سازمان گزارشگران بدون مرز (RSF) با انتشار بیانیهای در آستانه سالگرد پیروزی انقلاب سال ٥٧ مردم ایران، تأکید کرده است که گرچه یکی از اصلیترین خواستههای این انقلاب آزادی مطبوعات بوده، اما این خواسته تا به حال محقق نشده و ۳۸ سال گذشته به سرکوب مطبوعات گذشته است.
بر اساس این بیانیه جمهوری اسلامی ایران امروز با ٢٩ روزنامهنگار و شهروند خبرنگار زندانی، یکی از پنج زندان بزرگ جهان برای فعالان رسانهایست: «۳۸ سال است که رهبر و مسئولان نطام تغییر میکنند، اما سرکوب روزنامهنگاران تغییر نمیکند. تنها روش و شکل سرکوب برای به سکوت وادار کردن روزنامهنگاران منتقد تغییر کرده است.»
ایران در ردهبندی جهانی آزادی مطبوعات سازمان گزارشگران بدون مرز، از میان ١٨٠ کشور جهان در رده ١٦٩ قرار دارد.
این سازمان با تقسیم دوران پس از انقلاب به دهههای مختلف، دهه نخست پس از انقلاب را دوره بازداشتها و اعدامهای گسترده خوانده و از روزنامهنگارانی نام برده است که آن روزها در دام ماشین سرکوب گرفتار شدند: «روزنامهنگاران نزدیک به رژیم پیشین مانند علیاصغر امیرانی، سیمون فرزامی و تصرالله آرمان و سپس از مخالفان تازه نظام و چپ، همچون سعید سلطانپور و رحمان هاتفی منفرد.»
در این بیانیه از وقایع سالهای دهه دوم پس از انقلاب با عنوان «اعدامهای رسمی در سالهای سیاه، حذف روشنفکران و روزنامهنگاران با ربودن و اعدامهای خیابانی یاد شده است: «در سالهای دهه ۷۰، ابراهیم زالزاده، ناشر و روزنامهنگار، ناپدید {شد}. او با ۱۵ ضربه کارد به قتل رسیده بود. مجيد شريف، نويسنده و روزنامهنگار مسموم و کشته شد. محمد مختاری و محمد جعفر پوينده، نویسنده و روزنامهنگار ربوده و خفه شدند. پيش از آنها پيروز دوانی، صاحب امتياز نشريه پيروز ناپديد شده بود. پيکر او تا به امروز پيدا نشده است.»
سازمان گزارشگران بدون مرز بر این باور است که جمهوری اسلامی در ۱۵ سال گذشته و از آغاز دهه ۸۰، روش دیگری را برای سرکوب آزادی بیان و مطبوعات به کار بسته است: مرگ در زندان با قتل و مرگ تدریجی
در توضیح این شیوه آمده است که پوساندن و کشتن در زندان با شکنجه و بدرفتاری یا محروم کردن از درمان، مرگی تدریجی و ناپیدا به همراه می آورد اما به همان میزان از دیگر روشهای سرکوب سهمگین و بیرحمانه هم استفاده شده است: «کشتن عکاس-خبرنگار کانادایی ایرانیتبار، زهرا کاظمی، در زندان اوین و در هنگام بازجویی در سال ١٣٨٢، کشتن وبلاگنویس جوان، امیدرضا میرصیافی، بر اثر کوتاهی در درمان در زندان اوین در سال ١٣٨٧، کشته شدن کارگر وبلاگنویس، ستار بهشتی، به علت بدرفتاری و شکنجه در بازداشتگاه پلیس فتا در سال ١٣٩١.»
با توجه به شرایط فعلی قوه قضاییه در ایران، زندانیان برای اعتراض به وضعیت بازداشت یا بدرفتاریهایی که با خودشان یا دیگران میشود، راهی جز اعتصاب غذا ندارند و این اعتراض هم میتواند مرگبار باشد.
گزارشگران بدون مرز از هدی صابر (هدی رضازاده صابر)، روزنامهنگار نشریه ایران فردا که در خرداد ١٣٩٠ در زندان اوین جان سپرد، به عنوان نمونه قربانیان اعتصاب غذا یاد کرده است.
