مسئولان شهر مشهد این بار حتی با کنسرت حامد زمانی، خوانندهای که بیشتر ترانههای او مذهبی – سیاسی و در چارچوب نظام جمهوری اسلامی است نیز مخالفت کردند. مشکل «حضور ساز در صحنه» بود.
بهگزارش خبرگزاری دانشجویان ایران (ایسنا) کنسرت این خواننده پاپ قرار بود شامگاه پنجشنبه ۱۲ مرداد در جشن امام رضا، امام هشتم شیعیان، در شهر مشهد برگزار شود اما از اجرای آن جلوگیری شد.
حامد زمانی گفته است که این ممانعت در حالی صورت گرفته که تمام هماهنگیهای قبلی انجام شده بود اما مسئولان «بدون عذرخواهی و هیچ توضیحی» به جلوگیری از این کنسرت بر آمدند.
گروه حامد زمانی آنطور که خود او میگوید ابتدا بهدلیل محدودیت حضور ساز روی صحنه، طبق قرار اولیه قرار بود با سه کیبورد و لپتاپ روی صحنه برود اما ساعاتی پیش از اجرا از آنها خواسته شد که فقط با یک کیبورد روی صحنه بروند در حالی که اجرای گروه با یک کیبورد غیرممکن بود.
زمانی به ایسنا گفته است حتی اعضای گروهش «به احترام نام امام رضا» حاضر بودند، «در اتاقکهایی که کسی دید نداشت، ساز بزنند تا اجرا برگزار شود»، ولی با آن موافقت نشد.
حامد زمانی که در کودکی قاری قرآن بود بعدها به موسیقی پاپ روی آورد و ترانههای مذهبی و یا سیاسی روز ایران را با لحن و شیوه نوحهخوانی اجرا کرد. ترانه «مرگ بر آمریکا»ی او در سال ۱۳۹۲ در برابر محل سفارت سابق آمریکا و در جریان مذاکرات هستهای اجرا شد تا احساسات ضدآمریکایی را تقویت کند. او بعدها با علی خامنهای رهبر جمهوری اسلامی دیدار کرد و خامنهای در این دیدار از ترانه او تقدیر کرد.
در مشهد از یک سال پیش با اجرای کنسرتهای مختلف مخالفت میشود. احمد علمالهدی، نماینده رهبر جمهوری اسلامی در استان خراسان رضوی و امام جمعه مشهد، یکی از مخالفان سرسخت برگزاری کنسرت در این شهر است که در پی مخالفتهای یک سال اخیر او، در چند شهر دیگر از جمله قم نیز مراجع دینی شیعه با برگزاری کنسرت مخالفت کردهاند.
علمالهدی در خردادماه سال جاری گفته بود: «ایجاد کنسرت و نوازندگی عمومی و جمعی در هر نقطهای از کشور اگر هنجارشکن باشد نه تنها گناه است بلکه توسعه و ترویج فسق و فجور است اما در مشهد قطعاً حرمتشکنی نسبت به امام رضا است.»
پس از انتخابات ریاست جمهوری دوازدهم در ایران بار دیگر موج جلوگیری از برگزاری کنسرتها آغاز شده و اهالی موسیقی نسبت به آن اعتراض کردهاند. در یکی از آخرین نمونهها روز جمعه ۶ مرداد کنسرت شهرام ناظری و فرزندش حافظ ناظری در سالن کارگران شهر قوچان به دستور دادستان این شهر لغو شد. همچنین با حکم دادستانی، کنسرت حامد همایون در یزد و فریدون آسرایی در کرج نیز لغو شد.
روز گذشته، پنجشنبه ۱۲ مرداد، دستاندرکاران موسیقی در اعتراض به لغو کنسرتها در خانه موسیقی گرد آمدند و نامه اعتراضی به حسن روحانی، رئیس جمهوری ایران نوشتند. آنها از روحانی خواستند تا «فردی آگاه، شجاع و مدافع حقوق هنرمندان» را بهعنوان وزیر ارشاد اسلامی انتخاب کند که «بهسادگی و بهسرعت تسلیم گروههای فشار و مخالفان فرهنگ و هنر نشوند».
