ونداد زمانی- به گونهای تصادفی در یکی از نشستهای ماهانه کلوب کتاب تورونتو، با منیره محمدی آشنا شدم و بلافاصله از طریق تماس و دوستی در فیسبوک متوجه شدم او مترجم یک تحقیق تاریخی درباره «زنآزاری» است. در اولین ملاقات باز هم کمابیش تصادفی در یکی از قهوهخانههای محله ایرانیان تورونتو، فرصتی فراهم شد تا با این نویسنده و محقق ایرانی گفتوگویی انجام دهم.
پیش از هر چیز، میخواهم بدانم آیا جزو آن گروه از فمینیستهایی هستید که میخواهند نسل مردان را منقرض ببینند؟
منیره محمدی (با موهای پیچدارِ سیاه و احتمالاً رنگ شده، با هیکلی که گویا به تازگی از یک ورزش جدی دست کشیده است)، با لبخند و با اشاره به کتابش روی میز میگوید: بسیاری از دوستان نزدیکم که مشاور من در ترجمه و تهیه مقدمه این کتاب بودند میگویند من بیش از اندازه به مردان نظر مثبت داشتم. در ضمن فراموش نکنیم کتابی که یکسال و نیم از وقت مرا گرفته است و ترجمه آن را با جان و دل به جان خریدم، توسط مردی نوشته شده است که به نقل از همسر و دخترش واقعاً مردی دوستداشتنی بوده است.
مخاطب کتابی که ترجمه کردید چه کسانی هستند؟ آیا در فکر اشاعه اطلاعات اجتماعی و تاریخی به ایرانیانی هستید که اصلا در این حال و هوا نیستند؟
این کتاب توسط یک روزنامهنگار ایرلندی که در رسانههای غربی به مسائل اجتماعی و سیاسی میپردازد نوشته شده است. مخاطبان او به نظر من خوانندگانی با علایق اجتماعی هستند که به اشکال و درجههای متفاوت بر این باور هستند که بر زنان جهان در طول هزاران سال گذشته ستم روا شده است ولی فرصت دیدن و تشریح ماجرا به شکل همهجانبه و ریشهدار را نداشتهاند.
من هم معتقدم که صدها هزار و شاید اگر اغراق نباشد میلیونها ایرانی بهطور عمومی میدانند و بیشک در حین زندگی در ایران متوجه شدهاند که بیحرمتی، اجحاف و حتی خشونت نسبت به زنان وطنشان وجودی عمیق دارد ولی شاید کاملاً نمیدانند این پدیده مختص ایران و شرایط اقلیمی و فرهنگی آن نیست و در حقیقت یک پدیده قدیمی جهانی است.
با وجود این واقعیت جهانشمول باید در نظر داشته باشیم که گرچه تاریخ غرب مملو از زنستیزی بوده است ولی خوشبختانه زنان و همچنین مردان برابریخواه غربی توانستهاند تا حد بسیار قابل توجهی به مطالبات حقوقی خود دست یابند و با فرهنگ زنستیز در جوامع خود مقابله کنند.
در اینجا میخواهم تاکید به اهمیت این موضوع کنم که ما ایرانیان نیز باید بتوانیم، البته با امید به آیندهای که برابری حقوقی و فرهنگی زنان و مردان را ضمانت میکند به فعالیتهای فرهنگی و مبارزههای برابریخواهانه خود ادامه دهیم و با آگاهی از تاریخ، مذهب و فرهنگ سترونی که با آن روبهرو هستیم بخواهیم و بدانیم که ما نیز میتوانیم آیندهای بهتر برای خود رقم بزنیم.
آیا نگران این نبودید که خواننده متوسط ایرانی از تیتر کتاب شما فرار کند؟
این نگرانی و بسیاری دیگر از اما و اگرها وجود داشت و خواهد داشت. انگیزه اصلی من ثبت و برگردان کتابی تحقیقی بود که به شکل مستدل و منظم موضوع «زن به عنوان موجودی گناهکار» را در ذات تمدنهای بشری جستوجو و شناسایی کرده است.
