افراد زیادی را میشناسم که به اتحاد پارسیگویان در سراسر جهان اهمیت زیادی میدهند و در این زمینه نیز نظریههای مختلفی منتشر کردهاند. این افراد حتماً میدانند که پراکندهترین فارسیزبانان جهان تاجیکها هستند و این پراکندگی در دوران شوروی شکل نگرفته است، بلکه از قرنها پیش از آن شروع شده است.
تاجیکها در ادبیات پارسی و همینطور در پژوهشهای مردمشناسی نسبت به دیگر اقوام مستقر در آسیای میانه به عنوان مردمی سازگار شناخته شدهاند. تاجیکها در طول تاریخ تنها به خاطر دفاع از سرزمینشان در جنگ شرکت داشتهاند.
تاجیکها در عین حال رو به پراکندگی نیز آوردهاند و حتی در مرز کوچک تاجیکستان نیز نتوانستهاند به یک سیاست ملی فراگیر اعتقاد داشته باشند. بسیاری این خصلت تاجیکها را ناشی از ترس میدانند و برخی هم آن را برآمده از محافظهکاری ارزیابی میکنند.
این مسئله تا دیروز برای کشور تاجیکستان مطرح نبود. چنین به نظر میرسید که دولت هم در پراکندهسازی تاجیکها سهم دارد، اما در چهاردهمین سالگرد به امضا رسیدن قطعنامه صلح در تاجیکستان، امام علی رحمان، رئیسجمهور این کشور در سخنرانی خود تاکید کرد که تاجیکها به همبستگی نیاز دارند.
امام علی رحمان بارها نیز به تحملپذیری و شکرگزاری مردم تاجیک اشاره کرد و با یادآوری دوران جنگ از شهروندان تاجیک خواست تا قدر این روزهای آرام و بدون جنگ را بدانند.
میگویند در جنگ داخلی تاجیکستان که سال 1997 با قطعنامه صلح به پایان رسید، حدود 50 هزار نفر جان خود را از دست دادهاند. این قطعنامه در شهر مسکو بعد از پنج سال جنگ به امضا رسید؛ جنگی که تاجیکها از آن به عنوان «جنگ برادرکشی» نام میبرند.
به همین دلیل مراسم امضای قطعنامه صلح که روز 26 ژوئن در شهر دوشنبه، پایتخت تاجیکستان برگزار میشود همواره با رقص و آوازهای محلی تاجیکستان همراه است.
در مراسم امسال با اینکه از اتحاد ملی سخن گفته شد، اما وبسایت رادیو آزادی گزارش داد که در بین شرکتکنندگان از مخالفان دولت کنونی کمتر افرادی را میشد دید که میدانی برای ابراز عقیده داشته باشد.
در بین دعوتشدگان تنها محیالدین کبیری، چهره شناخته شده مخالف دولت کنونی دیده میشد که حالا رئیس نهضت اسلامی تاجیکستان است.
رسانه های مخالف دولت تاجیکستان نوشتهاند در مراسمهای دولتی حضور مخالفان دولت و رقیبهای سابق بسیار کمرنگ است و چنین به نظر میرسد که برنامههای ملی با شادمانی هزاران نفر از مردم، «بیعمق و کوتاهمدت» هستند.
با این همه جشن قطعنامه صلح، تنها در دوشنبه برگزار نمیشود و مردم در دیگر شهرها و محلههای تاجیکستان نیز این روز را جشن میگیرند و برای این که جنگهای داخلی پایان یافته است و دیگر هر روز شاهد کشتار و حملههای مسلحانه نیستند خدا را شکر میگویند.
چنین به نظر میرسد که شهروندان تاجیکستان از این که مخالفان دولت کاهش یافتهاند و حتی کمقدرت شدهاند راضیاند، چون دیگر توان رقابت با دولت کنونی را ندارند و در نتیجه نوعی ثبات در کشور حاکم شده است؛ ثباتی که بسیاری از روشنفکران تاجیک آن را «کاذب و سطحی» مینامند.
با این همه هر روز از تلویزیون دولتی ترانه و ویدئوکلیپهای تاجیکی با مضمون ملی و وطندوستی پخش میشود که در همه آنها چهره رئیسجمهور دیده میشود.
این تصاویر به گروهی از شهروندان تاجیکستان احساس دورافتادگی میدهد؛ بهخصوص کسانی که در انتخابات اخیر یا شرکت نکردهاند و یا رای آنها تاثیرگذار نبوده است. برخی از آنها ریاست امام عالی رحمان را غیر قانونی میدانند.
در تاجیکستان رادیو و تلویزیون تحت نظارت دولت است و کمتر رسانه مستقلی را میشود دید که بیترس و نگرانی از واقعیتهای جامعه خود بنویسد. رسانهها چونان دوران شوروی سابق هنوز به عنوان وسیلهای مستقیم برای ترویج و توصیف دولت کنونی محسوب میشوند.
جامعهشناسان تاجیک میگویند که شهروندان عادی و جنگدیده تاجیک که در دوران جنگ داخلی نتوانستند کشور را ترک کنند و شاهد کشته شدن عزیزان خود بودند، از شرایط کنونی تاجیکستان راضی هستند.
شایعه دیگری هم در داخل کشور وجود دارد که اگر رئیسجمهور تغییر کند دوباره به جنگهای داخلی دامن زده خواهد شد. در نتیجه مردم عادی خواهان باقی ماندن امام علی رحمان در راس دولت هستند.
