گمان می‌کنم کمتر کسی در کشته‌شدن اسامه بن‌لادن- بنیانگذار و رهبر القاعده- تردید داشته باشد؛ حتی اگر عکسی که تلویزیون پاکستان ادعا می‌کرد عکس چهره‌جنازه‌اوست، جعلی باشد و عکسی از جنازه‌اش که به آب سپرده شده نباشد، و اساساً سندی غیر از سخنان رئیس‌جمهور ایالات متحده مبنی بر مرگ او وجود نداشته باشد که این ادعا را ثابت کند که نمونه دی‌ان‌ای جسد بن‌لادن با نمونه‌ی دی‌ان‌ای خواهرش مطابقت داده شده و از این طریق اطمینان حاصل شده که او کشته شده است.

اکنون چند پرسش جای طرح دارند:

یک- محل زند‌گی اسامه بن‌لادن ابیت‌آباد- یکی از حومه‌های مرفه‌نشین اسلام‌آباد، واقع در ۶۰ کیلومتری این شهر- بوده است. این حومه در پای کوهی قرار دارد که دانشگاه افسری این کشور نیز روی آن واقع شده است. چگونه ممکن است این خانه که دیوارهایی بسیار مرتفع‌تر از دیگر خانه‌ها داشته و با سیم‌خاردار و دوربین محافظت می‌شده، در چند کیلومتری یکی از مقرهای ارتش کشور پاکستان تاکنون مسکن «تحت تعقیب‌ترین فرد جهان» بوده باشد و نیروهای امنیتی این کشور در جریان نبوده باشند؟

دو- اگر بپذیریم دولت پاکستان در جریان محل سکونت اسامه بن‌لادن بوده، چرا دولت آمریکا برای آگاهی از محل اختفای او از دولت پاکستان کمک نگرفته یا این دولت را برای افشای مخفیگاه رهبر القاعده تحت فشار نگذاشته است؟ شاید سطح طبقه‌بندی اطلاعات این عملیات آنقدر سری بوده که تنها باید گروه کوچک شرکت‌کنندگان و فرماندهان این عملیات و شخص باراک اوباما در جریان می‌بوده‌اند و در صورت آگاهی دولت پاکستان، احتمال شکست عملیات وجود داشته است. در این صورت، چرا دولت پاکستان در برابر این فضاحت که بدون اطلاع آن‌ها، رهبر تشکیلات القاعده را در خاک این کشور کشته‌اند واکنشی نشان نداده است؟ این ادعا نشان می‌دهد یا سیستم اطلاعاتی پاکستان آنقدر ضعیف است که نمی‌دانسته چنین شخصی در چنین محلی بوده، یا می‌دانسته و او را مخفی کرده است. اگر چنین مسائلی واقعی‌اند، یعنی پاکستان یکی از حامیان اصلی تروریسم است. چرا- دست کم- این کشور تحریم نمی‌شود؟

سه- واقعیت این است که اسامه بن‌لادن سال ۲۰۱۱ دیگر به قدرت اسامه بن‌لادن سال ۲۰۰۱ نبود. این اواخر حتی خبرهایی مبنی بر وخامت حال او به گوش می‌رسید. دیگر ارتباط چندانی هم میان القاعده و طالبان وجود ندارد و در مجموع کشته‌شدن اسامه بن‌لادن گرچه خبر مهمی است اما آیا بود و نبود او واقعاً تأثیری در مسائل منطقه خواهد گذاشت؟ چرا زمانی که اسامه بن‌لادن بسیار قدرتمندتر از حالا و یکی از قدرتمندترین مردان افغانستان بود، تلاش سازمان‌یافته‌ای برای دستگیری یا کشتن او انجام نشده بود. به عنوان نمونه زمانی که در سال ۲۰۰۱ در کوه‌های تورابورای افغانستان گیر افتاده بود و نیروهای آمریکایی در یک‌قدمی‌اش حتی صدای او را از بی‌سیم‌های‌شان شنیده بودند. در آن زمان اوضاع آن‌قدر وخیم بود که بن‌لادن حتی وصیتنامه‌اش را نیز نوشته بود. در آن دوره درخواست اعزام نیروی بیشتر و بستن راه‌های خروج به پاکستان رد شد و اجرای عملیات به شبه‌نظامیان افغانی و پاکستانی سپرده شد. آنها در نهایت باعث گریختن اسامه بن‌لادن به پاکستان شدند؟ چرا پس از حملات القاعده به سفارتخانه‌های آمریکا در دارالسلام و نایروبی، هیچ‌گاه دستور قتل اسامه بن‌لادن از سوی رئیس‌جمهور ایالات متحده برای مأموران سی‌آی‌ای که در جست‌وجوی او- فرمانده این حملات- بودند، صادر نشد؟


