ایرج ادیب‌زاده– با این‏که اپرا از هنرهای غربی است، اما روزی روزگاری اپراهای ایرانی مانند «خسرو و شیرین»، «مانا و مانی» ساخته‏های آهنگساز نامدار ایرانی حسین دهلوی و یا اپراهای «رستم و سهراب»، «پوراندخت»، «آتوسا» و اپراهای معروف دنیا مانند «کارمن» در تالار رودکی تهران به صحنه می‌‏آمدند و به این ترتیب هنر اپرا به‌تدریج جای خود را در میان علاقمندان به هنر آواز و نمایش باز می‌کرد.

با رویداد انقلاب، اپرا هم جزو هنرهای ممنوعه اعلام شد. چون صدای زن که از پایه‏های داستان اپرایی است، ممنوع شد. با این‌همه یک خواننده‏ی ایرانی در اپراهای معروف جهان حضور دارد که به نوعی هنر اپرای ایران را نمایندگی می‌‏کند. بهرام تاج‏آبادی با نام هنری «لئوناردو». او در تهران در رشته‏ی زیست‌شناسی (بیولوژی) تحصیل کرد، اما یک اتفاق ساده او را به دنیای آواز، به‏ویژه به اپرا کشاند: شنیدن قطعه‏ای از آواز پلاسیدو دومینگو، چهره‏ی بزرگ اپرای اسپانیا و جهان، مردی که هم‏چنان محبوب و سرمشق اوست. از آن پس به سوی آواز و موسیقی رفت. با کمک حسین دهلوی با هنر اپرایی آشنا شد و توانست در سفر به فرانسه، در کنسرواتوار موسیقی «رخمانینوف» پاریس پذیرفته شود.

اجرای نقش «گرگ» از اپرای «مانا و مانی» دهلوی، در یک صحنه‏ی پاریسی، بازتاب خوبی در روزنامه‏های هنری فرانسه داشت. حضور در یک مسابقه‏ی آواز، او را به اپرای اسکالای میلان و اپرای فلورانس در ایتالیا ارتباط داد.

بهرام تاج‏آبادی به‏طور حرفه‏ای به آموزش‏های اپرا ادامه داد و موفق به دریافت دو دیپلم از اپرای فلورانس و دیپلم آکادمی انترناسیونال نیس در فرانسه شد. او با شرکت در اپرای «عروسی فیگارو»، یکی از مشهور‌ترین اپراهای ولفگانگ آمادئوس موتسارت، روی صحنه‏ی اپرای باستی فرانسه درخشید و از آن پس در اپراهای مختلف در کشورهای گوناگون ظاهر شد. هم‏اکنون تاج‌آبادی دو قرارداد حرفه‏ای با دو مؤسسه‏ی بزرگ هنری در ایتالیا و اسپانیا امضاء کرده و سه بار در اپرای مشهور «مادام با‌تر فلای» در فلورانس ظاهر شده است.
 

ایرج ادیب‌زاده: بهرام تاج‌آبادی اپرای ایرانی در جهان را نمایندگی می‌کند. او برخی ترانه‌های قدیمی ایرانی، برای مثال «جان مریم» را اجرا کرده و به‌تازگی یک ترانه‌ی دو صدایی با نام «فرصتی برای ما» همراه با ستار، هنرمند نام‌آشنا خوانده است.(+بشنوید)

بهرام تاج‏آبادی (لئوناردو) برای رسیدن به این مراحل، راه سختی را طی کرده، اما هم‏چنان رابطه‏اش با ایران و فرهنگ ایران را استوار نگه داشته است. او ترانه‏های قدیمی ایرانی از جمله «جان مریم» را با شیوه‏ی اپرایی اجرا کرده و به‏تازگی یک ترانه‏ی دو صدایی با نام «فرصتی برای ما»، با همراهی ستار، خواننده‏ی دیرپا و مشهور ایرانی منتشر کرده که در مدتی کوتاه در ایران و کشورهای دیگر طرفداران بسیار پیدا کرده است.

