مجتبا صولتپور – سال بلو را باید غیرِ آمریکاییترین نویسندهی مطرح آمریکا دانست. نویسندهای که با وجود طبعِ غیر-آمریکایی، خوانندگان مشتاق بسیاری چه در آمریکا و چه در هر جای دیگری پیرامون نوشتههایش جمع میشوند. او جایزهی «کتاب ملی» را سه بار بهدست آورده و با شش بار نامزدی، از این لحاظ در میان نویسندگان آمریکایی رکورددار است، که همین میزان علاقهی فضای ادبی آمریکا به آثار او را نشان میدهد.
بلو در منطقهی خبرسازِ کبک بهدنیا آمد اما در شیکاگو بزرگشد و از این رو، همیشه میتوان شاهد نشانی از این سرزمین در داستانهایش بود. آثار سال بلو به زبان خوانندهی فارسیدان هم خوش آمده و اولین ترجمهها از آثار او، به چند دهه پیش برمیگردد. در حالی که اکنون، بیشتر آثار بلو به فارسی برگردان شدهاند، اما به دلیل زبان کهنهی برخی از ترجمهها و کمیاببودنشان در بازارِ کتاب، لزوم ترجمههای تازهتر احساس میشد، که در سالهای اخیر با تلاش مترجمان انجام گرفت و از سوی خوانندگان هم استقبال شد.
سال گذشته، با ترجمهی سهیل سُمی و تلاش نشر «ققنوس» دو رمان از این نویسنده منتشر شده است. «هدیهی هومبولت» که پیش از این در سال ۱۳۶۹ با ترجمهی عباس کرمیفر و توسط نشر «دبیر» منتشر شده بود، حالا با ترجمهی تازهای در اختیار خوانندگان قرار گرفته است.
ادعاهای زیباییشناختی در محک با دلار
فون هومبولت فلایشر شاعریست که در دههی ۱۹۳۰ با چاپ کتابی از بالادهایش (نوعی شعر روایی،) مشهور میشود و نامش بر سر زبانها میافتد. جوانی با نام چارلز سیترین که شیفتهی بالادهای هومبولت است، با او آشنا میشود و ایندو در روندی پُرکشش به مهمترین شخصیتها در زندگی یکدیگر تبدیل میشوند. هومبولت هر چقدر که زود به شهرت میرسد، اما خطر شکست در تعقیب اوست. رمان، نشاندهندهی دغدغهی مهم زندگیهای ادبی، و خطرات و نشانههای شکست در این راه است.
در یک نگاه «هدیهی هومبولت»، خردهروایتهایی از گذشته است، که در اثر فشارهایی که بر ذهن هنردوستِ سیترین میآید، به بیرون تراوش میکنند و همهی این رمان چیزی نیست جز تکههایی دوستداشتی از گذشتهی حسرتبار، که تا ابد با شخصیت میمانند.
تقابل قدرتِ هنرِ اصیل و هنرِ سرمایهمحور از مهمترین موضوعات مطرح در رمان است. خشونتهای دنیای ادبیات، برای هر نویسندهای که میخواهد، با نوشتن بالاد، شعر و فیلمنامه بدرخشد، ثروتمند و تاثیرگذار شود، مرگبار است، و بلو با روایتی جزئینگر و لحنی شخصیتمحور، نابودی یک شاعر نابغه را به تصویر میکشد. در حالی که دیگر چیزی از شهرت هومبولت باقی نمانده، چارلز سیترین با نمایشنامهای که در برادوی بهروی صحنه میبرد و با پولیتزری که کسب میکند، چند صدهزارتایی به جیب میزند و به نویسندهای درجه یک بدل میشود.
