پانته‌آ بهرامی – اشتغال در رسانه‌ها از حرفه‌های جذاب دنیا محسوب می‌شود. برای مهاجران اما ورود به این عرصه همواره با مشکلات بی‌شماری همراه بوده است. ناآشنایی با زبان کشور میزبان، عدم داشتن ارتباط برای یافتن شغل، نداشتن آموزش‌های حرفه‌ای و تبعیض در گزینش روزنامه‌نگاران مهاجرتبار ازجمله عواملی است که این راه را پر از سنگلاخ کرده است.

در این زمینه آلمان در میان کشورهای اروپایی شاید یکی از محافظه‌کارترین‌ها باشد. در این کشور، هر چند که سهمیه‌بندی پنج درصدی برای دانشجویان خارجی وجود دارد، اما هنوز نمی‌توان از سهمیه‌بندی برای روزنامه‌نگاران مهاجر سخن به‌میان آورد. این در حالی است که در دیگر کشورهای اروپایی از جمله انگلیس (و مثلاً بی بی سی) سال‌هاست که به تناسب جمعیت مهاجر، درصد معینی برای اشتغال روزنامه‌نگاران مهاجر اختصاص داده‌اند و بودجه‌هایی را برای آموزش روزنامه‌نگاران مهاجر (هم در رسانه‌های نوشتاری و هم الکترونیکی و رادیو و تلویزیون) در نظر گرفته‌اند. این سیاست نه تنها در عرصه‌ی مثلاً ۱۰ درصد جمعیت خارجی، پس ۱۰ درصد روزنامه‌نگار مهاجر و مهاجرتبار در هیأت تحریریه‌ها اعمال می‌گردد، بلکه هدف آن است که رسانه‌‌پردازان مهاجر و مهاجرتبار به شغل‌های کلیدی و تصمیم‌گیرنده نیز هدایت شوند.
 

برای آشنایی با مشکلات روزمره‌ی رسانه‌‌پردازان مهاجر و مهاجرتبار با «فهیمه فرسایی» به گفت‌وگو نشسته‌ام. فهیمه فرسایی فارغ‌التحصیل رشته‌ی حقوق قضایی از دانشکده‌ی حقوق دانشگاه ملی است. از دوران دانشجویی با نشریات گروه «فرهنگ کیهان» همکاری می‌کرده و پس از اتمام تحصیلاتش، پیش از انقلاب در بخش فرهنگی روزنامه‌ی «کیهان» مشغول به‌کار شد. انتشار یکی از داستان‌هایش در مجله‌ی «تماشا» قبل از انقلاب ۵۷ منجر به دستگیری و محکومیتش شد. او پس از انقلاب، ایران را ترک کرد و تحصیلاتش را در رشته‌ی حقوق در دانشکده‌ی حقوق دانشگاه کُلن به مرحله‌ی فوق لیسانس رساند. او بیشتر به‌عنوان نویسنده‌ی رمان و داستان‌کوتاه نام‌آشناست. از او تاکنون پنج کتاب داستان کوتاه و رمان به زبان آلمانی منتشر شده که برخی از آن‌ها به زبان فارسی، انگلیسی و اسپانیولی نیز ترجمه شده است.

گوشه‌ای از مشکلات یک روزنامه‌نگار مهاجر

فهیمه فرسایی با نشریات آلمانی‌زبان مثل «تاس» و «فرایتاگ» و رادیوهای مختلف از جمله «زارلندیشه روندفونک» و «فونک‌هاوس اویروپا» همکاری کرده است. فهیمه فرسایی از نسل اول روزنامه‌نگاران خارجی در نیمه‌ی دهه‌ی ۸۰ میلادی است که توانسته قدم به عرصه‌ی پرسنگلاخ روزنامه‌نگاری در آلمان بگذارد. از او در مورد دشواری‌های ورود به رسانه‌های آلمانی زبان پرسیدم. در پاسخ گفت: «نه، اصلاً ورود به عرصه‌ی روزنامه‌نگاری آلمان راحت نبود. استخدام من در روزنامه‌ی «ولت در آربایت» (Welt der Arbeit) یا «دنیای کار» که در دوسلدروف بود، باعث شد که من ساختارهای قدیمی رسانه‌های آلمان را بشناسم. موضوع‌های مختلفی را که پیشنهاد می‌کردم، همیشه مورد قبول واقع نمی‌شد. واقعاً باید دو برابر همکاران آلمانی از خودم ابتکار و فعالیت نشان می‌دادم. زمانی که من فعالیت روزنامه‌نگاریم را در آلمان شروع کردم، اواسط دهه‌ی ۸۰ بود و آن دوره آلمان هنوز از دستاوردهای تلاش‌هایی که جنبش دانشجویی، جنبش زنان و مهاجران در طی این سال‌ها انجام داده بود، برخوردار بود. به این دلیل، رسانه‌هایی هم بودند که می‌خواستند صدای مهاجران را بازتاب دهند، ازجمله روزنامه‌ی «تاس» (Taz) که در ابتدا من همکاریم را به‌عنوان همکار آزاد با این روزنامه شروع کردم.»
 

