شهرنوش پارسیپور – اسطورهی گیلگمش اسطورهی بسیار مشهوریست. شهرت آن در حدیست که میتوان گفت به بخش جدائیناپذیر ادبیات جهان تبدیل گشته است. این اسطوره اگر نه باستانیترین، بلکه اما یکی از باستانیترین اسطورههای عالم است.
در بازگویی این اسطوره در اینجا من از چند متن مختلف استفاده میکنم.
نخستین باری که این اسطوره را خواندم هیجده – نوزده ساله بودم. در آن موقع «کتاب هفته» به سردبیری احمد شاملو در ایران منتشر می شد. اسطوره در همین «کتاب هفته»، اگر اشتباه نکنم با نقاشیهای مرتضی ممیمز به چاپ رسیده بود. میتوانم بگویم که در آن سن و سال بیاختیار مجذوب عظمت این داستان شده بودم. بعدها کیومرث منشیزاده در نشریات اعلام کرد که شاملو از ترجمهی او استفاده کرده و در آن دست برده است. البته این ادعا درست بود و شاملو در اصل اسطوره دست برده و به اصطلاح کوشیده بود آن را زیباتر کند. روشن است که دستبرد زدن به یک داستان چهار هزار و پانصد ساله، حتی به نیت خیر کار درستی نیست. البته همیشه میتوان از یک داستان گرتهبرداری کرد. امروزه روز از داستان گیلگمش به صور مختلفی گرتهبرداری می شود. من حتی در یکی از فیلمهای علمی- تخیلی با برداشتهایی از این داستان مواجه شدم.
اما دومین متنی که در اختیارم بوده ترجمهی خانم ساندرس است. این ترجمهی بسیار خوبی بود که یکی از دوستان به من هدیه کرد که به دقت خواندم. بعد اما آن را از من دزدیدند. سومین ترجمهای که در اختیارم بوده ترجمهی استفانی دالی است که ترجمهی واژه به واژه از متن استاندارد بابلی انجام گرفته است. میتوان گفت تمامی این ترجمهها در بنیاد شبیه هم هستند. کار من هم در اینحا مقایسه این ترجمهها نیست، بلکه با اصل داستان کار دارم و برداشت خودم را از آن به دست خواهم داد. در اینترنت خواندم که یورگ فاسبیندر از بخش تاریخ موزهی باواریا در مونیخ به بیبی سی میگوید: نمیخواهم با قاطعیت بگویم که ما گور گیلگمش را کشف کردهایم، اما این گور بسیار شبیه به آن چیزیست که در داستان گیلگمش میآید.» داستان در ٢۵٠٠ سال پیش از مسیح نوشته شده. او پادشاه اوروک بود. اکنون یک گروه آلمانی تمام شهر اوروک را کشف کردهاند. یورک فاسبیندر میگوید ما با روش اندازهگیری نسبت تفاوت مغناطیسی در خاک میتوانیم آنچه را که در زیر آن است ببینیم. به نظر میرسد شهر اوروک سیستم آبیاری پیچیدهای داشته است. ما صد هکتار زمین را کشف کردهایم که دارای باغها و کشتزارها بوده است. شهر به ونیزی در کویر شباهت داشته است.
فیدل گاجاردو آکوستاس در وبسایت ادبیات حهان میگوید از گیلگمش روایتهای سومری، اککادی، بابلی و آشوری باقی مانده است. قدیمیترین آنها به زمان خود گیلگمش برمیگردد که ٢١٠٠ سال پیش از میلاد است و بهوسیلهی «سین-لقی- اوننیننی» کاهن و جنگیر حمعآوری گشته است. در عین حال حماسهی شعرواره به زبان سومری و به خط میخی در میان رودان به دست آمده و تاریخ نگارش آن دو هزار سال پیش از میلاد است. الواح استاندارد آنهایی هستند که از بیست و پنجهزار لوح گلی تشکیل شدهاند و از کتابخانه آشوربانیپال (۶٢٧- ۶۶٨ پیش از میلاد) به دست آمدهاند.