بهرام تاج‏آبادی (لئوناردو) در گفت‏وگو با زمانه، از مسیری که پیموده و برنامه‏های پیش روی خود می‌‏گوید:

بهرام تاج‌آبادی – من حدود چهار سال است که به‏طور حرفه‏ای مشغول این‌کار هستم. به‏ هر حال از زمانی که از ایران آمدم، سخت بود. چون در ایران به علت محدودیت‏هایی که وجود دارد، اپرایی اجرا نمی‌‏شود. در خارج از ایران هم برای کسانی که از ایران می‌‏آیند، مشکل است که بتوانند خودشان را با این محیط تطبیق بدهند.
برنامه‏هایی که پیش رو دارم، دو برنامه در ایتالیا اجرا خواهم کرد. ابتدا برای اجرای کنسرت «لیریکی» در شهر ویِنا در روز نهم سپتامبر در کنار رناتو کاتسانیکا، تنور سولیست اپرای لاسکالای میلان ایتالیا دعوت شدم و دوم هم در فستیوال اپرای شهر اُفیدا در تئا‌تر سرپنته، باید دوباره در نقش شاربلس در اپرای «مادام باترفلای» اثر پوچینی ایفای نقش کنم. برای آن فستیوال هم دعوت شده‏ام.

در پاریس هم شما در اپرای «عروسی فیگارو» شرکت داشتید و برای نخستین بار با نام یک خواننده‏ی اپرای ایرانی در آن‏جا آشنا شدیم.

موتسارت و پوچینی دو سبک متفاوت هستند. هر کدام ویژگی‏‌ها و مختصات خودشان را دارند. من خودم بیشتر از کار پوچینی خوشم می‌‏‏آید. برای این‏که کاری احساسی‏ست و بیشتر به روحیه‏ی مردم شرق می‌‏خورد. «عروسی فیگارو» هم کار بسیار ارزنده‏ای از ولفگانگ آمادئوس موتسارت آهنگ‏ساز بزرگی اتریشی است که آن را ما در سالن کوچک اپرای باستیل اجرا کردیم که در کل، خلاصه شده‏ای از آن اپرا بود.

آیا در اپراهایی که با داستان‏های ایرانی هم به‏وجود آمده، نقشی داشته‏اید؟

بله؛ من زمانی که ایران بودم، این شانس را داشتم که با استاد دهلوی آشنا بشوم. ایشان اپراهایی نوشته بودند. یکی از آن‏‌ها «خسرو و شیرین» بود که زمان قبل از انقلاب اجرا شده بود، دیگری اپرای «مانا و مانی» بود که به دلایل خیلی واهی، چون صدای زن در آن وجود دارد، این اثر واقعاً ارزنده‏ی ایشان را اجرا نکردند و من متأسفم!
 

در ایران، یک روز که به منزل آقای دهلوی رفته بودم، آریای گرگ ایشان را تست دادم (حتی تستی که قرار بود روی ارکستر انجام بشود) و ایشان خوششان آمد. موسیقی این‌کار را آقای الکساندر رهبری، رهبر بزرگ ایرانی با ارکستر فیلارمونیک اسلواکی ضبط کرده بود. با استاد دهلوی این‌کار را در استودیو خواندیم. یعنی «آریای گرگ» را من روی اجرای ارکستر آقای رهبری خواندم و الان سی‏دی آن هم یکی نزد آقای دهلوی است و یکی نزد من. کار واقعاً بزرگی است و اپرای جالبی است برای مخاطب جهانی، ولی خُب متأسفانه به‏خاطر مشکل همیشگی، صدای زن، قابل پخش نیست. – البته در ایران کنونی.

