ایرج ادیب‌زاده – سرنوشت مهاجران و تبعیدی‌های ایرانی در بلژیک، از ابتدای حاکمیت جمهوری اسلامی تاکنون موضوع سومین کتاب نادر وهابی جامعه‌شناس و کار‌شناس مهاجرت ایرانیان است. این کتاب به زبان فرانسه توسط انتشارات معتبر و بزرگ «لارمتان» در فرانسه منتشر شده است.

پیش از این از نادر وهابی کتاب دیگری با مضمونی مشابه توسط همین ناشر منتشر شده بود. نویسنده در این کتاب به سرنوشت ۲۰ تبعیدی سیاسی ایرانی و روایت زندگی آن‌ها پرداخته بود. در این اثر وهابی که مقیم پاریس است، زوایای تاریک دوره‌ی انقلاب و سال‌های پیش از آن را نشان داده بود و اینکه چگونه انقلاب فرزندان خود را می‌بلعد.

این‌بار اما مهاجران ایرانی در بلژیک موضوع مطالعه‌ی نادر وهابی در کتاب تازه‌اش قرار گرفته‌اند. در گفت‌وگوی ویژه با زمانه این پژوهشگر ایرانی می‌گوید که چرا مشکلات مهاجران ایرانی در بلژیک را موضوع سومین کتابش قرار داده است:
 

نادر وهابی – به دلیل اینکه خودم عضو هیئت علمی دانشگاه لی‌یژ هستم که درباره‌ی مهاجرت و پیامدهای آن تحقیق می‌کند. ما در سال ۲۰۰۰ متوجه شدیم که نرخ مهاجرت که به طور عموم بعد از سال‌های دهه‌ی ۹۰ میلادی در تمام کشور‌ها یک نرخ ثابت است، در بلژیک آهنگ جدیدی دارد که نسبت به گذشته کاملاً فرق داشت. ما در دهه‌ی ۹۰ هر سال‌ بین ۱۰۰ تا ۱۱۰ الی حداکثر ۱۱۵ مهاجر ایرانی به این کشور داشتیم. یک مرتبه متوجه شدیم که در سال ۲۰۰۰ حدود ۳۲۰۰ نفر، در سال ۲۰۰۱ حدود ۱۳۵۰ نفر مهاجر ایرانی به بلژیک وارد شده‌اند و سال‌های بعد نیز این آمار مهاجرت افزایش پیدا کرد. بلژیک کشوری است با جمعیتی حدود ۱۰ میلیون نفر و اصولاً در مقایسه با کشورهای دیگر اروپایی کشوری مهاجرپذیر نیست و کشوری نبوده که ایرانی‌ها به آنجا مهاجرت کنند. بنابراین اولین پرسش ما این بود که چرا این سیل شتابان مهاجران ایرانی به این کشور که اساساً و از نظر تاریخی مهاجرپذیر نبوده و ایرانی‌ها هم کمتر به بلژیک می‌آمدند، آغاز شده است. از اینجا بود که این نخستین پرسش ایجاد شد و به دنبال آن یک پروژه تحقیقاتی از سال ۲۰۰۸ آغاز شد تا زمانی که ما تحقیقات‌مان را بستیم، یعنی تا ژوییه ۲۰۱۰ این پژوهش در بلژیک انجام شد و در این پروژه ما حدوداً با ۴۰ نفر از ایرانیان ساکن بلژیک گفت‌وگو داشتیم. 
 

نادر وهابی، جامعه‌شناس: یکی از تأثیراتی که ساختارهای دموکراتیک جامعه میزبان، جوامع دموکراتیک بر اندیشه و افکار نویسندگان ما گذاشته‌، این است که این نویسندگان در هر حیطه‌ای نگاه بردبارتری دارند. فکر می‌کنم این یکی از دستاوردهای بسیار باارزش مهاجران ایرانی باشد.

