اهدای دومین جایزه اسکار به نماینده سینمای ایران، فیلم «فروشنده» ساخته اصغر فرهادی، بسیار پر بازتاب بوده و شخصیتهای سیاسی فرهنگی ایران در کنار کاربران شبکههای اجتماعی به اهدای این جایزه واکنش نشان دادند.
صفحه فارسی توییتر وزارت امور خارجه آمریکا در توییتری نوشته: «کسب اسکار بهترین فیلم خارجی توسط فیلم فروشنده در مراسم جوایز اسکار را به آقای اصغر فرهادی، دست اندرکاران این فیلم و مردم ایران تبریک میگوییم.»
سیدرضا صالحی امیری وزیر فرهنگ و ارشاد اسلامی هم پیام تبریکی به مناسبت جایزه اسکار برای فیلم فروشنده در هشتاد و نهمین مراسم اسکار منتشر کرد.
صالحی امیری با تبریک به اصغر فرهادی، فیلم او را «پیام صلح جویی ایران و ایرانی خوانده که با زبان گویا و بیان رسای هنر، پیام صلح جویی را فراتر از مرزهای جغرافیایی طنین انداز کرده است.»
صالحی نوشته: «حرکت نمادین غیبت جنابعالی در مراسم اهدای جوایز اسکار به نشانه اعتراض به سیاست های تنگ نظرانه و نژادپرستانه سیاستمداران تازه کار آمریکا در وضع قوانین غیر انسانی مهاجرتی، بسیاری از وجدانهای بیدار را در سراسر جهان حاضر کرد و نقاب از چهره دروغین کسانی که شعارهای حقوق بشری سر م یدهند، برداشت و همزمان سیمای حقیقی ایرانیان فرهنگ دوست را به نمایش گذاشت.»
به گفته صالحی امیری، فرهادی «نگاه ایرانیان به دردهای بشر عصر حاضر را به نگاه مشترک جهانیان گره زده و پیام امروز او پیام همدردی، همنوایی و همگرایی» بوده است.
جواد مجابی، شاعر و نویسنده هم در پیامی به اصغر فرهادی، دریافت این جایزه را به او تبریک گفته است. جواد مجابی در پپام خود نوشته: «در این شرایط دشوار، از خشونت و تبعیض فرهنگی و اجتماعی رایج زمانه پرده برگرفتی و نشان دادی که فرهنگ مردم ایران در راستای عقلانیت مدرن معاصر، بر مدارا و عشق و زیبایی استوار است و به یگانگی انسانی بر این سیاره میاندیشد و میکوشد.»
کانون کارگردانان، شورایعالی تهیهکنندگان خانه سینما و انجمن عکاسان سینما هم در پیامهای جداگانه کسب دومین جایزه اسکار را به اصغر فرهادی تبریک گفتند.
در پیام کانون کارگردانان سینمایی ایران آمده است: «ما نیز چون شما باور داریم که در این دنیای پر از آشوب سینما میتواند محملی برای تقویت مشترکات انسانی باشد نه نفرتپراکنی.»
شورای عالی تهیهکنندگان سینما نیز به مناسبت دریافت جایزه اسکار توسط اصغر فرهادی پیامی منتشر کرده و گفته که دریافت جایزه اسکار توسط اصغر فرهادی، ضمن تاکید دوباره بر ارزشهای سینمای ایران و تواناییهای اصغر فرهادی و تیم سازنده فیلم سینمایی فروشنده، ثابت میکند در جهان معاصر جایی برای نژادپرستی و افکار فاشیستی وجود ندارد و دیگر افکار عمومی جهان نمیپذیرد که به دلیل جغرافیا، مذهب و نژاد، افراد را از هم جدا کنند و کسانی را بر سایرین ترجیح دهند.»
خانه سینما هم با تبریک دریافت این جایزه، گفته «به زودی برای سپاس گرد هم میآییم.»
انجمن عکاسان سینمای ایران نیز در پیام تبریک خود آورده است: «اصغر فرهادی با هنر خود ثابت کرد زمین یک کره آبیِ رنگ بدون مرز است و صلح در قامت هنر از تمام مرزهای جهان میگذرد.»
