شماری از خانوادههای زندانيان سياسی ايران در خصوص اعتصاب غذای خشک مهدی محموديان، روزنامهنگار زندانی، «ابراز نگرانی شديد» کردهاند.
به گزارش تارنمای کلمه در بيانيه اين خانوادهها که نامشان فاش نشده، آمده است: «زنان و مردان دليری که گناهشان انديشيدن و تلاش برای مردم و ميهنشان بوده، اينک برای بهدست آوردن حداقل حقوق يک زندانی سياسی و عدم توجه کافی از سوی مسئولين مربوطه، ناچار به اعتصاب غذا شدهاند.»
در اين بيانیه از محموديان و ديگر زندانيانی که اعتصاب غذا کردهاند، خواسته شده تا سلامتیشان را به خطر نياندازند و به اعتصاب غذا پايان دهند.
مهدی محموديان هفته گذشته با انتشار نامهای به آيتالله علی خامنهای، رهبر جمهوری اسلامی ايران از وجود «تجاوز جنسی در زندانها» خبر داد.
کلمه گزارش داده پس از انتشار اين نامه، وی به ۱۰ روز حبس انفرادی و سه ماه ممنوعيت از ملاقات به عنوان «حکم تنبيهی» محکوم شده است.
محموديان پس از انتقال به انفرادی، دست به اعتصاب غذای خشک زده است.
تاريخ نامه محموديان به رهبری جمهوری اسلامی، شهريور ۱۳۸۹ است اما اين نامه دوشنبه ۱۹ ارديبهشت ۱۳۹۰ در تارنمای جنبش راه سبز (جرس) منتشر شد.
مهدی محموديان پس از انتشار نامهای به آيتالله علی خامنهای، رهبر جمهوری اسلامی ايران به ۱۰ روز حبس انفرادی و سه ماه ممنوعيت از ملاقات به عنوان «حکم تنبيهی» محکوم شده است
وی در اين نامه، از رواج داشتن عمل «لواط» (تجاوز جنسی مرد به مرد) در زندانهای ايران خبر داده و افزوده: «در بندهای مختلف زندان رجايیشهر، عمل لواط بهصورت امری معمولی و قابل پذيرش در آمده است و ظاهراً مسئولين زندان برای کمتر شدن آلودگیهای آن، وسائل بهداشتی مورد لزوم افراد را آزادانه در اختيار زندانيان قرار میدهند.»
اين روزنامهنگار نوشته است: «در اين زندان هر کسی که کمی زيبايی در چهره داشته باشد و احياناً زوری در بازو نداشته باشد و يا پول خوبی در حسابش نداشته باشد که باج بدهد به ديگران، به زور در سالنهای مختلف و هر شب در يک اتاق گردانده میشود و هر مفعولی صاحبی دارد و از اين بابت پولی بهدست میآورد و بعد از چند وقت هم او را به ديگری میفروشد.»
به گفته مهدی محموديان «طبق مشاهده يک زندانی سياسی، به يک جوان در طول يک شب هفت مرتبه تجاوز شده است و وقتی (وی) صبح به زندانبان شکايت میکند به انفرادی منتقل میشود بدون اينکه هيچکدام از متجاوزين حتی مورد سوال واقع شوند.»
مهدی محموديان افزوده: «نمیدانم بعد از انتشار اين نامه چه سرنوشتی پيدا خواهم کرد، نمیدانم شايد در دادگاههای عادلانه سربازان گمنامت با زير پا گذاشتن شرافت و انسانيت، حرفها و نوشتههايم را تکذيب کنم و اعتراف کنم در اين مدت که در زندان بودم توسط رژيم صهيونيستی و عوامل استکبار تحريک شدهام تا نسبت به نظام مقدس شما توطئه کنم و يا نمیدانم شايد اعتراف کنم سفير انگلستان و فرانسه و رابط سازمانهای جاسوسی غربی، اين حرفها را به من آموزش دادهاند.»
اين روزنامهنگار سال گذشته به اتهام «تبانی عليه نظام» به پنج سال حبس تعزيری محکوم شد و هماکنون در زندان به سر میبرد.