«جک هلند» به تعبیر «دریایی به عمق یک متر» از سراسر جهان نمونههای مشابه و مرسوم را جمعآوری کرده است که نشان میدهد چرا «قدرت باروری زنان» و به تعبیری «قابلیت جنسی و جذابیت سکسی زنان» احساس تهدیدکنندهای را در مذاهب و عقاید بشری ایجاد میکند.
جک هلند که جوانیاش در اوج جنگ استقلال ایرلندیها با انگلیسیها گذشته است، اشاره میکند که در ایرلند شمالی و بویژه بلفاست که مرکز خشونت و جنگهای فرقهای بوده است، اختلاف بین گروههای مختلف اجتماعی آن قدر زیاد بود که به کشتن همدیگر تن داده بودند، ولی در یک مورد با هم اختلافی نداشتند و آن هم بیحرمتی به زنان بود. به عنوان نمونه کلمه «کُس» شنیعترین فحشی بود که ایرلندیها به هم نسبت میدادند.
انگیزه شخصی خودتان چه بود؟ چه بخش و یا چه نوع اطلاعاتی در متن انگلیسی کتاب وجود داشت که وادارتان کرد از میان انبوه کتابها بویژه آثاری که زنان فمینیست و محقق درباره تاریخ زنستیزی نوشتهاند این کتاب را برای ترجمه انتخاب کنید؟
من سالهاست به خواندن متون ادبی، تاریخی و تئوریک فمینیستی مشغولم و با توجه به علاقهای که به مسائل اجتماعی و فرهنگی دارم، با ولعی سیریناپذیر پیوسته در حال پاسخ دادن به کنجکاویهای مورد علاقهام بودهام. از میان تمام کتابهایی که در زمینه مساثل زنان خواندهام، کتاب زنستیزی جک هلند یکی از مهمترین کتابهاست که در عین این که مطالعه آن ضروری است، کتاب بسیار جذاب و گیرایی هم هست .
جک هلند تقریبا به هر دری زده است تا مستدلترین و ریشهایترین مثالها را از دل داستانهای اسطورهای، کتابهای مذهبی، شعرها، افکار فلسفی و بویژه ادبیات داستانی جهان پیدا کند. کتابی که او نوشته با ایجاد تسبیح رنگارنگ و مرتب چیده شدهای توانسته است به انسانها، با هر اندیشه و مرامی نشان دهد که چرا و بر اساس چه منافعی، بشر تصمیم گرفت زنان را تحقیرشده و کنترلشده نگهدارد. البته این را هم گفته باشم که متاسفانه تاکید اصلی او بر ستمی که بر زنان رفته است چنان زیاد بود که به خود فرصت نداد تا چشمانداز روشنی از تغییرات جدید و مثبتی که در جهان صورت گرفته است ارائه دهد.
آیا به آشتی دو جنس خوشبین هستید؟ جایی خواندهام که مردان به هر عملی دست میزنند تا هویت جنسی خود را ثابت کنند. بر اساس این دیدگاه مردان در طول زندگی تقریباً همیشه از هر خشونت و توجیهی استفاده میکنند تا به این شبهه پاسخ دهند. بر اساس این دیدگاه، زنان احتیاجی به اثبات جنسیت خود ندارند. آنها به دلیل داشتن «قدرت باروری» میدانند که «زن» هستند.
به همین دلیل است که ما همسران؛ معشوقهها، دختران و مادران بشر، مشکلی برای گذشت و بخشیدن نداریم. ما مردان را به عنوان فرزندان، برادران، پدران، همسران و معشوقان خویش دوست داریم و میدانیم که در کنار آنها است که باور و قدرت «باروری» ما تحقق مییابد. مشکل ما هویت ما نیست بلکه شاید مشکل و ضعف ما در مشروط بودن هویت و جنسیت ما است. شاید به همین دلیل است که خیلی خیلی قدیمها با تسلیم اولیه، این دوره بزرگ چند هزار ساله توهین، تحقیر و آزار را تحمل کردیم. شاید…
پینوشت:
«تاریخ زن ستیزی: کهنترین تعصب جهان» به ترجمهی منیره محمدی در ۳۶۴ صفحه توسط نشر زاگرس در سال ۲۰۱۱ در تورنتو ـ کانادا به قیمت ۲۵ دلار منتشر شده است.