در واکنشی دیگر، زنان کمیسیون فرهنگی مجلس شورای اسلامی، طیبه سیاوشی، پروانه سلحشوری و فاطمه ذوالقدر، اهدای جایزه اسکار را به اصغر فرهادی تبریک گفته و تولید فیلم سینمایی فروشنده را در تلخیهای دنیای امروز، مایه مسرت و شادباش تمام کسانی دانستهاند که برای مفاهیم انسانی ارزش قائل هستند.
واکنشها در شبکههای اجتماعی
در شبکههای اجتماعی کاربران از روزهای گذشته مشغول بحث درباره احتمال دریافت جایزه از سوی اصغر فرهادی بودند و محور اصلی گفتوگوها، «سیاسی بودن» اهدای این جایزه بوده است. منتقدان میگفتند که به دلیل موضعگیری قبلی فرهادی و شرکتنکردنش در مراسم اسکار، احتمال گرفتن این جایزه برای او بیشتر شده چون آکادمی اسکار هم با این انتخاب پیامی سیاسی درباره وضعیت آمریکا صادر میکند.
در مقابل کاربران دیگر احتمال سیاسی بودن جوایز سینمایی را امری منحصر به اسکار ندانستهاند و بسیاری از آنها سیاسی بودن اهدای این جایزه به فیلم اصغر فرهادی را در شرایط امروز جهان اقدامی مثبت دانستهاند که به انعکاس تصویری متفاوت از ایران فارغ از حکومت و رفتارهای دولت آمریکا کمک میکند.
اما مصطفی عزیزی، تهیهکننده ایرانی مقیم کانادا، در پستی فیس بوکی پیش از اهدای جایزه در نقد فرهادی نوشته بود: «در دنیای امروز برای هنرمند مشهور و سلبریتی شدن تنها اشراف و تسلط بر «هنر» مربوطه کافی نیست باید به هنرهای دیگر از جمله بندبازی و شناگری هم آراسته بود. اصغر فرهادی یکی از کسانیست که این شایستهگی و آراستهگی را دارد. او علاوه بر تسلط بر هنر کارگردانی فن بندبازی و شناگری را هم به کمال میداند برای همین توانست در دولت احمدینژاد از طرف دولت فیلم به اسکار بفرستد و قهرمان دشمنان احمدینژاد هم بشود! با پول بانک پاسارگاد که بانک قوه قضائیه و زیرنظر رهبری ست فیلم میسازد اما محبوب قلوب سبزهاست و از گورخوابها میگوید.»
یکی دیگر از محورهای بحث در شبکههای اجتماعی انتخاب انوشه انصاری و و فیروز نادری برای دریافت جایزه بود. در حالی که بسیاری درباره نحوه خواندن پیام اصغر فرهادی در مراسم اسکار بحث میکردند، گروهی هم به تحلیل علت این انتخاب مشغول بودند و آن را تلاش این گارگردان ایران برای نشان دادن تصویری متفاوت از ایرانیان به جامعه جهانی دانستهاند.
اما مریم میرزا، روزنامهنگار انتخاب نمایندگان فرهادی را از زاویه دیگری میبیند: «اینکه فرهادی هوشمندانه انوشه انصاری را برای خواندن پیامش انتخاب میکند و او بسیار زیبا و فارغ از حجاب اجباری میایستد آنجا و بیانیه فرهادی را میخواند خودش یک اسکار ارزش دارد. اصلا انوشه انصاری خودش بخشی از پیام فرهادی است. فاصله کلان او از تصویر رادیکال از چهره آدمی از کشوری مسلمان، شکست کلیشههای تولیدی سیستمهایی نظیر دولت ترامپ است. از سوی دیگر فرهادی پیام همبستگیاش را به زنی بیحجاب میدهد تا بخواند. او این تصمیم را در ایران میگیرد که از اسلام مطلقا همسو با سیاستهای سرکوب نظام سیاسی استفاده میشود، خصوصا سرکوب زن. فرهادی باهوش است و میداند چطور از این هوش برای ساخت فیلم استفاده کند و پای پیام دادن که میرسد ظاهرا میداند چطور پیام بدهد، در رد سیاستهای همه طرفهای سرکوب.»