چهار- اسامه بن‌لادن هیچ‌گاه نپذیرفت در حمله ۱۱ سپتامبر نقش داشته است. هرچند همواره از این حملات ستایش می‌کرد. وجود تنها یک فیلم از او که او را در حال برنامه‌ریزی برای انجام این حمله و مشاوره با یارانش نشان می‌داد، تنها سندی است که او را تبدیل به متهم ردیف نخست حمله یادشده کرد. دولت ایالات متحده جز سخنان جورج بوش- رئیس‌جمهور وقت- هیچگاه سند دیگری مبنی بر دست‌داشتن اسامه بن‌لادن در این حمله ارائه نکرد و ادعاهای دیگر این دولت مبنی بر این‌که حمله‌کنندگان به برج‌های دوقلو افغانی بوده‌اند یا آن‌ها در افغانستان آموزش نظامی دیده‌اند نیز همگی مردود بوده‌اند. با وجود این، دولت وقت افغانستان سه بار در تاریخ‌های چهارم، هفتم و چهاردهم اکتبر سال ۲۰۰۱ پیشنهاد داد اسامه بن‌لادن به آمریکا تحویل داده و محاکمه شود که هر سه بار دولت ایالات متحده با این موضوع مخالفت کرد. پس از حمله ۱۱ سپتامبر گرچه حملاتی در اروپا به رهبری القاعده انجام می‌شد، اما دومرتبه شخص اسامه بن‌لادن مورد توجه قرار گرفت و ابزار تبلیغات واقع شد؛ یکی پیش از انتخابات دور دوم ریاست جمهوری جورج بوش بود که او طی یک پیام ویدیویی تهدیدهایی را ابرازکرد و با استفاده از این تهدیدات بار دیگر به ریاست‌جمهوری ایالات متحده برگزیده شد. بار دیگر، مربوط به همین رویداد اخیر و کشته‌شدن او بود که شادی و امید فراوانی را میان آمریکایی‌ها ایجاد کرد. نظرسنجی‌های روزهای آینده جهش خیره‌کننده محبوبیت باراک اوباما را در آستانه انتخابات ریاست‌جمهوری سال آینده و پس از افت محبوبیت او به دلیل مسائل اقتصادی و از دست دادن اکثریت در کنگره، نشان خواهند داد. حال پرسش این‌جاست: آیا اسامه بن‌لادن واقعاً تهدیدی برای صلح و امنیت بین‌الملل بود یا صرفاً ترفندی در این راستا که مردم آمریکا از تهدید خارجی بهراسند و گرد دولت مرکزی جمع شوند؟ اگر او حقیقتاً این همه خطرناک بود، چرا در همان ابتدا محاکمه، بازداشت یا کشته نشد؟ آیا او مهره‌ای نبود که اکنون می‌باید می‌سوخت؟

من قصد تطهیر اسامه بن‌لادن را ندارم. او حتی اگر هیچ جنایتی هم مرتکب نشده باشد، در القای این دیدگاه که «اسلام یعنی تروریسم» نقش داشت و این خود جنایتی بزرگ است؛ اما باید دید او را چه کسی و برای چه هدفی به وجود آورد و اکنون برای چه از میان برداشت؟ این البته خود پرسش‌های دیگری را به میان می‌کشد که در نهایت به تشکیک در تروریستی‌بودن حمله ۱۱ سپتامبر می‌انجامد؛ حمله‌ای که توجیه‌کننده حضور نظامی پررنگ آمریکا در منطقه‌ای است که در سند امنیت ملی ایالات متحده در قرن ۲۱، «بزرگ‌ترین نگرانی» خوانده شده است.