 بهرام تاج‌آبادی: از کودکی ترانه‌های ستار را می‌خواندم و به او علاقه داشتم. دوئت ایتالیایی – انگلیسی با ستار تجربه‌ی جالبی بود و خیلی هم مورد استقبال قرار گرفت (+بشنوید)

آیا احتمال دارد این کار در اپراهای مختلف در جهان اجرا بشود؟

با وضعیت الان ایران خیلی سخت است! اولاً به ایران به چشم اپراگونه‏ و به حالت کشوری که صادر کننده‏ی اپرا باشد نگاه نمی‌‏کنند. دوم این‏که اجرای این اثر در اپراهای – حال نه مطرح دنیا-، ولی حداقل در تئاترهایی که بشود این کار را کرد، نیاز به یک اسپانسر ویژه دارد. پیشنهادی که همه‏ی ما به آقای دهلوی می‌‏کردیم و ایشان هم می‌‏خواستند این کار را بکنند، ولی بازهم هیچ حمایتی نمی‌‏شد، این بود که این کار را روی موسیقی‏ که آقای رهبری با ارکستر فلارمونیک اسلواکی ضبط کرده بودند، ضبط کنیم. برای اجرای اثر به این شکل هم حمایتی ‏نشد. ولی من قطعه‏ی آریای گرگ را ضبط کردم، برای این‏که بدانیم خواننده چگونه می‌‏تواند خود را با این موزیک تطبیق بدهد.

گفتید که تطبیق دادن خودتان با وضعیت اپرا در جهان مشکل بود. این مشکلات در چه بود؟

در ایران ما اولاً کنسرواتوار در رشته‏ی آواز به صورتی که در این‏جا هست نداریم. در فرانسه، می‌‏بینید که در هر شهری کنسرواتوار‌ها و مدارس موسیقی وجود دارند. وقتی کسی از آن محیط بسته وارد محیطی می‌‏شود که پر از خواننده‏های مختلف است، افرادی که از بچگی با اپرا آشنا بودند، چیزی که در ایران وجود ندارد، کار را سخت می‌‏کند.

شما قراردادهای حرفه‏ای هم با سازمان‏های مختلف دنیا، سازمان‏هایی که خوانندگان معروف اپرای دنیا عضو آن هستند، بسته‏اید.

بله؛ قراردادی دارم با آژانس «توتالی‏سیمو» اسپانیا و هم‏چنین قراردادی با شرکت «آرتیستو آژانسی» در ایتالیا دارم که آن‏‌ها به پیشرفت من کمک می‌‏کنند.

کار تازه‏ای هم انجام داده‏اید و آن ترانه‏ای است که مشترکاً با ستار، خواننده‏ی دیرپا خوانده‏اید. در این کار شما به زبان ایتالیایی و ستار به زبان انگلیسی خوانده‏ است. موسیقی و شعر این ترانه از کیست؟

این اثر رومئو وژولیت، یکی از ساخته‏های جاودانه‏ی نینو روتا، استاد دانشگاه و آهنگ‏ساز نامی ایتالیاست. نینو روتا یکی از مهم‏‌ترین و مؤثر‌ترین آهنگسازهای موسیقی متن فیلم‏های بزرگ کلاسیک دنیا به‏شمار می‌‏آید. از ساخته‏های دیگر نینو روتا، می‌‏توان موسیقی متن دو فیلم اول «پدرخوانده» را نام برد. هم‏چنین موسیقی متن فیلم «رمئو و ژولیت» (کاری که ما خوانده‏ایم) از کارهای او هستند که در سال ۱۹۷۴ جایزه‏ی اسکار را برای بهترین نوآوری در موسیقی متن فیلم پدرخوانده را به خود اختصاص داد. شعر اثر هم از السا مورانته و ادی‏ سیندر است.

پیام شعر چیست؟

به نظر من، درک لغت به لغت یک آهنگ مهم نیست. مهم این است که شنونده احساس خواننده و احساس ملودی را حس کند. روح شما کلام را برای ذهن شما، به‏طور خودکار ترجمه می‌‏کند. اما اگر بخواهم به‏طور خلاصه معنای شعر این آهنگ را بگویم، از با هم بودن، استفاده از لحظه‏‌ها و از دنیایی نوین با آرزوهایی زیبا سخن می‌‏گوید.