از سوی دیگر اما فرا رسیدن روزهای سالگرد پیروزی انقلاب هم مانع بازداشت فعالان رسانهای نشده است.
در بیانیه سازمان گزارشگران بدون مرز از بازداشتهای اخیر روزنامهنگاران با عنوان «افزایش بازداشتهای خودسرانه» یاد کرده و از احتمال افزایش فشارها بر روزنامهنگاران و رسانهها با توجه به نزدیک شدن زمان برگزاری انتخابات ریاست جمهوری در سال آینده گفته است: «در دو ماه گذشته دور جدیدی از بازداشتها آغاز شده است. این بازداشتها که روزنامهنگاران را از حق دسترسی به دادرسی عالادنه محروم میکند، مغایر با قوانین ملی و نقض آشکار اعلامیه جهانی حقوق بشر و میثاق جهانی حقوق مدنی و سیاسی است که ایران ملزم به اجرای آنهاست.»
۱۷ بهمن ماه امسال مهدی خزعلی، ناشر و مدیر سایت باران برای هشتمین بار در هفت سال گذشته بازداشت شد:
او در ماههای اخیر در گفتوگو با دُر نیوز و صدای آمریکا، انتقادهایی جدی به مسئولان عالی نظام کرده بود.
خزعلی همچنین از مرگ علیاکبر هاشمی رفسنجانی به عنوان «قتل» یاد کرده و گفته بود که هاشمی را در آب خفه کردهاند.
این فعال رسانهای که در تاریخ ۱۶ بهمن سال ۱۳۹۰ به ۱۴ سال زندان محکوم شده است هماکنون در بند ٣٥٠ زندان اوین زندانیست و گفته میشود که اعتصاب غذا کرده است.
چهارم بهمن ماه امسال هم مأموران زینب کریمیان، خبرنگار و همکار برنامه «حالا خورشید» (برنامهای از گروه اجتماعی شبکه سه تلویزیون حکومتی ایران) را بازداشت کردند. صالح دلدم، کارگردان جوان نیز از سوی مأموران لباس شخصی وزارت اطلاعات در خانه خود بازداشت و به محل نامعلومی منتقل شده است: بازداشت زینب کریمیان، روزنامهنگار و صالح دلدم، تهیهکننده و کارگردان سینما
پیش از این دو، ماموران وزارت اطلاعات در تاریخ هفتم دی ماه، طاهره ریاحی، دبیر سرویس اجتماعی خبرگزاری برنا را در محل کارش بازداشت کردند. او هماکنون در بند امنیتی ۲۰۹ زندان اوین به سر میبرد که در اختیار وزرات اطلاعات است: بازداشت طاهره ریاحی، دبیر سرویس اجتماعی خبرگزاری برنا
بر اساس اطلاعاتی که سازمان گزارشگران بدون مرز دریافت کرده است، این روزنامهنگار زیر فشار شدیدی قرار دارد و از نظر جسمی و روحی در وضعیت نامساعدیست.
زندان اما تنها وسیله نظام برای به ساکت کردن روزنامهنگاران نیست. سازمان گزارشگران بودن مرز از «شلاق» به عنوان دیگر مجازاتی که علیه روزنامهنگاران به کار گرفته میشود نام برده است.
مطابق قانون مجازات اسلامی، جزای بسیاری از جرایم در ایران مجازاتهای بدنی است: «افزون بر مجازات اعدام، تعزیز و سنگسار، قاضی شرع میتواند متهم را به تحمل ضربههای شلاق محکوم کند. اینگونه {به این ترتیب} انتقاد به مسئولان نظام میتواند توهین و افترا تلقی و انتشار خبر به نشر اکاذیب تعبیر شود. بنا بر مواد ٦٠٩ و ٦٩٨ قانون مجازات اسلامی در این حالت “مجرم” به ٧٤ ضربه شلاق محکوم میشود. این مجازات غیرانسانی و قرون وسطایی بیش از پیش از سوی دادگاهها برای روزنامهنگاران صادر میشود.»
