تصاویر دزدی از مغازهها، وارد کردن خسارتهای بیدلیل، آتش زدن اتومبیلهای مردم، اتوبوسهای حمل و نقل شهری در لندن و چند شهر دیگر بریتانیا، نه تنها مردم بریتانیا، بلکه سراسر جهان را که از طریق رسانههای گروهی، بیننده این صحنهها بودند و شاید هنوز هم هستند، در بهت و حیرت فرو برده است. لندن چنین صحنههایی را هرگز ندیده بود.
همه میپرسند: ریشه این شورش کور در کجاست؟ شورشیها در مغازهها را میشکستند و بعد در حال حمل تلویزیونهای صفحه عریض یا وسایل الکترونیکی قابل حمل، لوازم ورزشی و تلفنهای همراه دیده میشدند. بسیاری حتی صورت خود را نپوشانده بودند. عدهای حتی با وسایل دزدی خود عکس میگرفتند.
در این شورشها، ادارههای دولتی مورد تهاجم قرار نگرفتند، بلکه به مغازههای گرانقیمت و جواهر فروشیها دستبرده زده شد.
برای بررسی بیشتر این ناآرامیها و غارت فروشگاهها، با رضا تقیزاده، تحلیلگر سیاسی و استاد دانشگاه در گلاسکو گفتوگو کردهام.
دلیل یا دلایل این شورش چیست؟ آیا یک شورش اعتراضی است؟ آیا این شورشیها رهبری هم داشتهاند؟ آیا نوعی گرایش جامعهستیزی در آن نقش داشته یا ریشه در عوامل اقتصادی داشته است؟
رضا تقیزاده: دلایل این شورش، مجموعه آنچیزهایی است که شما از آنها یاد کردید. برخوردهای تند گروهی از مردم خشن در یک جامعه، بهخصوص گروههای بسیار کمسن و سالتر و کم مسئولیتتر از یک طرف و همینطور چپهای نظامیگرا در درون یک جامعه، چنین شورشهایی را پیش از این هم در اروپا شکل داده است.
در دهههای ۸۰ و ۹۰، در بریتانیا و فرانسه شاهد این برخوردها بودیم. پنج یا شش سال پیش هم پاریس شاهد نوعی از این برخوردها بود. چنین برخوردهایی شاید در دهههای ۶۰ و ۷۰ در آمریکا هم وجود داشته است. ۱۰ سال پیش هم در لسآنجلس شکل گرفت.
گروهی که فرصتطلب هستند یا به نوعی عصبانی و ناراضیاند، یا آنطور که گفته میشود خیلی امیدواری به آینده ندارند و به هرحال مخالف نظم کنونی جامعه هستند، با استفاده از یک حادثه، به نوعی این خواستهها را بروز میدهند. حال وسایل ارتباط جمعی هم به آنها کمک کرده است که بتوانند دور هم جمع بشوند، نیروی کوبندهای را درست کنند و میزان زیانهایی را که به جامعه وارد میکنند، بیشتر کنند.
در درازمدت، فرصت کافی خواهد بود که به علت تازهترین نوع این شورشهای خیابانی برسند که در اروپا شکل گرفته است. در کوتاهمدت اما، آنچه علت ظاهری این قضیه بود، این بود: فردی سیاهپوست در درون اتومبیل خود توسط پلیس مورد اصابت گلوله قرار میگیرد. در کنار این مرد اسلحهای پیدا میشود و برای پلیس این تصور پیش میآید که او قصد شلیک دارد و به عنوان دفاع، شخص را مورد هدف قرار میدهد. بعد پلیس اعتراف میکند که این شخص به طرف پلیس شلیک نکرده بود.
اعضای خانواده این فرد به قتل رسیده، در مقابل اداره پلیس جمع و خواستار توضیح میشوند. به این بهانه، عدهای که کمترین ارتباطی با این جماعت نداشتند، از طریق فیسبوک و توییتر دور هم جمع میشوند . این نقطه آغاز حمله به مغازهها، دزدی از واحدهای کسب و تهدید مردم عادی در جامعه بود که آنها را به درون خانههایشان برد.
