کمال چومانی، پژوهشگر موسسه التحریر در امور خاورمیانه با بازگشت به تاریخ کردستان معاصر بحث خود را آغاز کرد و گفت که مطالبه جدایی و استقلال چندان هم مطالبه تاریخی مدعیان کنونی آن نبوده است:

«خوشحالم که می‌بینم گروهی از دانشجویان خاورمیانه‌ای در برلین بر کردستان تمرکز کرده‌اند.

دیگر سخنران‌ها درباره گذشته کردستان سخن گفتند، من می‌خواهم بیشتر درباره وضعیت کنونی سخن بگویم؛ به خصوص پس از ۲۰۰۳ و حمله ایالات متحده به عراق.  اگر به تاریخ بازگردید، از زمان تأسیس حزب دموکرات کردستان در ۱۹۴۶ تا همین چند سال پیش هیچ یک از احزاب کردستان عراق از استقلال سخن نگفته بودند. در دهه ۷۰ و ۸۰ یکی دو گروه استقلال‌طلب بودند، اما احزاب اصلی‌ای که علیه رژیم بعث مبارزه کردند، به دنبال منطقه خودمختار کردها بودند. آنها خواستار اصلاحات اقتصادی و سیاسی و اجتماعی بودند.

حزب دموکرات کردستان هم از استقلال سخن نمی‌گفت. آنها ۱۹۹۲ به حمایت از نوعی کردستان فدرال پرداختند و پس از ۲۰۰۷ سخن گفتن از استقلال کردستان را آغاز کردند. در ۱۹۷۴ گفتار حق تعیین سرنوشت وارد مبارزه‌ها شده بود، اما بیشتر به مثابه خودآیینی و نه جدایی. در همان حوالی حزب اتحادیه میهنی به عنوان حزبی کمونیست تأسیس شد.

در ۱۹۹۲ نخستین پارلمان با حزب دموکرات و اتحادیه میهنی شکل گرفت، چون در آن زمان آستانه ورود به پارلمان هفت درصد آراء بود و گروه های کوچکتر توان راهیابی به پارلمان را نداشتند. آن موقع ک د پ ابتدا با افراشتن پرچم کردستان در پارلمان هم مخالف بود، زیرا آن را نشانه جدایی‌طلبی می‌دانست.

در ۲۰۰۳ وقتی ایالات متحده به عراق حمله کرد، دو حزب اصلی کردستان به بغداد رفتند و در تهیه قانون اساسی کنونی مشارکت کردند.»

از دموکراتیزاسیون تا سرکوب در کردستان عراق

چومانی سپس به سابقه این همه‌پرسی اشاره کرد و از فرآیند دموکراتیزه‌شدن کردستان عراق در این سال‌ها سخن گفت؛ فرآیندی که به گفته او به دلیل سرکوب‌گری احزاب حاکم متوقف شده است:

پس از تهیه قانون اساسی، در ۲۰۰۴ و ۲۰۰۵ مسئله همه‌پرسی استقلال کردستان در رسانه‌ها مطرح شد و مردم کردستان هم از آن حمایت می‌کردند. آن زمان این مسئله به یک برگ امتیاز در مذاکرات با دولت مرکزی بدل شد تا منافع بیشتری به کردستان عراق اختصاص یابد.

در ۲۰۰۳ نهادهای مدنی و دموکراتیک در جامعه کردستان آغاز کردند به شکل‌گرفتن. رسانه‌های بیشتری تأسیس شدند. گروه‌هایی داخل احزاب اصلی شکل گرفتند که به دنبال دموکراتیزه‌کردن بیشتر بودند و بالاخره گوران از اتحادیه میهنی جدا شد و در سال ۲۰۰۹ نخستین حزب اپوزیسیون کرد را تأسیس کرد. تحولات در این مدت به‌سرعت اتفاق می‌افتاد.

و به خاطر داشته باشیم که حزب اتحادیه میهنی و حزب دموکرات در ۲۰۰۷ به یک توافق استراتژیک دست یافتند تا قدرت را تقسیم کنند.