*سلام…
واقعا نمی دونم چه اتفاقی تو فرهنگ ما افتاده که … . من کاملا با نظر آیدا موافقم. شاید بزرگ ترین مشکل ما اینه که فرهنگ مطالعه رو نداریم یا اگه داشتیم از دست دادیم. و اینکه مدام به دنبال اثبات نظر خودمون به بقیه هستیم. که شاید دلیلش همون فقر فرهنگی… . خوب. پیشنهاد یک کتاب برای نادر داشتم: جنس دوم نوشته ی سیمون دوبوار.
second sex/ La deuxiems sexe
by: Beauvoir, Simone de
خوب. این کتاب طولانی ایه. و فکر نمی کنم جزو کتاب های درجه دو که نادر علاقه ای به خوندنش نداره دسته بندی بشه. امیدوارم این طولانی بودن رو تحمل کنه و تا آخرش رو بخونه. شاید بعدش اینقدر با اطمینان از تقسیم وظایف توسط طبیعت، صحبت نکنه… روزهاتون زیبا~
daNa*~
daNa / 17 August 2011
بسمه تعالی
سلام
بعضی از مقالات و نوشته های سایت شما بسیار با ارزش است و ارزش آن را دارد که بعد از مطالعه ذخیره گردد اما برای ذخیره کردن فقط مقاله ویا نوشته ذخیره میشود و کامنت های همراه آن ذخیره نمیشود . در صورتی که سایت شما ترتیبی اتخاذ کند که نظرات همراه آن نوشته هم ذخیره گردد ارزش آن نوشته صد چندان خواهد شد.
متشکرم
کاربر مهمان / 19 August 2011
این کتاب رو در ایران چطور میشه تهیه کرد؟
محمد / 19 August 2011
سلام با تشکر از سایت خوب شما
می خواستم خواهش کنم در صورت امکان کتاب تاریخ زن ستیزی (ترجمه شده اش) را برایم میل کنید چون من به سختی دسترسی به اینترنت پیدا می کنم و از طرفی به مطالعه علاقمندم خوشحال می شوم اگر محبت بفرمایید و کتابهایی از این دست را برای من هم ارسال بفرمایید .
با تشکر از زحمات شما
شهرزاد / 17 September 2011
ایدا خانم با سلام. چرا مثل خروس جنگی شده اید؟! مواظب باشید از انطرف بام نیفتید! مثال ساده ای دارم: خانه من در طبقه سوم پنجره ای دارد که مشرف است به محله ای با حدود سی خانوار هلندی که همه انها مثل خانواده من هستند . هر از چند گاهی روی یکی از پنجره ها عکس لکلک بزرگی نصب میشود با بقچه ای در منقار …فوری میفهمم نوزادی به اعضای خانواده اضافه شده.این چند سال بر حسب عادت صبحها پرده را کنار زده به تماشا مینشینم ! اکثر مردان قبل از ساعت نه خانه را ترک میکنند وزنها دو کودک خرد سال را معمولا با دوچرخه یکی جلو ویکی عقب با عجله به جائی میبرند! وچه زمستانهای سرد وبارانی که تکرار نشد؟!وبعد هم کیسه خرید وبرگشتن مرد به خانه وصدای ولوله وشادی..!! چند وقت پیش برای زیارت مادر ایران بودم(حالاست که فریاد واویلا بلند میشود!) تا انجا که بخاطرم میاید همیشه حامله بود و تفاوتی با این مردمان نداشت! فرصتی شد تا بعداز چند سال نگاهی به اطراف بکنم . در شهرها زن ومرد دو یاسه شیفته کار میکردند ویار ویاورهم در مزارع و فارغ از هیاهوی بیهوده نادر ونادیا زندگی را با همدلی میگذرادند. ولی انچه مشترک بود فریادو شکایت انها ازبداخلاقی ونادانی مدیریت جامعه بود! نادیا خانم: نیروها و توان خود را بیهوده صرف همدیگر نکنیم! امشب وقت مرا که میتوانست صرف امور بهتری بشود هدر دادی! و بقول خودت هم (ادامه بحث بیهوده است!).
