هنگامی ‌که در سال ۱۹۹۶سربازان قذافی بیش از سه ساعت به روی زندانیان زندان «ابوسلیم» آتش گشودند، یکی از کریه‌ترین کشتارهای جمعی قرن بیستم رقم خورد.

« فتحی تربیل»، وکیل و فعال حقوق بشر لیبیایی است که هم‌اکنون به نمایندگی از خانواده‌های بیش از ۱۱۰۰ زندانی جانباخته، روایت‌گر این کشتار جمعی شده است.

تنها دو روز پیش از آغاز حرکت انقلابی ۱۷ فوریه که از شهر بن‌قاضی در لیبی آغاز شد و به سرعت سراسر کشور را در بر گرفت، «فتحی تربیل» از جانب نیروهای امنیتی قذافی به سبب افشای حقایق کشتار «ابوسلیم» در تابستان سال ۱۹۹۶ بازداشت شد.

پس از بازداشت این فعال سیاسی و اجتماعی، عبدالله سنوسی، برادر زن و مغز متفکر قذافی، درخواست ملاقات با او را کرد. به گفته آقای تربیل، سانوسی هنگام این ملاقات مشوش و پریشان به نظر می‌رسیده است. سانوسی موفق می‌شود با ضمانت خود تربیل را آزاد کند؛ اگرچه فردای آن روز دوباره این فعال سیاسی بازداشت می‌شود و تظاهرات حمایتی از او در روز ۱۷ فوریه، با آغاز انقلاب در شهر بن‌قاضی پیوند می‌خورد.

فتحی تربیل هم‌اکنون در «شورای انتقالی» لیبی فعال است. او می‌گوید: «من به این خاطر دست به فعالیت سیاسی زدم که از خانواده قربانیان کشتار زندان ابوسلیم هستم. برادرم اسماعیل تربیل، برادرزاده‌ام خالد تربیل، شوهر خواهرم جمال مفتاح و نیز پنج‌تن از دوستان دانشگاهی‌ام را در جریان کشتار زندانیان ابوسلیم از دست داده‌ام. هنگامی که برای نخستین مرتبه به تظاهرات رفتم، در پی یافتن حقیقت قتل آن‌ها بودم، ولی هم‌اکنون به دنبال عدالت برای تمامی مردم لیبی‌ام.»

این فعال حقوق بشر در پانزدهمین سالگرد قتل عام زندانیان «ابوسلیم»، با تلویزیون لیبی درباره وقایع اخیر این کشور و نیز چشم‌انداز‌های آینده گفت‌وگو کرده است.

صدور حکم بازداشت معمر قذافی و پسرش سیف اسلام و نیز عبدالله سانوسی در دیوان کیفری بین‌المللی لاهه، مصادف با پانزدهمین سالگرد کشتار زندانیان ابوسلیم شده است. نظر شما و خانواد‌ه‌های قربانیان در مورد صدور این احکام بازداشت چیست؟

فتحی تربیل: صدور این احکام بازداشت، با استقبال گسترده خانواده‌های قربانیان مواجه شده است. منتها این رسیدگی قضایی، کشتار «ابوسلیم» را در بر نخواهد گرفت. چراکه دیوان کیفری بین‌المللی در سال ۲۰۰۲ تاسیس شده است و در آن امکان رسیدگی به جنایت‌هایی که پیش از این تاریخ رخ داده وجود ندارد.

این قتل عام، به رغم تمامی ابعاد هولناکش تنها جنایت قذافی نیست. قذافی جنایت‌های خودش را از همان نخستین روزهایی آغاز کرد که اداره حکومت را در لیبی به دست گرفت و توانست از دست همکاران نظامی‌اش در جریان کودتای سال ۱۹۶۹ راحت شود. قذافی سپس تلاش کرد با کنارگذاشتن سایر افسران، کنترل ارتش را نیز در دست بگیرد. در واقع جنایت در زندان‌ها، از همان سال ۱۹۷۱ آغاز شد.

 
قذافی هزاران زندانی زندان «ابوسلیم» را تنها به این دلیل کشت که آن‌ها را یکی از بزرگ‌ترین چالش‌های رژیم خود می‌دانست. جوانان لیبی هیچ رهبر دیگری غیر از قذافی نمی‌شناختند. انتظار قذافی هم این بود که این نسل به‌ طور اتوماتیک به او متعهد است. بنابراین در مواجهه با شمار افراد مخالف خود شوکه شد!

این جوانان نه امتیازات دولتی را می‌خواستند و نه اهل معامله بودند. آن‌ها به سادگی خواستار پایان دادن به عمر رژیم قذافی بودند. بنابراین او آن‌ها را کشت تا هرکسی را که ممکن بود به شورش علیه او فکر کند، بترساند.

