به نظر می‌رسد که سال ۲۰۱۱ برای دولت اسرائیل سال چندان خوبی نبوده است. به غیر از مشکلات داخلی و اعتراض مردم به مشکل مسکن و شرایط اقتصادی، تغییرات سریع سیاسی در کشورهای منطقه موسوم به “بهار عربی” نیز اسرائیل را با موقعیت ویژه‌ای روبرو نموده است. تحولات مصر و سوریه، چالش در روابط با ترکیه و مسئله فلسطینیان دست به دست هم داده‌اند تا برای اسرائیل سال پر دردسری را رقم بزنند.

اسرائیل و سقوط مبارک

تحولات در مصر که به نوعی بی خطر‌ترین همسایه برای اسرائیل بود و روابط دو کشور پس از امضای قرارداد صلح در ۱۹۷۸ به دور از تنش‌های منطقه نگاه داشته شده بود، برای اسرائیل چندان مطلوب نیست.

سقوط حسنی مبارک نه تنها امنیت و آرامش سابق منطقه قبیله نشین صحرای سینا را تضعیف کرد، بلکه باعث شد تا گذرگاه رفح که مرز نوار غزه با مصر محسوب می‌شود از کنترل شدید سابق درآید. حتی در زمان زمامداری مبارک نیز علیرغم کنترل شدیدی که دولت مصر در مرزهایش با نوار غزه اعمال می‌کرد، نقل و انتقال انسان و اسلحه به صورت غیرمجاز و توسط تونل‌های زیرزمینی انجام می‌شد و اکنون که مصر درگیر مشکلات داخلی است، اسرائیل نگران تر از سابق به این خط مرزی می‌نگرد.

تازه‌ترین مسئله میان دو کشور، در ماه گذشته میلادی و در پی حمله مردان مسلح به یک اتوبوس در جنوب اسرائیل رخ داد. نیروهای این کشور در جریان عملیات تعقیب مهاجمان، چند مأمور مرزی مصر را کشتند. این حادثه که ممکن بود در گذشته بدون سر و صدا حل وفصل شود، باعث تظاهرات مردم خشمگین مقابل سفارت اسرائیل در قاهره شد و طی این تظاهرات پرچم اسرائیل از فراز ساختمان سفارت توسط جوانی به نام احمد شحاط پایین کشیده شد و پرچم مصر برای مدت کوتاهی جایگزین آن شد.

این عمل بی سابقه و شعارهایی که مردم طی این تظاهرات درباره بازنگری در پیمان کمپ دیوید (پیمان صلح میان اسرائیل و مصر در ۱۹۷۸) سردادند، نشان داد که از این پس افکار عمومی مصری‌ها می‌تواند در سیاست کشورشان نقش بازی کند و اسرائیل بی شک این خطر بالقوه را جدی خواهد گرفت.

تحولات سوریه

تحولات داخلی سوریه برای اسرائیل بسیار مهم است. سوریه از نظر حقوقی در شرایط آتش بس با اسرائیل به سر می‌برد و هیچ پیمان صلحی میان دو کشور منعقد نشده است، از این رو هرگونه جا به جایی در قدرت و سقوط حکومت فعلی سوریه می‌تواند بالقوه برای اسرائیل نامطلوب به شمار رود. البته نفوذ ایران در سوریه کنونی برای اسرائیل خوشایند نیست اما در صورت سقوط رژیم بعثی سوریه، حکومت جایگزین می‌تواند ناخوشایندتر باشد. بی شک اسرائیل یک بشار اسد ضعیف شده را به حکومتی مردمی در سوریه که تابع افکار عمومی باشد ترجیح می‌دهد، حتی اگر بشار هفته‌ای چندبار شعارهای ضد اسرائیلی خود را تکرار کند.

ترکیه و اسرائیل

با قدرت گرفتن حزب اسلامگرای عدالت و توسعه در ترکیه، روابط این کشور با اسرائیل که زمانی بسیار گسترده بود رفته رفته به سردی گرایید اما مشکل اصلی از آنجا شروع شد که سال گذشته کماندوهای اسرائیلی با حمله به کشتی ماوی مرمره که قصد شکستن محاصره دریایی غزه را داشت، تعدادی از شهروندان ترک را به قتل رساندند.