بنا بر مطالعات، سومریها مردمی هستند که در حدود پنجهزار سال پیش از ایران و خلیج پارس به میان رودان آمدند. آنها تمدن پیچیدهای داشتند. کلبههایی در باطلاق میساختند و خانههای آجری از گل و سفال بنا میکردند. آبگیرها و کانالهایی ساخته بودند. دارای معابدی به شکل زیگورات بودند که نشانهی ارتباط آنها با کوهستان است. قایقهای دریانوردی و ابزارهای دارای جرخ میساختند و از حیوانات در کار کشت استفاده میکردند. چرخ سفالگری از ابزارهای کارشان بود و شهرهایشان دارای بارو بود. اریدو قدیمیترین شهر است که در حدود چهارهزار سال پیش از مسیح ساخته شده و بقیهی شهرها همانند لاگاش، اور، کیش، نیپور و اوروک کم و بیش در همان زمانها ساخته شدهاند. اوروک دارای دیواری به درازای شش مایل بود و پهنای دیوار هشت فیت بوده است.
در حدود سالهای ٣٣٠٠ تا ٣٠٠٠ پیش از میلاد خط اختراع میشود و نخستین متنهای سومری در روی الواح مرطوب گلی به خط میخی نوشته میشود. نخستین روایت گیلگمش در میان کلکسیونی متجاوز از چهل هزار لوح گلی در شهر نیپور در حدود دوهزار سال پیش از میلاد مسیح نوشته شده است. در دو هزار و صد سال پیش از میلاد پادشاه اور قوانین «اور-نامو» را تدوین کرد. در حدود سه هزار سال پیش از میلاد سومریان با آککادیان که از سوریه آمده بودند همزیستی کردند.
خوانده شدن کتیبهی بیستون در ایران که در سال ١٨٣۵ به وسیله هنری کرسویک رالینسون کشف شد و به زبانهای پارسی کهن، سوسان (ایلامیت) و آشوری-بابلی نوشته شده بود امکان خواندن خط میخی را فراهم کرد. در سال ١٨٧٢ «داستان سیل» به قهرمانی اوتناپیشتیم کشف و منتشر شد. دستمایهی داستان بر تشویق زندگی ساده، و لذت بردن از همدمی میان انسانها، عشق، خوراک و نوشیدن قرار گرفته است. حالتی حافظ گونه، و علیه جباریت، زورگویی، خشونت، پیروزی و جاهطلبی ست. به نظر میرسد سومریان که مخترع تمدن هستند نسبت به فاصلهگیری انسان از طبیعت و قربانی کردن طبیعت به دلیل تمدن انسان شک داشتهاند. سومریها بر این باور بودند که خشونت، ظلم، غرور و سرکوب دیگران و نابودی طبیعت بیپاسخ نخواهد ماند. ضربالمثل سومری: تو برو و کشتزار دشمن را بگیر تا دشمن بیاید و کشتزار ترا بگیرد نمونهای از این روش اندیشه است.
گیلگمش را پسر بانو خدا نین سون و مردی به نام لوگال باندا، پادشاه اروک میدانند. بدین ترتیب دو سوم او خدا و یکسوم او آدمیزاد است. از اجداد او میتوان از انمکا، پسر مسکمگاشر، سازندهی شهر «ارخ» نام برد که چهارصد و بیست سال حکومت کرد. لوگال باندا چوپانی بود که به مقام ربالنوعی رسید و هزار و دویست سال حکومت کرد. دوموزی (تموز) که به مقام ربالنوعی رسید ماهیگیر بود و شهر او «یابور» نام داشت و صد سال حکومت کرد. گیلگمش خدا شده که پدرش لیلا، پادشاه کولاب بود و صد و بیست و شش سال حکومت کرد. اونونگال، پسر گیل گمش سی سال حکومت کرد.
اصل داستان در عرق و در کتابخانه آشوربانی پال پیدا شد. در سال ١٨۵٣ هرمزد رسام یک مسیحی آشوری کاخ آشور بانیپال را در نینوه حفاری کرد. گرچه او دستیار هانری لایارد انگلیسی بود که کار حفاری را در سال ١٨۴۵ آغازیده بود، اما هرمزد رسام جای او را گرفت. کتابخانه آشور بانیپال حاوی تاریخنگاری، واژهنامه، سرودهای دینی و داستان بود. گرچه رسام کتابخانه را کشف کرد اما چون زبان نمیدانست مدتی طول کشید تا جورج اسمیت گیلگمش را از میان دهها هزار لوح در موزه بریتانیا ترجمه کرد.
