مجتبی یوسفیپور – هفتهی گذشته سینمای ایران در مجموع هفتهی آرامی را پشت سر گذاشت. شصت و چهارمین جشنوارهی فیلم کن تمام شد، اما ماجرای نامهی عجولانهی معاونت سینمایی به «ژیل ژاکوب» مدیر جشنوارهی فیلم کن، همچنان موضوع بحث محافل سینمایی است. دو فیلم سینمایی «جرم» ساختهی «مسعود کیمیایی» و «پایاننامه» ساختهی «حامد کلاهداری» نمایش عمومی خود را آغاز کردند و بحث پیرامون سینمای سیاسی در ایران داغ است.
زخمهای بسیاری هست که نیازمند «مرهم» است
اینروزها فیلم «مرهم» آخرین ساختهی «علیرضا داوودنژاد» بر پردهی سینماهای ایران آمده و با استقبال خوبی از سوی تماشاگران، منتقدان و سینماگران روبرو شده است. بعد از فیلم «جدایی نادر از سیمین»، این دومین فیلمی است که تقریباً تمامی اهالی حرفهای سینما در تبلیغ و ستایش آن سخن گفتهاند و تلاش کردهاند تا با حمایت از آن، از سینمای سالم و خصوصی ایران در برابر سینمای مبتذل و سینمای دولتی حمایت کنند، چنانکه حتی فیلمساز نامداری چون «بهرام بیضایی» نیز یادداشتی در تأیید این فیلم نوشت که در نشریات مختلف منتشر شد. سیل حمایتها از فیلم «مرهم»، معاونت سینمایی را نیز به تکاپو انداخت تا از قافله عقب نماند و خود را بهعنوان یکی از حامیان اصلی این فیلم معرفی کند. اما به تازگی «داوودنژاد»، که این روزها با صراحت از تمامی تریبونهای ممکن برای بیان حرفهایش استفاده میکند، در گفتوگویی با «خبر آنلاین» کاملاً حرفهای معاونت سینمایی مبنی بر حمایت از فیلمش را رد کرد و تأکید کرد که فیلم «مرهم» پیش از روی کار آمدن «جواد شمقدری» ساخته شده بود و معاونت سینمایی فعلی هیچ نقشی در تولید آن نداشته است.
او همچنین افزود که بعد از روی کار آمدن معاونت جدید، فیلم را به «جواد شمقدری» نشان داده است و «او فیلم را دید و ماهها جواب نداد و در نهایت گفت این فیلم ضعیفی است که به درد اکران نمیخورد و باید وارد شبکه نمایش خانگی شود.» او در بخش دیگری از صحبتهایش با صراحت اعلام کرده است که «نه تنها آقای شمقدری از این فیلم حمایت نکرد، بلکه تا آنجا که امکانش را داشت، سر راه این فیلم سنگ انداخت.»
چندی پیش داوودنژاد در برنامهی «پشت پرده» در رادیو تهران، در گفتوگویی رادیویی از محدودیتهای ایجاد شده برای فیلمسازی «بهرام بیضایی» و محکومیت «جعفر پناهی» انتقاد کرد و سخنانش موجب تعطیلی آن برنامهی رادیویی شد. چندی بعد، او با حضور در «برنامهی تلویزیونی هفت»، در روزهایی که تلویزیون آوردن نام «جعفر پناهی» و فیلمش را ممنوع کرده بود، بار دیگر با نام بردن از «بیضایی» و «پناهی» سخنانش را تکرار کرد و گفت بهخاطر اینکه او از این دو سینماگر نامی به میان آورده، «یک برنامهی رادیویی» تعطیل شده است. او از این موضوع انتقاد کرد و آن را نشانهای از فضای بستهی ایجاد شده دانست.
معاونت جوزدگی سینمایی!
