عفت ماهباز- امروز (چهارشنبه یازدهم خرداد)، خورشید بغضش را ترکاند. از همان صبح باد و باران، کوچه و خیابان در عزای هاله سحابی ماتم گرفت. امروز صبح ماموران، لبخند خورشیدی زنی را چاکچاک کردند و مهربانیاش را به خاک سپردند و زمین و زمان هم گریستند.
امروز زهرا سحابی مادر هاله، در شوک از دست دادن دخترش در گوشهای از خانه نشست و به زمین زل زد. مادر هاله پاى تلفن میگفت: «اين آقايون گفتن امضا بده كه هاله به صورت طبيعى فوت كرده، مشكل قلبى داشته تا پيكرشو بهتون تحويل بديم، ما هم امضا داديم، به خدا چندبار امضا دادم اما بچه مو نميدن، بچه مو بهم نميدن.»
امروز دو دخترش، آسیه و آمنه دو قلوهای هاله و پسرش یحیی در بهت و حیرت به پیکر بیجان مادر خیره ماندند. ساعت ۱۰ شب، هاله سحابی را در روستای «گلندوک» لواسان به خاک سپردند. امروز زهرا سحابی تنها دخترش را، امروز آمنه، آسیه و یحیی مادرشان را از دست دادند و به عزا نشستهاند.
امروز میهن برای او عزادار است.
امروز مادران صلح و مادران پارک لاله، عزادار دوست و همراه خود شدهاند.
امروز مادران صلح همراهشان را ازدست دادهاند.
امروز مادران پارک لاله، از مرگ «زن صلح ایران» به سوگ نشستهاند.
امروز مادران و پدران؛ امروز زنان و فعالان مدنی یار دیرینهشان را که در هر تجمع کنارشان بود از دست دادند.
امروز ماموران با ستاندن جان هاله، بار دیگر از مردم انتقام گرفتند و عزادارشان کردند.
روز سهشنبه در سایت مادران صلح، برای هاله نوشته شد: «هاله عزیز یار دیرین، درگذشت زنده یاد مهندس عزت سحابی پدر بزرگوارتان را که همواره منادیگر صلح، آزادی، حفظ تمامیت ارضی میهن و تلفیق اخلاق با سیاست بود به شما، مادر گرامیتان، خانواده محترم و نیز به همه دوستداران و رهروان آن مرحوم تسلیت میگوییم و بقای عمر و پایداری و هم عهد بودن با پدر را برایتان آرزومندیم.»
روز چهارشنبه در سایت مادران صلح، برای هاله نوشته شد: «هاله سحابی از زنان برجسته و یکی از مادران صلح ایران، امروز در مراسم تشییع پدرش مهندس عزت سحابی درگذشت. به جرئت میتوان گفت او پاکترین زنی بود که میشناختیم. پر از راستی و دوستی، سلیمالنفس، در رابطه با دوستان بهشدت فداکار و در برابر ظلم صلابتی مثالزدنی و ارادهای قوی داشت. او زندانی اوین بود، زیرا به عنوان یک مادر صلح باید از جان جوانان وطن حفاظت میکرد و این جرمی نابخشودنی بود. ما این غم بزرگ را به تمامی کوشندگان صلح و هموطنان آزاده این سرزمین به ویژه همبندان وی تسلیت میگوییم.»
امروز مینو مرتاضی، امروز زهرا تنکابنی، امروز نیره توکلی، امروز خدیجه مقدم ، امروز پروین فهیمی، امروز مادران صلح همراه دیرینهشان را از دست دادند.
یکی از مادران صلح در مورد مرگ او میگوید: «صبح امروز هاله عکسی از پدر را بر روی سینه خود چسباند و در صف اول تشییعکنندگان راه میرفت که نیروهای لباس شخصی به حاضرانی که عکس سحابی را در دست داشتند از جمله به هاله حملهور شدند. ماموری با مشتی محکم به سینه هاله کوبید و او را مورد ضرب و شتم قرار داد. هاله پس ار این ضربات روی زمین پخش شد و او را به بیمارستان منتقل کردند. هنوز چیزی نگذشته بود که خبر آوردند هاله نیز کشته شده است.»
امروز مینو مرتاضی لنگرودی در خانه هاله گریان گفت: چشم، ما سنگ میشیم/ زنهای بیخاطره/ بیحافظه/ بیآرزو/ ما سنگ میشیم/ چشم، سنگ میشیم!