قذافی قبل از آغاز قتل عام، در تلویزیون دولتی به خانواده‌های قربانیان اعلام کرد: «فکر کنید آن‌ها [یعنی زندانیان] سرطان غیر قابل درمانی داشته‌اند… آن‌ها را فراموش کنید!» اما خانواده‌های قربانیان، عزیزان‌شان را فراموش نکردند و به‌طور روزمره مبارزه‌‌ خود را برای از خاطر نرفتن این جنایت ادامه دادند.

آیا تنها معمر قذافی و عبدالله سانوسی، مسئول کشتار ابوسلیم به شمار می‌آیند؟

 
البته که نه! جنایتی به این بزرگی نمی‌تواند تنها به دست این دو فرد صورت گرفته باشد. افراد دیگری نیز از داخل سرویس امنیتی- جاسوسی رژیم در این ماجرا دخیل بوده‌اند. کسانی که این دستور‌ات را صادر و اجرا کرده‌اند؛ کسانی که گزارش‌های نادرست تنظیم کرده‌اند و کسانی که این جنایت‌ها را پنهان کرده‌اند. ما باید بدانیم این‌ها چه کسانی هستند! همه آنان در شمار جنایتکاران‌ هستند.

آیا شما این را می‌پذیرید که قذافی در شرایط فعلی کوتاه بیاید و در ازای آن بتواند از «مصونیت قضایی» در برابر دادگاه استفاده کند و در لیبی باقی بماند؟

هیچکدام از این موارد، خواست و تمایل ما را در برقراری «عدالت» تحت تاثیر قرار نمی‌دهد. حتی اگر هرکدام از این شرایط نیز محقق شود- که من خیلی به آن شک دارم- قذافی باید در کشور باقی بماند تا امکان محاکمه نظامی او و نیز روشن شدن حقایق دوران حکومتش وجود داشته باشد.

در لیبی باور عمومی این است که به هیچ معامله‌ای نیاز نیست. ما سه چهارم راه را آمده‌ایم و در حال حاضر بیشتر نقاط کشور را نیز آزاد کرده‌ایم. باید برای رهایی از دست ظالمان از خود فداکاری بیشتری داشته باشیم؛ حتی اگر این از خودگذشتگی‌ها هزینه زیادی در بر داشته باشد.

به عنوان عضوی از «شورای انتقالی لیبی» اعتقاد دارم اگر ما مطمئن باشیم قذافی تحت نظارت قرار می‌گیرد و جلوی استفاده از منابع مالی‌اش نیز گرفته خواهد شد، آنگاه دیگر ترس و نگرانی هم وجود نخواهد داشت.

آیا این احتمال وجود دارد که هواداران قذافی دست به انتقام‌ بزنند؟

نه! من این طوری فکر نمی‌کنم. مردم لیبی یک خانواده‌اند. این فقط یک شعار نیست بلکه واقعیت دارد. روابط تاریخ دیرینه‌ای وجود دارد. مردم لیبی به اندازه‌ای آگاه هستند که از به راه افتادن حمام خون در کشورشان جلوگیری خواهند کرد.

گردهمایی‌های اعتراضی به کشتار ابوسلیم در ‌‌نهایت منتهی به حرکتی انقلابی علیه قذافی شد. آیا چنین چیزی از قبل قابل پیش‌بینی بود؟

نه به هیچ عنوان. دو نگرش متفاوت در خصوص موضوع پرمناقشه عدالت‌خواهی در مورد قتل عام زندانیان ابوسلیم وجود داشت. یکی این‌که ما نباید این مسله را خیلی پررنگ کنیم و دیگر این‌که ما باید در تظاهرات اعتراضی، حداقل به عنوان یک شهروند لیبیایی شرکت داشته باشیم.

حتی زمانی که کشور ما از رژیم قذافی‌‌ نجات یابد، من قربانیان کشتار «ابوسلیم» را از یاد نخواهم برد. من معتقدم تنها زمانی می‌توانیم یک لیبی جدید بسازیم که به این قربانیان احترام بگذاریم. شعر می‌خوانیم و کشور را دوباره خواهیم ساخت! اکنون نقطه عطفی در تاریخ کشور ما است. لیبی این فرصت را از دست نخواهد داد.

در همین زمینه:

لیبی؛ گذار به دموکراسی یا تجزیه

انقلاب لیبی زنان را از صحنه خارج می‌کند

جنایت علیه بشریت در لیبی

آینده‌ی قذافی به نفت لیبی گره خورده است

کمک‌های مخفیانه جمهوری اسلامی به قذافی