کاربر نادر / 02 August 2011
آقای نادر, شما که در مهد تمدن هلند بسر میبرید و احتمالا زمانهایی پیش به آنجا پناهنده شده اید و پس از دریافت اقامت دائم موضوع پناهندگی تون را به فراموشی سپرده و حال با خیال راحت به ایران صفر می کنید, توصیه میکنم به جای اینکه وقتتان را صرف اصرار ورزیدن به طبیعی بودن نابرابری زن و مرد ایرانی کنید در کنار مزایایی که از کشور میزبانتان (که گول شما را خورده) نسیب تان میشود کمی هم وقت صرف یاد گرفتن فرهنگ و اصول برابری خواهی از مردمان آن کشور کنید. شاید بشود کمی رفتار و ذهنیت ایرانیان داخل کشور را که حاکمانش تمام قوه خود را صرف به قهقرا بردن فرهنگ این مردم میکنند توجیه کرد ولی شما دیگر چرا؟ بهتر است شما مطالعه کنید تا بتوانید مقایسه های تطبیقی خود را کمی عمیق تر کنید. اینچنین سطحی برخورد کردن و موضوع نابرابری جنسی موجود را لوس کردن فقط نشان دهنده سطحی نگری شماست و بس.
کاربر مهمان - کامران / 03 August 2011
هیچ به اسم مقاله تان فکر کرده اید؟
چرا بشر تصمیم گرفت زنان را تحقیر و کنترل کند؟
شما هم که مثل امام خمینی زن را جدا از بشر یعنی نا بشر در نظر گرفته اید. خمینی می گوید : هر انسانی می تواند ۴ تا زن بگیرد.این یعنی که زن انسان نیست. و جمله ی شما هم به معنی ی این است که زن بشر نیست .شما را به انسان قسم کمی فکر کنید!
shamim / 03 August 2011
شمیم, چرا استنباط شما از بشر به جنس مرد محدود میشود؟ در فارسی لغت بشر بار جنسیتی ندارد و هر دو زن و مرد را شامل میشود. زن ستیزی و زن آزاری هم فقط خصلت مردان نیست.
کاربر مهمان - کامران / 03 August 2011
ميتوانيد اين كتاب را از آمازون تهیه و يا از طريق ايميل زير با ناشر تماس حاصل كنيد تا مستقما نسخه اي براي شما ارسال دارند–در ضمن این کتاب در کتابفروشی های سرای بامداد و پگاه در تورنتو و همچنین کتابفروشی زاگرس در مونترال قابل دسترسی میباشد.
http://www.amazon.com/Tarikh-Zansetizi-Jack-Holland/dp/0981351913/ref=sr_1_1?ie=UTF8&s=books&qid=1297886871&sr=8-1
[email protected]
کاربر مهمان -- منیره محمدی / 30 July 2011
با سلام. شما ادمهای با کلاس چنان با همدیگر حرف میزنید که من اکابر نشین که دوره نهضت سواد اموزی را میگذرانم احساس حقارت میکنم !! که اگر این کتاب را خیرات کنید انرا نخواهم خواند! گرچه معتقدم(هر کتابی برای یکبار خواندن هم ارزش دارد!) اخیرا در این زمانه مد شده که زن ستیزی یک خصلت فرهنگی است و اگر کسی در این جنجال بیهوده شرکت نکند ادم عقب افتاده ای مثل من میشود! ما هم هرچه ناله وفریاد بکنیم که والله وبخدا قسم که زن تاج سر ماست! مادر ماست! همسر ماست ! نیمه مکمل ماست و.. گوش شنوائی نیست!! و چاره چاره ای نیست ! این زمانه مرد کش و زن پرور شده !!