امروز در زندان اوین، در دل زندانیان، غوغایی برپا است. دوست همبندشان هاله که تا هفته پیش با مهربانی مرهمگذار دردهایشان بود، دیگر در این جهان و با آنها نیست؛ همان که حاضر نشده بود، حتی به خاطر مریضی پدر، تقاضای مرخصی از زندانبانان کند تا به دیدار پدر در بستر مرگ برود.
زندانبانان پس از چندروز بستری شدن مهندس سحابی در بیمارستان، به هاله مرخصی داده بودند و امروز زندانیان به هم میگویند: کاش در زندان در کنار ما میماندی و در خیابان این گونه پرپر نمیشدی.
امروز میهن داغدار مادر صلح و زن برابریخواهی شد که با آرامش و متانت همه را به صلح دعوت میکرد.
امروز ماموران حکومتی از لبخند و مهربانی انتقام گرفتند تا کسی علیه خشونت مبارزه نکند.
هاله سحابی، ۵۶ سال یار و همراه پدر بود. سالهای زیادی در دوران پهلوی و این دوره، هاله در انتظار پدر پشت در زندانها انتظار کشید و بعد در دوسال اخیر، پدر در انتظار دختر زندانیاش بود. امروز انتظار پدر و دختر به پایان رسید. هردو با فاصله یک روز در آرزوی آزادی و صلح در ایران، سر در خاک کشیدند و میهن به عزایشان نشست.
امروز ماموران از مردم انتقام گرفتند و هاله را که میخواست در آرامش تنها صدمتر اول خانه تا خیابان را بدرقه راه پدر باشد و پیکرش را تشییع کند، کشتند و نگذاشتند مردم در آرامش مردی را که 60 سال با صبوری در ایران مبارزه کرده بود، بدرقه کنند.
امروز صبح ما خارجنشینان با هقهق گریه، مرگ هاله، زن صلحطلب ایران را به هم تسلیت گفتیم. مرگی چنان نابهنگام که انگار «ندایی» دیگر را از دست دادهایم؛ ندایی که میدانست چرا در ایران، زنان برابری ندارند و مردم در بندند. ما به هم تسلیت گفتیم، در مرگ زنی عاشق و سربلند که لبخندش را در خاک پرپر کردند.
امروز سرزمین ایران، در سوگ دو فرزندش هاله و عزتالله سحابی نشست که هیچگاه در این سالها، تنهایش نگذاشتند. پدر ۸۱ سال و دختر ۵۶سال برای ایران مبارزه کردند. شکنجه شدند و زندانی کشیدند؛ اما ترک وطن نکردند. آنچنان که آنجا، در خانه ابدیشان جان باختند.
امروز ایران، امروز تهران، امروز لواسان، امروز خراسان ، امروز «میهن» به عزا نشسته و ماتم گرفته است.
پینوشتها:
هاله سحابی، یکی از بنیانگذاران مادران صلح ایران، فرزند ارشد مهندس سحابی در مراسم تشییع پدرش بر اثر حمله و ضربات باتوم و بوکس نیروهای امنیتی لباسشخصی جان خود را از دست داد.
هاله سحابی را در ۱۴ مرداد ۱۳۸۸ در میدان بهارستان و در تجمعی که در مخالفت با برگزاری مراسم تحلیف محمود احمدینژاد در خیابانهای اطراف مجلس، تشکیل شده بود در حالی که سر و صورتش با زخم باتوم، خونفشان بود بازداشت کردند. پس از آن او را به دو سال حبس محکوم کردند و حکمش به اجرا درآمد. او در میان زنان زندانی اوین بود، تا این که خبر سکته و بستری شدن پدرش، مهندس عزتالله سحابی، قلب همه را تکان داد. زندانبانان بالاخره پس از چند روز بستری شدن پدرش، به هاله سحابی مرخصی می دهند تا در آخرین روزهای وداع در کنار پدرش باشد.
