نخستین مرحله از واگذاری مسئولیتهای امنیتی در شش منطقه افغانستان از دید رهبران افغان با موفقیت اجرا شد. به گفته آنها این روند برگشتناپذیر است. با این حال رهبران افغان و برخی از متحدان غربی در این خوشبینی همراهان زیادی ندارند.
بسیاری از فعالان مدنی و حامیان حقوق بشر از پیامدهای درازمدت این برنامه نگران هستند. بر اساس گزارشهای سازمان ملل متحد، ششماه نخست سال جاری میلادی، مرگبارترین دوره برای شهروندان معمولی افغان از سال 2001 تاکنون بوده است. در حالیکه برخی امیدوارند با انتقال مسئولیتها، از شدت خشونت در این منطقه کاسته شود، اما بیتجربگی نیروهای افغان و ادامه استفاده از نیروی غیر نظامی به عنوان سپر انسانی از سوی گروههای شورشی نگرانی اصلی فعالان حقوق بشری به شمار میرود.
سیاست کرزی در مقابل خشونت داخلی و خارجی
شانزده عضو یک خانواده در اثر برخورد با یک مین در کنار جاده جان خود را از دست میدهند. فردی در یک عملیات انتحاری، درمانگاهی را در افغانستان هدف قرار میدهد. یک دختر بیگناه هشت ساله به انتقال یک بسته بمب به یک پایگاه نظامی واداشته میشود. در حالیکه تمامی این ترورها و کارهای تخریبی از سوی طالبان افغان صورت میگیرد، حامد کرزی کجاست؟
در حالیکه کشور افغانستان بهشدت ناامن و در آستانه جنگ داخلی قرار دارد، خودداری کرزی از محکوم کردن افغانها برای کشتن دیگر شهروندان افغان، ضعف او در رهبری دولت را برجسته میکند.
کرزی مرد زرنگی است. او محکوم کردن این حادثههای وحشتناک را از یاد نمیبرد. در واقع او نشان میدهد که از تلفات مردم غیر نظامی در داخل مرزهای کشورش آگاه است. زمانی که نیروهای بینالمللی عامل این رویدادهاست، رئیسجمهور افغانستان با احساسات تمام اقدام آنان را تقبیح میکند. در ماه مه پس از آن که نیروهای ناتو به اشتباه ۱۴ غیر نظامی را به قتل رساندند، کرزی گفت: «… اگر بمباران بر خانههای ما ادامه یابد، حضور آنان از یک نیرویی که در برابر تروریسم مبارزه میکنند به نیروی علیه مردم افغانستان و اشغالگر تبدیل خواهد شد.» چیزی که کرزی به آن اشاره نکرد، این بود که گروه طالبان در سال جاری در برابر یک غیر نظامی که ناتو کشته، چهار غیر نظامی را به قتل رسانده است.
در حالیکه کشور افغانستان بهشدت ناامن و در آستانه جنگ داخلی قرار دارد، خودداری کرزی از محکوم کردن افغانها برای کشتن دیگر شهروندان افغان، ضعف او در رهبری دولت را برجسته میکند. عذرخواهی آشکار کرزی از مردم به دلیل قساوت شورشیان به این دلیل صورت میگیرد تا انتظار مردم افغانستان از حملات طالبان را توجیه کند. ممکن است این توجیه درست باشد، اما او با این کار خود میتواند غم مادری را تسکین دهد که فرزندش با شلیک طالبان کشته شده است؟
در یک کشور در حال جنگ، نمیتوان قوانین را برای منافع سیاسی تفسیر کرد. تمامی گروههای درگیر به میزان یکسان متعهد به حفاظت جان غیر نظامیها هستند. سابقه طالبان در عدم تعهد به این زمینه، غیر قابل اندازهگیری است. آنان خواستار ادامه این شیوهاند. طالبان میدانند در صورتی که نیروهای بینالمللی و افغان به خانههای مردم غیر نظامیِ حمله کنند، این یک امتیاز در جنگ تبلیغاتی برای آنها به شمار میرود. آنان میدانند در صورتی که درختها بمبگذاری شوند، غیر نظامیها از بازگشت به باغهای انار برای کار و فعالیت ابا خواهند داشت. اینها تاکتیکهایی هستند که برای بهرهبرداری از مردم طراحی شدهاند؛ مردمی که کرزی برای حفاظت جان آنان سوگند خورده است، اما هنوز در برابر این قساوتها سکوت میکند.