کاربر نادر / 30 July 2011
جناب آقای نادر شما کتاب را نخوانید! باور کنید از نظر این آدمهای زن پرورِ برچسب زنِ مرد ستیز هیچ حرجی بر شما نیست، چون ظاهراً شما خطاب متنهای این چنینی نیستید. شما هم لطفاً زن نستیز بودن شخص خودتان را به یک فرهنگ تعمیم ندهید. زن ستیزی و پایمال کردن حق زن خصلتی است که طی سالیان شکل می گیرد و بله، جزئی از فرهنگ می شود. در ضمن ربطی به طبیعت هم ندارد، زنها از “زن بودن” خود ناراضی نیستند. درد مادر شدن را در کنار درد ضعیفه خوانده شدن و به پستو فرستاده شدن نگذارید. شما در جمله خودتان می گویید: “همه به او می گویند بزرگ شده ای، بعضی مثل عروس او را آرایش می کنند و برایش جشن تکلیف می گیرند” شما کجای اینرا کار طبیعت میدانید؟؟؟؟ زن شدن و بزرگ شدن مشکل زن نیست، مسأله اینست که بزرگ شدن هم ردیف هزاران تبعیضی می آید که “اجتماعی” اند. اگر یک روز در جامعه ایرانی دختر و زن بودید اینطور صحبت نمی کردید.
در ضمن چون خودم دخترم-و حتماً مرد ستیز و طلبکار و اهل شلوغ بازی!- فکر نکنیدقصد مظلوم نمایی دارم، فقط یکی دو نکته بود که به ذهنم رسید مطرح کنم.
با تشکر فراوان از آقای زمانی و پوزش بابت طولانی شدن کامنت
آیدا / 31 July 2011
با سلام. ایدا جان زن نستیز بودن فرهنگ جامعه ایرانی است این بگواه تاریخ چند هزاره ساله ماست البته در چنین جامعه ای گاها ناهنجاریهائی بوده وهست و فرق نمیکند مرد باشی یا زن !! ولی اکثریت قریب به اتفاق خانواده های ایرانی با مشارکت و همدلی و بدون نگاه تبعیض امیز بهم مشغول زندگی باهم هستند. کاملا تفکیک مسئولیتها وشرح وظائف خود را بر اساس انچه طبیعت بر انها تکلیف کرده با ارامش خاطر سپری میکنند. انچه این روزها(زمانه) مد شده که من نمی پسندم مقایسه والقا زن ستیزی مردان ایرانی با اقوام بدوی همسایه است ! واین تبلیغ منفی ومدیریت بد وغیرایرانی حکومت باعث شده تا ما را هم به همین چشم نگاه کنند! ایدا جان.اب به اسیاب دشمن نریز! بالاخره توهم ازدواج میکنی وبچه دار میشوی و همسرت هم چشمش کور با هر محنتی شده باید اسایش تورا فراهم کند! ولی چون تو ازحالا میفرمائید: چون من دخترم_ وحتمامرد ستیز و طلبکار و اهل شلوغ بازی ! همچین اینده خوبی را برایت پیش بینی نمیکنم!منهم با تشکرات و پوزش از اقای زمانی !!!
