دختران نوجوان در مدرسههای ایرانی «خودزنی» میکنند. این موضوع گزارشی تصویری است که در سایت «عصر ایران» منتشر شده است و میگوید این رفتار خشن در میان دانشآموزان دختر ۱۴ تا ۱۶ ساله شیوع دارد. بر اساس این گزارش، اغلب این تیغ زدنها در مدرسه انجام میشود. خودزنی، رفتار تازهای در میان دختران نوجوان نیست اما ممکن است شیوع آن نسبت به دهههای پیش بیشتر شده باشد.
بچهها به این کار میگویند «خون بازی» و آن را عامل آرامش خود میدانند. میگویند با گریه و داد زدن و فریاد زدن آرام نشدهاند اما این کار آرام شان کرده. یکی دیگر میگوید که به خاطر رفع سوءتفاهم دوست پسرش این کار را کرده. در گزارشی دیگر که از تلویزیون ایران پخش شده، دختری، مقصر خون بازی خود را شبکههای مجازی میداند که او را به این کار تشویق کردهاند.
آنها برای آرامش روشی خشن برگزیدهاند. دست، ران پا و سرشان را برای بازی با خون انتخاب کردهاند. اما دلیل خون بازی تمام دختران واکنش به خشونت نیست. برخی به علت تقلید از دیگران این کار را میکنند.
خشونت علیه خود
شیوهای برای بیان احساسات، راهی برای نشان دادن خود، نشانهای از عاشق بودن و مد بودن، دلایل متفاوتی است که دختران نوجوان برای تمایلشان به این کار ذکر میکنند. کمک خواستن به طور غیرمستقیم یا توجه دیگران را به نیاز برای کمک و تلاش برای متاثر کردن دیگران و جلب توجه، برانگیختن احساس گناه در اطرافیان میتواند از دیگر دلایل این کار باشد.
خودزنی یا آزار رساندن به خود یک اختلال روانی شناخته شده است و به شکلهای مختلفی از جمله بریدن، سوزاندن (یا داغ زدن با اشیای داغ، سوراخ کردن یا خالکوبی کردن افراطی بر بدن، کندن پوست یا بازکردن دوباره زخمها، کندن مو (تریکوتیلومانیا)، کوبیدن سر به جایی، ضربه زدن (با چکش یا دیگر اشیا) یا شکستن استخوان انجام میشود. خودزنی در طیف گسترده ای از اجتماع روی میدهد. این رفتار محدود به قشر خاصی از نظر تحصیلات، سن، نژاد، گرایش جنسی، وضعیت اقتصادی یا مذهب نیست اما این رفتار در میان دختران بیشتر است.
اما از آنجا که بیشتر افراد مبتلا به خودزنی، هنگام حضور در یک گروه به خود آسیب نمیرسانند و در تنهایی به این کار میپردازند و سعی در پنهان کردن رفتار خود دارند، انجام آن در میان گروه همسالان و توسط همسالان یا در محیطهای عمومی مثل مدرسه و نشان دادن آن به دیگران، حکایت از تغییر الگوی رفتاری در میان این گروه از نوجوانان دارد.
برخی از دختران نوجوان گفتهاند که فشار اجتماعی گروه همسالان بر روی آنها تا حدی است که اگر کسی از انجام آن خودداری کند، «ترسو» خوانده میشود.
درباره میزان شیوع این رفتار در مدارس هیچ آمار رسمی و معتبری وجود ندارد و هیچیک از مقامات رسمی درباره آن اظهار نظر نکرده اند.
اما به گفته بهاره مهرجویی، روانشناسی که در فیلم منتشر شده از سوی سایت عصر ایران با او مصاحبه شده، علت این کار اغلب خشونتی است که این دختران در خانه تجربه کردهاند؛ رفتار خشن پدر با آنها خشونت پدر با مادر و خشونت محیط.
خودزنی با دردی که ایجاد میکند، آنها را آرام میکند؛ چون درد آن بر دردی که دختر میکشد غالب میشود.
این روانشناس، عللی را که نوجوانان برای خودزنی بیان میکنند، دلیل ثانویه این رفتار میداند و دلیل اصلی را خشونت و خشم ناخودآگاهی میداند که در این نوجوانان وجود دارد.
به گفته این روانشناس، خانوادهها و نهادهای تربیتی خود درگیر خشونتاند. رفتار والدین با هم خشن است و رفتارهای خشن اولیای مدرسه هم مزید بر علت است. از جمله این خشونتها، فشارهای درسی در مدرسه است که از نوجوانان توقع دارد ساعتهای طولانی درس بخوانند.