آیا داستان مهاجران ایرانی برای فرانسوی‌ها جالب است که مؤسسه‌ی انتشاراتی مهمی چون لارمتان سومین کتاب شما را منتشر کرده است؟
 

انتشارات لارمتان از کتاب پیشین من که با عنوان «جامعه‌شناسی خاطرات ازهم‌گسیخته» منتشر کرده بود و با استقبال خوانندگان هم مواجه شده بود، رضایت داشت. این بود که وقتی هنگامی که پروژه‌ی کتاب اخیرم را دید، خوشحال شد و گفت که ما آن را چاپ می‌کنیم. علاوه بر این در فرانسه تحقیقات و مطالعه درباره‌ی مهاجران ایرانی به زبان فرانسه بسیار کم است. شاید کتاب من در مجموع با سه چهار کار دیگر از معدود کتاب‌هایی باشد که در پاریس راجع به مهاجران ایرانی به زبان آکادمیک منتشر شده است.

کتاب پیشین شما مهاجران سیاسی و تبعیدیانی را مورد مطالعه قرار داده بود که خود نقشی در به‌وجود آمدن انقلاب در ایران داشتند و این بار همه‌ی مهاجرین ایرانی در بلژیک را دربرمی‌گیرد. چه تفاوتی میان این دو نگاه وجود دارد؟

اولین کتاب من در مورد تبعیدیان سیاسی ایرانی بود. برایم جالب بود بفهمم انسان‌هایی که کنشگران واقعی انقلاب ۱۹۷۹ بودند، چرا دست به مهاجرت زدند. برایم جالب بود بدانم که چطور انقلاب برمی‌گردد به سوی کنشگرانی که خودشان فعالانه در آن شرکت داشتند. بنابراین موضوع کتاب اولم اساساً معطوف بود به انسان‌هایی که در سال‌های ۸۰ تا ۸۵ ایران را ترک کردند و در دو کشور فرانسه و آلمان سکنی گزیدند. موضوع کتاب بررسی جامعه‌شناسی حرکت این‌ها از ایران بود و چگونگی اجتماعی‌ شدن مجددشان در دو کشور آلمان و فرانسه. در پروسه‌ی مطالعاتم در بلژیک اساساً از تبعیدیان فاصله گرفتم و کل مهاجران ایرانی را با هر نگرش و با هر انگیزه‌ای که ایران را ترک کرده بودند، در مرکز توجه قرار دادم. یعنی به آن چیزی توجه کردم که ما در جامعه‌شناسی مهاجرت به آن «انتگراسیون» می‌گوییم. انتگراسیون در معنای کل مجموعه انسان‌هایی که به‌عنوان مهاجر در خارج از کشور و میهن خودشان زندگی می‌کنند.

می‌دانید که فرانسه از دوران ناپلئون مهاجرپذیر بوده است. فرانسه به‌ویژه به مهاجرانی که از رژیم‌های دیکتاتوری یا جنگ‌های داخلی گریخته‌اند، پناه داده است. مهاجران قدیمی بسیاری هم در فرانسه بودند که در زایش فرهنگی در این کشور نقش داشتند. آیا ایرانی‌ها هم تأثیر فرهنگی در فرانسه داشته‌اند؟

در فرانسه بانکی داریم تحت عنوان «بانک تز». این آماری را که خدمتتان می‌گویم مال دو سال است. یعنی از سال تقریباً بعد از جنگ جهانی دوم تا ۲۰۰۵ که آمار گرفتم، حدود ۳۰۰ تز دکترا به زبان فرانسه در فرانسه نوشته شده؛ همه هم درباره‌ی ایران. این نشان می‌دهد که این بخش از ایرانیانی که در فرانسه هستند، به زبان فرانسه تولیداتی دارند که این تولیدات می‌تواند برای مردم فرانسه جالب باشد. این یک قسمت. بخش دیگر را باید تحت عنوان انتگراسیون یا جذب جامعه فرانسه شدن مورد مطالعه قرار داد. تحقیقات من نشان می‌دهد که در حدود ۶۰ الی ۷۰ درصد ایرانی‌ها خودشان یک روحیه ابتکار، خلاقیت در ایجاد شرکت، در ایجاد مجموعه مشاغلی تحت عنوان سرویس‌دهی در جامعه میزبان داشته‌اند. مطالعاتم نشان می‌دهد که ایرانیان مهاجر ۶۰ تا ۷۰ درصد مسیر جذب موفق در جامعه میزبان داشته‌اند.