بیژن صف سری، نویسنده اما با دیدگاه متفاوتی نوشته است: «صرف نظر از همه این ذوق زدگیها باید به تبعات سوء استفاده رژیم از این جایزه هم فکر کرد، به عملکرد فرهادی که میتوانست از این جایزه که برای بار دوم نصیب او شد، به نوعی بلند گوی مردم وطنش برساند و صدای مردم ایران را به گوش جهانیان میرساند، اگرچه فرهادی به دلیل زندگی در کشور معذوراتی دارد اما ایا نمایندگانی که برای گرفتن جایزه اش انتخاب کرده بود هم دجار معذورات بودند که حتی یک کلمه از اختناق داخل کشور به زبان نیاوردند؟»
فرهادی اولین جایزه اسکار را در سال ۲۰۱۲ برای فیلم «جدایی نادر از سیمین» دریافت کرد. «گاردین» در واکنش به اسکار دوم این کارگردان ایرانی نوشت که جایزه دوم او را در دسته نخبگان دواسکاره از جمله فدریکو فلینی و اینگمار برگمن قرار میدهد.
«فروشنده» داستان زندگی زن و شوهری به نام رعنا (ترانه علیدوستی) و عماد (شهاب حسینی) را نشان میدهد که مجبور میشوند به طور موقت در خانهای غیر از منزلشان سکونت کنند. رعنا مورد تعرض قرار میگیرد و بحرانی در زندگی زناشویی آنها به وجود میآید.
رقبای فیلم اصغر فرهادی در مرحله نهایی اسکار، فیلمهای «تونی اِردمان» ساخته مارن آده از آلمان (برنده جایزه بهترین فیلم سال اروپا)، «سرزمین مین» ساخته مارتین زاندولیت از دانمارک، «مردی به نام اوو» ساخته هنس هُلم از سوئد و «تانا» به کارگردانی بنتلی دین و مارتین باتلر از استرالیا بودند.
«فروشنده» برنده اسکار شد
طاعون جمهوری پلید اسلامی آنچنان ریشه دوانده که از ترس آن حتی کسانی که در خارج ایران هستند هم جرات ابراز حقایق اسف بار آنچه در این کشور میگذرد را ندارند. این دو نماینده فرهادی اگر واقعا وطن پرست هستند باید حتی با گوشه و کنایه هم که شده غیر از حمله به ترامپ به تروریست های چپاول گر و اشغالگر وطن شان هم اعتراض میکردند.درد مردم داخل این زندان سفر به امریکا نیست که از آن محروم بشوند یا نشوند بلکه سیر کردن شکم خود و افراد خانواده شان و قرار داشتن در زیر خط فقر اعلام شده خود همین غارتگران است.
سپیده / 27 February 2017
حتی در سی ان ان گفته شد که بار سیاسی در مراسم اسکار کم بود غیر از تحریم عجیب کارگردان ایرانی!
Farid / 28 February 2017
اصغر حق فیلم تونی اردمن رو خورد.حالم از این جایزه سیاسی بهم خورد.اصغر هم دیگه خیلی تکراری شده
porsesh / 28 February 2017
مردم ایران روی گنج خدادادی نشسته اند اما این حکومت اشغالگر پول و سرمایه شان را در سوریه و یمن و لبنان و عراق و سودان و دهها جای دیگر خرج کارهای تروریستی میکند که نتیجه اش کلیه فروشی و ناموس فروشی و گور خواب شدن شهروندان ایرانی است. در زندانهایش به زن و مرد تجاوز میشود و خیلی از زندانی ها از شرم و ناراحتی مجبور به خودکشی میشوند.حالا در مراسم به این مهمی که همه دنیا دارند تماشا میکنند به جای اشاره به این همه ظلم و جنایت در این کشور بلا زده آقای ترامپ به دلیل سیاست های مهاجرتی کشورش مورد انتقاد و اعتراض و تحریم فرهادی قرار میگیرد. افراد زرنگی چون فرهادی میخواهند امکانات داخلی و خارجی را با هم داشته باشند که تا کنون هم موفق بوده اند.
حسین / 28 February 2017
من تا امروز فیلم ندیدم/ راستش یک نسخه دانلودی اش را هفته داشتم/ بعد گرفتن اسکار بالاخره رغبت پیدا کردم ببینم/ وسطهای فیلک زدم جلو از بس حوصله ام سر رفت/ البته من شخصا مدتهاست ازبس مصیب و بیپارگی کشیدم زیاد فیلم های غمناک و به اصطلاح نوآر (سیاه) حال نمی کنم ببینم!