کاربر نادر / 31 July 2011
آقای نادر،ممنون از نگرانی خالصانه تان برای آینده من! البته قاعدتاً من باید عقلم برسد و از این سناریویی که از زندگی من با چند خطی که خواندید نوشته اید بفهمم که ادامه بحث بی نتیجه است. من از همسرم توقع ندارم “چشمش کور دندش نرم آسایش من را فراهم کند”، به برابری اعتقاد دارم با همۀ مسئولیت و سختی که با خود دارد. درد مادر شدن را به جان می خرم، چون زیباترین امتیاز طبیعت به منٍ زن است. اما تفکیک مسئولیتها یعنی چه؟ یعنی من زنم پس بچه بزایم و حفاظت شوم و در ازایش استقلال نداشته باشم و خفه شوم، مرد هم عرق بریزد و نان بیاورد و دلش خوش باشد که زنی دارد که متعلق به اوست و حق مخالفت و اعتراضی هم ندارد؟ اگر مصادیقتان را از طبیعت می گیرید شاید بد نباشد به دنیای حیوانات و “تقسیم وظایف” آنها هم نگاهی بیندازید!!!!
بعلاوه این فرهنگ جامعه ایرانی که شما اینقدر سنگش را به سینه می زنید دقیقاً کدام فرهنگ است؟؟ آن چیزی که فقط شنیده ایم و خوانده ایم که هزاران سال پیش زن چنین و چنان بود و آی خلایق ایرانی از همه بهتر است، را می گویید؟ شما واقعاً معتقدید فرهنگ هیچ پویایی ندارد و با گذشت سالها همانی می ماند که بوده؟ فرهنگ این اقوام همسایه ای که شما بدوی می خوانیدشان سالهاست در فرهنگ ایرانی- به فرض اینکه فرهنگ ایرانی را با مختصاتی که شما می فرمایید بپذیریم- در حال تنیده شدن است. بهتر نیست به جای فرو کردن سرمان در برف و خود را از هر اشتباهی بری دانستن ، به خطاهایمان اعتراف کنیم تا بلکه بشود جلوی ضرر بیشتر را گرفت؟ یک دور در اخبار یا اداره هایی چون دادگستری بزنید تشعشع این فرهنگ والا کورتان می کند.زمانه بد نیست چون “آب به آسیاب دشمن می ریزد”، زمانه بد است چون به منی که دروغهای خودم را باور کردم تلنگر می زند…
روز شما خوش
آیدا / 01 August 2011
چرا بشر تصمیم گرفت زنان را تحقیر و کنترل کند؟
در ﻅاهر واژهها و ساختار جمله از آن واژهها انتقال دهندهی بینشِ گوینده به شنونده است. اما آیا این کنشِ انتقالی به همان واکنشی که مدِ ﻧﻅر گوینده است منجر میشود؟ آیا گوینده بواقع همانی را گفته که به آن معتقد است؟ آیا گفتار گوینده در بندِ پیشداوریها، جهانبینی و نوع دیدگاهش به هستی نیست؟ به دیگر سخن، ﻣﻧﻅور و برداشتِ مانیفستی و لاتنتی هر واژه و جمله از برای هر دو سوی فرستنده و گیرنده روشن است؟ ایهام و ابهامِ واژه و جمله را چگونه میتوان رمزگشایی کرد؟ آیا اصلن امکان رمزگشایی یگانه و ﻣﻂﻟق از یک واژه و یا یک جمله وجود دارد؟
این جملهی – چرا بشر تصمیم گرفت زنان را تحقیر و کنترل کند؟- را کالبدشکافی کنیم:
بشر- چون در زبان فارسی اسامی جنسیت ندارند، میتوان جنسیت اسامی را حدس زد. واژهی بشر، مانند انسان، فرد و کس مرد و زن را در برمیگیرد. آیا ﻣﻧﻅور گوینده همین برداشتِ من از بشر بوده؟ اگر آری، پس تا اینجا، گوینده خواسته به منِ شنونده بگوید که مرد و زن تصمیم گرفتند زنان را تحقیر و کنترل کنند. اما آیا این برداشتِ جدید از این جمله همانیست که دستِکم اکثریت شنوندهها برداشت میکنند؟ یا بشر در این جمله تداعیِ معنایِ جنس مرد را میکند؟ عقل معمولی کمتر میتواند نتیجهگیری کند که جنس زن هم میتواند زن ستیز باشد. پس تا اینجا می توان با تقریب بالا گفت که جمله در خودش مردستیزی پنهان را نهفته دارد.
