وسلیقه ای میداند باورمندان ادیا ن مختلف را ما نند افراد محتلف مید ا ند که هرکد ام برای مثلا میوه های مختلف هرکدام قضاوت مختلف ومتفاوت دارند یکی میگوید سیب خیلی خوشمزه است ود یگری میگوید پرتقال خوشمزه تراست
وهردو درست میگویند اما وقتی از میزا ن مثلا میوه ها نظرات مختلف در میزان قند آنها داده میدهند ممکن است بعضی درست وبعضی نادرست بگویند .
درمورد بابیگر ی وبهائیگری وازلیگری جای بحث وحدیث فراوان است اگر قرآ ن به زبا ن عربی نازل شده چون زبان محمد عربی است میشود آنرا توجیه کرد اما چرا کتب بابیگری وبهائیگری باید به زبان عربی برای پیغمبر فارسی ز بان ومردم فار سی زبان ایران نازل شود به هیچو جه قابل توجیه نیست مگر تقلید فریبکارانه . تضور میکنم خانم پارسی پور نباید خوبیهای این کروه را به حساب باورهای دینی بگذارد زیرا باورمندان مورد نظر خانم پارسی پور در ایران حاضر نیستند مانند سایر مردم که حتی هیچ دینی را قبول ندارند کوچکترین حرکت خلا ف حکومت جبار ایرا ن اجام دهند ولی برای تبلیغ بهائیگری هر نوع گرفتاری را با همه ی وجود پذیرا هستند آ یا این شکل رفتار جای شک وتر دید نیست.
علی / 20 September 2011
این گروه و فرقه قبل از بهائي بودن انسان هستند و هم افراد خوب با خصوصیت انسانی و هم افراد مسئله دار در بین آنها دیده میشود.
مواردی در این مقاله به نظر میآید که به عرض میرساند:
−۱ خانم گرامی شما که به گفته خودتان ، جاهل به فرهنگ این عزیزان بوده اید با چه قیمتی یک فرهنگ که برای شما ناشناخته است را در عرض ۴ روز شناخته و آنرا به عرش و فرهنگ به قول شما پارسی تان را در مقایسه به خاک ، بنده بهائي هائي را می شناسم که صبح را با شراب آغاز می کند و سیگار می گشد و مدیر کاباره می باشند مثل خیلی از مسیحی ها و مسلمانها .
−۳ در خصوص دموکرات بودن و آزادی در انتخاب مذهب توسط فرزندانشان خدمت شما برسانم که دقیقآ شبیه سایر مذاهب در آموزش فرزندان خود شدیدآ فعال می باشند و خیلی شبیه به کلیمی ها و مسلمانان ها بوده به راه و انتخاب مذهب در مورد فرزندانشان بسیار حساس میباشند. آیا شما را مجبور به انتخاب مذهبتان کرده اند؟
البته هر کسی حق انتخاب داشته و تا آنجا که بنده خبر دارم نه مذهب یهودی ، مسیحیت را و نه مسیحیت اسلام را به عنوان یک مذهب الهی به رسمیت شناخته و فراموش نکنید که حضرت مسیح به درخواست و اصرار سران قوم یهود شکنجه و به صلیب کشیده شد و تعجب نخواهیم کرد که مذهب بهائيت از طرف یهودیان و مسیحیان و مسلمانان به رسمیت نشناخته و هر حمایتی که از بهائيت از طرف مسیحیت و چه یهودیت میشود جنبه سیاسی دارد.
خانم عزیر کل تعداد بهائي در دنیا ۶ میلیون می باشد که در ۲۴۰ نقطه جهان متمرکز و فعالیتهای بیشماری جهت معرفی مذهب خود و جذب افراد دیگر مذهبها به خصوص فرزندانشان را می کنند.
