بابک مستوفی – برای مدت‌ها هیچ کس از خودش نمی‌پرسید که در مکتب سوررئالیسم، در نیمه اول قرن بیستم، چرا از هنرمندان زن چندان خبری نیست؟ حالا اما دوره نگاه مجدد و کشف چهره‌های پنهان‌مانده‌ای چون «کلود کن» (Claude Cahun) است.

کلود کن که بیشتر از فرانسوی‌ها محبوب انگلوساکسون‌ها شده، به عنوان یک هنرمند زن که با اتوپرتره‌های خود به عنوان یکی از اولین زنان هنرمندی که نگاه درونی و فمینیستی را بسط و گسترش دادند، مورد ستایش قرار گرفت. هرچند او حالا چهره معروفی در هنر امروز است، اما تا پیش از سال‌های دهه‌ی ۸۰ میلادی شناخته شده نبود. کن در فرانسه با تحقیق معروف فرانسوا لپرلیه، نمایش آثار او در موزه هنرهای زیبای نانت در سال ۱۹۹۴ و سال بعد در موزه هنرهای مدرن پاریس، توجه‌ها را به خود جلب کرد. فرانسوی‌ها هم بالاخره در کنار آندره برتون و بقیه سوررئالیست‌ها جایی برای کلود کن باز کردند و حالا نمایشگاه تازه‌ای از آثار او را در گالری/ موزه «ژو دو پوم» (Jeu De Paume) که چند سالی است با هدف نگاه ویژه به هنر معاصر جهان تأسیس شده، به نمایش گذاشته‌اند.

 کلود کن در سال ۱۸۹۴ در شهر نانت، در فرانسه به دنیا آمد و در کودکی به دلیل سرکش بودن به مدرسه‌ای در بریتانیا منتقل شد و بعد به پاریس برگشت. روحیه سرکشی و معترض بودن در او ماند و در هنرش بسط و توسعه یافت.

در بین عکس‌های او، اوتوپرتره‌هایش که در سال‌های گوناگون گرفته، بیش از همه مورد توجه واقع شده‌اند. او از تصویر خودش برای زیر سوال کشیدن مسأله هویت استفاده کرد. کن در عکس‌های مختلف جلوی دوربین خودش، به عنوان یک بازیگر با لباس‌های زنانه یا مردانه و با موهای کوتاه یا بلند و ‌گاه با سرتراشیده ظاهر شد. 
 

کلود کن: «می‌خواهم با تصاویر برهنه خودم و انعکاس آشکار هوس و با همین صدای گرفته‌ام، بی‌گناهی بچه‌های کوچک و پیرمرد‌ها را به رسوایی بکشم.»

طرفداران کلود کن عکس‌های او را به عنوان عکس‌های استعاری درباره جامعه و هویت تلقی می‌کنند و نوع نگاه او به اشیاء را در راستای نگاه سوررئالیست‌ها تحلیل می‌کنند. زندگی و اعمال او در دو وجه شخصی و هنری، در وجوه سکس، جامعه و اخلاق بحث‌انگیز بود.
 

نمایشگاه تازه پاریس از آثار کلود کن با تأکید بر اوتو پرتره‌های او سعی دارد وجوه مختلفی چون به زیر سوال کشیدن هویت تا مسائل سیاسی را در آثار این هنرمند که به عنوان اولین خودبیانگر و شاعر اشیاء مورد ستایش تعداد قابل توجهی از هنرمندان معاصر به خصوص پس از سال‌های دهه ۹۰ میلادی قرار گرفته، ارائه کند.
 

کن شاید از اولین کسانی است که به‌جای نگاه به بیرون در هنرهای تجسمی، تمامی نگاه خود را به درون انسان معطوف می‌کند. او با تصویر کردن خود سعی دارد حس‌های مختلفی را در نگاه و چهره‌اش ثبت کند و با دست زدن به حرکات پیشرو از این‌که آثار او اخلاقیات مرسوم را به چالش بکشد و زیر سئوال ببرد ابایی ندارد. به همین دلیل در دوره‌ای تصویر برهنه خود را ثبت می‌کند و می‌گوید: «می‌خواهم با تصاویر برهنه خودم و انعکاس آشکار هوس و با همین صدای گرفته‌ام، بی‌گناهی بچه‌های کوچک و پیرمرد‌ها را به رسوایی بکشم.»
 

