باران نامهها به سوی احمد شهید، گزارشگر ویژه حقوق بشر سازمان ملل متحد برای ایران، سرازیر شده است. سطح درخواست نویسندگان نامهها هم متفاوت است. مسئلهای که باید فانوس راه احمد شهید درباره وضعیت حقوق بشر ایران باشد.
همه اینها در حالی صورت میگیرد که بیش از یک هفته از معرفی گزارشگر حقوق بشر برای ایران نگذشته است و مقامهای جمهوری اسلامی گفتهاند که او را به ایران راه نمیدهند؛ از جمله رئیس قوه قضاییهی ایران گفته است سیاست جمهوری اسلامی پذیرفتن گزارشگر ویژه حقوق بشر نیست.
این گفته، واکنش احمد منتظری، فرزند آیتالله منتظری را برانگیخته است. او به رئیس قوه قضاییه نوشته است: «مگر در ایران چه خبر است که اجازه نمیدهند یک ناظر بینالمللی از آن بازدید کند؟»
در این میان، شش زندانی سیاسی رجایی شهر کرج، در نامهای به احمد شهید، خواهان بازدید او از زندانهای ایران شدهاند؛ زندانهایی که به توصیف آنها غیر عادلانه و همراه با فشارهای روحی، شرایط نامناسب و غیر استاندارد قرار دارند.
نامه خانوادههای زندانیانی که اعتصاب غذا کردهاند نیز مهم است. آنها مینویسند: «جان عزیزان ما در خطر است. زود به ایران بیایید.»
مادران پارک لاله و مادران عزادار هم در نامهشان به احمد شهید، از او خواستهاند با خانوادههایی که عزیزانشان توسط حاکمیت، مفقود، کشته و اعدام شدهاند، هرچه زودتر ملاقات کند.
اردشیر امیرارجمند، مشاور میرحسین موسوی و سخنگوی «شورای هماهنگی راه سبز امید» نیز از گزارشگر ویژه خواسته است که بهطور فوری به وضعیت زندانیان سیاسیای که اعتصاب غذا کردهاند، رسیدگی کند.
سرانجام ۶۱ روزنامهنگار ایرانی در نامهای به گزارشگر ویژه حقوق بشر، یکی از خواستههای کلیدی خود را رسیدگی به پرونده مشکوک هاله سحابی و هدی صابر دانستهاند و نیز موارد گسترده نقض حقوق بشر که آنها را ناگزیر به مهاجرت از میهن خود کرده است.
در این میان، سطح خواستههای این دادخواهیها از گزارشگر ویژه سازمان ملل تفاوت دارد. بهویژه با پایان یافتن اعتصاب غذای ۱۲ زندانی زندان اوین، یکی از خواستههای برخی نویسندگان نامهها به احمد شهید عملی شده است.
سیروس ملکوتی، از فعالان مدنی حقوق بشر در امریکا، با اشاره به نامه ۶۱ روزنامهنگار ایرانی و نیز نامه اردشیر امیرارجمند، سطح خواستهها و دادخواهی این نامهها از گزارشگر ویژه حقوق بشر سازمان ملل را مناسب توصیف نمیکند.
سیروس ملکوتی: من بر این اعتقادم که ارتفاع دادخواهی این نامه و همچنین نامهای که آقای اردشیر امیرارجمند به عنوان مشاور ارشد آقای موسوی، خطاب به آقای احمد شهید نوشتهاند، بسیار حقیرانه و فرودستانه است و گویندگی دادخواهی مردم ایران در گسترهای به نام ایران و تاریخی از ۳۲ سال مبارزه را نمیکند.
من بر این اعتقادم که دادخواهی مردم ایران اگر امروز در بیانیه روشنفکران، روزنامهنگاران و چالشگران سیاسی مطرح نشود، فرصتی را از دست دادهایم که شاید دیگر به دست نیاید.