فرسایی در ادامه می‌گوید: «[در آلمان] معمولاً روزنامه‌نگاران مهاجر را به‌عنوان کار‌شناسان امر مهاجرت ارزیابی می‌کنند و از آنها می‌خواهند راجع به این موضوع بنویسند. من هم تا جایی که علاقه داشتم، این‌کار را انجام دادم. ولی بعد از آن می‌خواستم که در عرصه‌ی فرهنگی و ادبی مشغول به‌کار شوم و این هم مزید بر علت شد. یادم می‌آید که در آن زمان برای بررسی کتاب «جای خالی سلوچ» نوشته‌ی محمود دولت‌آبادی ساعت‌ها با سردبیر ادبی «تاس» (Taz) بحث کردم و چانه زدم تا سرانجام موافقتش را جلب کردم. یادم می‌آید وقتی که در رسانه‌های آلمان شروع به روزنامه‌نگاری کردم، تعداد ایرانی‌های روزنامه‌نگار از تعداد انگشتان یک دست هم تجاوز نمی‌کرد. شاید بیش از سه نفر نبودند. مثلاً دکتر دانش یکی از روزنامه‌نگارانی بود که فکر می‌کنم با هفته‌نامه‌ی «اشپیگل» (SPIEGEL) همکاری می‌کرد و موضوع اصلی‌اش هم افغانستان بود که آن زمان طالبان در آنجا حکومت می‌کرد و رویدادهای این کشور به‌ هر حال بحث‌برانگیز بود.»

صرفه‌جویی‌های اقتصادی و تأثیر آن بر کار روزنامه‌نگاران مهاجر

صرفه‌جویی‌های اقتصادی که از سال ۲۰۰۸ دامن اکثر کشورهای اروپایی را گرفته، شامل آلمان هم شده است. با اینکه رشد اقتصادی در آلمان از سایر کشورهای اروپایی بیشتر است، اما این صرفه‌جویی‌ها رسانه‌های این کشور را نیز نشانه گرفته و اولین گروه‌هایی که در این تیررس قرار دارند، روزنامه‌نگاران مهاجرتبارند. از فهیمه فرسایی که تجربه‌ی روزنامه‌نگاری در ایران و آلمان را دارد، در این مورد جویا شدم. او درباره‌ی تأثیر صرفه‌جویی‌های اقتصادی در بازار کار روزنامه‌نگاران گفت: «صرفه‌جویی‌های اقتصادی بخش‌های دولتی و خصوصی تأثیر منفی مستقیمی بر رسانه‌ها، به‌ویژه بر مطبوعات و روزنامه‌ها گذاشته است. از یک‌طرف از شمار خواننده‌های این مطبوعات کم کرده و از طرف دیگر تعداد آگهی‌هایی که بخش خصوصی به این روزنامه‌ها می‌داد، کم شده است. خیلی از ناشران که نه تنها کتاب، بلکه روزنامه هم منتشر می‌کردند، ورشکست شد‌ه‌اند. تحریریه‌های بسیاری تعطیل شد. از شمار کتاب‌هایی که منتشر می‌شدند، کاسته شد. در نتیجه حتی صفحات فرهنگی ـ ادبی روزنامه‌های معتبر یا ناپدید شدند یا دفعات و شمار آنها به‌تدریج کمتر و کمتر شد.

