برای رهبر جمهوری اسلامی، حسن روحانی می‌تواند رئیس جمهوری خوبی باشد، اما نه ورژن تقویت شده او که گرایش بیشتری به اصلاح‌طلبان و شعارهای‌شان نشان می‌دهد.

روحانی در طول دوران چهار ساله اول ریاست جمهوری خود توانست جمهوری اسلامی را از بن‌بست حاصل از آن‌چه در سال ۸۸ رخ داد دربیاورد و ایران را از انزوایی که محصول قطعنامه‌های سازمان ملل و تحریم‌های بین‌المللی بود، خارج کند. این دومی کاری بود که نمایندگان خامنه‌ای در مذاکرات محرمانه با آمریکا از پس انجام آن برنیامده بودند.

سیاست خارجی دولت اعتدال و امید که بدون حمایت علی خامنه‌ای پیش نمی‌رفت جواب داد و مذاکرات هسته‌ای که ریز جزئیات آن با رهبر جمهوری اسلامی چک می‌شد به نتیجه رسید، اما خامنه‌ای نه می‌خواست نه می‌توانست پشتییبانی‌اش را از روحانی علنی کند.

او از ابتدا گفته بود به مذاکرات خوش‌بین نیست اما در انجام آن اشکالی نمی‌بیند: نرمش قهرمانانه.

در طول مذاکرات هم انتقادهای خامنه‌ای و هوادارانش ادامه داشت اما هر گاه کار بالا می‌گرفت او با الفاظی حساب شده وارد میدان می‌شد، مذاکره‌کنندگان را «فرزندان انقلاب» می‌خواند، کمی گرد و خاک‌ها را می‌تکاند، ترمز انتقادها را می‌کشید و در عین حال راه دیگری را پیش پای هواداران تندروی خود می‌گذاشت تا بتوانند از آن کانال به تضعیف دولت ادامه دهند.

خامنه‌ای دو ماه پیش در پیام نوروزی سال ۹۵ خود و در سخنرانی‌اش در مشهد در روز اول سال نیز مسیر تازه تضعیف دولت را هموار کرد: تمرکز بر مشکلات اقتصادی. راهی که در ایام تبلیغات انتخاباتی از سوی رقیبان روحانی با قدرت و گاه حتی به شکلی وحشت‌آفرین پیموده شد.

با وجود این حسن روحانی دوباره به عنوان رئیس جمهوری ایران انتخاب شد و این بار با رأی بیشتری هم به پیروزی رسید. در حالی که او سال ۹۲ با رأی شکننده ۵۰,۷ درصد به پیروزی رسیده بود، در این انتخابات ۵۷ درصد آرا را از آن خود کرد: بیش از ۲۳ میلیون رأی.

با این نتیجه انتظارها از روحانی بیشتر می‌شود و رأی‌دهندگان خواستار توجه جدی‌تر به مطالبات‌شان می‌شوند، خواسته‌هایی که دست‌کم در داخل در تقابل با سیاست‌های مورد نظر و علاقه رهبر ایران است.

خامنه‌ای پس از به سرانجام رسیدن توافق هسته‌ای (برجام) به شدت به طرح موضوع «برجام داخلی» تاخت و نسبت به مطرح شدن هر گونه خواسته‌ای برای ایجاد تغییرات در داخل هشدار داد.

حالا که روحانی رأی بیشتری دارد و ممکن است به این خاطر باز فیلش یاد «برجام داخلی» کند، واکنش رهبر جمهوری اسلامی چه خواهد بود؟ (گرچه روحانی در آخرین تبلیغات خود باز توجه را متوجه خارج کرد و گفت که می‌تواند تمام تحریم‌های وضع شده علیه ایران را لغو کند.)

سال ۹۲ با به قدرت رسیدن حسن روحانی، مخالفان او تا مدت‌ها رأی لب مرزی‌اش را به رخش می‌کشیدند و می‌گفتند که او رأی ۴۹,۳ درصد مردم را با خود ندارد. حالا رأی او به ۵۷ درصد رسیده، اما مخالفانش احتمالاً همچنان بر روی این موضوع تمرکز می‌کنند که روحانی رأی ۴۳ درصد از جامعه را با خود ندارد و ۴۳ درصد هم رقم ناچیزی نیست.

رضا حاجی‌حسینی

از سوی دیگر سه ماه پس از اعلام نتایج انتخابات ریاست جمهوری سال ۹۲، احمد علم‌الهدی، امام جمعه مشهد (پدر همسر ابراهیم رئیسی، جدی‌ترین رقیب حسن روحانی در این دوره از انتخابات) و از چهره‌های مورد وثوق علی خامنه‌ای، در میان جمعی از اعضای سازمان بسیج دانشجویی استان خراسان رضوی گفت اینکه اصولگرایان در انتخابات (سال ۹۲) شکست خورده باشند را اصلاً قبول ندارد: «در حال حاضر سه ماه است دولت یازدهم مستقر شده و تمام تلاش خود را در حساس‌ترین نقطه کشور یعنی خراسان رضوی برای تشکیل شورایی برای خود انجام داده‌اند اما موفق نشده‌اند. این یعنی ما اصولگرایان هنوز قدرت داریم.»