با سلام و تشکر از اقای محمودیان و شما به خاطز نصب این جوابیه
هم میهن عزیز آقای محمودیان:
شما با شجاعت بی نظیری که در کمتر کسی سراغ دارم پرده از مشکلی برداشتید که متاسفانه ریشه ای بسیار عمیقتر از آنچه که دیده میشود دارد. متاسفانه ما با یک دولت جایر و جبار طرفیم و قدر مسلم آنست که نارظایتی های مردم "قطره قطره جمع گردد وانگهی دریا شود"
این سری که شما از آن پرده برداشته اید به شکل مشابهی در تمام مدارس علمیه برای سالها بر قرار بوده و هست. اگر از نظر علم روانشناسی به این پدیده بنگریم میبینیم که رواج این پدیده در جوامعی که ارتباط بین زن و مرد را محدود یا حرام میکنند بیشتر است. در مدارس علمیه ایران با آن حجره های کوچک که هرکدام ده وازده نفر طلبه را در خود جا میدهد این امر یک واقعیت تلخ است که متاسفانه به صورت روزمره اتفاق می افتد. تا طلبه ای نو وارد میشود انان که پیش کسوتند یا زورز و نفوذی دارند در صدد تصاحب وی بر میآیند و با پیش کشیدن حرف های شوخی و رکیک به وی بند میکنند تا سرانجام طرف بشکند. بعد هم که لواط با یکی اتفاق افتد دیگر آن فرد شکسته شده و دیگران هم برای گرفتن سهم خود وارد میشوند. در واقع لواط تبلور حس کنترل افراد تازه وارد توسط مسن تر هاست که در جامعه ایران به خاطر آموزه های دینی-آخوندی به صورت مخفیانه تقریبا در همه سصوح اتفاق میافتد. اینکه میبینیم اینگونه تجاوزها در زندانها رواج یافته خود حکایت از وجود و قبول این پدیده شوم توسط حاکمان ایران دارد که خود به نوعی فاعل یا مفعول ان عمل شنیع بوده اند.
اینکه سربازان گمنام امام چهاردهم در روز روشن و در ملاء عام دست به حتاکی و پرده دری میکنند و رهبر هم آنها را "خوب و مومن" خطاب میکند ریشه در همین قبول تلویحی استفاده ازلواط و فحاشی برای کنترل افراد دارد. برای همین هم هست که یکی از همین آیت الشیاطین (به گمانم اقای مصباح یزدی) در سوالی راجع به عمل تجاوز جنسی در مورد زندانیان آنرا حلال و مباح دانسته است. بازهم از نظر علم روانشناسی این حرف جناب آیت الله نشان میدهد که این سوال و این موضوع نه تنها برای ایشان قبحی ندارد که وی را حد اقل به انکار و یا هاشیه روی وادار کند بلکه حرف این جناب نشان میدهد که خود وی نیز در چنین اعمالی شرکت داشته و قبح آن برای وی به کلی زایل شده است. یکی از همین اقازاده ها تعریف کرده بود که در زمان کودکی وی را در مدرسه علمیه برای تجصیل علوم دینی گذاشته بودند و وی پس از بروز اولین اعمال دستیازی به وی از آنجا فرار کرده بود.
به همین منوال هم پدیده لواط در سطح مدارس ایران به شدت رایج است و دست اندر کاران تربیت و تعلیم چه بسا که در میان افراد خود کسانی هم دارند که با چشم ناپاک به کودکان مینگرند. در بین بچه های مدرسه هم همین مشکل به طور وسیعی برقرار است و عموما به شکل مخفیانه و شرم آلودی هر روز صدها بار اتفاق می افتد. بروز لواز در حکومت اسلامی بیشتر شده زیرا حکومت عملا و قویا جلوی ارتباز های حتی معقول و حساب شده هم میگیرد و وقتی غریزه جنسی تداوم یابد و به حصول نیانجامد خدا میداند که فرد گرفتار دست به چه اعمال خواهد زد. وی ممکن است با مرغ و خروس و گاو و گوسفند یا سوراخی که در هندوانه درست کرده آمیزش کند تا رفع نیاز جنسی (انزال) میسر شود. بعد هم آیات الشیاطین می نشینند و رساله مینویسند و آداب آمیزس اب مرغ و خروس و گوسفند و سوراخ های مختلف رساله می نویسند.
درپایان، این پدیده از ذهن بیمار عده ای روانپریش نشات گرفته و در عمق اجتماع ایران رخنه کرده اند و متاسفانه با زور شمشیر و تفنگ مردم را وادار به اطاعت و تمکین میکنند. تنها را مبارزه با آن برملا کردن آنست که شما آنرا انجام دادید و دیگر اینکه این بیماران روانی به جای مدیزیت کشور بایستی روان درمانی شوند تا کشور از از افکار شیزانی آنها در امان باشد. بنده بسار متاسفم که کشور ایران توسط چنین افرادی اداره میشود و امید است این افراد متوجه شوند که مشکلشان از کجا آب میخورد. خدا این مفلوکهای روانی را به را به راه راست هدایت کند.
به امید بیداری مردم ایران
کاربر مهمان / 15 May 2011