بر اساس اطلاع سازمان گزارشگران بدون مرز، از سال ١٣٧٩ تا سال ١٣٨٤، دستکم پنج روزنامهنگار به ٤٧٧ ضربه شلاق محکوم شدهاند.
از خرداد سال ٨٨ و پس از بازداشت گسترده روزنامهنگاران در پی اعتراضهای مردمی به انتخابات جنجالبرانگیز ریاست جمهوری که به اعلام نام محمود احمدینژاد به عنوان ریاست جمهوری انجامید نیز صدور حکم شلاق افزایش یافت: «از آن تاریخ ٤٠ فعال رسانهای در مجموع به دو هزار ضربه شلاق محکوم شدهاند. صدور این حکم غیر انسانی امسال بیشترین تعداد را داشته است. کیوان کریمی، مستندساز و خبرنگار زندانی، افزون بر حکم زندان به ٢٢٣ ضربه شلاق، محمدرضا فتحی به ٤٥٩ ضربه شلاق و مصطفی شریف به ٤٠ ضربه شلاق محکوم شدهاند.»
به تازگی برای مصطفی براری و آرش شعاع شرق، مدیران مسئول سایتهای اطلاعرسانی گیلان نوین و گیلان نو نیز به اتهام «نشر اکاذیب و انتشار نشریه بدون مجوز» به ترتیب حکم ١١٤ و ٤٠ ضربه شلاق صادر شده است:
اگرچه احکام مورد اشاره هنوز به اجرا گذاشته نشدهاند، اما حسین موحدی، خبرنگار سایت اطلاعرسانی نجفآباد نیوز، در تاریخ ۱۵ دی امسال ۴۰ ضربه شلاق خورده است. اتهام او: «نشر اکاذیب»
بیشتر بخوانید: شلاق خوردن یک خبرنگار در نجفآباد اصفهان
هر چند بسیاری از احکام شلاق برای روزنامهنگاران اجرا نمیشوند، اما گزارشگران بدون مرز معتقد است ضربه تحقیر و تهدید این حکم غیرانسانی بر پیکر روزنامهنگاران خواهد ماند.
مسئله ی پیچیده ای نیست . انقلاب علیه دیکتاتوری استبداد و ظلم و فساد و دزدی از جیب مردم حق است و مردمانی بزرگ انرا انجام میدهند. لیکن وقتیکه بعد از 38 سال می بینیم که همان دیکتاتوری و استبداد منتها با ظاهری جدید و مذهبی و حتی فریبکارانه تر از قبل و همان ظلم و فساد و دزدی از جیب مردم در جریان است می فهمیم که یک جای کار اشتباه کردیم و ان این بود که دیکتاتوری را برداشتیم و دیکتاتوری دیگر و استبدادی دیگر را جایگزین کردیم استبدادی از نوع حکومت ملاها. حکومت ملاها و نوکرهای انها نتیجه ی دو کودتا و دیکتاتوری و استبداد دو دیکتاتور است.
اسماعیل عبدالله زاده / 09 February 2017
ای نوکر کا گ ب آماده ایم آماده
ای نوکر اف اس بی
تو رهبر ما نیستی
ای نوکر اف اس بی
تو خیلی خیلی پستی
h / 10 February 2017
– مهدی خزعلی: «۲۲ بهمن از خانههایمان بیرون نمیآییم و سیاهی لشگر اعداء نخواهیم شد! به خیابان نمیآییم تا قتل و غارت، جرم و جنایت، جهل و حماقت و حبس و اسارت را تایید کنیم. ۲۲ بهمن به احترام آزادی و دموکراسی در خانه میمانیم تا خودکامگان و انحصارطلبان، غارتگران و چپاولگران، دزدان و اختلاسگران در خیابان تنها بمانند.
– صادق زیباکلام: ما مثل شمر مجاهدین رو اعدام کردیم!
– محسن سازگارا: از “انقلاب” علیه شاه پشیمان هستم!
Farid / 10 February 2017