او همچنین تأکید کرد دولتی که سر کار آمده رأی ۴۹.۳ درصد مردم را با خود ندارد و این تقریباً یعنی نصف آرای ملت ایران و «اگر نبود تنفیذ رهبری، این دولت نمی‌توانست قدم از قدم بردارد.»

اما آن‌چه حتی از این دو بخش اظهارنظر امام جمعه مشهد قابل تأمل‌تر است این است که او با اشاره به رأی چهار میلیونی سعید جلیلی، از چهره‌های شاخص اصولگرایان تندرو در انتخابات ۹۲، از قول رهبر جمهوری اسلامی نقل کرد که به سعید جلیلی گفته است این چهار میلیون نشانگر وجود یک جوهره در این جامعه است. اظهارنظری که از سوی دفتر آیت‌الله خامنه‌ای تکذیب نشد.

علم‌الهدی بر همین اساس اکثر افرادی را که به جلیلی رأی دادند، دانشجویان، طلبه‌ها و جوان‌های پرانرژی‌ خواند و این چهار میلیون را جوهره انقلاب دانست و خواستار حضور منسجم‌تر در انتخابات سال ۹۶ شد: «ما باید آنها را منسجم [کنیم] و تا دوره بعدی انتخابات ریاست جمهوری حفظ کنیم. »

حالا اصولگرایانی همچون امام جمعه مشهد می‌توانند ادعا کنند آن جوهره چهار میلیونی را حفظ کرده‌اند و ظرفیت پایگاه مورد نظرشان را به ۱۶ میلیون نفر رسانده‌اند چرا که توانستند همه نیروهای اصولگرا را پشت سر ابراهیم رئیسی جمع کنند. البته این رقم ۱۶ میلیونی همان رأی مجموعه کاندیداهای پراکنده اصولگرا در انتخابات سال ۹۲ است اما بعید به نظر می‌رسد اصولگرایان در استدلال‌شان به این موضوع توجه کنند.

بر این اساس به نظر می‌رسد علی خامنه‌ای احتمالاً در اولین سخنرانی‌های خود پس از انتخابات به این پایگاه ۱۶ میلیونی اشاره کند و از دولت حداکثری حسن روحانی بخواهد که به خواسته‌های آنان توجه جدی کند. نکته‌ای که حسن روحانی در سخنرانی انتخاباتی خود در مشهد نیم‌نگاهی به آن داشت و گفت که حقوق اقلیت محفوظ است اما مشکل اینجاست که عده‌ای می‌خواهند اقلیت را بر جای اکثریت بنشانند.

وجه دیگر مواضع تقابلی با حسن روحانی اما احتمالاً از سوی قوه قضاییه، سپاه پاسداران و صداوسیما صادر خواهد شد؛ با این سابقه که روحانی در کارزار انتخاباتی‌اش بارها و بارها به آنها تاخت و از نحوه عملکردشان در مواجهه با سیاست‌های دولت خود شدیداً انتقاد کرد.

ابراهیم رئیسی به عنوان یکی از افراد رده بالا و صاحب نفوذ در قوه قضاییه، بعید است به این راحتی‌ها از آن‌چه درباره‌اش مطرح شد بگذرد.

ضمن اینکه صادق آملی لاریجانی، رئیس قوه قضاییه هم در روزهای تبلیغات انتخاباتی تهدید کرده بود تنها تا زمان برگزاری انتخابات سکوت خواهد کرد. به این ترتیب این احتمال وجود دارد که او در روزهای آینده سکوتش را بشکند. کاری که می‌تواند در قالب سخنرانی و اظهارنظر نباشد و در اعمال فشار بر فعالان سیاسی و مدنی و بازداشت هواداران دولت بروز و ظهور پیدا کند.

محمدباقر قالیباف هم احتمالاً در قالب و لباسی دیگر به میدان جنگ با حسن روحانی بازخواهد گشت. این احتمال وجود دارد که او منتخب شورای پنجم شهر تهران برای قرار گرفتن دوباره بر مسند شهرداری تهران نباشد. پس احتمالاً او هم کت و شلوار از تن بر خواهد کَند و دوباره رخت نظام خواهد پوشید تا در قالب سردار سپاه به علی خامنه‌ای در راه ضعیف کردن دولت خدمت کند. همان کاری که پیش از او محسن رضایی، فرمانده و سلفش در کاندیدا شدن چند باره در انتخابات ریاست جمهوری و به نتیجه نرسیدن، انجام داد.


در همین زمینه