تماس با نویسنده:
[email protected]
http://efatmahbaz.com
در همین زمینه:
دوست گرامی در مورد هاله سحابی، پژوهش گر قران می توانم بگویم ،
کار تحقیق و پژوهشگری ، افراد ربطی به اعتقادات انها ندارد .در زمینه قران در ایران ما اندک پژوهشگر ان زن داریم که ان را در تطبیق با جهان امروز بررسی نموده باشد . این کار ارزشمندی است و زنان ایرانی به این تحقیقات بسیار نیاز دارند
در جهان خانم سعداوی در مصر و مرنیسی در تونس کارهای با ارزشی در این زمینه نموده اند و این کارها ربطی به اینکه سعداوی و یا مرنیسی د به عنوان محقق چه مذهبی داشته اند ندارد و صرفا یک کار تحقیقی است که زنان برای تحقیقاتشان از این منابع استفاده خواهند نمود
یاد هاله سحابی گرامی . جایشان بسیار در جنبش زنان خالی خواهد بود
کاربر مهمان عفت ماهباز / 02 June 2011
هاله سحابی، پژوهش گر قران را دولتی کشت که مدعی است پایه قوانینش قران است. بنظر من اساس این دولت بر مبنای قران است و واقعا حکومت، حکومت مذهب و الله و قران است. پس چرا این الله طرفداران قرانش را هم میکشد؟ به نظر میرسد الله راهش را میرود، ولی پژوهشگر و طرفدار قران، خانم سحابی، در کژراهه بوده است. نگاه خانم سحابی به قران، اگر علمی بود، و اگر از پشت عینک تقدس به قران نبود، چه بسا که هاله سحابی و بسیاری دیگر، به خصوص زنان قران خوانده، چنین دچار کژ راهه نمی شدند. هاله سحابی، در دام هزار وچهار صد ساله تقدس نمایی قران گیر کرده بود. کاش او هم چند ین واحد پروسه و روش علم و تحقیقات علمی را گذرانده بود و از این دام تقدس بیرون آمده بود. اگر از این دام تقدس بیرون آمده بود، به جای اینکه توجیه کند که قران در زمان محمد پشتیبان زنان بوده، میپرسید یعنی چه که مرد میتواند چهار زن اختیار کند؛ یعنی چه که زن نصف مرد ار ث میبرد؛ یعنی چه که اگر مردی با زن تماس داشته باشد، باید خود را با آب پاک کند و اگر آب نبود خود را با خاک پاک کند؛ یعنی چه که زن را باید بقچه پیچ کرد؛ یعنی چه که مرد میتواند به دختر بچه نه ساله تجاوز کند؛ و بسیاری سوالات دیگر. شاید با اجازه دادن به خویش برای طرح این سوالات (که گذر از نگاه مقدس به قران را میطلبد) ، هاله سحابی به این نکات میرسید که یعنی چه که انسانها باید تقسیم به مومن و کافر شوند و به جان همدیگر بیفتند و یکدیگر را کشت و کشتار کنند؛ یعنی چه که باید مدام انسانها را از مرگ و عذاب و جهنم و غیره ترسانند، یعنی چه که باید کینه و دشمنی و خشونت را بین انسانها رواج داد؛ یعنی چه که با اینهمه احکام ضد انسانی، رفت پشت ماسک رحمانیت و رحیمیت قایم شد و به تحمیق انسانها پرداخت؟ افسوس که عینک مقدس بینی قران، فرصت رسیدن به چنین سوالاتی را هم از هاله و هم از پدرش گرفت. آنها دچار قرنها مقدس نمایی قران شدند و جرات نکردند سری پشت ماسک رحمانیت و رحیمیت الله بزنند و وقعیت ها را بدون ماسک تقدس ببینند. حیف که چنین انسانهای خوش قلبی، که پتانسیل انسانی و سازندگی بالایی دارند، دچار دام تقدس الله و قران میشوند. قران را با دید علمی و بدون پیشنگاه تقدس بخوانید. من هر وقت این کار را میکنم، قران را مملو از ترساندن و نفرت و نفاق و خشونت میبینم. خدا ایران را از شر الله رها کناد
کاربر مهمان: Adam Nick / 02 June 2011
دوست گرامی ظاهرا خبر ندارد که هاله عزیز تحصیلات عالیه در رشته فیزیک داشته و به زبانهای فرانسه و انگلیسی مسلط بوده است (و البته زبان عربی که از نظر ایشان حتما علم به آن نشانه عقب افتادگی است). کوته بینی تنها خاص گروهی از به اصطلاح دینداران تاریک اندیش نیست؛ بسیاری از کسانی که داعیه مدرن بودن دارند نیز بدان دچارند. اینان خوب است اندکی تحقیق کنند تا ببینند که در دهه های گذشته اقبال نسبت به معنویت اسلامی نزد طبقات فرهیخته غربی تا چه حد بالا بوده است. نمی خواستم در صفحه ای که اختصاص به این روح بزرگ، زیبا، درخشان و پاک دارد ، کسی که سمبل واقعی انساندوستی، کرامت انسانی، صلابت روح و صلحجویی بود به این مطالب بپردازم. اما تصور می کنم که پاسخ ندادن به چنین گفته هایی خیانت به هدف مقدسی است که آن بانوی بزرگ در تمامی طول زندگی پربار خود در پی آن بود.
کاربر مهمان / 04 June 2011