ترکیه واکنش شدیدی به این واقعه نشان داد و خواستار عذرخواهی رسمی اسرائیل و پرداخت غرامت به بازماندگان قربانیان حادثه شد. اهمیت این رویداد که در رسانه‌های جهان بازتاب گسترده‌ای داشت، تا حدی بود که یک هیأت تحقیق از سوی سازمان ملل برای بررسی موضوع تعیین شد. روز جمعه دوم سپتامبر ۲۰۱۱، یک روز پس از انتشار گزارش هیأت مذکور، ترکیه به دلیل عدم عذرخواهی اسرائیل، در اقدامی بی سابقه آقای “گابی لووی” سفیر اسرائیل را از آنکارا اخراج نمود و سطح روابط سیاسی را به کاردار دوم تقلیل داد. ترکیه همچنین اعلام کرد که کلیه قراردادهای نظامی با اسرائیل را به حالت تعلیق در می‌آورد.

این تصمیم هر چقدر برای دولت اردوغان در دو فاز داخلی و خارجی پیروزی محسوب می‌شود، برای دولت نتانیاهو شکست به شمار می‌رود. دولت رجب طیب اردوغان از سویی محبوبیت خاصی در میان کشورهای عرب یافته و از سوی دیگر با تعلیق قراردادهای نظامی، به طور غیر مستقیم موقعیت ارتش لاییک این کشور را (که بزرگترین چالش داخلی برای دولت ترکیه به شمار می‌رود) تضعیف می‌کند. در حالی که دولت راستگرای بنیامین تنانیاهو با این اقدام از سوی منتقدان داخلی به بی تدبیری در عرصه سیاست خارجی متهم شده و در عرصه بین المللی نیز وجهه اش مخدوش می‌گردد. باید منتظر ماند و دید که اسرائیل با این معضل جدید چگونه برخورد خواهد کرد.

اسرائیل و فلسطینیان

مشاوران آقای اوباما با تحلیل شرایط خاورمیانه، تسریع در روند صلح میان اسرائیل و فلسطینیان را به نفع اسرائیل دانسته‌اند و اگر دولت آقای نتانیاهو هرچه زودتر تن به صلح بر مبنای بازگشت به مرزهای پیش از ژوئن ۱۹۶۷ ندهد، با چالش‌های بیشتری روبرو خواهد شد.

خبرها حاکی از آن هستند که که محمود عباس رییس دولت خودگردان فلسطین در بیستم سپتامبر جاری و طی شرکت در مجمع عمومی سازمان ملل درخواست عضویت کامل کشوری به نام فلسطین را ارائه خواهد داد و امیدوار است که این درخواست رأی بیاورد. امریکا پیش تر تهدید کرده بود که چنین طرحی را در صورت رأی آوردن وتو خواهد کرد. نفس مطرح شدن این درخواست، حتی در صورت وتو شدن توسط ایالات متحده امریکا، شکست دیگری برای وجهه اسرائیل خواهد بود.

البته اسرائیل با پذیرفتن احتمالی بازگشت به مرزهای پیش از جنگ شش روزه ژوئن ۱۹۶۷، با مشکلات داخلی و امنیتی فراوانی روبرو خواهد شد. کرانه باختری رود اردن هم اینک شمار بسیاری از شهروندان اسرائیل را در خود جای داده است و در صورت تحقق چنین امری، شهروندان اسرائیلی ساکن این منطقه، خارج از مرزهای اسرائیل قرار خواهند گرفت و جابجایی فرضی آنان، برای اسرائیل که خود با مشکل مسکن روبروست موضوعی بسیار دردسر ساز خواهد شد.

باید دید اسرائیل چگونه با چالش‌هایی که پیش رو دارد برخورد خواهد نمود و آیا مشکلات فوق موضع این کشور را در رابطه با صلح نرم تر خواهد نمود و منطقه آینده‌ی آرام تری به خود خواهد دید یا کماکان این بخش از خاورمیانه در التهاب و ناآرامی دست و پا خواهد زد؟

در همین زمینه

اسرائیل و پیشنهاد رئیس‌جمهور آمریکا برای صلح