مریم طارمی – «اینجا بدون من» سرگذشت تلخکامی‌ و پریشان‌حالی‌ شخصیت‌هایی است که به هر دری می‌زنند تا بر سختی‌های زندگی روزانه‌شان غلبه کنند، اما موفق نمی‌شوند تا این‌که تنها راه‌کاری که برایشان باقی می‌ماند، این است که خوشبختی را در خیال خود تصور کنند.

پایان‌بندی «اینجا بدون من» ساخته بهرام توکلی، یادآوری پایان‌بندی فیلم‌های «نفس عمیق» ساخته پرویز شهبازی و «عزیزم من کوک نیستم» ساخته محمد رضا هنرمند در یک دهه پیش است. باید گفت زمانی که همه چیز به طور قاطعانه‌ای کمر به نابودی شخصیت‌ها بسته ‌است، چرا کارگردان شخصاً اقدام نکند و شخصیت‌هایش را از تباهی و سیاهی نجات ندهد؟
 

«اینجا بدون من» به عنوان سومین اثر سینمایی بهرام توکلی اثری پخته‌تر و قابل توجه‌تر از فیلم‌های قبلی‌اش، «پابرهنه در بهشت» و «پرسه در مه» است. البته «پرسه در مه» نیز فیلم قابل قبولی بود و باید حسابش را از بسیاری فیلم‌های مشابه جدا کرد. اما «اینجا بدون من» حاصل همه تجربه‌های قبلی این فیلمساز به شمار می‌آید و نتیجه‌اش فیلمی‌ست با استخوان‌بندی قوی. به همین دلیل هم مخاطب با فیلم ارتباط تنگاتنگی برقرار می‌کند؛ تماشاگر راضی از سالن سینما بیرون می‌رود و بر خلاف اغلب فیلم‌ها، هم مخاطب خاص و هم مخاطب عام مجذوب فیلم می‌شوند. 
 

فاطمه معتمد آریا در «اینجا بدون من» در نقش زنی کارگر و زجرکشیده بازی می‌کند. او همه زندگی‌اش را به پای فرزندانش ریخته و آرزوی خوشبختی آن‌ها را دارد.

بسیاری از منتقدان خاطر نشان کرده‌اند که نگاه فیلمساز در «اینجا بدون من» بیش از اندازه تلخ و سیاه است، اما باید گفت که قصه فیلم از نمایشنامه «باغ‌وحش شیشه‌ای» اثر درخشان تنسی ویلیامز اقتباس شده که به مراتب تلخ‌تر از داستانی است که توکلی آن را تلطیف و به اصطلاح «ایرانیزه» کرده است. درست نظیر اقتباس فرزاد موتمن از «شب‌های روشن» داستایوفسکی که به گونه‌ای شیرین و عاشقانه ایرانی و باورپذیر شده بود. علاوه بر این اگر فیلم را به عنوان تلاشی برای گفتن حرف‌های تازه ببینیم، آن‌وقت تلخی یا شیرینی‌ داستان فیلم چندان اهمیت ندارد و الزاماً ذائقه‌ تماشاگر را تغییر نمی‌دهد.
 

در «اینجا بدون من»، توکلی لحن «باغ وحش شیشه‌ای» ویلیامز را که تلفیقی از واقع‌گرایی و دیدگاه‌های روان‌شناسانه است به‌درستی درک کرده و به این برداشت متعهد مانده است. اما بی‌هیچ اغراقی، توکلی به ارزش‌های این نمایشنامه معروف نیز افزوده است، و برخلاف برخی دیگر از کارگردانان که از فیلم یا کتاب و یا نمایشنامه‌ای برداشت‌های اقتباسی می‌کنند، نه تنها باعث تنزل اثر مبدأ نشده، بلکه حتی می‌توان گفت آن را اعتلا هم داده است.
 

در «اینجا بدون من» همه چیز به‌خوبی و درستی سر جای خودش قرار دارد. فیلمنامه این فیلم به عنوان مهم‌ترین جزء آن بسیار دقیق و عالی نوشته شده و برخلاف نمونه‌های مشابه، به هیچ‌وجه شبیه «تله‌تئا‌تر» نیست.
 

«اینجا بدون من» داستان زندگی زنی کارگر و زجر کشیده (با بازی بی‌نظیر بانوی سینمای ایران فاطمه معتمد آریا) را روایت می‌کند که سرپرستی فرزندان خود را بر عهده گرفته و همه زندگی‌اش را صرف خوشبختی آن‌ها کرده است. تمام دغدغه‌های اصلی زندگی او مربوط به دخترش یلدا (نگار جواهریان) است که از قضا معلولیت جسمانی دارد. دختری با خصوصیات شخصیتی معلولان که به‌خاطر نقص عضوشان معمولاً بسیار منزوی و خجالتی‌اند. یلدا علاقه عجیبی به جمع‌آوری مجسمه‌های حیوانات شیشه‌ای دارد. تمام زندگی یلدا در این مجسمه‌های زیبای شیشه‌ای خلاصه می‌شود. او از صبح تا شب مشغول شست‌وشو و نظافت آن‌هاست. فرزند دیگرش احسان (با بازی صابر ابر) نیز جوانی است که در تنهایی خود زندگی می‌کند و پر از تلخی و بی‌حاصلی است. مادرش هرگاه احسان را می‌بیند فکر می‌کند که او معتاد شده و مدام به او درباره اعتیاد تذکر می‌دهد. احسان که به سینما عشق می‌ورزد، از برخی لحاظ به جوان‌های اطرافمان شباهت دارد، و تمام رؤیاهای زندگی‌اش را در سالن‌های تاریک سینما جست‌وجو می‌کند.
 

