شهرنوش پارسی‌پور – در برنامه‌ی گذشته از «یی جینگ»، کتاب در اندر شدن چینیان، که‌‌ همان تغییر و تحول است برایتان گفتم. روشن نیز شد که این کتاب و مبانی آن زیربافت «ستیزه دریافتی»، یا‌‌ همان «منطق جدلی» و یعنی «دیالکتیک» هگل را می‌سازد.

می‌دانیم که مارکس مبنای اندیشه خود را از هگل وام‌ گرفته است. پس دیگر ضرورتی ندارد از اهمیت دانش‌اندوزی درباب این کتاب گفتی در میان آوریم. اما بد نیست بدانیم که کتاب «در اندر شدن چینیان» به دریافت‌هایی که انسان از «دووارگی» جهان در پندار دارد می‌پردازد. از آنجایی که ریشه‌ی این نگرش به کم و بیش پنج هزار سال پیش بازگشت می‌کند، خیلی ساده و طبیعی‌ست که مردمان آن دوران بسیار باستان این دووارگی را از راه نگاه کردن به مرد و زن، و تفاوت‌های جسمانی و رفتاری آنان آموخته باشند. پس آنان قائل به حضور یک نرینگی (یانگ) و یک مادینگی (یین) درجهان و گهان شدند. اما اشتباه محض خواهد بود اگر بر این پندار باشیم که این یک نگاه بدوی‌ست. برعکس این نگاهی‌ست که به نحوی شگفت‌انگیز ژرف و در عین حال ساده است. درست همانی که می‌گویند: سهل و ممتنع. یعنی چه؟


یعنی اینکه من یک زن هستم، پس تابعی از نیروی یین (مادینگی هستی) به‌شمار می‌آیم. اما همین که الان دارم برای شما می‌نویسم و حرف می‌زنم مرا تابع نیروی یانگ (نرینگی هستی) می‌کند. هنگامی که پای راستم را بلند می‌کنم تا گام بردارم تابعی از نیروی یانگ هستم، و در‌‌ همان آن پای چپم تابعی از یین است. اما حالا پای چپ را بلند می‌کنم تا گام بردارم. در این حال پای چپ یانگ است و پای راست که عقب می‌ماند تابعی از یین است. شما یک مرد هستی، پس تابعی از نیروی یانگ هستی. اکنون سوی چپ بدن شما تابعی از یین (مادینگی هستی) است و سوی راست بدن شما تابعی از یانگ (نرینگی هستی) است. شما همین‌طور که در میانه ایستاده‌ای یک دایره‌ی تائو هستی. این دایره تائو‌‌ همان نقشی‌ست که در میان دایره دو بته‌جقه‌ی سیاه و سفید «در اندر» یعنی یکی راست‌قامت و دیگری واژگونه‌قامت را به نمایش می‌گذارد. چکه‌ای از سیاه در سپید و چکه‌ای از سپید در سیاه است. این دو چکه نشان می‌دهند که چگونه یانگ به یین و یین به یانگ بدل می‌شود. یک در که باز است می‌گوید من یانگ (تابعی از نرینگی هستی) هستم. اینک در را می‌بندیم. پس در در اینجا می‌گوید که تابعی از نیروی یین (مادینگی هستی) است. روشن است که هسته‌ی باز شدن (یانگ‌وارگی) در درِ بسته است و هسته‌ی بسته شدن (یین‌وارگی) در در باز است.
 

در میان نخستین روز تابستان هستیم. این نخستین روز تابستان تابعی‌ست از یانگ (نرینگی هستی)، در گرم‌ترین نقطه‌ی سال هستیم که‌‌ همان یانگ است. خشک هم هست که‌‌ همان یانگ است. نور هم هست، که‌‌ همان یانگ است. اما هستی جاری و ساری‌ست. پس روز نخستین تابستان به روز دوم و سوم و چهارم و بالاخره به روز نخست پائیز می‌رسد. در این گذر زمان اندک اندک نیروی یین (مادینگی هستی) پیش می‌آید. در روز نخست پاییز، جهان در تعادل کامل میان نیروهای یین و یانگ است. یین دارد از پائین بالا می‌آید و یانگ بالا‌تر و بالا‌تر می‌رود. در کتاب «در اندر شدن چینیان: نخستین روز تابستان را با شش خط ممتد که روی هم قرار گرفته‌اند، نشان می‌دهند. اما روز نخست پاییز با سه خط یین که از دو خط شکسته و با فاصله از هم تشکیل شده و در زیر قرار گرفته و سه خط یانگ که ممتد و بسته است و در بالا قرار گرفته به نمایش گذاشته می‌شود. در اینجا طبیعت در یک حالت تعادل است. هوا نه سرد است و نه گرم. در میانه است. اما هرچه هوا سرد‌تر می‌شود غلبه یین افزون‌تر می‌شود، چرا که سرما و تاریکی و تری صفات یین (مادینگی هستی) است. در روز نخست زمستان ما با شش خط شکسته رو در رو هستیم. جهان در یک مطلق نسبی مادینه خوست. سرد است، تاریک است و به دلیل برف و بوران‌تر است. اما می‌دانیم که زمان در گذر است. پس از فردا روز زمستان یانگ (نرینگی هستی) اندک اندک بالا می‌‌آید. روز روزی یک درجه روشن‌تر می‌شود؛ و همین‌طور زمان پیش می‌‌آید تا روز نخست بهار. در این حالت سه خط ممتد و کشیده (یانگ) در پایین، و سه خط شکسته (یین) در بالا قرار گرفته‌اند. نیروی یین به طرف پایین گرایش دارد و نیروی یانگ به سوی بالا. پس این دو در میانه در هم چفت می‌شوند و بهار آغاز می‌شود.
 

