ونداد زمانی- به گونه‌ای تصادفی در یکی از نشست‌های ماهانه کلوب کتاب تورونتو، با منیره محمدی آشنا شدم و بلافاصله از طریق تماس و دوستی در فیس‌بوک متوجه شدم او مترجم یک تحقیق تاریخی درباره «زن‌آزاری» است. در اولین ملاقات باز هم کمابیش تصادفی در یکی از قهوه‌خانه‌های محله ایرانیان تورونتو، فرصتی فراهم شد تا با این نویسنده و محقق ایرانی گفت‌وگویی انجام دهم.

پیش از هر چیز، می‌خواهم بدانم آیا جزو آن گروه از فمینیست‌هایی هستید که می‌خواهند نسل مردان را منقرض ببینند؟

منیره محمدی (با موهای پیچ‌دارِ سیاه و احتمالاً رنگ شده، با هیکلی که گویا به تازگی از یک ورزش جدی دست کشیده است)، با لبخند و با اشاره به کتابش روی میز می‌گوید: بسیاری از دوستان نزدیکم که مشاور من در ترجمه و تهیه مقدمه این کتاب بودند می‌گویند من بیش از اندازه به مردان نظر مثبت داشتم. در ضمن فراموش نکنیم کتابی که یک‌سال و نیم از وقت مرا گرفته است و ترجمه آن را با جان و دل به جان خریدم، توسط مردی نوشته شده است که به نقل از همسر و دخترش واقعاً مردی دوست‌داشتنی بوده است.

مخاطب کتابی که ترجمه کردید چه کسانی هستند؟ آیا در فکر اشاعه اطلاعات اجتماعی و تاریخی به ایرانیانی هستید که اصلا در این حال و هوا نیستند؟

این کتاب توسط یک روزنامه‌نگار ایرلندی که در رسانه‌های غربی به مسائل اجتماعی و سیاسی می‌پردازد نوشته شده است. مخاطبان او به نظر من خوانندگانی با علایق اجتماعی هستند که به اشکال و درجه‌های متفاوت بر این باور هستند که بر زنان جهان در طول هزاران سال گذشته ستم روا شده است ولی فرصت دیدن و تشریح ماجرا به شکل همه‌جانبه و ریشه‌دار را نداشته‌اند.

من هم معتقدم که صد‌ها هزار و شاید اگر اغراق نباشد میلیون‌ها ایرانی به‌طور عمومی می‌دانند و بی‌شک در حین زندگی در ایران متوجه شده‌اند که بی‌حرمتی، اجحاف و حتی خشونت نسبت به زنان وطن‌شان وجودی عمیق دارد ولی شاید کاملاً نمی‌دانند این پدیده مختص ایران و شرایط اقلیمی و فرهنگی آن نیست و در حقیقت یک پدیده قدیمی جهانی است.

با وجود این واقعیت جهان‌شمول باید در نظر داشته باشیم که گرچه تاریخ غرب مملو از زن‌ستیزی بوده است ولی خوشبختانه زنان و همچنین مردان برابری‌خواه غربی توانسته‌اند تا حد بسیار قابل توجهی به مطالبات حقوقی خود دست یابند و با فرهنگ زن‌ستیز در جوامع خود مقابله کنند.

در اینجا می‌خواهم تاکید به اهمیت این موضوع کنم که ما ایرانیان نیز باید بتوانیم، البته با امید به آینده‌ای که برابری حقوقی و فرهنگی زنان و مردان را ضمانت می‌کند به فعالیت‌های فرهنگی و مبارزه‌های برابری‌خواهانه خود ادامه دهیم و با آگاهی از تاریخ، مذهب و فرهنگ سترونی که با آن روبه‌رو هستیم بخواهیم و بدانیم که ما نیز می‌توانیم آینده‌ای بهتر برای خود رقم بزنیم.

آیا نگران این نبودید که خواننده متوسط ایرانی از تیتر کتاب شما فرار کند؟

این نگرانی و بسیاری دیگر از اما و اگر‌ها وجود داشت و خواهد داشت. انگیزه اصلی من ثبت و برگردان کتابی تحقیقی بود که به شکل مستدل و منظم موضوع «زن به عنوان موجودی گناهکار» را در ذات تمدن‌های بشری جست‌وجو و شناسایی کرده است.