تصمیم گرفتن- فرض کنیم جمله را چنین فهمیدهام که ﻣﻧﻅور از بشر همان مرد و زن باشد. پس برداشتم از جمله چنین خواهد شد: در روزگاران عتیق در برههای از تاریخ یا در ﻄول دورانی مشخص مرد و زن با هم تصمیم میگیرند که زنان را تحقیر و کنترل کنند. در اینجا با دو کاتاگوری ازچند پرسش اساسی روبرو میشوم.
کاتاگوری اول، آیا پیش از این برههی تاریخی(که من نمیدانم چه تاریخیست) بشر زن را تحقیر و کنترل نمیکرد؟ آیا پیش از این برههی تاریخی بشر مرد را تحقیر و کنترل میکرد؟ آیا برابری مرد و زن در جامعه حکمفرما بود؟ اصلن برابری را چگونه معنا و تفسیر میکنیم؟
کاتاگوری دوم، فعل مرکب تصمیم گرفتن. در این جمله چنین میفهمم که آن بشر موردِ بحث با مسئلهای روبروشد و برای حل آن مسئله آگاهانه و با تجزیه و تحلیل از اوضاع مشخص راهِ حلی یافت و تصمیم به اجرای آن راهِ حل، یعنی تحقیر و کنترل زنان گرفت. اما صورت مسئله چه بود؟
غرض ازنوشتن این یادداشت آن است که گمان میکنم شاید بهتر باشد در کاربست واژهها و جمله سازی دقت بیشتری کنیم تا بهانه به دستِ آقای دکتر حمید صاحب جمعی ندهیم که مقالهای در باب حرفِ مفت در فصلنامهی بررسی کتاب، که شماره و سالش را به یاد ندارم، ما را هم به لیستش اضافه کند.
علی صیامی /هامبورگ/ جولای 2011
کاربر مهمان علی صیامی / 27 July 2011
آقای صیامی عزیز با تشکر از دقتی که به خرج دادید و ضمن پذیرش همه هشدارهای ضروری شما، می خواهم اضافه کنم که می شود به این واقعیت هم توجه کرد که بخشی از زنان نیز می توانند از عوامل ایجاد کننده و تداوم بخش «زن آزاری» باشند.
کاربر مهمان ونداد زمانی / 28 July 2011
با سلام. اصلا بشر تصمیم نگرفت زن را تحقیر کند ! یکبار زن را از منظر طبیعت نگاه کنیم ! پسر ودختر تا رسیدن به بلوغ هیچ فرقی ندارند(صرفنظرازاینکه از بدو تولد دختر مهر و موم متولد شده !!) دختر هنوز دو سوم پسر سن ندارد احساس مخصوصی پیدا میکند! مجروح میشود! خونریزی دارد! سردرد و شکم درد دارد ! اطرافیان پچ پچ میکنند! با این مصیبت همه به او میگویند: بزرگ شده ای! بعضی اورا مثل عروس ارایش کرده برای او جشن تکلیف میگیرند!که گاهی واجب است وگاهی ساقط میشود! با اولین پسر که حالی بکند بکارتش را با درد وخونریزی ازدست میدهد! وهنوز چند ماه نگذشته تنومند میشود وباراضافه ای را با خود حمل میکندو درد زایمان چه دردی دارد؟؟!! وبچه! ودوسال شیردادن!! وبقیه قضایا …..! من متحیرم که چرا خانمها گیر دادندبه اقایان؟! طبیعت طبق قانون خود تعیین مسئولیت کرده! مردها موظفند معیشت خانواده را تامین کنند حتی به قیمت جان ! و زنها چه بخواهند وچه نخواهند ؟! این حکم طبیعت بر انها جاریست ! اگر مشکلی هست ؟ انرا باید با (او) حل کرد!!