شما این ترانه را با ستار یک‏جا خواندید یا از راه دور؟

من بخش مربوط به خودم را در اینجا ضبط کردم و ایشان در لوس‏آنجلس. به این دلیل که من مقیم پاریس هستم و ایشان در لوس‏آنجلس زندگی می‌کند، متولیان این همکاری تیتر جالبی زدند: «از پاریس تا ال‏. ای با عشق» و در اختیار نشریات قرار دادند.

بهرام تاج‌آبادی: من هم برای هنر ستار احترام قائل هستم و هم رفتار و منش او را تقدیر می‌کنم. (عکس: ستار)

چرا ستار را برای این همکاری انتخاب کردید؟

در درجه‏ی اول، لازمه‏ی هرنوع همکاری احترام و یک تفاهم فکری است. من نه تنها برای هنر ایشان احترام ویژه‏ای قائل هستم، بلکه رفتار و منش ایشان برای من بسیار مورد تقدیر است. برای این همکاری با استاد ستار عزیز، سه دلیل عمده وجود داشت: یکی این‏که از نظر فنی و تکنیکی، ایشان دارای صدای تنور با تمبر و کلور خاصی هستند (مخصوص) که حجم آن برای موسیقی کلاسیک مناسب است. مثلاً در قسمت آخر این آهنگ که به شکل سمفونی است و توسط ارکستر «یوهان اشتراوس» نواخته شده، ایشان خیلی عالی و به زیبایی هرچه تمام‏‌تر موزیک را به پایان رسانده‏اند. دوم این‏که ایشان هم عضو و خواننده‏ی رسمی «آکادمی جهانی هنر» هستند و آکادمی توانست توجه ایشان را به همکاری با من جلب کند. سوم این‏که با احترامی که برای همه‏ی پیش‏کسوت‏های خواننده‏‏های ایرانی قائل هستم، یک سری از فاکتور‌ها را در ایشان دیدم. وگرنه خیلی سخت ممکن است با خواننده‏ی دیگری همکاری داشته باشم. چون یکی از چیزهایی که برای من، برای چنین همکاری‏ای مهم است، پرنسیب‏های اخلاقی و سلامتی اجتماعی و خانوادگی هنرمند است که بتوانند جوان‏‌ها از آن الگوبرداری کنند و من این نکات را از ایشان دیدم که بسیار مهم است. حداقل من از موقعی که بچه بودم تا همین الان، هیچ وقت نشنیدم پشت سر ایشان شایعه‏ای باشد.

واکنش‏ مردم، به‏خصوص در ایران، در ارتباط با کار مشترک شما با ستار چه بوده است؟

برای‏شان خیلی جالب بوده است! اول این‏که یک کار دوئت ایتالیایی- انگلیسی روی یکی از آهنگ‏هایی که از دید من، تم آن به تم شرقی، یعنی ایرانی می‌‏خورد و این‏که برای اولین بار بود که ستار به زبان انگلیسی می‌‏خواندند و من هم اولین بار بود که افتخار داشتم با ایشان همکاری کنم. من از زمانی که بچه بودم، آهنگ‏های مختلف ایشان را می‌‏خواندم و به ایشان علاقه داشتم. برای من هم تجربه‏ی خیلی جالبی بود و خیلی مورد استقبال قرار گرفت.

کدام آهنگ ستار را از آن موقع‏‌ها بیشتر یادتان هست؟

زمانی که کوچک بودم، آهنگ «شازده‏خانوم» ایشان را بسیار دوست داشتم. بعد به تدریج با آهنگ‏های دیگر ایشان رشد کردم و خاطراتی داشتم. این همکاری برای من یک سورپریز بود، برای این‏که هیچ‏وقت فکر نمی‌‏کردم با ایشان یک قطعه را بخواندم.