درست است که عملیات نیروهای بینالمللی هنوز هم عامل تلفات مردم غیر نظامی میشود و رئیسجمهور هم حق و وظیفه دارد تا از ناتو بخواهد حملات مرگبار هوایی، عملیات شبانه و دیگر تاکتیکهایی را که منجر به خشم و نفرت مردم میشود، محدود کند، اما اظهارات او درباره آسیبهای ناشی از عملیات نیروهای خارجی، پرهیاهو و یکطرفه است. آنها (دولتمردان افغانستان) این نکته را فراموش کردهاند که نیروهای بینالمللی در حال ترک افغانستان هستند.
واگذاری مسئولیت تامین امنیت به نیروهای افغان
در دو هفته گذشته مسئولیتهای امنیتی شش منطقه بامیان، مهترلام، لشکرگاه، هرات، مزارشریف و پنجشیر از نیروهای ناتو به دولت کرزی واگذار شد. در حالیکه ایالات متحده آمریکا و ناتو، نیروهای امنیتی افغانستان را آموزشهای نظامی میدهند، هیچ ابزاری را برای جلوگیری از تلفات غیر نظامیها در اختیار نظامیان افغان قرار ندادهاند تا آنها بدانند چگونه با این مسئله مقابله کنند؛ تلفاتی که ممکن است ناشی از عملکرد آنان باشد.
حامد کرزی پیش از آنکه نسبت به توانایی نیروهای امنیتی خود برای نجات غیر نظامیها مطمئن شود، انتقاد از حملات هوایی ناتو را در اولویت قرار داده است.
نیروهای امنیتی افغان در شهرهای کوچک به اجرای عملیات میپردازند که مردم غیر نظامی نیز در آنجا زندگی و کار میکنند و در این مناطق با دشمنی میجنگند که در قرار دادن مردم بیگناه به عنوان سپر انسانی در میدان جنگ مشهور هستند. نیروهای بینالمللی آموختهاند جنگ در این محیط با طالبان کار آسانی نیست و آنان بر این اساس تاکتیکهای خود را تغییر دادهاند. برای مثال، جنرال استانلی مک کریستال، فرمانده کل پیشین نیروهای ناتو و آمریکا در افغانستان دستورالعملی را منتشر کرد که خلبانها را ملزم میساخت برای جلوگیری از تلفات غیر نظامیها، پیش از انجام حمله هوایی هدف را به دقت تشخیص دهند. مک کریستال و دیگر رهبران نظامی، پس از دیدن تأثیرات فلجکننده خشم و یاس ناشی از تلفات شهروندان غیر نظامی، پیشنهاد دادند که در پی کشته شدن شهروندان غیر نظامی به بازماندگان آنها خسارت پرداخته شود.
از سوی دیگر، حامد کرزی پیش از آنکه نسبت به توانایی نیروهای امنیتی خود برای نجات غیر نظامیها مطمئن شود، انتقاد از حملات هوایی ناتو را در اولویت قرار داده است. به نظر میرسد تا زمانی که افغانها- نیروهای امنیتی یا طالبان- عامل کشتار شهروندان غیر نظامی شناخته شوند، رئیسجمهور این کشور تمایلی ندارد که از این نوع کشتار انتقاد کند.