فکر میکنید سطح درخواستها چه باید باشد؟
توجه کنید که تعمیم دادن به تنگنای زمانی دوسال اخیر، خود بسیار پرسشبرانگیز است و ما را در یک بستر بدیل سیاسی و یک گروه مشخص سیاسی رهنما میکند.
نکته بعدی این است که شما در سرزمینی زندگی میکنید که کارگرانش سرکوب میشوند و نماد جنبش کارگری، آقای اسانلو، سالها در زندان زجر و شکنجه را تحمل میکند. اما از این نماد، نامی برده نمیشود. همچنین نامی از سرکوب جنبش دانشجویی که هنوز هم سنگر این مبارزه را حفظ کردهاند و چه صدماتی که تاکنون ندیدهاند، برده نمیشود.
نامی از مادران عزادار که این سو و آن سوی این خاک در جستوجوی محل دفن فرزندان خود هستند، آورده نمیشود. نامی از جنایتهای بیشماری که در این سرزمین رخ داده، اعدامهای بیحساب و قانونی و فراقانونی به میان آورده نمیشود.
من فکر نمیکنم این بیانیه قادر باشد که فانوس راهنمایی را در اختیار آقای شهید قرار بدهد تا از این طریق، به بازخوانی درستی از نقض حقوق بشر در ایران برسد.
اگر جمهوری اسلامی ویزای ورود به ایران را به آقای احمد شهید ندهد، چه خواهد شد؟
امیدوارم این سفر امکانپذیر بشود. جمهوری اسلامی هم دارد خودش را آماده میکند تا به استقبال آقای شهید برود؛ آن هم از طریق برگزاری «سمینار تروریسم» تا خودش را به عنوان قربانی خشونت اپوزیسیون برای توجیه جنایتهای بیشمارش علیه بشریت قلمداد کند.
من امیدوارم این اتفاق بیافتد، اما اگر آقای احمد شهید نتوانند به ایران بروند و نتوانند با آزادی به گزارشی که لازم است دست بیابند، فکر میکنم وظیفه فعالان حقوق بشر در اینجا به پایان نمیرسد و همچنان برای افشاگری ادامه پیدا میکند.
جهان امروز، جهان رسانهها، این اجازه را به هیچ نظام دربستهای نمیدهد که بتواند پنهانی و در گوری خاموش به جنایتهای خویش بپردازد، بدون آنکه مردم امکان انعکاس آن را در جهان نیابند.
جمهوری اسلامی و هراس از دیده شدن
آسیه امینی، فعال حقوق زنان و فعال حقوق بشر، نگاه دیگری به سطح خواستهها از گزارشگر ویژه سازمان ملل دارد.
آسیه امینی: اعتقاد من بر این است که نمیشود از گزارشگر ویژه حقوق بشر انتظار معجزه داشت. ایشان شاید بیشتر با یک نگاه بینالمللی برای وقایعنگاری نقض حقوق بشر در ایران، به کشور ما سفر میکنند.
به نظر من، حتی مهمتر از درخواست از ایشان برای ثبت و ضبط وقایع نقض حقوق بشر، این است که ما بتوانیم اطلاعات درستی به آقای احمد شهید و هر نهاد نظارتی بینالمللی در حوزه حقوق بشر بدهیم.
بنابراین من با این نگاه موضوع را نمیبینیم که درخواستهایی که از ایشان شده، یا نامههایی که منتشر شده یا حتی نامهنگاریها و گزارشهایی که برای ایشان ارسال شده، ولی انتشار عمومی پیدا نکردهاند را حقیرانه ارزیابی کنم و یا فکر کنم که ممکن است تأثیری در وضعیت نداشته باشند.
به نظر من، ثبت هر مورد نقض حقوق بشر، میتواند در رفع آن تأثیر داشته باشد. اگر امروز عدهای خود را قربانی خشونت یا قربانی نقض حقوق بشر میدانند، باید این موارد ثبت شود. اگر در گذشته رخ داده و ثبت نشده، وظیفه همه ماست که در مورد آن تحقیق کنیم و اگر اطلاعاتی داریم، در اختیار دیگران قرار بدهیم.