جنبش‌های مدنی جدید در این مدت شکل گرفت، اینترنت وارد شد. ارتباط خوبی بین کردها در داخل و کردهای مهاجر در خارج شکل گرفت.

حمایت از احزاب جدیدی مثل گوران افزایش یافت و آنها به پیروزی غیرمنتظره‌ای در پارلمان دست یافتند و حتی اتحادیه میهنی و حزب دموکرات به نوعی وجود اپوزیسیون را پذیرفته بودند.

اما در ۲۰۱۱ بهار عربی آغاز شد. و جنبش‌های مدنی اعتراضی هم در کردستان به راه افتاد. پس از آن بود که اتحادیه میهنی و حزب دموکرات شروع کردند به توقف فرآیند دموکراتیزه‌کردن و سرکوب مخالفان و سرکوب جامعه مدنی و رسانه‌ها.

اما پیش از این سرکوب‌ها، به خصوص پس از ۲۰۰۷ فرصت حقیقی‌ای برای تحقق دموکراسی در کردستان عراق وجود داشت و به همین دلیل بود که رسانه‌های بین‌المللی از کردستان به عنوان الگوی جدیدی از دموکراسی در خاورمیانه نام می‌بردند. اما زمان زیادی طول نکشید که دو حزب اصلی ک د پ و پ ی ک به سرکوب مخالفان سیاسی پرداختند.»

نفت: بی‌نیازی به دموکراسی

«وقتی در ۲۰۰۶ و ۲۰۰۷ ذخایر بیشتر نفت در کردستان عراق کشف شد، بسیاری از ابرشرکت‌های بین‌المللی نفت به این منطقه آمدند. پول نفت باعث شد تا چنگ‌انداختن این دو حزب به قدرت بیشتر شود و فرآیند دموکراتیزه‌کردن متوقف شود. پول نفت به آنها توان ساکت کردن مردم را داد.

آنها در ۲۰۱۳ اعلام “استقلال اقتصادی” کردند و شروع کردند به صادرات نفت بدون هماهنگی با بغداد که به مهم‌ترین اختلاف آنها با دولت مرکزی بدل شد.

این پژوهشگر موسسه التحریر حزب حاکم کردستان را متهم به تزریق ناسیونالیسم از طریق اعلام این همه‌پرسی کرد و استدلال‌های حزب مسعود بارزانی در مورد ضرورت آن را مردود دانست:

«حکومت اقلیم کنترل بر منابع را در اختیار دارد و می خواهد تا وضعیت جاری امور ادامه یابد، اما تنها زمانی می‌توانند نظم موجود را حفظ کنند که در جامعه احساسات ناسیونالیستی تزریق کنند و همه‌پرسی استقلال در واقع برای حفظ کنترل آنها و به وجود آوردن این حس ناسیونالیستی و در نتیجه خاموش‌کردن جامعه کردی است.

همه‌پرسی ممکن است مشکلات زیادی به بار آورد: جنگ داخلی در کردستان، درگیری با نیروهای خارجی مثل حشدالشعبی که در مناطق مورد مناقشه وجود دارند و …

بارزانی می‌گوید که استقلال چندین دلیل دارد: اول) دولت مرکزی عراق نتوانسته به آنچه وعده داده عمل کند و بودجه کردستان را قطع کرده و شراکت واقعی در دولت بغداد وجود ندارد؛ دوم) چون وقتی پیش از این دولت نبودیم، فجایع زیادی علیه مردم کرد رخ داد و جامعه بین‌المللی سکوت کرد؛ همچون استفاده از سلاح های شیمیایی و پاکسازی قومی و نسل کشی ایزدی‌ها و …

اما بارزانی از دولت بغداد به خاطر همان اقداماتی انتقاد می‌کند که خودش آنها را در اقلیم کردستان انجام می‌دهد.

او می‌گوید شراکت واقعی قدرت در دولت بغداد نیست، اما شراکت واقعی قدرت در اقلیم کردستان هم وجود ندارد. می‌دانیم که از ۲۰۱۴ پارلمان تشکیل نشده و در عین حال، بارزانی زمامداری‌اش را به شکل غیرقانونی تمدید کرده است.