علت دیگری که این شورشها را به شبهای دوم، سوم و چهارم کشاند، مسالمت پلیس و برخورد آرام و دفاعی آنها با این جماعت بود. پلیس حتی با خود باتوم هم حمل نمیکرد، چه رسد به اسلحه یا ابزار دیگری. فقط سپرهای پلاستیکی شفاف در دست داشتند تا این گروهها را به عقب برانند یا مانع از تخریب بیشتر بشوند.
شورشها از طرف گروههایی که اکثراً از اقلیت سیاهپوستهای لندن بودند، از محلات تاتنهام و بریستول در جنوب لندن شروع و بعد به منچستر و بیرمنگام و لیورپول هم کشیده شد. در آنجا هم گروههای آفریقایی- اروپایی هسته مرکزی این شورشهای خیابانی را تشکیل دادند.
نتیجه این شورشها آن شد که به تعدادی از واحدهای تجاری مردم، بخش خصوصی و املاک خصوصی آنها دستبرد زده شود، این واحدها به آتش کشیده شوند و مقدار زیادی دزدی صورت بگیرد. این حرکتها از سوی همان کسانی صورت گرفت که در ایران، تحت عنوان اراذل و اوباش از آنها یاد میشود.
این گروهها درست مصداق همان اراذل و اوباشی هستند که ما در ایران هم میبینیم که نظام جمهوری اسلامی هرازگاهی به هر بهانهای، تعدادی از آنها را مورد ضرب و شتم قرار میدهد و بههرحال وسیلهای برای حضور پلیس در خیابانها میشود.
تقی زاده: اعتراضهای خیابانی در ایران و در سوریه، اعتراضهای سیاسی است. آنچه در لندن، منچستر و بیرمنگام روی داد، بههیچوجه شکل سیاسی نداشت و تنها عدهای اوباش فرصتطلب به خیابان ریختند تا به بهانه تلافی آنچه در لندن رخ داده بود، مراکز خصوصی متعلق به مردم را مورد حمله قرار بدهند که این به تدریج خشم عمومی مردم را برانگیخت و از پلیس خواستار اقدامات شدیدتری شدند.
شما شباهتی بین این شورشها، با جنبش اعتراضی مردم ایران پس از دهمین انتخابات ریاست جمهوری یا رویدادهای اعتراضی مردم در سوریه میبینید که هر دو نیز با سرکوب خشن دولتی روبهرو شدند؟
اولاً اگر شبیه چنین برخوردهایی که این گروههای جوان پرخاشجو در لندن و منچستر نشان دادند، در تهران، دمشق یا شهر حما دیده میشد، یقیناً دهها و صدها نفر از آنها توسط نیروهای انتظامی و پلیس در همان شبهای اول و دوم به قتل میرسیدند. در حالیکه در بریتانیا حتی یک نفر از این جماعت، در طول این سه چهار روز زخمی نشده است. اما آنها متقابلاً چهار نفر از مردم عادی انگلیس را در نتیجه همین خشونتها کشتهاند.
یعنی اقلیت هندیها و پاکستانیهای بریتانیاییها به علت رفتار مسالمتآمیز پلیس و تشویق شدن شورشیها و غارتگرها، دور هم جمع شده بودند تا از خانه و محل کار خودشان دفاع کنند، اما این شورشیها شب گذشته با اتومبیل دو برادر مسلمان و شخص دیگری را که برای دفاع از خانه و محله خودشان، در خیابان بودند را زیر گرفتند و کشتند.
با این وجود، پدر جوانی که دو، سه شب پیش به قتل رسید، از اقلیت پاکستانیهایی که در شهر بیرمنگام زندگی میکنند، درخواست میکرد که به عنوان تلافی، به سراغ این گروهها نروند و پلیس هم آنها را دعوت به آرامش میکرد. بیتردید اگر چنین اتفاقی در تهران یا در دمشق افتاده بود، این گروهها به شدت سرکوب میشدند و دولت هم به عنوان اینکه از مردم دفاع کرده، این خونریزی شدید را توجیه میکرد.