زندگی روزانه سه نفر که هر کدام در تنهایی‌ها و توهمات خود به‌سر می‌برند

زندگی روزانه این سه نفر که هر کدام در تنهایی‌ها و توهمات خود به‌سر می‌برند، به همین ترتیب می‌گذرد، تا اینکه یلدا برای مادرش از رازی پرده برمی‌دارد: او عاشق صدای رضا (با بازی پارسا پیروزفر) یکی از دوستان برادرش شده است. مادر که آرزوی دارد زندگی دخترش سامان بگیرد، به هزار و یک ترفند از احسان می‌خواهد که دوستش را برای صرف غذا به خانه دعوت کند تا دخترش بتواند با او هم‌کلام شود. اما این اتفاق به واسطه‌‌ همان روحیات دخترک و با خجالتی بودن شدید یلدا منافات چشمگیری دارد و ازدواج این دو که آرزوی نهایی مادر است، توهمی بیش نمی‌تواند باشد. در ‌‌نهایت، رضا که متوجه قضیه می‌شود اعلام می‌کند که نامزد دارد و…

فیلمنامه «اینجا بدون من» بسیار جذاب و پرکشش است. پرداخت روان‌شناسانه توکلی در تک تک گفت‌وگو‌ها و صحنه‌ها، به ویژه هنگامی که مادر از آرزوهای دور و دراز خود سخن می‌گوید، به شدت تأثیرگذار است. «اینجا بدون من» داستان انسان‌هایی‌ست خیال‌پرداز که به‌تدریج از واقعیت‌های ملموس زندگی روزانه‌شان فاصله می‌گیرند و به تخیلاتشان پناه می‌آورند. به همین دلیل هم بحران عظیمی سراسر زندگی آن‌ها را فرامی‌گیرد.
 

دیالوگ‌های فیلم درخشان است. کافی‌ست به دیالوگ زنانه‌ای که بین مادر و دختر رد و بدل می‌شود توجه کنیم. این گفت‌و‌گوها برای مخاطب باور‌پذیر است و او را هرچه بیشتر به شخصیت‌های فیلم نزدیک می‌کند. 
 

«اینجا بدون من»، اقتباسی آزاد از نمایشنامه «باغ وحش شیشه‌ای»، اثر درخشان تنسی ویلیامز.

توکلی به شدت مخاطب را غافلگیر می‌کند. هنگامی که به نظر می‌رسد در این فیلم، همانند سایر فیلم‌های ایرانی، همه چیز به خیر و خوشی به پایان رسیده، تلخی و بهت در چهره صابر ابر که تا پیش از این بشاش و شاداب بوده، تأثیری شوکه‌آور دارد. در اینجا بیننده به این باور می‌رسد که هر آنچه دیده تنها یک رؤیای شیرین و دوست‌داشتنی بوده که با حقیقت فرسنگ‌ها فاصله دارد.
 

کارگردانی بهرام توکلی در برخی از پلان‌ها بسیار فرا‌تر از استانداردهای سینمای ایران است. همه چیز «در اینجا بدون من» فرا‌تر از حد انتظار یک فیلم تولیدشده در سینمای ایران است. توکلی نسبت به نما به نمای فیلمش احساس مسئولیت ویژه‌ای دارد، چنان‌که حتی یک نمای فیلم دچار ایراد و اشکال نیست.
 

انتخاب بازیگران فیلم به بهترین شکل ممکن صورت پذیرفته است. مثلاً هرگز نمی‌توان تصور کرد که اگر بازیگر دیگری جز بازیگران منتخب در این فیلم در این نقش‌ها ظاهر می‌شدند فیلم بهتر می‌شد. جا دارد به بازی درخشان صابر ابر و نگار جواهریان اشاره کنم. یا بازی فاطمه معتمدآریا که در این فیلم یکی از بهترین بازی‌های دوران بازیگریش را ارائه داده است. فاطمه معتمد آریا پس از «روسری آبی» و تا حدی «گیلانه»، در هیچ فیلمی چنین بی‌نقص ظاهر نشده است و «اینجا بدون من»، حداقل در سالیان اخیر، نقطه عطفی در کارنامه هنری او محسوب می‌شود. معتمدآریا با تبحر از ایفای نقش یک مادر مهربان و مسئولیت‌پذیر ایرانی برآمده است. همچنین نگار جواهریان نیز که در این سال‌ها بازی‌های درخور توجهی ارائه داده، به خوبی از ایفای نقشش در این فیلم بر می‌آید.
 

یکی دیگر از نقاط قوت «اینجا بدون من» فیلمبرداری درخشان و ماهرانه حمید خضوعی ابیانه است که با قاب‌بندی‌های کم‌نظیرش مخاطب را هر چه بیشتر با فیلم همراه و همدل می‌سازد. خضوعی ابیانه با همراهی و همفکری توکلی برای القای حس درونی شخصیت‌های فیلم در برخی از صحنه‌ها دست به ابتکار عمل‌های خارق‌العاده‌ای می‌زند که موجب نزدیک‌تر شدن هرچه بیشتر مخاطب به موضوع و شخصیت‌های فیلم و حالات درونی آن‌ها می‌گردد. چنانکه گفته می‌شود، او در فیلمبرداری «یک حبه قند» نیز سنگ تمام گذاشته است.
 

«اینجا بدون من» یکی از بهترین فیلم‌هایی است که طی سالیان اخیر در سینمای ایران تولید شده است. به هنگام اکران در جشنواره فجر، این فیلم با استقبال خوب تماشاگران مواجه شد و حالا در اکران عمومی نیز به موفقیت قابل توجهی دست پیدا کرده است.