کاربر نادر / 28 July 2011
اقای میم عزیز خواستم با اجازه مورد و میل روشنفکرانه «درجه اول» بودن متن که به خودی خود معتبر بودنش را نیز تضمین می کند را از دید خودم توضیح دهم تا شاید بتوانیم به یک مفهوم مترادف تر برای انتقال اطلاعات و موضوعات ضروری برسیم. متاسفانه احساس « نخبه گرایی» در بخشی از جامعه فرهنگی ایران ریشه ای طولانی دارد که از طرفی سابقه اش به روشنفکران نسل های اولیه از فرنگ برگشته ایران می رسد که به یکباره پس از آموختن ارزش های نظری بسیار مفید غربی و ورود مجددشان به ایران به طور تراژیک به فاصله فرهنگی خود و مردم کم سواد نگه داشته شده ایران رویرو گشته اند و تنها راه واکنشی شان دوری گزیدن از ایجاد ارتباط یا قشرهای متوسط جامعه بوده است. بعدها نیز گرایش رئالیزم سوسیالیستی با چتر بزرگ و خیرخواهانه «مسئولیت و تعهد انقلابی» یکبار دیگر نسل های روشنفکر دهه 0های بعدی روشنفکران ایرانی را نیز به دوری از مردم عادی سوق داد. ماحصل آن این شده است که یا ادبیات و هنر و پرداختن به مباحث سیاسی و اجتماعی بسیار انتزاعی در حال روزافزونی در گردش تولید فرهنگی قرار گرفته است یا تولیدات بسیار سطحی و مجدود به جذابیت های احساسی. در این میان آقای میم عزیز، چیزی که همیشه نادیده قرار می گیرد جمعیت میلیونی شهروندانی است که امکان پرورش سلیقه فرهنگی شان و کنجکاوی های اولیه شان در هیچکدام از دو اردوی «تخبه گرایانه »و «بازاریِِ صرف» پناهی نمی تواند بیابد.
آقای میم عزیز مسائلی که در کتاب معرفی شده بالا گردآوری شده هر چند به قول خانم منیره محمدی « به وسعت دریایی به عمق یک متر» ارائه شده ولی به طور ریشه ای در هیبتی ساده و حتی سرگرم کننده به موضوعاتی می پردازد که جای این شیوه از ابراز در محیط اجتماعی ایران بسیار خالی است.
با سپاس از توجه و دقت تان
کاربر مهمان ونداد زمانی / 29 July 2011
آدرس اینترنتی برای خرید کتاب در نشر زاگرس
http://zagros.ca/academy/view.php?type=c_art&atid=4
کاربر مهمان ونداد زمانی / 29 July 2011
اگر این کتاب همان A Brief History of Misogyny جک هلند باشد باید گفت نه نویسنده و نه کتاب هیچکدام معتبر و درجه یک نیستند. جک هلند یک روزنامه نگار معمولی است و کتاب هم چیزی است در حد فهم خوانندگان ریدرز دایجست.
میم / 29 July 2011
آقای میم, یک روشنفکر واقعی هیجگاه مردم را از خواندن کتاب (حالا هر کتابی) نباید منع کند. من هنوز این کتاب را نخوانده ام ولی فکر میکنم هر متنی که به موارد زن آزاری و زن ستیزی بپردازد متنی با ارزش و مفیدی است. در نظر داشته باشید که در ایران و فرهنگ و جامعه فعلی ما با زنان مانند شهروندان قرون وسطایی برخورد میکنند. حالا اگر حتی سلیقه شما را در انتخاب کتاب خیلی بالا و فلسفی فرض کنیم, آیا انتظار دارید به دست مردم و سیستمی که با زنان مملکت خود به اشکال فجیع و غیر انسانی دروه های قرون وسطایی بر خورد میکنند باید کتابهای کانت و جان استوارت میل را داد؟ نمیدانم ولی لحن کامنت شما گویای ذهنیتی است که از آگاه شدن مردم میترسد و شاید این خود ریشه در زن ستیزی دارد.
کاربر مهمان / 29 July 2011