این چرخش و دراندر شدن را در تمامی حرکات و رفتارهای طبیعت می‌توانیم ببینیم. در شب و روز، در خواب و بیداری، در حرکت و سکاون، در خشکی و تری، در عقب و جلو، در پیش و در پس، و الی غیر‌النهایه این دووارگی پیدائیت دارد. اما مراحلی هست که این دو نیرو درهم و برهم تنیده‌اند. به طور مثال در آتش. هر شعله‌ی آتشی یک نقطه‌ی تاریک در درون خودش دارد که برطبق داده‌های فیزیکی بسیار سرد است. چنین است آب، که در آبیت خود نرینه است، اما چون همیشه به سوی پایین جاری‌ست مادینه خوست. همین را در درخت می‌بینید که تصویری زنانه است، اما چون رشد می‌کند و بالا می‌رود نرینه است. پس چینیان به نوعی حالت مطلق یانگ و یین، نرینگی و مادینگی هستی، باور دارند و در‌‌ همان حال به مراتبی از ترکیب و تلفیق این دو نیرو. این همه را در یک شکل اسطوره‌ای در قالب خانواده‌ای آسمانی و در قالبی مرکب از یک پدر و یک مادر و سه دختر و سه پسر به نمایش می‌گذارند.
 

من باز درهم و برهم گفت کردم. اما نگران نباشید. آنقدر در این آغازینه باقی خواهم ماند تا برای شما پنداشتی روشن شکل بگیرد. باید پیش از هر چیز بگویم که این خرده‌دانش را مدیون استاد بزرگوار ژاپنی، توشیهیکو ایزوتسو هستم که از دریای دانش خود چکه‌ای در ما، شاگردانش، نهاد.
این روز‌ها سونامی و زلزله ژاپن را داغان کرده است. اما می‌بینیم که ژاپنی‌ها در چنین برهه ترسناکی از زمان چگونه با خونسردی و آرامش، در یک رقص رفتاری کار‌ها را به کرده می‌آورند. بی‌شک آموزش‌های این کتاب که از طریق چینیان به ژاپنی‌ها رسیده است در این شکل و شمایل رفتاری مؤثر است. آنان می‌دانند که حالت انهدام، که از ترکیب یین و یانگ شکل گرفته منجر به سونامی شده است. اما آن‌ها به خوبی می‌دانند که زمان در حرکت است و هر آن در یک شکل و قالب، پس با پیدا کردن شناخت از آنات زمان حرکات خود را با حرکات طبیعت هماهنگ می‌کنند. ژاپنی‌ها می‌دانند که جزایر آنان بر روی نقاط زلزله‌خیز شکل گرفته، پس با آن مدارا می‌کنند، و البته و به هیچوجه احساس عجز نمی‌کنند. آنان هیچگاه احساس عجز نمی‌کنند، حتی زمانی که خودکشی می‌کنند نه در حالت عجز، بلکه در حالت اعتراضی هستند؛ و باور کنید که این کتاب فرخنده در شکل‌گیری این روش رفتاری بسیار مؤثر بوده است.
اما بدانید که این یانگ و یین آنقدر بزرگ و آنقدر کبیر و آنقدر بی‌نهایت هستند که به وهم نمی‌آیند. چینیان و ژاپنی‌ها هرگز درباره‌ی دریافت معنای نهایی این دو نیروی غریب و شگفت که ابعاد هیولائی و بی‌‌‌نهایت دارند خود را خسته نمی‌کنند، بلکه اما در تجلیات مادی آنان، یعنی جی ین (جین= تجلی مادی یانگ) و کاون (= تجلی مادی یین) غور و بررسی می‌کنند.
باز در این‌باره گفت خواهم داشت.
 

در همین زمینه:
::یی‌جینگ، کتاب اندر شدن چینیان، شهرنوش پارسی‌پور، بخش نخست::