فرونشده فیلی متوسط است/ این بالاترنی ارفقی است که کسی کرد این روزها نان شهرتش می خورد /حدایی از ازسیسمین و چند فیلم دیگرش دیدم/ تازه می فهمم فروش بالای فروشنده بیشتر به خاطر شهترت کاگردان است./
اما اینها نگفتم که مثلا علیه او باشم و طرفدار رژیم استبدادی و ظالم و فاسد ولایی و سپاهی و مزدورانش/ این فیلم ها و جایزه همگی در خدمت تبلیغات نظام استبدادی هستند/ فیلم هایی خنثی در برابر نظام استبدادی که با طرح چند معضل اجتماعی ان خودسانسورانه هیچگاه به ریشه معضلات نمی پردازد.
ریشه معضلات
اول دین خویی/دین زدگی جامعه ایارن است/ تحقیر روابط جنسی خارج شرع اسلامی! نقض حریم خصوصی/ تحقیر مردهایی که از لدذت جنسی محرومند/ مردهایی که خودم کمابیش رنج تنهای و بی یار و بی همسری کشیده ام/ من با روسپی ها سرو کار داشته ام/ می دانم چگونه تیغ می زنند و میدانم خئودشان هم قربانی اند وقربانی می یگرند!
این فیلم یک درصد از عمق فاجعه محرومیت جنسی/ دردهای مشترک روسپی ها و مشتریانش/ دردهای تنهایی مردهای مجرد را نمی گیود/
من خییل برایم سخت است عمق فاجعه در مخدودیت کلمات بگیوم/ رادیوزمانه سایتی است که خلی مدار می کند ولی می ترسم باز حذف شود کامنتم/ من سالهاست در این سایت درباره فجایع سرکوب جنس یو ازار دگرباشن نوشتم و حتی انتقاد بهم شده/
فروشنده ارزش هیچ جایزه ای ندارد/ چون نه معضلی می شگافد و نه گره باز می کند و نه افشاگری می کند/ نمی دانم اسکار چه قد رارزش هنری دارد/ ولی قطعا ییک از بدترنی اهدایهای سیاسی اش انجام داد!
آهنگر بی کاوه / 28 February 2017
فیلم شایسته این همه توجه نبود.
افرا / 28 February 2017
آقای فرهادی! مرگ خوب است فقط برای وطن؟
…….
نمی خواهم آقای فرهادی را متهم به حمایت از روش های ضد آمریکایی جمهوری اسلامی کنم. انتظاری هم نیست که یک هنرمند حتماً مخالفت خود را نسبت به حکومتی دیکتاتوری که همواره زندان و شکنجه را به همراه دارد اعلام کند، اما این پرسش برایم وجود دارد که چطور آقای فرهادی طی این همه رفت و آمد به خارج هیچ اعتراض، هر اندازه کوچک، و حتی هیچ سخنی در ارتباط با تبعيض و سانسور و شکستن ارزش های انسانی در محدوده ی هنرمندان و فیلمسازان کشوری که تابعیت آن را دارد نکرده است؟
چگونه است که تا کنون از تربیون هایی جهانی که در اختیار دارد نگفته است که زنان هنرپیشه ی ايرانی، حتی هنگام ظاهر شدن در نقش دختر و خواهر و مادر و همسر، ناچارند «حجاب سیاسی جمهوری اسلامی» ( و نه حجاب اسلامی) را داشته باشند؟ چرا اگر ایشان به تعهد یک هنرمند باور دارد حتی یکبار هم نپرسيده است که چرا هنرمندان آواز خوان زن ایرانی چهل سال است اجازه ی خواندن ندارند و بیشترشان چون پرندگان در قفس در کنج خانه هاشان نشسته اند؟ چرا درباره ی سانسور مذهبی، جنسیتی، فرهنگی در فیلم ها و کتاب های ادبی (و نه سیاسی) سخنی نگفته اند؟
کاش ایشان هم، چون کیا رستمی، هنرمند بزرگ جهانی ایران، در مقابل همه چیز ساکت می شد و تعهدات هنرمندانه اش را در آثارش نشان می داد. اما ایشان (که يکباره خود را وسط معرکه ی سیاست انداخته و نخست اعلام می کند که «به دلیل سیاست های مهاجرتی ترامپ در مراسم اسکار شرکت نمی کند»، و حالا سخن از «تعصبات ناسیونالیستی در کشور آمریکا» می گوید و خیال اش هم راحت است که صفحات روزنامه های دولتی ایرانی – که در بيان هر کلمه ی سياسی سانسور می شوند – گفته ها و عکس های ایشان را منتشر می کنند) آيا بهتر نبود که کلامی هم درباره ی وضعیت تاثرانگیز هنرمندان و نویسندگان و هموطنان
رنج دیده ی زادگاهش می گفت؟
……
شکوه ميرزادگی
neda / 01 March 2017
هفتم اسفند ۹۵، کیوان کریمی فیلمساز سرشناس زندانی در بند هشت زندان اوین با ورود چند زندانی عادی به اتاقش بدون مقدمه و بدون دلیل مشخصی مورد ضرب و شتم قرار گرفت.