راستش مسئولان معاونت سینمایی وزارت ارشاد اصرار عجیبی دارند به هر بهانهای بهسرعت «جوگیر» شوند. یک نمونه از «جوزدگیهای معاونت سینمایی» گفتههای آنها دربارهی فیلم «مرهم» است که پیشتر به آن پرداختیم. نمونهی دیگر واکنش معاونت سینمایی یا بهتر بگوییم: «معاونت جوزدگی سینمایی» به فیلم «به امید دیدار» ساختهی محمد رسولاف بود، پس از آنکه این فیلم به شصت و چهارمین جشنوارهی فیلم کن راه یافت. ناگهان همهی مسئولان از این فیلم سخن گفتند و ادعا کردند که «به امید دیدار» تحت نظارت معاونت سینمایی ساخته شده است. در این میان ماجرای نامهی «جواد شمقدری» به «ژیل ژاکوب» در دفاع از آزادی بیان و سخنان «لارنس فون تریه» هم این روزها سخت سوژهی دست طنزپردازان شده است.
مجتبا یوسفیپور: شاید مهمترین بخش سخنان عربنیا در برنامهی تلویزیونی «هفت» اشارهی او به نظام مدیریتی حاکم بر بخش فرهنگی بود که آن را به «آبی راکدمانده و گندیده» تشبیه کرد. او همچنین از برنامهی «هفت» انتقاد کرد که از آوردن نام بهروز وثوقی خودداری کردهاند و به جای آن با عبارت «لات معترض» به این ستارهی سینمای ایران توهین کردهاند.
اما آخرین نمونه از اینگونه جوزدگیها، گفتههای اخیر «علیرضا سجادپور» است. ایشان بعد از درگذشت «ناصر حجازی» در گفتوگویی با «خبرگزاری فارس» از فیلمسازان خواستهاند که دربارهی «حجازی» فیلم بسازند. معاونت نظارت و ارزشیابی اعلام کرده است: «فیلمسازان سینمای ایران میتوانند با طی مراحل قانونی در این زمینه مثل سایر زمینهها اقدام کنند و ما در حوزهی ارزشیابی فیلمها با سینماگران ایرانی همکاری خواهیم داشت.»
گویا علیرضا سجادپور فراموش کرده که تا همین چند هفتهی پیش و بعد از سخنان زنده یاد «ناصر حجازی» پیرامون سیاستهای دولت و یارانهها، رسانهی ملی از پخش تصویرش خودداری میکرد و حتی «عادل فردوسیپور» در برنامهی ورزشی «نود» نیز برای پخش گزارشی از وضعیت جسمی «حجازی» دچار مشکل شده بود. البته شاید از نظر سجادپور منظور از طی مراحل قانونی حذف این بخشها و گفتههای انتقادی از زندگینامهی «ناصر حجازی» است.
گل بود به سبزه نیز آراسته شد!
«مسعود فراستی» از منتقدانی است که در سالهای پس از انقلاب در عرصهی مطبوعات و نقد فیلم فعال شد و این روزها بهخاطر نظرات جنجالی و حملههای بیرحمانهاش به فیلمها در «برنامهی سینمایی هفت» بیشتر در مرکز توجه قرار گرفته است.
او روز سهشنبهی گذشته در نشستی پیرامون «سینما و فلسفه» در قم، دیگر بار از فیلمها و سریالهای تولیدشده در سالهای اخیر انتقاد کرد و گفت: «من (سریال) یوسف و نه امام علی و نه مختارنامه را دینی نمیدانم. برخی از اینها موضوعات دینی دارند و برخی تاریخی، اما فرم دینی ندارند.» او با اشاره به اینکه در سی سال گذشته کار درستی در عرصهی فرهنگ صورت نگرفته است، راه حل را در مشارکت بیشتر حوزه و طلاب در عرصهی سینما دانست و گفت: «حوزههای عملیه در حوزهی سینما کار چندانی نکردهاند (…) باید این مباحث جدی را در قم انجام دهیم تا سمت و سوی کاربردی پیدا کند.»