کاربر مهمان / 21 September 2011
اگر به اندازه یک سر جو سواد داشته باشید خواهید فهمید که پارسی درست است نه فارسی
کاربر مهمان / 21 September 2011
در خصوص اين که اديان دست نشانده خارجی ها مي باشند! فقيه معروف، کمال الدین حسین واعظ کاشفی در صفحه 374 تفسیرش بر قرآن، “تفسير مواهب علیه” مي نويسد: ” کفار می گفتند مطالبی را که حضرت محمد (ص) می گوید از خارجیان یاد می گیرد مانند جبر و يسار که دو تن از غلامان بودند که شمشیر ها را صیقل می دادند”. بدين جهت آیه 103 سوره نحل، در جواب اینگونه تهمت ها که خارجیان قرآن را به محمد می آموزانند نازل شد: ” وَلَقَدْ نَعْلَمُ أَنَّهُمْ يَقُولُونَ إِنَّمَا يُعَلِّمُهُ بَشَرٌ لِّسَانُ الَّذِي يُلْحِدُونَ إِلَيْهِ أَعْجَمِيٌّ وَهَـذَا لِسَانٌ عَرَبِيٌّ مُّبِينٌ، یعنی و ما کاملا آگاهیم که کافران می گویند: آن کس که مطالب این قرآن را به رسول می آموزد بشری است، در صورتی که زبان آن کس که این قرآن را به او نسبت می دهند اعجمی است و این قرآن به زبان عربی فصیح و روشن است”.
دوست / 21 September 2011
**** عزیزان من درخت را باید از میوه اش شناخت. اگر درخت بهاییت میوه تمیزی و مهربانی و مردم سالاری و احترام میدهد و درخت شما میوه های تلخ که طعم کهریزک و اختلاس میدهد دلیل دارد. بجای حسودی بروید درختان خودتان را آفت زدایی کنید
بخت النصر خراسانی / 22 September 2011
آنهایی که می گویند بهائیت دست نشانده خارجی است بدانند که اسلام دست نشانده ترین دین خارجی در ایران است. ضمنا این حرف اوج راسیستیست فرض کنید مردمان آمریکای جنوبی که مسیحیند بگویند دینمان دست نشانده خارجی است یا مالزیهای مسلمان هم این را بگویند دوستان بیائید از خودمان شروع کنیم و انقدر بهانه بیهوده نگیریم من با بهائیت آشنایی دارم و آنها را مردمانی ستمگر نیافتم بهائیان معتقدند که تمام نوع بشر هموطنند و توانایی انسان از همزیستی در صلح می تواند بارها و بارها بهتر شود طوری که دنیایمان را بهشت کنیم نه اینکه پر از نفرت.
محمود / 22 September 2011
اگر هر اعتقادی را از روی اصل و منبعش مورد شناخت و بررسی قرار دهیم، دیگر نیازی به شناخت آن اعتقاد و نظر دادن راجع به آن از روی افراد معتقد به آن و یا شنیده های چه بسا غلط، نیست. ما همیشه کوتاه ترین راه را ترجیح می دهیم و کوتاه ترین راه در بسیاری از موارد بهترین راه نیست. اگر نظر بعضی از مردم در حال حاضر نسبت به دیانت اسلام تغییر کرده است، عمدتا به دلیل عملکرد اشتباه اهل این دین است. در مورد بهائیان هم باید دید که آیا این خصوصیات نشأت گرفته از دینشان است یا خیر؟ البته افراد اهل تحقیق (مثل خانم پارسی پور) قطعا تمامی این جوانب را در نظر گرفته و اظهار نظر نموده و می نمایند.
کاربر مهمان / 22 September 2011
با تشکر از خانم پارسی پور به خاطر نوشته بی غرض ایشان.
خدمت دوستان و خصوصا جنات ع. دهقانی عرض کنم که اذربایجان یا به لفظ صحیح اذرابادگان یکی از پنج ایالت ایران باستان <پهلوی> است و این ایالت همیشه باعث افتخار ایران زمین بوده است.
در کشور پهناور ایران همواره گویش های زیادی وجود داشته که جزو فرهنگ و مباهات این سرزمین است و هیچگاه باعث جدایی قومی از قوم دیگر نبوده و نخواهد بود.
به علت عدم لغت پ در زبان عربی واژه پارسی به فارسی تغییر کرده است و این امر نباید مورد ناراحتی افراد را بر انگیزد. واژه ها همواره در طول تاریخ دستخوش تغییر هستند.