 هفته‌نامه‌ی «دی‌سایت» (DIE ZEIT)، هفته‌نامه‌ی معتبری است که در هامبورگ منتشر می‌شود. این هفته‌نامه از تعداد صفحات ادبی ـ فرهنگی خود بسیار کم کرده و بیشتر نقدهای ادبی را به صورت پادکست منتشر می‌کند. یکی از منتقدان معروف این روزنامه، خانمی به نام «رادیش»، بررسی همه‌جانبه‌ای از کتاب می‌کرد. حالا فقط سه دقیقه وقت دارد درباره‌ی کتاب صحبت کند و هنوز محتوای داستان را نگفته و نویسنده را معرفی نکرده، باید خداحافظی کند و برود. همه‌ی این تغییرات بر ساختار تحریریه هم تأثیر می‌گذارد. من برای روزنامه‌ای به نام «فرایتاگ» (FREITAG ) نقد ادبی می‌نوشتم. سردبیر بخش ادبی این روزنامه حدود ۲۰ سال در این سمت کار می‌کرد و به دلیل این صرفه‌جویی‌های اقتصادی سال پیش از کار برکنار شد؛ چون سردبیر کل یا صاحب امتیاز روزنامه تشخیص داده بود که این بخش دیگر خواننده ندارد و دایر بودنش سودآور نیست. حالا با شرایط نوین این سردبیر پیشین به‌عنوان همکار آزاد با این روزنامه مشغول به‌کار است. در واقع می‌توانم بگویم جای مرا گرفته است. ناگفته پیداست که اول پیشنهادهای او مورد توجه قرار می‌گیرد و مطالبی که او نوشته است،منتشر می‌شود. می‌بینید که صرفه‌جویی‌های اقتصادی به طور غیرمستقیم بر کار و فعالیت همکاران آزاد مهاجر تبار هم اثر می‌گذارد.»
 

نهاد‌های مستقلِ رسانه‌پردازان مهاجر

بر اساس آماری که در سایت «رسانه‌پردازان نوین آلمان» منتشر شده است، در این کشور از هر پنج نفر یک نفر مهاجرتبار است. ولی از هر ۵۰ روزنامه‌نگار فقط یکی مهاجرتبار است. بنابراین تعداد رسانه‌پردازان غیرآلمانی کمتر از دو درصد است. این آمار نشان می‌دهد که روزنامه‌نگاران مهاجر‌تبار در میان سازندگان رسانه‌ها حضور چشمگیری ندارند. در پاسخ به عدم توازنی که بین جمعیت مهاجر آلمان و تعداد روزنامه‌نگاران مهاجر تبار در این کشور وجود دارد، روزنامه‌نگاران آلمانی و مهاجر نهادهای مستقلی را به‌وجود آورده‌اند. از آن جمله می‌توان به «نویه دویچه مدین ماخر» (Neue Deutsche Medienmacher) که می‌توان آن را به «رسانه‌پردازان نوین آلمان» ترجمه کرد، اشاره کرد که اتفاقاً مبتکر و دبیر آن نیز، «مرجان پروند» یک روزنامه‌نگار ایرانی‌تبار است.
 

آنان اهداف خود را نه تنها دخالت هرچه بیشتر این همکاران خارجی‌تبار در همه‌ی رسانه‌های نوشتاری، رادیو و تلویزیون، آنلاین، چه پشت و جلوی دوربین و میکرفون و چه در هیأت تحریریه‌ها از طریق پروژه‌های مختلف ذکر کرده‌اند، بلکه مصمم‌اند که در تصمیم‌گیری‌ها، برنامه‌ریزی‌ها، هدایت‌های کلیدی و هیئت‌های نظارت بر رسانه‌ها هم شریک شوند. از فهیمه فرسایی درباره‌ی فعالیت‌های رسانه‌پردازان مهاجرتبار در آلمان پرسیدم. او گفت: «من الان یک ایمیل دریافت کردم که به برگزاری بیست و سومین دوره‌ی گردهمایی رسانه‌ها در آلمان ربط داشت. این بزرگ‌ترین گردهمایی رسانه‌ای در سطح اروپاست که در ماه ژوئن در شهر کُلن برگزار می‌شود. بیش از ۷۰ سخنران به این گردهمایی دعوت شده‌اند. ولی من اسم یک‌ نفر روزنامه‌نگار مهاجرتبار از آلمان را ندیدم که به‌عنوان سخنران به این نشست دعوت شده باشد. این موضوع، معضلی است که بخشی از رسانه‌های آلمان را هم به خود مشغول کرده است.»

