نامش رستم قاسمی و از فرماندهان سپاه پاسداران است. گذشته حرفهای او تنها به فرماندهی قرارگاه خاتمالانبیا میرسد؛ زیرمجموعهای که پس از جنگ با هدف آبرسانی، صدور نفت و گاز و طرحهای سدسازی راهاندازی شده است، اما در عمل به طرحهای نفت و گاز و انتقال نیرو محدود شده است.
در حال حاضر در کارنامه حرفهای ۱۱ وزیر دولت محمود احمدینژاد نام سپاه پاسداران به چشم میخورد که سه نفر از آنها، وزیر راه، وزیر نیرو و وزیر پیشنهادی نفت بهطور مستقیم از سپاه پاسداران میآیند. به این ترتیب این سه وزارتخانه به طول کامل به کنترل سپاه پاسداران درآمدهاند. در این سه وزارتخانه، هم کارفرما و هم پیمانکار از سپاه پاسداران هستند.
در این میان وزارت نفت مهمترین وزارتخانه از نظر تأمین اقتصادی و پول برای ایران است. این در حالی است که صنعت نفت ایران در حال حاضر دوران بحرانی را طی میکند؛ چه از نظر تحریمها، چه از نظر تولید و چه از نظر فروش تولیدات موجود به بازارهای جهانی. به همین دلیل وزارت نفت و مدیریت این صنعت مهم ایران با گفتوگوهای بسیاری روبهرو شده است.
برای بررسی بیشتر این موضوع با دکتر حسن منصور، استاد اقتصاد در دانشگاه آمریکایی لندن گفتوگو کردهام.
مدیریت نفت، مهمترین منبع درآمد ایران، چه تأثیری در وضعیت نفت ایران بهویژه در رویارویی با بازارهای جهانی که حالا کاملاً به صورت رقابتی درآمدهاند خواهد گذاشت؟
دکتر حسن منصور: صنعت نفت ایران بهعنوان جزیی از صنعت نفت جهانی از بغرنجی درونی و ذاتی برخوردار است و در نتیجه لازمه آن نظارت اشخاصی است که ازجمله صلاحیتهای آنان باید آشنایی با صنعت بغرنج نفت باشد. متأسفانه این شاخص در طی ۳۲ سال گذشته تقریباً همیشه از وزارت نفت و نظارتها بر صنعت نفت غایب بوده است و سبک و سنگین کردن قومی- قبیلهای و همبستگیهای سیاسی تعیینکننده بوده است که چه کسانی بر این صنعت نظارت میکنند.
در بین تمام وزرا کسان بسیار معدودی را میشود نام برد که آشنایی اندکی با این صنعت پیدا کردهاند. باقی تقریباً بیگانه با این صنعت بودهاند. به این ترتیب صنعت نفت ایران علیرغم تمامی ضرورتهای خود به دستهای ناتوان اداره میشود و در نتیجه در عرصههای مختلف ازجمله عرصه فنی تولید، توسعه میادین، بازسازی، زنده کردن چاهها و میدانها و بعد گسترش پالایشگاهها، در تمامی اینها عقبمانده است.
امروز ایران توان تولید حتی سهمیه اوپک خود را ندارد و سالانه صدها میلیون بشکه از ظرفیت تولید را از دست میدهد. لازمه رسیدن به آن سطح، سرمایهگذاریها و زنده کردن چاههاییست که الان دارند رنج میبرند و باید به آنها با تزریق نفت و گاز و معالجه کردن آنها رسید.
به این ترتیب قدمی که امروز دولت برمیدارد، در ادامه همان قدمهای پیشین و تشدید آنها، یعنی سپردن این صنعت به بازوهای انتظامی و نظامی است. در نتیجه زد و بندهای سیاسی، دلایل سیاسی پشت قضیه روشن و به بحث ما ارتباطی ندارد، ولی از نظر ضرورتهای صنعت نفت ایران، نفت ایران دوباره از این بابت ضرر خواهد دید و در میدان بسیار رقابتی جهان نفت عقب خواهد افتاد.
امروز هم از نظر تولید و ظرفیت میدانها ایران با رقیبهای بسیار توانمندی روبهرو است. یعنی جایگاه خود را از دست میدهد. عراق با نیروی تمام دارد بازسازی میشود. شرکتهای بینالمللی متخصص در آنجا دست به تولید میزنند، میادین را گسترش میدهند و از زیرزمین حتی به میادین ایران، به میادین مشترک میرسند. در نتیجه وقتی آنها استخراج بهرهبرداری را شروع میکنند، ایران از این بابت نظیر پروژه پارس جنوبی با موقعیت بسیار منفی و زیاندهی روبهرو خواهد شد.
این از نظر مدیریت صنعت نفت که متأسفانه ایران توان برخورد به بغرنجیهای بازار نفت را ندارد. این در واقع هم تأسفآور و هم شگفتآور است.