«جک هلند» به تعبیر «دریایی به عمق یک متر» از سراسر جهان نمونه‌های مشابه و مرسوم را جمع‌آوری کرده است که نشان می‌دهد چرا «قدرت باروری زنان» و به تعبیری «قابلیت جنسی و جذابیت سکسی زنان» احساس تهدید‌کننده‌ای را در مذاهب و عقاید بشری ایجاد می‌کند.

جک هلند که جوانی‌اش در اوج جنگ استقلال ایرلندی‌ها با انگلیسی‌ها گذشته است، اشاره می‌کند که در ایرلند شمالی و بویژه بلفاست که مرکز خشونت و جنگ‌های فرقه‌ای بوده است، اختلاف بین گروه‌‌های مختلف اجتماعی آن قدر زیاد بود که به کشتن همدیگر تن داده بودند، ولی در یک مورد با هم اختلافی نداشتند و آن هم بی‌حرمتی به زنان بود. به عنوان نمونه کلمه «کُس» شنیع‌ترین فحشی بود که ایرلندی‌ها به هم نسبت می‌دادند.

انگیزه شخصی خودتان چه بود؟ چه بخش و یا چه نوع اطلاعاتی در متن انگلیسی کتاب وجود داشت که وادارتان کرد از میان انبوه کتاب‌ها بویژه آثاری که زنان فمینیست و محقق درباره تاریخ زن‌ستیزی نوشته‌اند این کتاب را برای ترجمه انتخاب کنید؟

من سال‌هاست به خواندن متون ادبی، تاریخی و تئوریک فمینیستی مشغولم و با توجه به علاقه‌ای که به مسائل اجتماعی و فرهنگی دارم، با ولعی سیری‌ناپذیر پیوسته در حال پاسخ دادن به کنجکاوی‌های مورد علاقه‌ام بوده‌ام. از میان تمام کتاب‌هایی که در زمینه مساثل زنان خوانده‌ام، کتاب زن‌ستیزی جک هلند یکی از مهم‌ترین کتاب‌هاست که در عین این که مطالعه آن ضروری است، کتاب بسیار جذاب و گیرایی هم هست .

جک هلند تقریبا به هر دری زده است تا مستدل‌ترین و ریشه‌ای‌ترین مثال‌ها را از دل داستان‌های اسطوره‌ای، کتاب‌های مذهبی، شعرها، افکار فلسفی و بویژه ادبیات داستانی جهان پیدا کند. کتابی که او نوشته با ایجاد تسبیح رنگارنگ و مرتب چیده شده‌ای توانسته است به انسان‌ها، با هر اندیشه و مرامی نشان دهد که چرا و بر اساس چه منافعی، بشر تصمیم گرفت زنان را تحقیرشده و کنترل‌شده نگهدارد. البته این را هم گفته باشم که متاسفانه تاکید اصلی او بر ستمی که بر زنان رفته است چنان زیاد بود که به خود فرصت نداد تا چشم‌انداز روشنی از تغییرات جدید و مثبتی که در جهان صورت گرفته است ارائه دهد.

آیا به آشتی دو جنس خوشبین هستید؟ جایی خوانده‌ام که مردان به هر عملی دست می‌زنند تا هویت جنسی خود را ثابت کنند. بر اساس این دیدگاه مردان در طول زندگی تقریباً همیشه از هر خشونت و توجیهی استفاده می‌کنند تا به این شبهه پاسخ دهند. بر اساس این دیدگاه، زنان احتیاجی به اثبات جنسیت خود ندارند. آن‌ها به دلیل داشتن «قدرت باروری» می‌دانند که «زن» هستند.

به همین دلیل است که ما همسران؛ معشوقه‌ها، دختران و مادران بشر، مشکلی برای گذشت و بخشیدن نداریم. ما مردان را به عنوان فرزندان، برادران، پدران، همسران و معشوقان خویش دوست داریم و می‌دانیم که در کنار آن‌ها است که باور و قدرت «باروری» ما تحقق می‌یابد. مشکل ما هویت ما نیست بلکه شاید مشکل و ضعف ما در مشروط بودن هویت و جنسیت ما است. شاید به همین دلیل است که خیلی خیلی قدیم‌ها با تسلیم اولیه، این دوره بزرگ چند هزار ساله توهین، تحقیر و آزار را تحمل کردیم. شاید…

پی‌نوشت:

«تاریخ زن ستیزی: کهن‌ترین تعصب جهان» به ترجمه‌ی منیره محمدی در ۳۶۴ صفحه توسط نشر زاگرس در سال ۲۰۱۱ در تورنتو ـ کانادا به قیمت ۲۵ دلار منتشر شده است.