نادر وهابی، جامعه‌شناس: تحقیقات من نشان می‌دهد که در حدود ۶۰ الی ۷۰ درصد ایرانی‌ها خودشان یک روحیه ابتکار، خلاقیت در ایجاد شرکت، در ایجاد مجموعه مشاغلی تحت عنوان سرویس‌دهی در جامعه میزبان داشته‌اند.

روی کارنامه‌ی فرهنگی ایرانیان مهاجر هم کار و مطالعه می‌کنید؟

اجازه دهید به خاطره‌ای اشاره کنم که در سال ۲۰۰۹ داشتم. در دسامبر سال ۲۰۰۹ در دانشگاه لی‌یژ کنفرانسی برگزار شد. این کنفرانس مربوط می‌شد به هفتادمین سالگرد جمهوریخواهان اسپانیا در فرانسه. خانمی در آنجا صحبت کرد و موضوع صحبتش بیلان فرهنگی جمهوریخواهان اسپانیا بعد از جنگ داخلی در اسپانیا و مهاجرتشان به فرانسه بود. تلاش این خانم این بود که از مجموعه انجمن‌های فرهنگی، از مجموعه کتاب‌ها و آثاری که این انسان‌ها در فرانسه پدید آورده بودند برای ما صحبت کند. آنجا بود که من ایده و الهام یک پروژه فرهنگی را گرفتم، پروژه‌ای که از حدود یک سال قبل زیر نظر من انجام می‌شود. در این پروژه تلاش دارم همه‌ی انسان‌هایی را که مجموعاً در مهاجرت کار فرهنگی می‌کنند، تحت یک آرشیو جمع‌آوری کنم. وقتی من از فرهنگ می‌گویم، منظورم سه چیز مشخص است. یک – میزان دانش یک انسان، دو – تحصیلاتی که دارد. سه- میزان تخصص‌اش به زبان‌های دیگر. چون فراگیری یک زبان دیگر فراگیری یک فرهنگ است و همین که ما فرهنگ‌های دیگر را فرامی‌گیریم، می‌توانیم در ساختار اندیشه‌ی خودمان دگراندیش شویم. این یک. مؤلفه‌ی دوم این است که چه قدر فعالیت فرهنگی داریم. منظورم در رابطه با کتاب، موسیقی، نقاشی و مجسمه‌سازی است؛ و همه‌ی آن مجموعه‌ای که تحت عنوان هنرهای هفتگانه از آن‌ نام می‌بریم. این پروژه‌ای است که الان در دستور کار من است. در مطالعاتی که کرده‌ام، تا کنون بین ۱۲۰ تا ۱۵۰ نفر ایرانی را دیدیم که در حوزه‌های مختلف در مهاجرتشان به خارج از کشور مشغول کار فرهنگی به این مفهوم که اشاره کردم هستند.

ادبیات مهاجرت در میان ایرانیان مهاجر تبعیدی در این سال‌ها جای ویژه‌ای دارد. کتاب‌های بسیاری توسط ایرانیان مهاجر نوشته شده است. آیا در این مورد هم کار کرده‌اید؟