سیترین به نقطهای میرسد، که بهنظر باید شاهد تکرار فرجام ناگوار هومبولت برای او نیز بود. سیترین این خطر را حس میکند و میکوشد که پایان بهتری برای خود بسازد. «دیگر آن احساس مصونیتی که باعث میشد کارهایم به نظرم جالب بیایند، از کفم رفته بود.» (ص ۶۹) آخرین بار سیترین، هومبولت را در ناگوارترین وضعیت خود میبیند. هومبولت که کمی قبل از آسایشگاه بیرون آمده و بارها شوکدرمانی شده است، در خیابان، با ظاهری رقتبار در حال جویدن بیسکوئیت شور است، و سیترین بهترین دوست او در مدت مدیدی از زندگیاش، خود را قایم میکند، چراکه نمیداند باید چه واکنشی نشان بدهد. دو ماه بعد، هومبولت میمیرد، و تصویر مردی که با بیسکوئیت شور در خیابان دیده میشود، بزرگترین کابوس زندگی سیترین میگردد. سال بلو، در این رمان که باز هم در شیکاگو رقم میخورد، با سبکی سرشار از ذهنیگرایی و خالی از عینیگراییِ آمریکایی، روایتی حجیم و قدرتمند از زندگی آدمهایی ارائه میدهد، که عاشقانه هنرِ اصیل را میپرستند و در آشفتهبودنهایشان، با آدمهایی سر و کار دارند که آنها را درک نمیکنند و با زنانی پیوند میخورند که در بهترین حالت، آنها را به فقر کامل مینشانند. «هدیهی هومبولت» نشاندهندهی برخورد ذاتِ هنر با قدرت دلار، و تاثر سیاست و سایر عوامل خارجیبر آن است. «آمریکا تصمیم گرفت صحت ادعاهای زیباییشناختی رو با محک دلار بسنجه.» (ص ۴۹۰)
خرده روایتهای گذشته
چارلز سیترین به عنوان راویِ رمان، درگیر با حجم زیادی از آشفتگیهای ذهنیست، و آثار چنین درگیریهایی را بهخوبی در رمان میتوان دید. پرشهای ذهنی و سیر غیر-خطی در روایت، خواننده را با حال و هوای ذهنیِ سیترین بهتر آشنا میکند. ریتم جذاب، شرح باحوصلهی بلو از آدمهای رماناش، و فراتر بردن آنها از سطح تیپهای داستانی و رساندنشان به کیفیتی ماندگار، «هدیهی هومبولت» را به رمانی بزرگ تبدیل کرده است. آدمهای اصلی کتاب، به معنای کلاسیک، به شخصیتهایی تبدیل شدهاند که برای خوانندهی واقعی، تصاویری فراموشنشدنی را روایت میکنند و برای همیشه در ذهنِ خواننده تأثیری بهبار میآورند. نکتهی دیگر، برخورد آگاهانهی نویسنده با ریتم است، بهطوریکه، در هیچ نقطهای از این اثر ششصد صفحهای، نمیتوان شاهد بههم خوردن کیفیت ریتم در داستانگویی بود.
کتاب با اینکه از عینیگراییِ موجود در ادبیات آمریکا بهرهی چندانی ندارد، اما سرشار از ارجاعات آمریکاییست. هر چه باشد، سال بلو نویسندهای آمریکاییست، که داستانهایش را در شیکاگو میسازد. اما شاید بهنظر خودش، آمریکاییِ خوبی نباشد. «فقط ایرادم این بود که به معنای تمامعیار کلمه آمریکایی نبودم.» (ص ۳۰۰) سیترین هم شبیه به بلو، یک آمریکاییِ تمامعیار نیست، اما نمیتواند از شیکاگو فرار کند، و زمانی که او از این شهر به اروپا پناه میبرد، پس از مدتی، هم از روی جبر و هم از روی میل، دوباره به همانجا باز میگردد.
در یک نگاه «هدیهی هومبولت»، خردهروایتهایی از گذشته است، که در اثر فشارهایی که بر ذهن هنردوستِ سیترین میآید، به بیرون تراوش میکنند و همهی این رمان چیزی نیست جز تکههایی دوستداشتی از گذشتهی حسرتبار، که تا ابد با شخصیت میمانند.
لذتی پنهان، در ۶۰۰ صفحه
با اینکه «هدیهی هومبولت» در سال ۱۹۷۶ برندهی «پولیتزر» شد، اما در شناسنامهی کتاب به این نکته اشاره نشده است. سال بلو، در همین سال، برندهی «نوبل ادبی» هم شد، که موفقیت این کتاب، در متقاعد کردن آکادمی برای اهدای این جایزه به او، بیتأثیر نبود. این رمان با حجم ۶۰۰ صفحهایاش، شاید ترسناک بهنظر برسد، اما با غرق شدن در روایت دقیق سال بلو، میتوان از لذتی بهرهمند شد که تنها در کتابهای بزرگ دنیای ادبیات یافت میشود.
ترجمهی کتاب توسط سهیل سُمی، با اینکه در کیفیت قابلقبولی بهسر میبرد، اما میشد با استفاده نکردن از واژههایی همچون «منغص» و «نضج» و همچنین اصرار نورزیدن بر استفادهی کلمهی «حال» در معنی «حالا»، متن را در کیفیت بهتری قرار داد. با اینهمه، در روزهایی که ترجمههای شتابزده زیاد دیده میشود، تلاش سهیل سُمی در ترجمهی این کتاب پُرحجم، دوستداشتنیست. دیگر کتاب سال بلو که در سال ۸۹، با ترجمهی سهیل سُمی و توسط نشر «ققنوس» منتشر شد، «دسامبر رئیس دانشکده» نام دارد.
شناسنامهی کتاب:
هدیهی هومبولت، سال بلو، سهیل سُمی، ققنوس، چاپ اول: پاییز ۱۳۸۹، ۱۶۵۰ نسخه، ۶۰۰ صفحه، ۱۲۵۰۰ تومان.
ایمیل نویسنده:
Mja. solatpoor@gmail. com
طرح: رادیو زمانه