از سوی دیگر مدیر کل دفتر برنامهریزی و توسعهی آموزشهای تخصصی سازمان تبلیغات اسلامی در گفتوگو با «خبرگزاری مهر» از برگزاری دوره آموزش «رسانه و نقد فیلم» به روحانیون استان تهران خبر داد.
خُب، ظاهراً همه چیز در حال تکمیل شدن است؛ چماقداران و لباس شخصیهای دیروز فیلم پرفروش و سریالهای میلیاردی میسازند، طلاب حوزهی علمیه فیلمهای آنان را نقد میکنند، فیلمسازان حرفهای و قدیمی و منتقدان مستقل هم حق انتخاب دارند که یا به خارج از کشور بروند و یا به زندان. دیگر مشکلی هست؟
در دست تولید
سال گذشته یکی از پرکارترین سالهای سینمای ایران بود و بنا به گفتهی معاونت سینمایی وزارت ارشاد حدود ۱۲۰ فیلم تولید شد. گویا این پرکاری همچنان ادامه دارد و امسال نیز تولیدات سینمای ایران سه رقمی خواهد شد. با گذشت تنها سه ماه از سال، بنیاد سینمایی فارابی آماری از ساخت ۸۸ فیلم ارایه داده است که در مراحل مختلف تولید قرار دارند. بنا به این آمار، ۱۰ فیلم آمادهی نمایش، ۲۲ فیلم در مراحل صداگذاری و تدوین، ۹ فیلم در حال فیلمبرداری و ۴۷ فیلم در مرحلهی پیشتولید قرار دارند.
از اول خرداد ماه، فیلمبرداری فیلم «قلادههای طلا» به کارگردانی «ابوالقاسم طالبی» در محلهی سعادتآباد تهران آغاز شد. از این فیلم بهعنوان سیاسیترین فیلم سینمای ایران نام برده میشود. حدس زده میشود که این فیلم یکی از دو فیلمی باشد که پیشتر «علیرضا سجادپور» وعدهی ساختهشدن آنها را با موضوع حوادث بعد از انتخابات ریاست جمهوری داده بود. البته کارگردان فیلم از هماکنون تأکید کرده است که این فیلم هیچ ربطی به «ندا آقاسلطان» ندارد. بهغیر از «محمدرضاشریفینیا» که پای ثابت تمامی کارهای شبهسیاسی وابسته به جناح حاکم است، «امین حیایی»، «مریلا زارعی» و «نیلوفر خوشخلق» از دیگر بازیگران این فیلم هستند. «محمد خزاعی» تهیهکنندهی فیلم و «امیر کریمی» مدیر فیلمبرداری آن است.
مجتبا یوسفیپور: چماقداران و لباس شخصیهای دیروز فیلم پرفروش و سریالهای میلیاردی میسازند، طلاب حوزهی علمیه فیلمهای آنان را نقد میکنند، فیلمسازان حرفهای و قدیمی و منتقدان مستقل هم حق انتخاب دارند که یا به خارج از کشور بروند و یا به زندان. دیگر مشکلی هست؟
اما در حاشیهی این فیلمهای سیاسی، به تازگی «امیر آقایی» بازیگر سینما، در گفتوگو با خبرنگار روزنامهی «تماشا» اعلام کرده است که بهخاطر بازی نکردن در فیلم «پایاننامه» ۱۷۰ میلیون تومان جریمه شده است. «پایاننامه» که به تهیهکنندگی «روحالله شمقدری» با موضوع حوادث بعد از انتخابات ریاست جمهوری ساخته شده بود، بهتازگی نمایش عمومی خود را آغاز کرده است. به غیر از «امیر آقایی»، «لیلا اوتادی» دیگر بازیگری بود که به بهانهی شکستگی پا از بازی در این فیلم کنارهگیری کرد. هرچند بعدها مسئولان سینمایی در گفتوگوهایشان اعتراف کردند دلیل انصراف این دو بازیگر، فشارها از جانب افکار عمومی بوده است.
