ایرج ادیبزاده – سرانجام یک رماننویس ۶۹ سالهی فرانسوی ـ بلژیکی کرسی شمارهی ۳۲ آکادمی فرانسه یا «فرهنگستان فرانسه» را بهدست آورد. این کرسی از زمان مرگ «آلن ربگریه»، نویسنده و فیلمساز مشهور فرانسوی خالی مانده بود.
«فرانسوا ویرگان» روز پنجشنبه ۱۶ ژوئن (۲۶ خرداد ۱۳۹۰) در حالیکه گارد احترام در فضای بیرون تالار فرهنگستان آماده بود، به عضویت آکادمی فرانسه پذیرفته شد. فرانسوا ویرگان تاکنون ۱۲ رمان نوشته و یکی از رمانهایش جایزهی ادبی «گنکور» را از آن خود کرده است.
در این مراسم بهجز اعضای اصلی آکادمی فرانسه، که تعداد آنها ۴۰ نفرند، گروهی از چهرههای هنری، نویسندگان، شاعران، سینماگران، نقاشان، مجسمهسازان و طراحان معروف هم حضور داشتند. ازجمله میهمانان جلسهی فرهنگستان فرانسه «عباس بختیاری» موسیقینواز، سینماگر و مدیر «انجمن فرهنگی پویا» بود که به عضویت کمیتهی افتخاری آکادمی فرانسه درآمده است.
در گفتوگوی ویژهی «زمانه» با عباس بختیاری، پس از آنکه به اتفاق او از تالار اصلی فرهنگستان فرانسه بیرون میآیم، احساسش را میپرسم:
عباس بختیاری – شادیآور است. بسیار خوشحالم. بهعنوان یک ایرانی افتخار میکنم که به عضویت کمیتهی افتخاری آکادمی فرانسه درآمدهام و امیدوارم بتوانم برای جامعهی ایرانی در داخل و خارج از کشور مفید باشم.
فکر میکنید بیشتر بهخاطر کدام یک از فعالیتهایتان شما را به افتخاری که میگویید نائل کردهاند، فعالیتهای هنری، اجتماعی یا مسائل دیگری که بههرحال در این چندسال دنبال کردهاید؟
اطلاعاتی که در مورد فعالیتهایم داشتند، شگفتانگیز و غیر قابل تصور بود. ولی آنچه عمدتاً حضور مرا در کمیتهی افتخاری آکادمی فرانسه به رسمیت میرساند، ۲۱ سال فعالیت در راه انسانیت در عرصهی فرهنگ و هنر است.
آیا پیش از شما یک شهروند ایرانی دیگر عضو افتخاری آکادمی فرانسه بوده؟
تا آنجا که اطلاع دارم، گویا پیش از این خانم فرح دیبا عضو کمیتهی افتخاری آکادمی فرانسه بودند. البته بسیار خوشحالم، چون به من این امکان را دادند که دو نفر را به آکادمی معرفی کنم و من هم دو سینماگر برجستهی کشورمان را بهخاطر ارزش کارشان در این دوسال معرفی کردم. آقایان جعفر پناهی و مجتبی میرطهماسب هم از این پس عضو کمیتهی افتخاری آکادمی فرانسه هستند و این موضوع رسماً و کتباً به آنها ابلاغ خواهد شد.
با این تفاصیل وظایف شما از این پس در جامعه فرانسه تفاوت خواهد کرد – در جامعه هنری فرانسه برای ایران؟
قطعاً. قصد دارم نادیدههای ایران را در فرانسه به تصویر کشم. بهویژه امیدوارم امکاناتی در اختیارم قرار دهند و بتوانم این حرکت را بیشتر روی فعالیت زنان در ایران متمرکز کنم.
آیا به فعالیتهای هنری و سینماییتان همچنان ادامه میدهید؟
قطعاً. امکاناتی در اختیار من قرار خواهد گرفت و من شرافتمندانه تعهد میدهم این امکانات را در راه فرهنگ و هنر ایران بهکار گیرم و حامی هنرمندان ایران باشم؛ چه آنهایی که در داخل کشور هستند و از امکانات و تسهیلات لازم برخوردار نیستند، و چه هنرمندانی که در تبعید هستند. نکتهای که برای من اهمیت داشت، جذاب بود و بسیار مرا تحت تأثیر قرار داد، این بود که رئیس کمیتهی افتخاری آکادمی فرانسه از تمام مسائل و رنجهایی که در این ۲۸ سال تبعید بر من رفته، آگاه بود. از اعتصاب غذای ۱۲ روزه برای حفظ مرکز مستقل فرهنگی ایرانیان تا حضور من در صحنههای بینالمللی، به خاطر موسیقی، بازی در سینما و حتی پروژهی ۲۰۱۲ که قرار است یک فیلم بلند سینمایی کار کنم.