داستان باید از زمان حکومت همورابی قدیمیتر باشد، چون در عصر همورابی مردوک جانشین آنو و انلیل شد، در حالی که در داستان گیل گمش هنوز آسمان در اختیار آنو و انلیل است.
این اطلاعات بسیار مختصری بود که به طور پراکنده در اختیار شما قرار گرفت. هدف هم در اینجا مطالعهی دقیق علمی تارخ کشف گیلگمش نیست، بلکه هدف تحلیل این داستان است که در هفتههای بعد ادامه پیدا خواهد کرد.
درود شهرنوش گرامی
می دانم دیر آمدم!
لطفا شرح نگاره ها ی متن را نیز لطف کنید!
تو ایرانی / 25 September 2011
سلام
تجربه به من آموخته که کسانی که بیشتر میدانند در گوشه ای ساکت مینشینند وففط گوش میدهند تا بیشتر یاد بگیرند وآنانی که ادعای فضل میکنند وبا هیاهو به گفته های دیگران میتازند هیچ نمیدانند.
اگر تناقضی بین دانسته های خود ومطلبی که اکنون میشنویم میبینبم بهتر است به جای اینکه بپنداریم دانسته های ما حتما باید درست باشد وبه راوی بتازیم کمی بیشتر تحقیق کنیم شاید دانسته های ما اشتباه است.
خانم شهرنوش با عرض خسته نباشید خدمت شما از شما به خاطر در میان گذاشتن اطلاعات خود با ما کمال تشکر را دارم وامیدوارم همواره در زندگی موفق وشاد باشید.
zartosht2000کاربر مهمان / 15 September 2011
شما گفنید “بنا بر مطالعات، سومریها مردمی هستند که در حدود پنجهزار سال پیش از ایران و خلیج پارس به میان رودان آمدند” !!!!!! اصلا اینو از کجا آوردید؟ منبعتون ؟
بنده مطالعات خوبی راجه به سومریان داشتم و باید بهتون عرض کنم به هیچ عنوان خاستگاه و منشا سومریان معلوم نیست و از سوالات پاسخ داده نشده است. حالا من اینو میدونم ولی بقیه چی که به مطلب شما اعتماد می کنند و حرف شما براشون سند میشه، به نظر شما این کار درستیه هر چیزی رو که دلمون خواستید به ایران ربط بدیم ؟
ویکی پدیا: درباره خاستگاه سومریان پیش از آمدن ایشان به میانرودان هیچ سند و گواه و راهنمای تاریخی وجود ندارد .
نه ویک پدیا بلکه اگه تو چندجایی معتبر در موردشون مطالعه کنید می بینید این حرف کاملا درسته.
دیاکو / 18 July 2011
دیاکوی گرامی
در یکی از مقاله های پیشین نام شخصیتی را که چنین ادعائی گرده نوشته بودم. اکنون دوباره به اینترنت مراجعه کردم اما آن نام را که از آن یک محقق ایتالیائی بود پیدا نکردم. منتهی اگر تایپ کنید:
The Origin of the Sumerian مقالات زیادی باز می شود. این یک نظریه کلی ست که سومریان با باسک های اسپانیا و دراویدی های هند خویشاوند هستند. اگر چنین باشد سومریان چاره ای نداشتند جز آن که از میان ایران سفر بکنند و یا از طریق خلیج پارس وارد عراق فعلی بشوند که باز از بخش هائی از ایران باید عبور کرده باشند.
به هرحال اگر تمدنی در جنوب عراق شکل گرفته باشد نمی تواند با ایران ارتباط نداشته باشد. این فرمان جغرافیاست.