“این زندانیان بدون هیچ دلیلی وارد اتاق کیوان شدند. اصطلاحا به او گیر داده و او را مورد ضرب و شتم قرار دادند. این زندانیان در ضربات خود به پای راست کیوان نیز آسیب رسانده اند. این موضوع باعث تشدید مشکل ساق پای او که قبلا عمل جراحی شده و باز هم نیاز به عمل جراحی داشت، شده است.”
“پزشک بهداری، به دلیل صدمه به پای راستش، برای او اعزام به بیمارستان نوشت. اما مسئولین زندان از اعزام او به دلیل نپوشیدن لباس آلوده زندان، ممانعت بعمل آوردند.”.
شامگاه دوم اسفندماه، در اتفاقی مشابه، مهدی رجبیان موسیقیدان زندانی در بند هفت زندان اوین توسط عده ای از زندانیان به شیوه ای مشابه مورد ضرب و شتم قرار گرفت به نحوی که گونه وی دچار پارگی شد.
درپی این اتفاق، حدود ۱۲ نفر از زندانیان سیاسی این بند با مراجعه به افسرنگهبانی اعلام کردند در صورت عدم رسیدگی و تداوم این وضعیت دست به اعتصاب غذا خواهند زد.
faryad / 01 March 2017
هم شرکت نکرده و هم جایزه را گرفته. یادش بخیر ژان پل سارتر که جایزه ادبی نوبل را به عنوان اعتراض نگرفت و نه خودش و نه نماینده اش در مراسم اصلاً حضور نیافتند. هرگز وجود حاضر و غایب شنیده ای؟ این حضور بواسطه و پیام ناتمام به هیچ وجه هوشمندانه که هیچ ، دردمندانه هم نبود. بغل دستت ناگهان شصت و اندی حساب بانکی به اسم شخص رییس قوۀ قضاییه کشف می شود و اعتراض نمی کنی ، اما به حکم رییس جمهور منتخبی که نقض آن بدست یک قاضی معمولی کاشف از قانونمندی بی چون و چرا و ستودنی است ، معترض می شوی؟ بغل دستت آرش صادقی به خاطر داستان منتشر نشدۀ همسرش در اثر اعتصاب غذا خون بالا می آورد، یک میلیون نخل در هورالعظیم خوزستان خشک می شوند و نسل ده ها نوع آبزی نابود می شود و آب سد گتوند کوه نمک گچساران را در آب کشاورزان زحمتکش جاری می کند و کشور را در سراشیب یک فاجعۀ برگشت ناپذیر زیست محیطی قرار می دهد و احساس هنرمندانۀ شما چندان جریحه دار نمی شود که یک زمزمۀ مخالف سر دهد و آن وقت به ممنوعیت ورود پولداران چند کشور به آمریکا معترض می شوی؟ به این می گویند ایدئولوژی بی خطرسازی واژه ها. آیا بهتر نبود جایزه را اصلاً نمی گرفتی تا غیبتت حضور بیش تری می یافت و همچنین تفسیرپذیر تر می شد، همچون غیبت شهر و پولیس و پولیتیکا در فیلم هایت؟
صادق پویان / 02 March 2017
یعنی میگی باید فیلم بسازند که درد پیرمردهای متجاوز و سیری ناپذیر رو بگن؟ مثلا چرا زن جوانی خودش رو در دسترس مرد پیری قرار نمیده؟!! هه. چرا برای سرکوبهای جنسی زنان در سنین مختلف فیلمی نسازند؟ چرا در مورد نگاه ابزاری و جنسی به زنان و دنیای تیره و تاریک روسپی گری فیلم نسازند؟ تا کجا باید در مورد مردها و مردانگی و مردسالاری فیلم ساخت؟
porsesh / 02 March 2017