بهنام کاوه / 20 September 2011
خانم شهرنوش پارسی پور: با عرض سلام .با همه اختلافات عمیق عقیده و سلیقه شخصی با سرکار خانم باید به یه وجهه از شخصیت مثبت شما اشاره کنم که قابل تحسین است و آنهم این است که شما بخاطر احترامی که به ازادی بیان دارید بدون ترس و واهمه پیام های دیگران را تائید می کنید که این یکی متاسفانه از خصوصیات روشنفکران ایرانی — چه تورک و چه فارس و چه کورد و و — نیست. من این جنبه از شخصیت شما را تحسین می کنم و به خاطر همین خصوصیات اخلاقی و انسانی شما است که من نوعی بیش از سانسور پیامهایمان درس یاد می گیریم . در حقیقت شما پیام آدمی را به مانند ائینه ای در مقابلش می گذاری که بخودش نگاه کرده و به ضعف هایش پی ببرد. از این بایت از سرکار خانم کمال تشکر را دارم.
فرموده اید که این تورک ها بودند که به پارس ها حمله کرده اند و نه بر عکس. خانم عزیز: یکی از افتخارات شما قوم پارس لشکر کشی هایتان به سرزمین یونان باستان است که تا آنجائیکه من میدانم همسایه فارسستان شما نبود. بگذریم از اینکه تا کنون حتی یه نعل اسبی یا یه کاروانسرایی هم از آن ارتش 2.5 میلیونی کوروش و داریوش بدست نیامده است که موصوح بحث امروزی مان نیست ولی برای ریشه یابی عقده های عدیده خود بزرگ بینی قوم فارس روزی بدرتان خواهد خورد. بهر حال شما قوم فارس به این لشکر کشی هایتان خیلی هم افتخار می کنید. پس رطب خورده را منع رطب چون کند. کدام قوم است که در ایام قدیم به لشکری کشی نپرداخته باشد.؟ همین سوئدی های صلح طلب و کوچولو موچولوی فمینیست امروزی را که می بینند زمانی دمار از روزگارمردم اروپا در آورده بودند. — گر حکم شود که مست گیرند– در شهر هرآنچه هست گیرند— اینگونه بجث ها چنان بدیهی و ابتدایی و کودکانه است که من نمی خواهم وارد بحث اش شوم. تنها فرقی که امپراتوری عظیم عثمانی با دیگرامپراتوری ها داشت این بود که این امپراتوری در هیچ کجای سرزمین های تحت فرمانروایی اش نه دین و نه زبان و نه آئین و رسومات خودش را با زور شمشیر و توپ و تفنگ به مردم حفنه نکرد. اینرا خود روشنفکران قوم پارس هم قبول دارند که سریعترین دوره رشدز سوپر شیرین پارسی در دوره حکومت های تورک در ایران بوده است. برای اینکه بدانید که یهودی ها و ارامنه مسیحی چقدر در امپراتوری عثمانی صاحب قدرت بوده اند احتیاجی نیست که به منابغ تورکی رجوع کنید که ممکن است بی طرفانه نباشند شما فقط کافی است که به منابع مسیحی و یهودی و تاریخ نگاران یهودی الاصلی مانند برنارد لوئیس رجوع کنید. امروزه حتی در مغولستانی که شما قوم فارس برای مخفی نگه داشتن رل مخربانه تان همه بد بختی های ایران را به گردن مغول ها می انددارید حکم اعدام ملغی شده است این در حالی است که در سرزمین رویائی شما اریایی ها اعدام در ملا عام به تنها سرگرمی مردم تبدیل شده است. ایا تا بحال از خودتان پرسیده اید که چطور شده که ترکیه چهار نعل بطرف رشد اقتصادی و دموکراسی و سیاسی می تازد در حالیکه قطار قوم اریائی سوپر انتلجنت در سراشیبی که به درگ مرگ منتهی خواهد شد با سرعت حد اکثر و بدون ترمز به راهش ادامه می دهد.؟
خانم پارسی پور: در همین انترنت به اندازه ای مطالب نوشتاری و تصویری در باره شیوه اداره ماشین امپراتوری عثمانی وجود دارد که به یه کلیک می توانید بهشان دسترسی داشته باشید. البته اگر عاشق حقیقت باشید و گرنه با هزار خروار مدرک هم نمی توان دیگری را قانع کرد.
سلامت و موفق وسر فراز باشید.
ع.دهقانی / 21 September 2011