عربنیا و ادامهی انتقادها
هفتهی گذشته اشارهای کردیم به حضور «فریبرز عربنیا» در «برنامهی سینمایی هفت» و اعلام رقم دستمزدش برای سریال «مختارنامه». در گزارش هفتهی پیش به سه نکته اشاره کرده بودم که اتفاقاً آقای «عربنیا» در سخنان این هفتهاش به هر سهی آن نکات پاسخ داد.
در آن گزارش گفته بودم «در اغلب اوقات فقط برخی افراد نظرکرده» این موقعیت را دارند که از چنین دستمزدهایی برخوردار شوند.
جمعهشب در «برنامهی سینمایی هفت» بار دیگر «عربنیا» در برابر دوربین تلویزیون حاضر شد و بحث هفتهی قبل را ادامه داد و ابهاماتی را که گفتههای پیشیناش بهوجود آورده بود، توضیح داد. او در بخشی از سخنانش گفت: «وقتی راجع به یک بازیگر که با صداقت دستمزدش را اعلام میکند، حرف میزنیم و میگوییم جزو نظرکردهها بوده، نباید شرم کنیم. نباید بهخاطر داشته باشیم که عربنیا برای اولین بار به تلویزیون آمده؟»
در اینکه ایشان برای نخستین بار است که مقابل دوربین تلویزیون ظاهر میشوند، شکی نیست؛ و در اینکه منظور ایشان از بهکار برده شدن اصطلاح «نظرکرده»، دقیقاً چه کسانی است مطمئن نیستیم. اما دستکم در توضیح آنچه در این ستون نوشته بودم، باید یادآوری کنیم که در همانجا تأکید شده بود که «در اغلب اوقات» و نه همیشه و شاید ایشان از استثناها باشند، اما در اینکه تنها عدهی بهخصوصی میتوانند سکان هدایت پروژههای پرخرج تلویزیون را برای تولید آثاری خاص در دست بگیرند شکی نیست. دستکم ایشان میدانند فیلمساز توانمندی چون «ناصر تقوایی» بارها برای کار تلاش کرده و هیچگاه حمایتی دریافت نکرده است. و بد نیست ایشان به این پرسش پاسخ دهند که آیا واقعا امکان کار در تلویزیون و ساخت چنین سریالهای پرهزینهای برای تمامی فیلمسازان وجود دارد؟
او همچنین در بخشی دیکر از توضیحاتش اشارهای کرد به تفاوت دستمزد بازیگران با دیگر عوامل فیلم، نکتهای که در گزارش پیشین نیز به آن اشاره کرده بودم. او مقصر اصلی در بهوجود آمدن چنین وضعیتی را تهیهکنندگان غیر حرفهای سینمای ایران دانست و گفت: «[این تهیهکنندگان] با یک بازیگر معتبر نه، یک بازیگر مشهور شروع میکنند و دستمزد کلانی به او میدهند. این دستمزد را از فروش فیلم نمیآورند، از کم کردن از دستمزد سایر عوامل و به تعبیر این افراد عوامل فرعی بهدست میآورند.»
