«تسلیتی در کار نیست. بگذارید فریاد برآوریم به اینهمه ستم. امروز روز تسلا نیست. روز اعتراض است.»
این قسمتی از بیانیه بیش از ۷۵۰ نفر از فعالان زن و دموکراسیخواه ایران در واکنش به جان باختن هاله سحابی فعال حقوق زنان و دختر عزتاله سحابی از چهرههای منتقد حکومت است که بامداد روز چهارشنبه ۱۱ خردادماه سال جاری در مراسم خاکسپاری پدرش، پس از درگیری با نیروهای لباس شخصی جان باخت.
مأمورین امنیتی همان شب پیکر هاله سحابی را تحت تدابیر امنیتی در گورستان لواسان دفن کردند.
در بیانیه یادشده آمده است: «حکومت ایران چه بخواهد و چه نخواهد، زندگی و مرگ سحابیها با نام مبارزه برای آزادی این سرزمین گره خورده است.»
این بیانیه را داریوش آشوری، پروین اردلان، آسیه امینی، شهرنوش پارسیپور، بنفشه حجازی، اسماعیل خویی، حسین سربخشیان، منصوره شجاعی، شنبم طلوعی، شیرین عبادی، رضا علیجانی، پرستو فروهر، رضا قاسمی، ، مهرانگیز کار، عبدالکریم لاهیجی و خدیجه مقدم امضا کردهاند.
با آسیه امینی یکی از فعالان حقوق زنان ایران درباره این بیانیه گفتوگو کردهایم.
آسیه امینی: همانطور که در متن این بیانیه نیز آمده، قصد اولیه امضاکنندگان و کسانی که این بیانیه را منتشر کردهاند، این بود که به خانواده سحابی و به مردم ایران درگذشت این دو عزیز را تسلیت بگویند. ولی پس از مشورتی که بین گروه اولیه نویسندگان این بیانیه صورت گرفت، آنقدر فاجعه از دست رفتن آقای عزتالله سحابی که یکی از سرمایههای بزرگ سیاسی کشور ما بودند و همینطور قتل مرموز و ناشکافته خانم هاله سحابی برای همه ما آنقدر جانگداز بود که جای هیچگونه تسلیت و تسلایی را نمیدیدیم. میگویم قتل ناشکافته هاله سحابی از این نظر که پیکر ایشان کالبدشکافی نشد و علت دقیق مرگ نیز از نظر حقوقی پیگیری نشد؛ گرچه علت آن بر همه ما محرز است. بنابراین به جای اینکه به همدیگر تسلیت بگوییم و به خانواده سحابی بزرگ و همه مردم ایران، این مسئله را با عنوان کردن یک اعتراض عمومی مطرح کنیم.
روز شنبه شماری از کسانی که به چگونگی مرگ هاله سحابی اعتراض داشتند در برابر حسینیه ارشاد در خیابان شریعتی تهران گرد آمدند. به گزارش خبرگزاری فرانسه نیروهای امنیتی با شلیک تیر هوایی اعتراضکنندگان را متفرق و دست کم ۱۵ نفر را بازداشت شدند. این اعتراضها به باور شما ادامه پیدا میکند؟
از نظر من این اعتراض ادامه اعتراض مردم در سال ۸۸ است. اگرچه جمع شدن مردم در حسینیه ارشاد به بهانه بزرگداشت مراسم یادبود آقای سحابی و خانم سحابی بوده است، اما شکل اعتراضگونهای در پی این رخدادها بهوجود آمده است و به نوعی ادامه اعتراضهایی است که در سالهای اخیر و به طور اخص بعد از انتخابات سال ۸۸ تا امروز ادامه داشته است. من فکر میکنم از آنجایی که ریشه این اعتراضها همچنان برجاست و همچنان نداشتن برابری، نداشتن آزادی، نداشتن دموکراسی و حضور یک دیکتاتور بزرگ و بسیاری از عوامل دیگر همچنان در کشور ما برجا هستند، صدای این اعتراض هم ادامه خواهد داشت.
زندانیان سیاسی زن زندان اوین هم ضمن بیانیهای با محکوم کردن آنچه دروغپردازیهای رسانههای حکومتی در جعل واقعیت کشته شدن هاله سحابی عنوان شده، خواهان معرفی عاملان این جنایت شدهاند. فکر میکنید با این واکنشهای داخلی و خارجی عاملان این حادثه معرفی شوند؟
پیش از پاسخ مستقیم به پرسش شما، باید بگویم که انتشار چنین بیانیهای از سوی زندانیان زن سیاسی نشاندهنده استقامت و شجاعت بینظیر زنان سیاسی و زنان فعال مدنی ما در زندانهای ایران است که در شرایط سرکوب، در بحرانیترین روزهای تلخ این کشور، همچنان بر باور خود برای داشتن برابری و آزادی مبارزه میکنند. این بیانیه را باید نشانه و نمادی از این استقامت دانست. در مورد این که آیا میشود انتظار داشت که عاملان این قتل یا این حادثه عامدانه معرفی شوند یا نه، از نظر من تا زمانی که دیکتاتور وجود دارد و تا زمانی که سیستم دیکتاتوری در کشور ما پنهانکننده و پوشاننده همه ستمهایی است که بر مردم اعمال میشود، حتی اگر یک یا چند فرد بهعنوان عامل این جریان معرفی شوند، همه ما باور داریم که عامل اصلی سیستم دیکتاتوری است و نه یک فرد که میتواند یک سرباز یا یک مأمور اطلاعات باشد.