دگرگونی سیاست‌های دولت آلمان نسبت به مهاجران

طبق آمار منتشرشده در سایت «اداره‌ی آمار آلمان»، تعداد متولدین در سال ۲۰۰۹ در این کشور، ۶۶۵ هزار نفر بوده که این رقم ۱۷۰ هزار نفر کمتر از متولدین سال قبل از این آمارگیری است. نرخ پایین رشد جمعیت سردمداران اقتصادی را بسیار زود‌تر از بقیه‌ی بخش‌ها به این واقعیت رساند که آلمان کشوری مهاجرپذیر است و به مهاجران نیاز دارد. تا سال‌ها سیاستمداران آلمانی، این کشور را به‌عنوان سرزمین مهاجرپذیر به رسمیت نمی‌شناختند و این رسانه‌ها نبودند که بالاخره در این عرصه پیشگام شدند، بلکه بخش‌های اقتصادی و ازجمله رئیس بانک مرکزی بود که برای نخستین بار این واقعیت را در عرصه‌ی عمومی مطرح کرد.در پایان این گفت‌و گو، با فهیمه فرسایی که تجربه‌ا‌ی طولانی در عرصه‌ی نویسندگی و روزنامه‌نگاری دارد، این موضوع را در میان گذاشتم. لازم به یادآوری است که فرسایی در طول فعالیت ادبی‌اش به دریافت جوایز و بورسیه‌های ادبی نیز نائل گشته است، از جمله «جایزه‌ی داستان تبعیض» در سوئد و همچنین «بورس ادبی هاینریش بُل» و «فیلمنامه‌نویسی ایالت نورد راین وست فالن». او عضو انجمن قلم بین‌المللی و کانون نویسندگان آلمان نیز هست. فرسایی درباره‌ی رویکرد دولت آلمان به مهاجران گفت: «سیاست دولت‌های آلمان تا چند سال پیش بر این مبنا گذاشته شده بود که اصولاً جامعه‌ی آلمان جامعه‌ای مهاجرپذیر نیست. بخش مهم سیاسی این مملکت بر مبنای سیاست‌های حزب سوسیال دموکرات‌های مسیحی (CDU) شکل می‌گیرد. سوسیال دموکرات‌های مسیحی (CDU) که یکی از احزاب محافظه‌کار آلمان هستند، این نظر را نمایندگی می‌کردند و بسیاری از اقشار جامعه هم از آن استقبال می‌کردند و احزاب واقع‌بین مقابل آنها می‌ایستادند و استدلال می‌کردند که جامعه از رنگ‌های مختلف تشکیل شده است. در برخی از رسانه‌ها هم نهادی شکل گرفته بود که می‌گفت مهاجران این جامعه به‌‌ همان اندازه مالیات می‌دهند که آلمانی‌ها. ولی آنها با وجود آن‌که سهم مالیاتشان یکسان است، اما در رسانه‌ها هنوز حضور ندارند. بخش اقتصادی و بخش خصوصی جامعه اولین قدم‌ها را برای تغییر این تفکر برداشت و به‌تدریج در مؤسسات خصوصی، غیردولتی، بانک‌ها و مطب دکتر‌ها می‌توانسیم شاهد ورود مهاجران به‌عنوان شاغل در این بخش‌ها باشیم. به‌هرحال این تفکر کلی که جامعه‌ی آلمان جامعه‌ای مهاجرپذیر نیست، باعث شد که روند رشد مهاجران در این جامعه دچار اختلال شود، تا اینکه چند سال پیش حتی حزب «CDU» که طرفدار این تفکر بود، در اساسنامه‌ی خود نوشت که جامعه‌ی آلمان، جامعه‌ای مهاجرپذیر است و از آن به بعد فعالیت‌های سیاسی دولتی هم برای مهاجران در جامعه شروع شد.»

ایمیل گزارشگر:
pantea. bahrami@yahoo. com
 

در همین زمینه:

::سایت فهیمه فرسایی::
 

عکس‌ها (از بالا به پایین):
روی جلد تازه‌ترین رمان فهیمه فرسایی: یک روز سه‌شنبه مادرم تصمیم گرفت آلمانی شود. این رمان بازتاب خوبی در رسانه‌های آلمانی‌زبان یافت
روزنامه‌های تاس، دی سایت و فرایتاگ
پلاکارد تبلیغاتی حزب دموکرات مسیحی با عنوان: آغازی تازه