نکتهی دیگری که در گزارش هفتهی قبل به آن اشاره شده بود، هزینهی تولید سریال «مختارنامه» بود. «عربنیا» در بخشی دیگر از توضیحاتش اشارهای کرد به هزینهی تولید سریال «مختارنامه» که به برآورد او حدود ۱۰ تا ۱۵ میلیارد تومان است و افزود: «اگر این مبلغ را به ارز جهانی تبدیل کنیم، آیا در جایی دیگر میتوانیم مشابه آن را بسازیم؟ وقتی نمیتوانیم یعنی این مجموعه ارزان تمام شده است.» این سخن کمی مغلطهآمیز است. «مختارنامه» برای عرضه در بازار جهانی و فروش به کشورهای خارجی و وارد کردن ارز ساخته نشده است که بخواهیم هزینهی ساخت آنرا به دلار و یورو بسنجیم. اگر این هزینه برگشت داشت و برای مثال تلویزیون میتوانست با فروش آن به کشورهای دیگر، دستکم بخشی از هزینهی تولید آن را برگرداند، آنگاه هیچ ایرادی به صرف چنین هزینههایی نبود. اما در شرایط فعلی که چنین سریالهایی تنها مصرف داخلی دارند و از برگشت سرمایه خبری نیست، آیا نباید پرسید چرا باید چنین هزینهی بالایی صرف تولید مجموعههایی چون «مختارنامه» و یا «یوسف پیامبر» و یا دیگر مجموعههای مذهبی شود؟
جدا از این سه نکته عربنیا، این هفته بسیار بهتر سخن گفت و دستکم دست بر نکاتی گذاشت که جای اندیشیدن دارند. او در بخشی از سخنانش با اشاره به اینکه برخی سخنان هفتهی قبل او و سخن گفتن از «عدالتخواهی» را به حمایت از «محمود احمدینژاد» تعبیر کرده بودند، ضمن رد کردن این موضوع گفت: «الان با صراحت میگویم رأی من به جناب آقای احمدینژاد نبوده است.» او در ادامه افزود «من سرباز سیاستهای فرهنگی جمهوری اسلامی نیستم. من خادم ملتم هستم و در راه میهنم گام برمیدارم.»
او همچنین با انتقاد از «برنامهی هفت» برای استفاده از اصطلاح «لات معترض» به جای نام بردن از «بهروز وثوقی» در گزارشی با موضوع ستارههای سینمای پیش از انقلاب، از نقش «بهروز وثوقی» و «فردین» در تاریخ سینمای ایران تقدیر کرد و عملاً از فرصتی که بهدست آورده بود، استفاده کرد و تلاش تلویزیون برای نام نبردن از «بهروز وثوقی» را ناکام گذاشت.
اما شاید مهمترین بخش سخنان عربنیا اشارهاش به نظام مدیریتی حاکم بر بخش فرهنگی بود که آن را به «آبی راکدمانده و گندیده» تشبیه کرد و از نیاز جدی به تعویض آن سخن گفت.
در کل، سخنان عرب نیا جدا از شکستن برخی از خط قرمزهای تلویزیون، نکاتی را در خود داشت که جای تفکر دارند، هرچند هیچوقت گوش شنوایی برای شنیدن اینگونه سخنان وجود نداشته است.
عکسها (از بالا به پایین):
عکس نخست: علیرضا داوودنژاد کارگردان فیلم «مرهم»
صحنهای از فیلم مرهم. علیرضا سجاد پور، معاونت نظارت و ارزشیابی سینما. مسعود فراستی، منتقد، در برنامه سینمایی هفت. بازیگران فیلم «قلادههای طلا». فریبرز عربنیا در صحنهای از «مختارنامه». بهروز وثوقی که نام او را در برنامهی هفت نیاوردند و به او توهین کردند.
در همین زمینه:
::واکنش لارنس فون تریر به نامه جواد شمقدری::
::حاشیه های کن و پرچم سه رنگ ایران::
:لیلا اوتادی در نقش ندا آقاسلطان، بخش خبر، رادیو زمانه::
::فیلم پایاننامه ربطی به ندا آقاسلطان ندارد، بخش خبر، رادیو زمانه::
::پیشپردهی فیلم «مرهم» ساختهی علیرضا داودنژاد::
::گفتوگو با علیرضا داودنژاد پیرامون فیلم «مرهم»، کافهسینما::
::ستایش جعفر پناهی از فیلم «مرهم:: (رادیو زمانه محتوای این خبر را تأیید نمی کند)
::دفاع عربنیا از بهروز وثوقی و فردین در برنامه هفت::
ویدیو: دفاع عربنیا از بهروز وثوقی در برنامه تلویزیونی «هفت» با زبان بسته، توأم با عذرخواهیهای مکرر و با اما اگرهای بسیار