فرهنگیان در اعتراض به سیاست‌ها و سیستمی که آموزش و آینده کودکان را در مقابل ایدئولوژی، پول و سرمایه‌سالاری رانتی به گروگان گرفته است، دست به تجمع اعتراضی زدند.


تجمع معلمان در سراسر کشور:‌ جای معلم زندان نیست


به دنبال این تجمع اعتراضی که در اقصا نقاط کشور برگزار شد، کنشگران صنفی امیدوارند که روشنفکران و  عموم مردم به خصوصی شدن آموزش معترض شوند و زمینه متوقف شدن این روند کالایی شدن را فراهم کنند تا نظام آموزش و پرورش از تعرض روزافزون به سفره مردم فرودست، دست بردارد.

به عبارتی اعتراض‌های صنف معلمان تلاش و مقاومتی‌ست در برابر مافیاهای آموزشی که هر روز گستره بیشتری می‌یابند. می‌توان گفت اهمیت اعتراضات فرهنگیان نه در پیشروی بلاواسطه برای دستیابی به مطالبات خود، که در جهت پویایی جامعه فرهنگیان است و تلاشی‌ست برای بازیابی امید به بهتر شدن شرایط. امیدی که در پی اعتراض‌ها خلق می‌شود امید به اصلاح و بهبود وضعیت است و توقف حرکت ساختارمندی که به شکل هدفمند و محسوس در تنزل کرامت فرهنگیان کوشیده است.

تجمع سراسری معلمان و اعتراض به زندانی بودن معلمان فعال صنفی

بی‌شک از جمله اعتراض‌های ماندگار در تاریخ آموزش و پرورش، تجمع اعتراضی معلمان در ۱۹ اسفند ۹۵ خواهد بود. ویژگی کم‌نظیر این اعتراض گستره جغرافیایی آن است. اگر چه ممکن است در بعضی مناطق در قیاس با موارد مشابه در سالیان گذشته استقبال چشمگیر نبوده باشد، لیکن گستردگی و پراکندگی همراهی معلمان به این فراخوان است که فصل نوینی از اعتراض‌ها را به ثبت می‌رساند.

حالا استان‌ها و شهرهایی به تجمع اعتراضی معلمان پیوسته‌اند که به ندرت شاهد شکل‌گیری کنش میدانی بوده‌اند، اما به مدد تکنولوژی و دسترسی معلمان به رسانه‌های مختلف، اطلاع‌رسانی بسیار ساده‌تر از گذشته شده‌ است و این فرصت طلایی را در اختیار تشکل‌های صنفی قرار داده که ارتباط عمیق‌تر و گسترده‌تری با بدنه خود داشته باشند. در این زمینه باید بیشتر کار کرد، به ویژه ضروری است که کانون‌ها و شورای هماهنگی تشکل‌های صنفی برای ارتباط‌گیری مستقیم به تشکیل رسانه‌های اختصاصی مبادرت ورزند.

در پی فراخوان اخیر جمعی از کنشگران صنفی برای برگزاری تجمع اعتراضی شاهد انتقاد‌ها و نارضایتی جمعی از فرهنگیان نیز بوده‌ایم که با توجه به هدف‌های مختلف در دسته‌های متفاوتی قرار می‌گیرند. پرواضح است نیت، استدلال و هدف منتقدان دلسوز متفاوت است و آن‌ها به درستی نگران ادامه جنبش هستند و اصرار به جای‌شان برای تشکیلاتی عمل کردن قابل درک است و می‌توان با این همکاران در مورد چرایی خودجوش بودن فراخوان به صحبت نشست اما در این میان متأسفانه عده معدودی هم هستند که راه خود را از جنبش معلمان جدا کرده و عملاً در تقابل با معلمان و به نفع حاکمیت یا یک جریان سیاسی خاص موضع‌گیری می‌کنند. این دسته از منتقدان اعتراض‌های صنفی، در جایگاهی قرار گرفته‌اند که هر استدلالی را با نگاه منفعت‌گرایانه جناحی به بن‌بست می‌کشند.

البته منتقدانی هم در گروه‌هایی دیگر دسته‌بندی می‌شوند که نه این مجال برای پرداختن به آن‌ها مناسب است و نه دلایل مخالفت‌شان اهمیت چندانی دارد که به آن‌ها پرداخته شود.

۱۹ اسفند ۹۵ اما با همه فراز و فرودش تمام شد و اکنون زمان آن رسیده است که کنش‌های یک سال اخیر جامعه فرهنگیان بررسی شود و نقش تشکل‌ها و میزان اثرگذاری آن‌ها ارزیابی شود. چرایی کم‌تحرک بودن تشکل‌ها، دلایل روی آوری معلم‌ها به کنش‌های خودجوش و عواملی که رکود تشکل‌های صنفی معلمان را بعد از برگزاری مجامع عمومی موجب شده‌اند، باید مورد تحلیل جدی قرار گیرند.

لازم است روی تقویت تشکل‌ها تمرکز بیشتری شود. برگزاری کنش‌های میدانی اعم از تجمع ، اعتصاب و الخ یا امضای بیاینه و طومار نویسی و لابی و اصولاً هر کنش سندیکایی به صورت تشکیلاتی و با پرچم کانون‌ها و اتحادیه‌های معلمان، اقدامی مؤثرتر و قابل دفاع‌تر است.

داشتن شناسنامه برای پیشینه و اعتبار یک تشکل از ضروریات و بدیهیات کار صنفی و سندیکایی‌ست و ضروری است که فعالان صنفی بر تقویت و حفظ جایگاه تشکل‌ها اهتمام بسیار جدی‌تری داشته باشند و البته برای تشکل‌ها نیز این ضرورت وجود دارد که ارتباط عمیق‌تری با بدنه ایجاد کرده و با خواست‌ها و مطالبات بدنه فاصله نداشته باشند.

داشتن برنامه برای انجام کنش‌های متنوع و مؤثر از ضرور‌های شکل‌گیری اعتراض‌های مؤثر است. نقش رهبری تشکل‌های صنفی اما صرفاً تا زمانی‌ست که خواست اصولی بدنه را مدنظر داشته باشند.

کمترین گرایش تشکل صنفی به سمت هر جریان سیاسی می‌تواند فرسنگ‌ها فاصله بین تشکل و بدنه فرهنگیان ایجاد کند و در مواردی نگرانی‌هایی را به وجود آورد که قابل توضیح و جبران نباشد.