روز دوشنبه ۹ مردادماه نیز ۵۰۰ تن از فعالان عرصه موسیقی در ایران در نامه سرگشادهای از وزارت ارشاد اسلامی خواستند که ضمن شناسایی عوامل لغو کنسرتها، با آنها بهعنوان «عاملان اخلال در قانون و نظم عمومی» برخورد شود.
بیشتر بخوانید:
من خودم مشهد زندگی کرده ام کلا آدم های خطرناکی هستند از یه طرف هر صبح مغازه دارها برای پرنده ها دون می ریزند جلوی مغازه از طرف دیگه اگر بری ازشون خرید کنی تا سرت کلاه نگذارند ول کن نیستند .از یه طرف برای هر مناسبتی دسته راه می اندازند از طرف دیگه نیمه شب میرن صندون های صدقات را خالی می کنند توی صف نانوایی رفته بودم یه نفر توی صف مردونه بود 10 زن در صف زنونه شاطر تمام ده زن را نون داد رفتند بعد اومد سراغ صف مردانه من اعتراض کردم که چرا گفت آخه بده زن توی صف بایسته کلا ظاهر دین را خوب گرفته اند اما از اخلاق و باطن دین هیچ چیز نمی دونن
مرد ازاد / 05 August 2017
یکی از مشکلات ساختاری ما فقدان فضای عمومی امن و آزاد و برابر برای همه است ؛ از مؤمن تا ملحد، از سوسیالیست و کمونیست و لیبرال وسکولار تا هواداران سرسخت دین سیاسی، از خوانندۀ پاپ مذهبی و مداح اهل بیت تا موسیقی کلاسیک و بلوز و راک و متال. فضای عمومی فضایِ گفتار و کلمه و خلق کار هنری و همۀ تراوش های هستی بشری است که پشتوانۀ آنها سلاح و زور و سرمایه های هنگفت نیست. در این فضا گفتار با گفتار مواجه می شود، نه با کشتار. پاسخ نوشته نوشته است نه تکفیر و کارد آجین کردن بدون هیچ حق دفاعی.شاید فضای عمومی ایدئال هرگز در هیچ جا نبوده باشد، اما در همه جا مادام که فضای عمومی در معرض دخالت زور و پول است و مادام که بانک ها و زراد خانه ها در تعیین حقیقت دخالت دارند، سخن گفتن از دموکراسی راستین سخنی بگزاف است. هنرمندی که تنها به اجرای کنسرت خودش راضی می شود، از فلج وجدان خود بیخبر است. هنرمندی که تنها وقتی خودش سانسور می شود، فریاد آزادیخواهی و مظلومیت اش بلند می شود، فضای عمومی را در انحصار خودش می خواهد اما عجالتاً قدرتش را ندارد. فضای عمومی بدون پروای دیگری دیگر فضای عمومی نیست بلکه صرفاً گردهم آیی افرادی منزوی است که در آن هر کس فقط می پاید که کلاه خودش را باد نبرد.این جناب هم اگر به حقانیت پیام هنری خود باور دارد: 1- باید بگذارد تا مخالفانش نیز در فضای امن و برابر و آزاد حق ابراز وجود داشته باشند 2- باید بداند که هرگاه یک حکومت تمامی ابزار های رسانه ای و سرکوب را پشتوانۀ یک عقیده کرد، فضای عمومی را پیشاپیش به نفع خود غصب کرده است و رویارویی برابر اندیشه ها را ناممکن ساخته است. سرانجام کار به جایی رسیده است که چوب سرکوب حکومتی که خود نیز در آن شریک بوده، بر فرق سر خودش نیز فرود آمده است.
صادق پویان / 05 August 2017