شهرنوش پارسی پور
شهرنوش پارس پور / 20 July 2011
ستایش عزیز با درود.منهم با شما هم عقیده هستم که اعراب قبل از اسلام را دوره جاهلیت بگویم ! و بعد از انرا مثلا عقلانیت!! ان اعراب بدلیل نوع جغرافیای زندگی خود و بدلیل جنگهای خانمان برانداز ایران و روم با درایت کامل یاد گرفتند تا راه تجاری مطمئنی برای تجارت شرف وغرب در صحرای برهوت بوجود بیاورند. لذادر کنارچاه ابی خانه کعبه را برپاساختند ! و ازاین راه سود کلان بردند! وخانه امنی ساختند برای کاروانیان تا هم استراحت کرده وهم به خدایانشان(بتها) عبادت کنند! وهم لذت دنیوی ببرند! دوست محترم. هم اینک هم ائینه تاریخ در مقابل چشمان ما است! تا ما مشغول درگیری با شیطان بزرگ واذناب ان هستیم اعراب با درایت کامل بحساب ما شبهای هزار و یک شب را تجربه میکنند . البته ماهم چاه جمکران را داریم !! پاینده باشید.
کاربر نادر / 16 July 2011
شهرنوش عزیز و گرامی با سپاس از شما که الگو ها و اسطوره ها را برایمان گره گشایی می کنید .
اما لازم است برای دوست مشتاق مطالبتان نادر بنویسم : دوست عزیز شما که خوب نسخه می پیچید و رعایت بزرگ تر ها را نمی کنید بهتر نیست یک بار هم که شده خودتان از نسخه ای که میپیچید میل بفرمایید؟ شانزده سطر بی گناه را به کار گرفته اید که چه ؟ کی ما ایرانیها قرار است درست حرف زدن را یاد بگیریم ؟!
بهترین راهنمایی را علی برای شما کرده است . دوست ندارید برادر نخوانید و بروید دنبال مطالبی که با طبع سخت گیرتان سازگاری دارد. کمی محترمانه رفتار کنید .
Anonymous / 12 July 2011
کار بر مهمان محترم مورخ 04/22/90 با سلام. منهم شیفته اساطیر وتاریخ پیداش ان هستم ولی با این تفاوت که منشا داستانهای ا ساطیری پایه گذار اعتقادات مذهبی وروابط اجتماعی امروز ما شده اند ! و بدلیل کم اطلاعی ما از پیشینه تاریخی بشر ومثلا طوفان نوح وکشتی معروف او که در چند هزار سال قبل از موسی در همین افسانه گیل گمش بر لوحه های گلی ثبت شده کل داستان موسی زیر سئوال میرود ! و همینطور اسطوره هومر و ایلیاد اودیسه…. وخانه کعبه وتولد امیر موئمنان که در قبل از بعثت پیامبر صورت گرفته ! وخانه کعبه (که هنوز هم مکعب نیست ) و بتخانه بوده !! من بدنبال ریشه هستم!! . دوست عزیز من در خانم شهرنوش پارسی پور کمالات واطلاعاتی دیده ام که یکهزارم انرادر شما نمیبینم ! بهمین دلیل با ایشان گاها کلنجاری میروم !تا شاید از پراکنده گوئی دست برداشته واز گنجینه خود که حاصل زحمت و مرارتها هست مارا بهره ای بدهند ! ما بشاگردی ایشان نشسته ایم !! اگر قبول افتد ؟؟!.
کاربر نادر / 13 July 2011
نادر عزیز
متوجه نشدم مشکل شما چیست؟ این که من در مورد گلی گمش می نویسم اشکالی دارد؟
شهرنوش
شهرنوش پارس پور / 13 July 2011
آقای نادر : در مورد تولد مولای متقیان(ع) در کعبه !! خدمت شما عرض کنم که بت ” هبل ” الاهه برکت بوده و بعضی از زنان قریش هنگام زاییدن به کنار این بت میامدند تا فرزندشان با برکت باشد یا بعد از تولد کودک را همراه با هدایایی به پیشگاه این بت با برکت میاوردند. ((در کتب تاریخ داستان دزدیدن این جواهرات اهدایی و ساختن دوباره کعبه و گذاشتن درب وسقف به دست ابو سفیان امده است)) وبرکت مولایمان “علی” هم از همین “هبل” پر برکت است . شکافتن کعبه هم رد گم کن است. نگاه کنید :”الاصنام”-سیره ابن هشام -و…..