شما به مسئله جایگاه ایران در اوپک اشاره کردید. ایران در میان کشورهای تولیدکننده نفت- اوپک -از مقام دوم به جایگاه سوم سقوط کرده و نیجریه جای ایران را گرفته است. از دیدگاه شما بهعنوان استاد اقتصاد و کارشناس بازار جهانی انرژی، این چه پیامدی خواهد داشت؟
در بازار نفت طبیعی است که طرفین دنبال این هستند که نفت خود را از جایی تأمین کنند که بتوانند ادامه دهند. هم از نظر اقتصادیـ مالی به صرفه باشد، هم از نظر امنیت و دوام این عرضه و این خرید. در مورد ایران وقتی شما مجبور میشوید به هر علتی، مثلاً به این علت که نمیتوانید پولش را به دلار بپردازید، به فروشنده دیگر روی بیاورید، وقتی با او قرارداد میبندید، در نتیجه فروشنده سابق شما ایران از میدان دفع میشود و آوردن آن به میدان کار سادهای نیست.
یعنی در بازار نفت وقتی شما جای خود را از دست میدهید، کسب آن موقعیت کار سادهای نیست.
بهویژه هنگامی که بازار، بازار خریدار باشد، نه بازار فروشنده، ولی ایران امروز در پیدا کردن مشتری گرفتاری دارد و در نتیجه دهها میلیون بشکه نفت را در سواحل خلیج فارس، در سواحل مدیترانه به صورت بارکرده و سرگردان نگه میدارد که بتواند خریدار پیدا کند و خریدارانی که دارد، هرکدام به علتی مثلاً نظیر هند و چین از پرداخت پولشان ناتوان میمانند. چون سیستم مالی بینالمللی اجازهی ردوبدل شدن دلار و امروز یورو را به اینها نمیدهد.
در نتیجه ایران با مشکلات عدیدهای در این زمینه روبهرو است. برای برخورد با این امر یک رویکرد همهجانبه در جهت از نو تعریف کردن سیاست خارجی ایران و توانمند کردن کادرهایی که این صنایع بغرنج را اداره میکنند، ضرورت دارد که به نظر نمیرسد ایران حتی در آن جهتها فکری کند.
شما به همین مسئله مشکلات ایران از نظر پولهایی که میخواهد اشاره کردید. میدانیم که صنعت نفت ایران در حال حاضر در برابر تحریمهای جهانی با مشکلات بسیار اساسی روبهرو شده است. هند و چین الان مدتهاست که به ایران مقادیر زیادی پول بدهکارند، بابت نفتهایی که گرفتهاند، اما نمیتوانند این پولها را پرداخت کنند. به نظر شما تکلیف چه میشود؟
ایران در این زمینه ناگزیر شده است که به هند اخطار کند که اگر نتواند پولها را پرداخت کند، ناگزیر نفتی تحویلش نخواهد داد. هند از نظر پرداخت پول ابا نمیکند، بلکه مشکلش این است که بانک مرکزی هند از ترس تحریمها نمیتواند در روند مکانیسم پرداخت پول شرکت و اینها را تسهیل کند. پس ناگزیر اگر هند را از دست دهند که در حدود نیم میلیون بشکه یا اندکی زیر نیم میلیون بشکه در روز از ایران خرید میکند، این مشتری از دست خواهد رفت و این مسئله برای ایران بسیار زیانبخش است.
هندیها علاقهمند هستند که در برابر این مسئله بتوانند به صورت مثلاً پایاپای یا روپیه دهند یا جنس هندی، همان کاری که در مورد چینیها انجام گرفته است. در نتیجه بازار ایران در آن صورت دو ضرر خواهد کرد. از یکسو کالاهای بسیار سطح پایین مثلاً چین یا هند را میخرند. از سوی دیگر موجود ارزی، آن ارزی که در عرصه جهانی لازم دارند، رو به کمبود میگذارد و این مسئله ریال ایران را دچار دردسر میکند.
به این ترتیب در مورد چین امروز این مشکل را دارند که ظاهراً حدود ۳۰ میلیارد دلار بدهی به ایران دارد و برای آن پیشنهاد کرده که یک پنجم آن را به صورت یوآن پول ملی چین بپردازد که هنوز ایران پاسخی نداده است. ولی بههرحال این پاسخها یا راهحلها از سر اضطرار است و نمیتواند به سود اقتصاد ملی ایران باشد.