من فکر میکنم در این برهه از زمان، از ایشان نمیتوان انتظار معجزه داشت، ولی اگر اتفاقی قرار است رخ بدهد، وظیفه خود ماست که آنها را ثبت کنیم و در اختیار ناظران بینالمللی قرار بدهیم.
انتظار من از آقای احمد شهید آنقدر زیاد نیست که فکر کنم ایشان قرار است کار خارقالعادهای در ایران انجام بدهند. شاید به همین دلیل است که درخواستهایی که از ایشان میشود را در راستای بخشی از این خواستهها، فقط بخشی از این خواستهها ارزیابی میکنم. به گمان من، بقیه کار را ما باید انجام بدهیم، نه آقای احمد شهید و یا هر ناظر دیگری.
شما پیشبینی میکنید که جمهوری اسلامی سرانجام اجازه ورود گزارشگر ویژه به ایران را بدهد؟
جمهوری اسلامی بارها ثبت کرده که همواره هراس دارد از دیده شدن، یا ارزیابی شدن، مگر اینکه در مقابل عمل انجام شده قرار بگیرد و منافعش را با مقاومت بیشتر در تضاد ببیند.
بنابراین فکر میکنم، فارغ از اینکه بخواهیم پیشبینی کنیم که جمهوری اسلامی تن به این گزارشگری خواهد داد یا نه، مهم این است که فشارمان را برای رفتن گزارشگر ویژه به ایران بیشتر کنیم.
ضمن تاکید سخنان ستایش باید گفت که آمریکا و متحدانش در 50 سال گذشته و به خاطر به زانو در آوردن مخالفان سیاسی خود از موضوع حقوق بشر بیش از حد استفاده ابزاری کرده اند. ما نمونه اش را در استفاده ابزاری بیش از حد حکومت ایران از مذهب هم می بینیم. دو رویی و استاندارد دوگانه غرب در موضوع حقوق بشر نیز مزید بر علت شده و دیگر کارایی خود را کاملاً از دست داده. تا حدی که همه مردم عادی نیز فهمیده اند که ماجرای بازرس حقوق بشر آن هم برای کشوری که مخالف آمریکا و منافع غرب است فقط یک حرکت سیاسی است.
راه دادن چنین گزارشگری به داخل خاک ایران رسماً نادیده گرفتن حق حاکمیت ملی و استقلال سیاسی ایران است. دولت ایران حق ندارد بخشی از حق حاکمیت ملی کشور را به یک نهاد بین المللی واگذار کند.
حسن / 04 July 2011
رژ یم شاه هم همین نظررا داشت .اما شیخ محمد یزدی طی نامه میخواهد که نماینده حقوق بشر از زندان بازدید کند
حجت / 29 June 2011
ستايش، اگر تو فکر ميکنی سياسي است و اینها که چیزی نیست ! چرا اورا حتی به کشور راه نميدهند؟!
کاربر مهمان / 30 June 2011
به نظر من یک مسئله کاملا سیاسی اینجا رخ داده است.
مثلا چرا هیچ گزارشگری تا بحال نتوانسته به زندانهای آمریکا مانند گوانتانامو و در قدیم ابوغریب و خدا می داند چه زندانهای دیگری به عنوان حقیقت یاب وارد شود.
اینها که چیزی نیست در حالی که خبرنگاران آمریکایی تا بحال بارها با روسای جمهور رژیم ایران گفتگوهای بی پرده داشته اند ولی آمریکا حتی یکبار این اجازه را به خبرنگاران ایران نداده است.
یا اینکه با اینکه آمریکا بر ایران فشار وارد می کند که تاسیسات هسته ای اش تحت کنترل بیشتر باشد ولی اجازه نظارت آژانس را بر تاسیسات هسته ای خود و اسراییل را نمی دهد.
به نظر من با این وجود این گزارشگر بین المللی هم فقط یک کار سیاسی در جهت منافع خود آمریکا بیش نیست.
ستایش / 29 June 2011