کاربر مهمانsetayesh / 13 July 2011
ستایش محترم با سلام . بت هبل الاهه برکت بوده یعنی چه ؟؟! بالاخره جاهلیت وبت پرستی بوده ؟! یا انها قبل از بعثت توی ان مرکز جاهلیت مشغول بچه خدمتی بودند ؟! از امنه بنت وهب که همسر (عبدلله) بود وشوهر خودرا در نوجوانی از دست داد وشش سال در خدمت خانه کعبه بود ! ورسول خدا رااو به جمیع انسانها عرضه کرد ! لطفا اشاره مختصری بفرمائید !! توی خانه کعبه (قبل اسلام) چه چیزی عرضه میشد؟! یک زن بی سرپناه چه متاعی دارد تا در مرکز کفر والحاد عرضه کرده و جان خود و فرزندش را بسلامت ببرد؟؟!…..
کاربر نادر / 14 July 2011
نادر عزیز: کعبه تا 5سال قبل از پیامبری محمد یک خانه ای مکعب شکل (البته انداره ضلع ها متفاوت یعنی مکعب هندسی نبود ) بدون درب و سقف ویک بت بنام هبل در وسط ویک چاله ای برای انداختن نذورات و در کنار ضلع غربی ان ججر الاسود !!!! تا اینکه 5 سال قبل از پیامبری آن را خراب و از نو ساختند کوچکتر از اول چون پول کافی نداشتند (امروزه ان قسمت ساخته نشده را حجر گویند ) از طرفی در ساحل جده یک کشتی به گل نشست و ابو سفیان ان را خرید تا با چوبهای ان برای سقف و درب کعبه استفاده کند. عربها بتها را نمادین می پرستیند . وبت هبل نماد تقدیر وبرکت یافتن میدانستند. البته در روی زمین هر قومی برای خود تفسیری از جهان پیرامون خود ذاشتند. عربها هم همینطور …… الله خدای بزرگ و آفریدگار انها بود و ومن با شما هم عقبده نیستم که عربهای قبل از اسلام را جاهلیت بنامم. توی کعبه چیز دیگری ارایه نمیشد ولی در پیرامون ان مناسک وایینهایی داشتند که امروزه هم کم وبیش مانند قبل از اسلام اجرا میشود. خدمت در کعبه قبل از اسلام مهمترینش اب دادن به حاجییان بوده که قیل از اسلام در انحصار خاندان هاشم یعنی خاندان پیامبر بوده چون درآمدزا بوده . تاریخ مفصل ان در سیره ابن هشام وطبری مطالعه بفر مایید و در باره بتها علاوه بر این 2 کتاب به کتاب “الاصنام” ابن کلبی مراجعه کنید. کتاب فتوح البلدان بلاذری هم میتوانید استفاده کنید. این کتابها را میتوانید از نت بگیرید. این هم سایت خوبی است اگر خواستید میتوانید مراجعه کنید وبعضی از کتب تاریخ درین سایت گذاشته شده . شاد و پیروز باشید
کاربر مهمانsetayesh / 15 July 2011
با پوزش ادرس سایت تاریخی
http://www.irantarikh.com/islamtarikh.html
کاربر مهمانsetayesh / 15 July 2011
یک پوزشی هم به سر کار خانم شهر نوش پارسی پور به علت دور شدن از مباحث ایشان
کاربر مهمانsetayesh / 15 July 2011
خانم پارسی پور گرامی، سلام. نوشته اید که " خوانده شدن کتیبهی بیستون در ایران سال ١٨٣۵ به وسیله هنری کرسویک رالینسون کشف شد … و امکان خواندن خط میخی را فراهم کرد."