فرض کنید نیروهای افغان آن توانایی و امکان را ندارند که ایالات متحده و ناتو در اختیار دارند و برای نجات غیر نظامیها اجرا میکنند. با این وجود به ناچار عملیات نظامی را نیز اجرا میکنند. نه آنها و نه مردم نیز هیچ راهی برای پیگیری آسیبهای ناشی از تلفات شهروندان غیر نظامی در پیش رو ندارند. در این میان نیروهای نظامی افغان هم نمیتوانند و به احتمال زیاد نمیخواهند مسئولیت آن را برعهده بگیرند. اگر آنان عملیات شبانهای را در هلمند انجام دهند و در اثر فرو ریختن دروازه، یک زن که سرپرست خانوادهای نیز هست، جان خود را از دست بدهد، هیچ ساختاری برای تحقیق در مورد این رویداد و پرداخت خسارت به خانواده او وجود ندارد. تجربه نشان داده است که منظمترین ارتش نیز گاهی در اجرای وظیفه، با مشکلاتی دچار میشود، با این حال در نبود مکانیسم منظم، اگر سربازان افغان به سوءاستفاده از قدرت متهم شوند، بعید است که با مجازات روبهرو شوند.
ناتو مسئولیت دارد تا عملیات نظامی را با حسن نیت به نیروهای افغان واگذار کند. این به معنای واگذاشتن نیروهای امنیتی افغان برای بهرهگیری از درسها و اجرای مهارتهای کسب شدهشان است. کشورهای متحد افغانستان باید برای راهاندازی ساختار تحقیقاتی، پرداخت غرامت و ردیابی اطلاعات کارهای بیشتری برای افغانها انجام دهند تا شهروندان غیر نظامی برای حفظ جان خود و البته به خاطر فعالیتهای یک نیروی نظامی دیگر هزینه نپردازند.
در نهایت اما کرزی مسئول رفتار نظامیهای افغان است که به شهروندان غیر نظامی آسیب وارد میکنند. مهم نیست عامل آن کیست. کرزی در آغاز دور دوم ریاست جمهوری خود گفت: «… با آموختن از اشتباهها و کاستیهای هشتسال گذشته، این واقعیت است که با ارزیابی از خود میتوانیم بهتر به آرمانها و آرزوهای مردم پاسخ بگوییم.»
دوسال بعد، کرزی به جای ارزیابی خود، حفاظت از خود را تمرین میکند. شکست کرزی در تجهیز نیروهای امنیتی افغان برای نجات مردم و خودداری او از موضعگیری علیه رفتار خشونتآمیز طالبان، ممکن است او را در کوتاهمدت در تحکیم قدرت سیاسیاش کمک کند، اما از سوی دیگر این رئیسجمهور را با یک اشتباه بزرگ تاریخی روبهرو میکند.
پینوشت:
* منبع: فارن پالیسی زیر عنوان (Karzai’s Game)
۱- سارا هالوینسکی از سال 2006 به اینسو به عنوان مدیر اجرایی (CIVIC)، کمپین برای قربانیان بیگناه در منازعات مسلحانه، سازمان مدافع حقوق بشر مستقر در واشنگتن کار میکند. او به افغانستان، عراق، سریلانکا، نپال، سومالیا، لبنان و اسرائیل سفر کرده و برای دقت و در پیش گیری سیاستهای دلسوزانهتر به نفع قربانیان جنگ، لابیگری کرده است.
تحلیل درستی است.. دولتمردان افغانستان با خامی تمام با سرنوشت مردم خود بازی می کنند و با استفاده ابزاری از احساسات عامیانه توده ها می خواهند برای خود مشروعیت حاصل کنند، در حالی که در نهایت تیشه به ریشه خود می زنند.. انتقادات بی رویه کرزی از خارجیها تا کنون نتوانسته است اعتماد طالبان را به او جلب کند، اما توانسته است همپیمانان خارجی اش را به او و به دولت و حتی به مردم افغانستان بی اعتماد بسازد.. راه و رسم حکومتداری حاکمان ضعیف بازی با فرصتها و تبدیل آنها به تهدیدات نابود کننده است.. کاری که فعلا آقای کرزی و اطرافیانش می کنند.
کاربر مهمان / 06 August 2011