مشکلات نفسگیری که در حال حاضر دلار، یورو و دیگر پولهای مهم جهان دارند، آیا به وضعیت صدور نفت ایران هم ارتباط پیدا میکنند؟
توجه کنید، این مشکلات درونی نظام مالی بینالمللی است. به اختصار بگویم چون تمامی این پولها امروز دچار گرفتاری هستند، در نتیجه اینها با همدیگر سنجیده میشوند و اگر شما به نرخ ارزهای آنها در روز، در هر لحظه نگاه کنید، تصوری از بیماری این مجموعه پولها به دست نمیآورید. دلار پول گرفتاری است. یورو پول گرفتاری است. ین پول گرفتاری است و حتی پوند هم پول گرفتاری است. دلیل گرفتاری اینها این است که بدهی ملی این کشورها از حد مجاز به شدت فراتر رفته و امروز باید چارهای برای این مشکل پیدا کنند.
دولت انگلستان با اتخاذ سیاستهایی در جهت درمان بسیار دشوار این مسئله است که زمان می برد. آمریکا امروز در یک بنبست است که امیدواراست در هفته آینده، در چند روز آینده حل شود. دولت فدرال از این بنبست بیرون خواهد آمد، ولی این بیرون آمدن به معنی حل مشکل دلار نیست. بلکه مشکل دلار از اینجا ناشی است که آمریکا با حدود ۱۵ـ ۱۴/۵ تریلیون دلار تولید ملی، امروز در حدود ۱۴/۵ تریلیون بدهی ملی دارد.
در نتیجه این مشکل در زمان کوتاه قابل حل نیست و نیازمند اقداماتی است که اگر رشد اقتصادی به کمکش نیاید، برای هر دولتی بسیار مشکل خواهد بود.
آیا این با وضعیت فروش نفت ایران هم میتواند ارتباط داشته باشد؟
بهطور مستقیم، نه، ولی ایران از مجموعه جهان جدا نیست. اینها هر پولی را بپذیرند هرکدام مسائل، مشکلات، قوتها و ضعفهای خودشان را دارند. در آن حد میشود آنالیز کرد و برای ایران باید احیاناً یک استراتژی تنظیم کرد که مجموعه ارزی خود را به چه ترکیبی بتواند نگهدارد. وگرنه هیچ کشوری از آن چیزی که در آمریکا و اروپا و بریتانیا و ژاپن میگذرد، نمیتواند واقعاً مجزا و در برابر آنها مصون باشد.
صنعت نفت ایران بر اساس نیازهای میدانهای نفتی و نظر کارشناسان در حدود 500 میلیارد دلار نیاز فوری به سرمایه گذاری دارد و حتی هاشمی رفسنجانی به درستی گفته است که ما تا هشت سال دیگر نفتی در بساط نخواهیم داشت در حالی وزیر جدید نفتی انتخاب می شود که مقاومت سیستم را بر علیه سرمایه گذاری خارجی بیشتر و بیشتر تقویت می کند . جمهوری اسلامی بر اساس منافع سرمایه داران داخلی از خرد تا کلان پی ریزی شده است و سیستمی پدید آمده که در تناقض با منافع ملی شکل گرفته و وجود چنین ورزائی نه تنها سیستم مقاومت بر علیه منافع ملی را تضعیف نمی کند بلکه آنرا تشدید و تقویت هم خواهد کرد و با توجه باینکه در 32 سال گذشته جمهوری اسلامی نشان داده است که این سیستم اقتصاد ایران را هر چه بیشتر به سمت انحطاط پیش برده انتخاب این وزیر هم در همین راستا شکل گرفته است در همینجا لازم است به طرفداران اصلاحات توجه دهم که موضوع اصلاحات و انقلاب از همین زاویه مطرح است که بدون واژگونی این سیستم و در هم شکستن کامل این مقاومت ایران قادر نخواهد بود با انحطاط هدفمند شکل یافته به اهداف ملی و رشد و ترقی اقتصادی دست یابد . و این به معنی بوجود آوردن یک انقلاب همگانی ست . استقبال مسئولین جمهوری اسلامی از تحریمها هم در این راستا ست قرارگاه خاتم الانبیاء و یا بنگاهای دیگر اقتصادی جمهوری اسلامی بر اساس تئوری استقلال و خودکفائی و مقابله با سرمایه های خارجی شکل گرفته است از اینرو وزیر متولی نفت که با این دیدگاهها آنرا بدست گرفته ضرورتا و در نهایت این تنها بنگاه باقی مانده را نیز به انحطاط کامل خواهد کشاند اگر جنبه های سیاسی و دعواهای جناحی حکومت را به آن اضافه کنیم نابودی این صنعت شتاب بیشتری خواهد گرفت .
کاربر مهمان فرهاد - فریاد / 06 August 2011
کجای دنيا پيمانکار مقام اجرايی ميگيرد تا ديگر هيچ خللی در قراردادها نباشد!…اينها برايشان اقتصاد ملی و آينده و مردم مهم نيست …پولی بيايد و در جيب بگذارند و اندکی هم بعنوان يارانه بمردم بدهند که از گرسنگی نميرند..!؟
کاربر مهمان / 31 July 2011