حال آنکه اعتراضهای خیابانی در ایران و در سوریه، اعتراضهای سیاسی است. آنچه در لندن، منچستر و بیرمنگام روی داد، بههیچوجه شکل سیاسی نداشت و تنها عدهای اوباش فرصتطلب به خیابان ریختند تا به بهانه تلافی آنچه در لندن رخ داده بود، مراکز خصوصی متعلق به مردم را مورد حمله قرار بدهند که این به تدریج خشم عمومی مردم را برانگیخت و از پلیس خواستار اقدامات شدیدتری شدند.
در این تقاضای شدت عمل به خرج دادن پلیس که نشانه آن، حتی تا روز چهارم این ناآرامیها دیده نشده بود، حزب اقلیت و حزب اکثریت، هردو یکزبان بودند.
تمامی مردم، علیه آنچه در بریتانیا اتفاق افتاده، تقریباً همرأی بهنظر میرسند. تفاوتی اگر هست، در این است که: آیا دولت باید شدت عمل بیشتری علیه آنها بهخرج بدهد یا شدت عمل کمتری؟ اگر انتقادی هست، در جهت این نیست که با این گروههای ناراضی و با این آشوبگرهای خیابانی برخورد تندی شده است. اعتراض به دولت و پلیس این است که چرا با آنها برخورد تندی صورت نگرفته و از اموال و امنیت مردم، بهصورت جدی دفاع به عمل نیامده است.
بههرحال اینجا جامعه دمکراتیک است، دادگاه دارد و پلیس هم دارای مسئولیت است و نه اختیار تام و مطلق و آخرین اسلحهای که بهکار میبرند، شاید استفاده از ماشینهای آبپاش، برای متوقف کردن مردم باشد. پلیس در خیابان انسانها را نمیکشد.
این دادگاه است که بایستی حکم صادر کند و اتهام کسی را که دستگیر شده، ثابت کند. جریمه چندتا از اتهامهایی که امروز به گروههای شورشی دستگیر شده وارد شده است، در حد یک یا دو روز زندان بوده است.
در همین حال، مقامهای جمهوری اسلامی نسبت به آشوبهای لندن موضعگیری کردهاند. خبرگزاری فارس ادعا کرده است که رهبر جمهوری اسلامی آشوبهای لندن را پیشبینی کرده بود. محمود احمدینژاد هم خواسته است که سازمان ملل دخالت کند و به مسئولان انگلیس نصیحت کرده است که رفتار وحشیانه خود را اصلاح کنند. مجلس شورای اسلامی نیز خواسته که یک گروه را برای بررسی وضعیت حقوق بشر به انگلیس بفرستد و خواستار آن شده است که در سفارتخانه جمهوری اسلامی را باز کنند تا معترضین بتوانند وارد آنجا بشوند. آقای احمدینژاد بهخصوص اشاره کرده که نابرابری اجتماعی و فقر و تبعیض عامل شورشهای بریتانیا بوده است. ارزیابی شما از این گفتهها چیست؟
هنوز در مورد ریشهیابی این نوع برخوردها در بریتانیا، کسی به نتیجه واحد نرسیده است. یعنی اینکه چطور میشود گروهی معترض خشم خود را با غارت اموال مردم، آتش زدن مغازهها و دزدی از مکانهای عمومی و مکانهای خصوصی مردم نشان میدهند، در دست مطالعه و بررسی است. ولی جای تعجب است که اشخاصی که حتی آشنایی با فرهنگ این جماعت ندارند و در کمترین حد، حتی آشنایی به زبان مردم این کشور ندارند، با آگاهیای بیشتر از مردم محلی اینجا، به ریشهیابی این مشکلات پرداختهاند.