و در مورد دلیل دوم هم می‌توان بحث کرد. اگر به تاریخ بازگردیم، حقیقت دارد که دولت مرکزی در بغداد پس از تشکیل عراق در ۱۹۲۰، هرگز رفتار مناسبی با اقلیت کرد نداشته و آنها را تحت ستم قرار داده است. اما عراق پس از ۲۰۰۳ فرصت بزرگی برای اقلیم کردستان بوده، طرفین می‌توانستند بسیار بیش از اینها روابط خود را بهبود ببخشند. کردستان عراق به دلیل اینکه عراق تحت محافظت جامعه بین المللی است، از تجاوز خارجی هم ایمن بوده است و دولت عراق نیز از ۲۰۰۳ تا ۲۰۱۴ همواره حامی کردستان عراق بوده و ملت کرد نیز در این مدت قدرتمندتر شده‌اند. پس اقلیم کردستان به واقع در این مدت با واقع‌بودن در عراق قدرتمندتر شده است.

اما اگر اقلیم کردستان اعلام استقلال کند، راه درازی برای تقویت خود دارد.»

شاید عاقبت همه‌پرسی صلح‌آمیز نباشد

چومانی پس از آن به مشکلات و نزاع‌های احتمالی حاصل از این همه‌پرسی پرداخت و در انتها گفت که شاید پایان این اقدام صلح‌آمیز، پایانی صلح‌آمیز نباشد:

«همه پرسی به دلیل وجود اقلیت‌ها شاید باعث افزایش نزاع‌ها شده باشد. حشدالشعبی نیز در مناطق عرب‌نشین حضور دارد، یعنی همان شبه‌نظامیانی که در عراق گاه وابسته به احزاب و گروه‌های سیاسی هستند، گاه حتی به یک چهره یا شخص مربوطند و گاه به قدرت‌های منطقه‌ای به خصوص ایران تکیه دارند. اشتباه این بود که ما ابتدا برگزاری همه‌پرسی را اعلام کردیم و بعد به بغداد رفتیم تا بر سر آن مذاکره کنیم.

ما می‌گوییم در بغداد تسهیم و تقسیم قدرت و شراکت واقعی وجود ندارد، اما در حال تکرار همین خطا در کرکوک هستیم. کرکوک شهر بسیار حساسی است و یک منطقه مورد مناقشه؛ طبق همان قانون اساسی‌ای که با حمایت حزب اتحادیه میهنی و دموکرات در ۲۰۰۵ با رأی آری درصد بالایی از جمعیت کرد به تصویب رسید.

ما در کرکوک هنوز نتوانسته ایم رضایت ترکمن‌ها و عرب‌ها را برای حضور در یک کردستان مستقل جلب کنیم.

به علاوه، نزاع با شبه‌نظامیان همین حالا در مندلی آغاز شده است. در کرکوک نیز تنش‌هایی رخ داده و ایالات متحده آشکارا گفته که حتی اگر کردستان عراق بخواهد مستقل شود، نمی تواند در جایی مثل کرکوک چنین چیزی را اعلام کند.

چندماه پیش نیز درگیری هایی بین نیروهای نزدیک به پ ک ک و نیروهای حزب دموکرات در شنگال رخ داد. ایزدی‌های تحت حمایت پ ک ک که خود را سازماندهی، و خودمختاری اعلام کرده اند، نمی خواهند بخشی از کردستان مستقل باشند.

در عین حال کردستان عراق تسلیحات و نیروهای نظامی کافی برای دفاع از مرزهایش در صورت بروز جنگ ندارد؛ به‌خصوص اگر جنگی در مناطق مورد مناقشه رخ دهد. زیرا تسلیحات ارتش عراق و نیروهای وابسته به آن، پیشرفته‌تر است و نیروهای بیشتری دارند.

به باور من، آغاز صلح‌آمیز این همه پرسی ضرورتاً به فرجام صلح‌آمیزی ختم نمی‌شود.»