اگرچه این مسئله بههیچ عنوان نباید نافی مسئولیت افراد در اتفاقها و رخدادهایی باشد که روی میدهد. همه افراد برای آنچه انجام میدهند مسئولند؛ چه یک سرباز ساده باشند چه رهبر یک مملکت. منظور من این است که رخ دادن این حادثه نتیجه داشتن یک سیستم استبدادی است و اگرچه ما خواهان پیگیری این پرونده و خواهان مشخص شدن واقعیت قتل خانم سحابی هستیم، اما باور داریم که از دست رفتن این عزیز دلیل دیگری بر وجود یک سیستم ستمپیشه در کشورمان است.
آیتالله سیدعلی خامنهای روز شنبه ۱۴ خرداد (۴ ژوئن) گفت: «به بهانه انقلابیگری نباید با مردم تند رفتار کرد.» گفت: «مبادا خیال کنید که تقوا این است که انسان مخالف خود را زیر پا له کند.» واکنش شما به این سخنان چیست؟
من فکر میکنم که ما نیاز داریم که همه واژهها و همه صفتها را بازتعریف کنیم. برای این که آن قدر شنیدهها و دیدهها و تجربههای ما دچار تناقض میشود که واژههایی مثل تقوا، خشونت و برخورد با مخالف، به گمان من آنچه در ذهن ما وجود دارد با آنچه در ذهن بعضی از این آقایان وجود دارد، متفاوت است. ما نیاز داریم به یک فرهنگنامه جدید تا برای این تعابیر به یک اشتراک معانی برسیم. بنابراین من هیچ سخنی نمیتوانم در مقابل گفتاری داشته باشم که از درکش قاصرم.
یعنی سکوت میکنید؟
مجبورم سکوت کنم، چون صحبتهای ایشان را نمیفهمم.
هاله خودش مرد چرا شهید پروری میکنید
نامه دکتر پیمان گواه این است که هاله خودش مرده گرچه حکومت ترسو غیر پاسخگو رفع شبهه نمیکند اما از این طرف هم درست نیست که مرگ طبیعی او را به عنوان شهادت جا بزنید
کمی شرافت انسان را بر مدار صداقت میاندازد
f / 07 June 2011
با عرض سلام
خدمت جناب “اف” عارضم که: کجای نامه دکتر پیمان اشاره به فوت عادی هاله می نماید؟ نمی دانم آیا می توانید شخصا یکدهم آنهمه فشار عصبی که بر هاله در آن لحظات وارد آمد را تحمل نمایید یا خیر؟ مستند شما در بیان فوت طبیعی هاله، اگر نامه دکتر پیمان باشد، چنین برداشتی را من از آن نامه نکرده ام. کافیست یکدقیقه خودتان را جای هاله بگذارید (در برخورد با لشگر اراذل و اوباش حکومتی که قصد دزدیدن جنازه پدرتان را کرده اند) آنوقت تصدیق به قتل هاله می نمایید. در آن هنگام که هاله درگیری فیزیکی با ماموران کرکس جمهوری اسلامی پیدا می کند، مرگ او به هیچ وجه عادی و طبیعی نمی باشد (در اثر گرما یا کاهش فشار خون یا بیماریهای دیگر) بدون شک هاله شهید راه آزادی ایران است و گرنه ماموران حکومتی خانواده را مجبور به دفن شبانه پیکر وی نمی نمودند، با آن وضع اسف بار که همگان وصف آنرا شنیده ایم. اگر من و مایی که معتقدیم به قتل هاله، از مدار شرافت و صداقت خارج شده ایم، خوشابحال شما و اربابان و یارانتان که الی الابد بر آن مدار در گردشید. اگر اسم مدارتان را بدهید، شاید بتوانیم خود را به آنجا برسانیم و در زمره با شرفها و صادقین درآییم.
جناب آقای “اف” که پز شرافت و صداقت به ما می دهید، حداقل شرف داشته باشید و اسم آدمیزادی برای خودتان در نظر بگیرید. از چه می ترسید که حتی حاضر به بیان اسمتان نیستید؟ از حقیقت؟
کاظم / 07 June 2011
این جماعت شهید را فقط کسانی میدونند که خودشون بگن شهید ولی هاله شهید راه ازادی است همان طور سهراب و نداها شهید شدند
lumiere / 09 June 2011