رهبران جمهوری اسلامی معمولاً سرنا را از سر گشاد میزنند. در این مورد خاص هم این اشتباه، یا بهصورت دستور حکومتی به بقیه ارگانها، مجلس و وسایل ارتباط جمعی دولت داده شده است یا اینکه مجموعه آنها به عنوان فرصتی برای تبلیغات، دور همدیگر جمع شدهاند و چنین نظراتی را مطرح میکنند.
ایران تنها کشوری است که مسئولان آن در برابر ناآرامیهای لندن جبهه خاصی را گرفتهاند و با عدم درک از ریشههای این مسئله، قضیه را به صورت بسیار خندهداری علیه خودشان جلوه دادهاند. در داخل این مملکت (بریتانیا) حتی یک گروه شاخص هم پیدا نمیشود که در جهت توجیه این ناآرامیهای خیابانی و نحوه مقابله با این اراذل و کسانی که علیه امنیت عمومی قدم برداشتهاند، حرفهایی شبیه آنچه رهبران جمهوری اسلامی بهزبان میآورند، به زبان آورده باشد.
چنین حرفهایی یا ناشی از ناآگاهی رهبران جمهوری اسلامی، به علت نداشتن زبان مشترک و عدم آشنایی به زبان مردم اروپاست، یا کسانی که این اطلاعات را به رهبران ایران میدهند، با غرضورزی یا ناآگاهی این مسائل را به صورت معکوس منتقل میکنند.
در غیر این صورت، رئیسجمهور ایران یا رهبر ایران به خودشان جرئت نمیدادند که بگویند درهای سفارت یک مملکت را برای پناه دادن به قاتلها و کسانی باز کنید که مکانهای عمومی را مورد دستبرد قرار دادهاند و حالا قانون و نظم آن کشور به دنبال آنها میگردد. این مسخرهترین حرفی است که ممکن است یک دولت خارجی در مورد مسائل داخلی کشور دیگری بهزبان بیاورد.
این برخوردها، برخوردهای سیاسی نبوده است. تنها ناآرامیهای ناشی از داشتن خشم نزد گروهی بوده که همه معتقدند گروههای کمدرآمدتر هستند، ولی نداشتن درآمد کافی، دلیل دستبرد و دزدی از اموال دیگران نمیشود.
این نابرابری را ما در ایران بسیار بسیار بیشتر میبینیم. برای نمونه، آقای عسگر اولادی که یکی از همین وابستگان رژیم است، اعلام میکند که نمیخواهد سهام مرکز نمایشگاههای ایران را بخرد، فقط اگر زمین مجموعه این نمایشگاهها آماده فروش باشد، آماده خریدن است. این جامعه باعدالتی است که در سوی دیگر آن ۵۰درصد مردم جامعه زیر خط فقر زندگی میکنند.
اگر همین ناآرامیهایی که به علت نابرابری اقتصادی در جامعه، در لندن پیش آمده و عدهای به علت نداشتن ثروت کافی، مغازههای مردم را مورد دستبرد قرار دادهاند، در ایران پیش میآمد و کسی سراغ آقای عسگراولادی میرفت، به یقین یا دست او را میبریدند یا اگر در گروههای پنج یا ۱۰ نفره این کار را میکردند، آنها را در خیابان به گلوله میبستند.
ولی در اروپا جامعه بر مبنای قانون شکل میگیرد و قانون است که تصمیم میگیرد چگونه نظم را به جامعه برگرداند. اظهارات رهبران جمهوری اسلامی، به یقین نزد مردم عادی ایران هم همان حالت تمسخری را ایجاد خواهد کرد که در صورت جدی گرفتناش در خارج ممکن است باعث مضحکه مردم بشود.
طبیعتاً این نوع شورشها و رفتارها، برخوردهایی است که مانند تیری که به دیوار میخورد، به طرف خود این مردم برخواهد گشت و تفسیری که رهبران ایران از این قضیه کردهاند، ضمن اشتباه بودن، نحوه برخورد مسخرهتری را به دنبال داشته که یقیناً نتیجه تبلیغاتی عکس برای آنها بهبار خواهد آورد. صحنه ای که دنیا را تکان داد، زمانی بود که نوجوانی آسیب دیده و روی زمین افتاده بود. چند نفر به کمک او آمدند تا او را از روی زمین بلند کنند . در این لحظه چندتن از گانگسترهای شورشی در کیف پشتی او را باز کردند و وسایل صوتی او را دزدیدند. نمایش این صحنه روی یوتیوب، سه میلیون و نیم تماشاگر در جهان داشت.