همان‌طور که گفتم، یک سال پس از آغاز کار تلاش ما این بود که بتوانیم آرشیوی تهیه کنیم از نویسندگان و هنرمندانی که در مهاجرت به اشکال مختلف کار فرهنگی و نویسندگی می‌کنند. این کار در حال انجام شدن است. در مورد ادبیات چون موضوع من نیست، خود را دارای صلاحیت نمی‌دانم. اما در رشته‌ی خودم، یعنی در جامعه‌شناسی شخصیت‌هایی هستند که کارهای بسیار زیادی عرضه کرده‌اغند. برای نمونه آقای فرهاد خسروخاور که به‌عنوان یک جامعه‌شناس حداقل بین ۱۵ تا ۲۰ کتاب منتشر کرده‌اند و کتاب‌هایشان نیز در دانشگاه‌های فرانسه از کتاب‌های مرجع است و تا جایی که من اطلاع دارم آثار دیگری به زبان‌های دیگر هم نوشته‌اند. منظورم این است که در هر دو بخش ارزیابی من غنی است و بنابراین تنها نیاز دارد به اینکه ما تلاش کنیم و همه این‌ها را تحت آرشیویی درآوریم تا بتواند حداقل به‌عنوان بخشی از بیلان فرهنگی مهاجران ایرانی برای نسل‌های آینده تحت عنوان خاطرات ما در این دوران باقی بماند. آمارهای من نشان می‌دهد که حجم ایرانیان مهاجری که در کشورهای دموکراتیک هستند، بین سه و نیم میلیون تا چهار و نیم میلیون نفر است. ما یک سرمایه‌ بسیار غنی‌ داریم و آن هم این است که نگاه ایرانیان نسبت به ساختار اندیشه‌شان تغییر کرده است. یعنی من فکر می‌کنم اجتماعی‌شدن مجدد در کشورهای میزبان، ساختار اندیشه‌ی آن‌ها را دموکراتیک کرده که تاثیر این ساختار دموکراتیک را ما در نگاه‌شان به ادبیات، به تاریخ، و در تحقیقات می‌بینیم. از جمله خود من. موضوعات تحقیقی‌ام کاملاً با ۱۵ سال پیش که کارم را تازه شروع کرده بودم فرق دارد. یعنی منظورم این است که بخش بسیار غنی‌اش اینجاست. یعنی یکی از تأثیراتی که ساختارهای دموکراتیک جامعه میزبان، جوامع دموکراتیک بر اندیشه و افکار نویسندگان ما گذاشته‌، این است که این نویسندگان در هر حیطه‌ای نگاه بردبارتری دارند. و من فکر می‌کنم این یکی از دستاوردهای بسیار باارزش مهاجران ایرانی باشد.

گفتید مهاجران و تبعیدیان ایرانی از زمان انقلاب اسلامی در ایران از مرز چهار و نیم میلیون نفر گذشته‌اند. این رقم می‌تواند جمعیت یک کشور را تشکیل دهد. کشورهایی چون کرواسی، گرجستان، لبنان و نیوزلند بیش از این جمعیت ندارند. چه دستاوردی این جمعیت گسترده داشته است؟

خودشان می‌توانند یک کشور تشکیل دهند و من فکر می‌کنم این بیلان فرهنگی یک دستاورد بسیار بالایی‌ست که ما می‌توانیم از آن به‌عنوان یک سرمایه‌ی فرهنگی بسیار غنی نام ببریم که در آبادانی و بازسازی ایران می‌تواند تأثیرگذار باشد. به‌خصوص تأکید می‌کنم در دوران گذار. منظورم از دوران گذار دوران پس از فروپاشی یک رژیم دیکتاتوری و گذار آن به یک ژریم دموکراتیک است. این سرمایه می‌تواند به‌عنوان یک پتانسیل بسیار عظیم در فردای ایران مورد استفاده قرار گیرد. به همین دلیل است که من فکر می‌کنم این حجم مهاجران که در خارج از کشور هستند، زمانی که به ایران برگردند، شاید بتوانند پتانسیل بزرگی در بازسازی جامعه مدنی ایران و به‌عنوان یک موتور محرک عمل کند.

آیا کتاب‌های شما به زبان فارسی هم ترجمه خواهد شد؟

سئوال جالبی‌ست. چون همین کتاب آخر من، یعنی «بررسی جامعه‌شناسی مهاجران ایرانی در بلژیک»، اکنون توسط یک دوست در حال ترجمه است و من فکر می‌کنم اگر ما همین‌طور پیش برویم، حداقل کتاب آخرم برای مهر یا آبان ماه آینده ترجمه خواهد شد و در اختیار هموطنان ایرانی و به‌خصوص ایرانیان مقیم ایران قرار خواهد گرفت.
 

عکس‌ها: ایرج ادیب‌زاده