عباس بختیاری: جعفر پناهی و مجتبی میرطهماسب هم از این پس عضو کمیتهی افتخاری آکادمی فرانسه هستند و این موضوع رسماً و کتباً به آنها ابلاغ خواهد شد.
نکتهی بعدی که باز برایم مهم بود این بود که میدانستند سالهاست از نویسندگان، ادیبان، شاعران و هنرمندان ایرانی حمایت کردهام؛ هم در زمینهی موسیقی و هم در زمینهی سینما و هنرهای دیگر. اگر یکی از هموطنان من از کارنامهام آگاه بود، شاید چندان تعجب نمیکردم. ولی وقتی که متوجه شدم یک هنرمند فرانسوی که من فقط نام او را شنیده بودم، میدانستم نویسنده است و کارگردان برجستهی سینمای بلژیک بوده، با فعالیتهایم آشناست، تعجب کردم. به او گفتم روزی ۱۶ ساعت حرکت کردم برای اینکه حرف نزده باشم. چون در حرف انسان ممکن است زیاد دروغ بگوید، ولی در عمل کسی نمیتواند آنچه را که عملاً انجام داده، انکار کند. رابطهی خیلی خوبیست. امیدوارم پروژهای را که در نظر دارم بتوانم در فرانسه و یا سوئیس و یا در کشور دیگری پیش ببرم؛ نادیدههای ایران را و ذهنیت زنان هنرمند ایران را به تصویر بکشم و نشان بدهم و همچنین بتوانم از ایدهها و ذهنیتی که هنرمندان تبعیدی ما در خارج از کشور دارند، حمایت کنم. امیدوارم امکانات لازم در اختیارم قرار گیرد.
با شناخته شدن بیشتر شما در مجامع فرانسه، فکر میکنید راحتتر به شما این امکانات داده شود؟
قطعاً. «مرکز فرهنگی پویا» ۲۱ سال قدمت دارد و با اینحال در این مدت به ما بودجه ندادند. بهطور مستقل با حرفههای دیگری که داشتم، نظیر کلاسهای آموزشی موسیقی، حضور در فستیوالها، بازی در سینما و کارهای فرهنگی ـ هنری توانستم هزینههای این مرکز فرهنگی را تأمین کنم. فکر میکنم از این پس تأمین چنین هزینههایی بسیار آسانتر خواهد شد. امیدوارم کسانی که به من رأی دادند، با توجه بهشناختی که از کار من و به قول خودشان از صداقتم در ۲۱ سال گذشته دارند، امکاناتی فراهم کنند و بتوانم حامی جامعهی ایرانی در فرانسه باشم.
حالا سئوالی را که اول میبایست ابتدا مطرح میکردم، در پایان این گفتوگو با شما در میان میگذارم. فعالیتهای هنری، اجتماعی را از کجا شروع کردید؟
در شرایط سخت در تبعید، زندگیم را در پاریس آغاز کردم.
پیش از اینکه به خارج بیایید، فعالیت هنری داشتید؟
پدرم موزیسین و استاد موسیقی بود. از کودکی نزد پدرم سازهای کوبهای را آموزش دیدم و در ایران در هفت نمایشنامه و در واقع کار تئاتری حضور داشتم. حدود یکسال و نیم در کارگاه نمایش بودم؛ در دورهای که آقای اسماعیل خلج در کارگاه نمایش فعالیت میکرد. بعدهم که انقلاب ۵۷ پیش آمد.
عکسها از: ایرج ادیبزاده
در همین زمینه:
::گفتوگوی ایرج ادیبزاده با عباس بختیاری دربارهی حضور گروه پویا در جشنوارهی جهانی موسیقی مدینه::
::گفتوگوی ایرج ادیبزاده با عباس بختیاری دربارهی جشنوارهی فیلم کن::
::گفتوگوی ایرج ادیبزاده با عباس بختیاری و پیام رهنما دربارهی بازداشت جعفر پناهی::
ایرج خان! تا آنجا هستید، آن نزدیکیها یک سر به فرهنگستان فرانسه بزنید، این آقای شیخ حداد عادل را یاداوری کنید که از یادشان نرود. این را هم ببرند آنجا خلی بدرد میخورد. ایشان با «ولی آقا» هم ارتباط دارد
خیلی کارها میتواند بکند.اینجا زبان فارسی را خیلی بالا برد. مردم ازایشان خیلیراضی هستند. شهروند درجه سه، از تهران، پایمنبر جمهوری اسلامی
کاربر مهمان / 20 June 2011