روز اول در لندن به شش پاسگاه پلیس هم حمله کرده اند. کدام دزد و غارتگری به پاسگاه پلیس حمله میکند؟ کاملاً مشخص است که دولت انگلیس به شدت دارد جریان خبر در این زمینه را کنترل می کند و فقط اخبار گزینشی از فیلتر آنها رد می شوند.
میم / 14 August 2011
جناب تقی زاده!
محرومین و بینوایان و به حاشیه راندهگان جامعه حق غارت کردن دارند، آنها به غارت اموالی می پردازند که به کل جامعه تعلق دارد ولی آنهاحق استفاده از آن را ندارند، در واقع آنها خلح عضوی اجتماعی شدهاند، آنها خود غارت شدهاند، زندگی آنها توسط بانکها و دولت غارت شده است، غارت سرمایه اجتماعی توسط دولت و طبقات بالادست جامعه توسط قوانین و نظم سیاسی و قانونی صورت گرفته و می گیرد و توسط آنها حفاظت می شود، پس شورشهایی از این قبیل مستقیما اعتراض به سیستم سیاسی و حقوقی مستقر است. معلوم می شود درک نارسی از مقولات اجتماعی دارید!
بیگی / 16 August 2011
از رادیو زمانه انتظار تحلیل بهتر و کامل تری را داشتیم. تحلیل آقای تقی زاده بسیار مغرضانه بدور از واقع و سرسری است. این آشوب ها ریشه در مسائل و مشکلات بسیار عمیق اقتصادی و اجتماعی داشت. و نسبت دادن آن به اراذل و اوباش غیر غلمی ، تقیلی گرایانه و سطحی می باشد.
کاربر مهمان / 17 August 2011
غارتگر و دزد کسانی هستند از مالیات های میلیاردی فرار کردهاند نمایندگان پارلمانی هستند که میلیونها مالیات مردم را با تقلب باالا کشیدند … برایتان متاسفم که اینقدر ساده بین هستید
کاربر مهمان / 17 August 2011
متاسفم برای آقای تقی زاده به خاطر گفته ها شون که نمی شه بهش گفت “تحلیل” چون یه شهروند متوسط لندن که منبع کسب خبرش فقط بی بی سیه و دید عمقی به قضیه نداره هم همین چیزا رو می گه. جالب اینجاست که آقای تقی زاده معتقدند:”
این گروهها درست مصداق همان اراذل و اوباشی هستند که ما در ایران هم میبینیم که نظام جمهوری اسلامی هرازگاهی به هر بهانهای، تعدادی از آنها را مورد ضرب و شتم قرار میدهد و بههرحال وسیلهای برای حضور پلیس در خیابانها میشود.”
تا اونجایی که من شاهد بودم، اون کسانی که در ایران تحت عنوان اراذل و اوباش مورد ضرب و شتم قرار گرفتند من و امثال من بودیم و گرنه کیه که ندونه پلیس ایران حتی پاشو توی مناطق جرم خیز تهران نمی ذاره؟ خیلی راحته که به مخالفین یه برچسب اوباش بزنیم و از بررسی بیشتر اونا غافل بشیم. این یه مطلبه درباره اینکه همه شورشیان جوانان بیکار نیستند
http://www.cnn.com/2011/WORLD/europe/08/11/ukriots.accused/index.html?hpt=hp_c1
و این هم یک نگاه عمیق تر به چرایی شورش ها
http://www.independent.co.uk/opinion/commentators/camila-batmanghelidjh-caring-costs-ndash-but-so-do-riots-2333991.html
کاربر مهمان / 17 August 2011
بابت تحلیل ابکی و غیر منطقی تان واقعا براتون متاسفم. با اینکه سالها در بریتانیا زندگی کردهای اما معلوم شد هیچ درک درستی از ان جامعه ندارید.