اما درست است که رالینسون، افسر انگلیسی، در رمزگشایی خط میخی موفق تر و گسترده تر از دیگران کار کرده است، ولی نخستین کسی نیست که از خط میخی رمزگشایی کرده باشد. نخستین فردی که موفق به این کار شد، زبانشناس تاریخی (فیلولوگ) آلمانی گئورگ فریدریش گروتِفند (Grotefend) است که در سال 1802 موفق به رمزگشایی خط میخی در تخت جمشید شده که راه را برای خواندن خط میخی در کتیبه های دیگر، از جمله بیستون، فراهم کرده است. بدین گونه جهان و مردم ایران متوجه شدند که این بناهای تاریخی در زمان هخامنشیان ایجاد شده بودند. اروپایی ها باعث شدند تا ما با گذشته ی تاریخی خود بهتر آشنا بشویم. پیش از این کشف و پژوهش اروپایی ها، ایرانی ها نمی دانستند که بهمثل تخت جمشید در زمان داریوش ساخته شده و فکر می کردند که کاخ "جمشید" پادشاه افسانه ای است. برای بناهای تاریخی دیگر در نقاط دیگر هم تصورات نادرستی داشتند و به همین خاطر نام ها یا عنوان های دیگری برای این بناها یا کتیبه ها انتخاب کردند، مانند تخت "سلیمان"، نقش "رستم"، قبر مادر سلیمان و …
در ضمن، انگلیسی ها بر این باورند که رالینسون از رمز گشایی خط میخی توسط گروتِفند بی خبر بوده است، ولی به گمانم بعید به نظر می رسد که رالینسون از رمز گشایی گروتِفند که حدود 33 سال پیشتر انجام گرفته بود، بی خبر بوده باشد.
شاد و موفق باشید
با مهر و احترام
محمود فلکی
محمود فلکی / 15 July 2011
با سلام خدمت پارسی پور. افسانه گیل گمش را هم من مثل شما وقتی نوجوان بودم خوانده ام همانطور که از قصه امیر ارسلان نامدار ویا از خواندن سمک عیار لذت میبردم ! اینها قصه ومتلهائی بودند که سینه به سینه نقل میشدند وناشر انها هم یا در بازار بین الحرمین یا توی قم انها را در تیراژی کم وقاطی کتابهای اسرار مگو ! و روابط زن ومرد کنار خیابان ناصر خسرو میفروختند! از شما چه پنهان؟! عاشق فرق القا بودم که نقش اورا خانم روفیا در فیلم امیرارسلان بازی میکرد!! در تمام ان سالها هیچ منبع علمی برای کنکاش حقیقت تاریخی در اختیار نبود! ماهم بفهمی نفهمی کتاب هفته میخواندیم ! اصلا منبع علمی وباستانشناسی در اختیار نبود تا احمد شاملو کشف مجهولات کند! کتاب گیل گمش هم اینک جلوی من باز است مختصر فهرست میکنم !( گیل گمش. برگردان احمد شاملو.با تصویرسازی مرتضی ممیز. تیراژ 3000 نسخه نوبت اول پائیز1382.نوبت سوم بهار 1384 تهران. نشر چشمه و…!!) واین ترجمه دوازده لوحه گلی است که در موزه های مختلف سرگردان است ! البته که زنده یاد احمد شاملو ذکری از کتاب هفته و گرفتاریهایش با اقای داوود منشی زاده را هم کرده ! ولی از اینها گذشته! افسانه شور انگیزی است! ستیزه او با زهره چنگ نواز وهوسباز که بسیار در اشعار عارفانه حافظ و مولوی و..از او ذکر شده وتا دوستی عجیب او با انکیدو دلاور وجستجوی او برای حیات جاودانی و ماجرای کشتی نوح و … بسیار شیرین است ! ولی خانم پارسی پور شما به هیچ پایه ای استوار نمیشوید ! همین حالا سر از چین وماچین در میاورید ! اگر مختصری گفتیم ؟! توی تمدن ازتکها ومایاها مارا سرگردان میکنید ! اگر چیزی گفتیم ؟! از بیخ عرب میشوید ! توی اهرام ثلاثه دنبال تمدن ازتکها میگردید ! دوست عزیز: کم گوی و گزیده گو !
کاربر نادر / 11 July 2011
یک سوال دلرم راجع به سایر تزجمه های شاملو په حرفی دارید بزنید و آیا او هیچ گار دیگری را ترجمه نکرده است ] می خواهید آنها را برایتان در یک لیست بنویسم .
رصا / 25 May 2016