حالا در همان کوچه و خیابانهایی که 14 سال پیش افراد مسلح با تانک راه میرفتند و بدون چون و چرا تفنگ بر پیشانی هموطن خود میگذاشتند، بزم و شادی برپاست. بهخصوص در «نوروزگاه» که بزرگترین میدان جشن در شهر دوشنبه، پایتخت تاجیکستان است.
منبع عکسها: آلبوم عکس رادیو آزادی
پدیده-بدخشان
باید پارسی گویان و به ویژه تاجیک ها از دیگر ملت های منطقه و جهان درس گرفته متحد شوند و برای رشد و ترقی مردم خود، دست به دست هم بدهند. تاجیک ها در تاجیکستان، ازبکستان و افغانستان، همواره مورد عذاب و ظلم قرار داشتند. شوری سابق تلاش کرد به دلیل بزرگی زبان فارسی و زمینه ساز شدن زبان برای ایجاد ملت پویا که مبادا برنامه های شوروی را به مخاطره بکشاند، تاجیک ها و زبان شان (پارسی) را به چند نام تقسیم نمود. در ازبکستان رژیم فاشیست ازبیک سمرقند و بخارا که یکی از خاستگاه های زبان پارسی است را، به شدت ازبیک سازی نموده و گویندگان زبان پارسی در آن مناطق را به زور تفنگ و زندان از پارسی گوی و پارسی دوستی باز داشته است. در افغانستان نیز پس از حملات مکرر مغل ها به سرزمین های خراسان دیروز و افغانستان امروز، دولت های تاجیک تضعیف شد. این بود که قبایل پشتون از کوه های سلیمان واقع در مرز با پاکستان و افغانستان به حمایت نادر افشار بر خراسان مسلط شدند و حکومت پشتون محور را به رهبری احمد شاه ابدالی بنا کردند. به دلیل مو جودیت مخاصمه میان امپراطوری های پیش از اسلام و پس از اسلام پارسی گویان با اعراب و غرب، پشتون ها که در افغانستان مسلط شده بودند مورد حمایت همه جانبه ی اعراب، انگلیس و سپس تزار روس قرار گرفتند. در ایران که پس از انقلاب اسلامی حکومت مذهبی جای حکومت ملی را گرفت، نگاه ایران به منطقه و پارسی زبان ها نگاه مذهبی شد. ایران که پیش از صوفی اکثریت سنی بود پس از صفوی به زور شیعه ساخته شد. این بود که تاجیک عای افغانستان و آسیای میانه که اکثریت سنی بودند مورد لطف ایران اسلامی قرار نگرفتند و بلاخره سرنوشت تاجیک ها در کشورهای افغانستان، تاجیکستان و ازبکستان مرتبط بود به مقدار مبارزه و تلاش خودشان. در افغانستان پس از انقلاب اسلامی، تاجیک ها به رهبری رهبران چون احمد شاه مسعود، برهان الدین ربانی و … مداعله ی قدرت را در هم شکستند و قدرت سیاسی را از آن خود نمودند. در تاجیکستان نیز پس از صلح میان امام علی و عبدالله نوری وضعیت بهتر شد، اما در ازبکستان وضعیت به وخامت گذشته باقی است. دولت تاجیکستان نیز دولت فقیر و در افغانستان هم هنوز تاجیک ها نتوانستند یک هسته ی قدرت مند قومی در برابر قبیله ی پشتون سامان بدهند. تاجیکان افغانستان اکثرا خود را قوم نمی گویند این پراکندگی قومی تاجیک ها در برابر پشتون که خیلی بسته و قبیله ای عمل می کنند به ضرر تاجیک ها تمام شده است. ایران هم در بدترین شرایط از پشتون ها حمایت کرده و از هزاره ها به دلیل شیعه بودن. هزاره ها با آن که زبان پارسی دارند اما گاهی رگه های نژادی مغلی در آن ها رشد می کند و در پی ایجاد زبان هزارگی که غیر منطقی هم به نظر می رسد می باشند و خود را به ازبیک ها و ترک ها بیشتر می بینند تا تاجیک ها همین طور در معاملات سیاسی با آن که پشتون ها هزاره هارا شهروند درجه سوم هم نمی دانند از پشتون ها حمایت می کنند. در کل باید روشنگران پارسی گوی برای اتحاد پارسی گویان و تاجیک ها نتلاش نمایند تا تاجیک ها از زیر استبداد کشورهای شان برایند.
کاربر مهمان / 02 July 2011
شهزاده جان مشابه این کامنت را برایت در رادیو زمانه هم گذاشتم. ولی چون خیلی دلم میخواد به جواب برسم و شما هم تاجیک هستی دوباره اینجا مطرح می کنم. برای چی تاجیک ها این قدر به زبان روسی اهمیت می دن؟ هنوز اون هم بعد از 20 سال که دیگه شوروی در کار نیست. برای چی تاجیکها مهاجر به بچه های خودشون در غربت روسی یاد می دن نه فارسی؟ برای چی از زبان تاجیکی اینقدر کم میشه تو اینترنت چیزی پیدا کرد به جاش تاجیکها به سایتها روسی سر می زنند؟ همو می بینند به روسی، دیگه حتی توی فیس بوک هم به روسی برای هم کامنت می ذارن!! باور کن بارها بچه های تاجیکی دیدم که اصلا تاجیکی بلد نبودند ولی روسی رو چرا. در حالی که اینها در غرب بزرگ شده بودند. اصلا پاشونو هم توی روسیه نگذاشتند و خداییش نه این که دونستن زبان خارجی بد باشه ولی وسط اروپا و امریکا روسی دونستن به کارت نمیاد چندان.
ممنون میشم یک گزارشی چیزی به این موضوع اختصاص بدی
Kim / 03 July 2011