کاربر مهمان / 14 August 2011
من برای آقای تقی زاده بسیار متاسفم خود ایشان در رابطه با جمهوری اسلامی می گویند مقامات بریتانیا هنوز به جمع بندی مشخصی در رابطه با دلائل شورشها نرسیده اند و چگونه است که ایشان به حمع بندی رسیده و مردم کوچه و بازار را همچون جمهوری اسلامی اراذل و اوباش می نامند . آیا شمال جنوب شرق و غرب لندن همه جا اراذل و اوباش بودند ؟ یا کل لندن بود که در آتش می سوخت ؟ اما دلائل بحران کاملا مشخص است بیکاری و فقر و عصبانیت مردم از دولت مردان . از سوئی سرمایه داران و طبقات دارا با بورس بازی و ایجاد بحران بانکی مسبب این نابسامانی ها شدند و از سوئی دیگر دولت آنها ابتدا خدمات مردم را کاهش داده و از طرفی با پول مردم بدهی های بانکی و ورشکستگی های مالی را تضمین می کند فاصله ی فقیر و غنی نه تنها در انگلستان که در دنیا دره ای عمیق ساخته است سرمایه داران سودهای کلان را برده اند بدهی بیکاری و فقر را برای مردم باقی گذاشته اند و دولت آقای کامرون هم یک دست مریزاد به آنها گفته و مردم را شورشی اراذل و اوباش و دزد معرفی کرده است .در این مورد حرف بسیار است …
اما جمهوری اسلامی هم این روزها مدافع حقوق بشر شده است و حتی فاشیستی عراقی الاصل مانند نقدی هم خواهان ارسال بسیج برای حفظ حقوق بشر شده است . این آقایان نان به نرخ روز خور باید بدانند که قوانین بین المللی مانند قوانین جمهوری اسلامی نیست شما هنوز نه تنها قوانین بین المللی حقوق بشر را قبول ندارید بلکه تنها کشوری هستید در دنیا که قطعنامه های بی شماری که از شمارش خارج است در سازمان ملل برای نقض حقوق بشر بر علیه شما صادر شده است شما در سرکوب نه تنها مردم خویش با دادگاههای 30 ثانیه ای ید تولائی دارید بلکه در سرکوب مردم سوریه عراق و افغانستان نیز متهم هستید . شما نه تنها فاشیست هستید بلکه با انفجار در آرژانتین هم نشان دادید که نژاد پرست هم هستید . شما حتی جرئت ندارید که نماینده ی سازمان ملل را برای موارد بی شمار نقض حقوق بشر بپذیرید شما در شرایطی دم از حقوق مردم انگلستان می زنید که در همین روزها بختیار را ترور کرده اید شما نویسندگان شاعران کارگران وب لاگ نویسان و دارندگان ویدئو دارندگان ماهواره و …. را شکنجه و زندانی می کنید شما در ملاء عام مردم را شلاق می زنید دار می زنید و سنگسار می کنید زندانیان را با احکام تعذیری شکنجه می کنید . اگر جنایات شما قرار باشد لیست شود همه ی طومارهای دنیا هم تامین کننده ی مواد آن نخواهند بود فقط برای اینهمه پززوئی شما یک جواب بیش نیست شما تفاله های تاریخ هستید . تحولات و جنبشهای منطقه نشان داد که مشت شما برای مردم دنیا باز شده است و دکان اسلامی شما دیگر حتی در ایران و حتی در آدمهای خودتان هم خریداری ندارید شما مردم را با تک تیر اندازها ترور می کنید شما با گلوله جواب مردم را می دهید . شما بزرگترین متقلبان تاریخ لقب گرفته اید دیری نخواهد پائید که مردم یکپارچه را در مقابل خودتان خواهید داد و پاسخ همه ی جنایتهایتان را خواهید گرفت .
کاربر مهمان فرهاد - فریاد / 13 August 2011