وجه هنری آثار کن شاید کم‌ارزش‌تر از وجه اجتماعی و تأثیر تاریخی اوست، اما با این حال می‌توان رد یک نگاه متفاوت و نوجو را در سال‌های مختلف کاری‌اش جست‌و‌جو کرد. ماسک و آینه به عنوان دو عنصر آشنا در بحث‌های مربوط به هویت، رفته رفته در کارهای او شکل پیدا می‌کنند و راه را برای تعبیر‌ها و تفسیرهای لاکانی از آثار او باز می‌گذارند. کن می‌گوید: «خوشبخت‌ترین لحظه زندگی؟ رؤیا… تصور کردن اینکه کسی هستم جز اینکه هستم. بازی کردن در نقشی که ترجیح می‌دهم.»
 

 زندگی و اعمال کلود کن در دو وجه شخصی و هنری، در وجوه سکس، جامعه و اخلاق بحث‌انگیز بود.

شاید همین در نقش کسی قرار گرفتن و بازی کردن باعث شد که کن در سال‌هایی از عمر خود به گروه‌های تآتری بپویندد و در نمایش‌های مختلفی بازی کند، اما علاقه او به رؤیا که او را به سوررئالیست‌ها پیوند می‌دهد، از ابتدا در او وجود داشت و باعث دوستی او با برخی از مشهور‌ترین چهره‌های سوررئالیسم از جمله آندره برتون- نویسنده مانیفست سوررئالیست‌ها -شد (هرچند گفته می‌شود برتون از او به عنوان کسی که «تند می‌رود»، هراس داشت). کن در سال ۱۹۳۶ در نمایشگاه گروهی سوررئالیست‌ها در گالری شارل راتون شرکت کرد.
 

او درباره سوررئالیسم می‌گوید: «در زندگی‌ام از اولین خاطرات بچگی تا به امروز همینی هستم که همیشه بوده‌ام: یک سوررئالیست؛ تا حد ‌‌نهایت یعنی پیش از اینکه کسی خودش رو بکشد یا گیر روان‌شناس‌ها بیفتد.»
 

جنسیت مسأله دیگری است که کن به چالش می‌کشد. در اولین سال‌های نوجوانی عاشق دختری به نام سوزان (مارسل مور)، می‌شود و با هم همکاری مشترکی را شروع می‌کنند. او هویت زنانه یا مردانه را در عکس‌هایش به چالش می‌کشد تا آنجا که در طی زندگی‌اش دو بار مو‌هایش را از ته تراشید که برای آن سال‌ها عملی انتحاری و چالش‌برانگیز محسوب می‌شد. خودش می‌گوید: «زن؟ مرد؟ خنثی یا بدون جنسیت ژانری است که برای من مناسب است.»
 

به همین دلیل تصاویر برهنه کلود کن اروتیک نیستند و بیشتر استعاری به نظر می‌رسند. تصویر دست‌های گره خورده یا یک دست تنها در زمین خشک بیابان، بیش از زنانگی، مفهوم تنهایی‌های درونی را منتقل می‌کنند. او در یک عکس خود را در داخل قفسه اشیاء قرار می‌دهد و در کنار آن‌ها قرار می‌گیرد و به این ترتیب مفهوم زن به عنوان شی ء را به چالش می‌کشد.
 

در یکی از مشهور‌ترین آثارش لباسی پوشیده که بر روی آن نوشته شده است: «من در حال تمرین هستم، لطفاً منو نبوس.» (۱۹۲۷)
 

این زن ماجراجو در سال‌های اشغال فرانسه توسط نازی‌ها در جنگ جهانی دوم بر خلاف بسیاری از سورئالیست‌ها، رسماً وارد مبارزه با اشغالگران شد و در سال ۱۹۴۴ توسط گشتاپو دستگیر و به مرگ محکوم شد، اما با پایان جنگ و شکست آلمان در هشتم ماه می‌۱۹۴۵ آزاد شد.
 

کلود کن در هشتم دسامبر ۱۹۵۴ در ۶۰ سالگی در جرسی بر اثر بیماری درگذشت.