سیما. ج، معلم دبیرستانی در تهران میگوید که در ۲۰ سال گذشته به کرات نشانههای خودزنی را در دانشآموزان خود دیدهاست اما اغلب این خودآزاریها دلایل جدی نداشته و تنها چند دانشآموز در دوران کاری او آزارهای جدی به خود رساندهاند یا خودکشی کردهاند.
اما مدیر یک مدرسه راهنمایی در تهران میگوید که با وفور با این موارد روبه رو شده: «در تمام طول سال تحصیلی با این موضوع درگیر هستیم. خود من چندین بار بچهها را به مشاور معرفی کردم و خانوادهها را در جریان گذاشتهام. اما اینها اغلب قصدشان جلب توجه است و نمیخواهند به خود آسیب بزنند. این در حالی است که مدرسه ما یک مدرسه ویژه است و خانوادهها همه گزینش و مصاحبه میشوند تا محیط سالم باشد. اما بچهها زیاد این کار را میکنند و بعد هم عکس خودزنیشان را میگذارند در پروفایل شبکههای مجازی.»
این مدیر مدرسه دخترانه میگوید: «عموما آنهایی هستند که یا قهرمان منفی هستند بین بچهها یا خیلی تحویل گرفته نشدنی و تنها و عموما عاشق یک سال بالایی. قهرمان منفی هم یعنی آنهایی که بچه شر و خلاف مدرسه هستند و بقیه دوست دارند نوچهشان باشند.»
او از خاطرهاش درباره یکی از این خودزنی ها میگوید: «خودش برام تعریف کرد که کاتر ازمایشگاه دستش بوده و بازی بازی یکهو هوس کرده خودش را بزند. میگفت حالم یک جوری شد که نمیتوانستم جلوی خودم را بگیرم. البته مادرش یک هفته بود رفته بود سفر و پدرش هم اصلا مسیحی بود و زن و بچه داشت و این بچه حاصل ازدواج رسمی نبود. پدره هم شمال زندگی می کرد. مادرش هم هر روز می گفت فردا برمیگردم و برنمیگشت. این کار را کرده بود و عکسش را برای مادرش گذاشته بود که برگردد.»
این مدیر مدرسه اما معتقد است که بچههایی که مشکلات اساسی دارند خودزنی نمیکنند. بر اساس مشاهدات او، مشکلات دختران نوجوان در مدرسه بسیار گسترده است: «زندگیها که خیلی خراب است. عموما چندتا پدر و مادر دارند. مادر این، پدر آن یکی را گول میزند. بعد میآید مدرسه جلوی بچه به رو میآورد. آن یکی مادر معتاد است و به وضوح شبا بیدار. بچه روزها همیشه تنهاست. ولی افسردگی مشخص، یکی دوتا از دانشآموزان دارند که یکیشان مشکلش جنسی است. مشکلش هم این است که یک بار با یه پسر ۳۰ ساله خوابیده بود، بعد آن مرد از او باج میگرفت که به دوست پسرش نگوید. هفتهای یک بار مجبور است با او باشد. مشکلش هم اصلا بخش رابطهاش نیست. نگرانیاش لو رفتنش جلوی آن یکی است. اما کاملا ذهنش درگیر است و بهتزده مطلق است. ولی این موردها هیچ کدام خودزنی نمیکنند. خودزنی یک مد لوس است. اینا درگیرتر از آن هستند که دنبال این لوسبازیها باشند.»
یک معلم دبیرستان در کرج هم میگوید: «بر اساس تجربه من این رفتار خیلی جدید نیست و در دو سه سال گذشته بیشتر از الان بود. بچههایی که این کار را میکردند، کسانی بودند که اهل شرکت در مهمانیها و استفاده از مواد بودند و برای چشم و هم چشمی این کار را میکردند. چیزی که الان بیشتر بین دخترها مد است، تتوست؛ تتوی جملهها و عبارات کوتاه به زیانهای مختلف.»
با این حال، مشکلات گسترده خانوادگی و نابسامانیهای اجتماعی به وضوح بر دختران نوجوان اثر گذاشته تا جایی که در سالهای گذشته گزارشهای متعددی از خودکشی دانشآموزان در ایران منتشر شده که برخی از آنها دختران نوجوان بودهاند. از جمله، سهشنبه ۱۸ خرداماه گذشته، دو دختر نوجوان در دو نقطه ایران دست به خودکشی زدند.
از خردادماه سال ۱۳۹۵، ۱۹ دانشآموز خودکشی کردهاند که معلوم نیست چه تعدادی از آنها نجات یافتهاند. علاوه بر مشکلات خانوادگی و اجتماعی، فشار تحصیلی یکی از دلایل این خودکشیها عنوان شده است. در ایران حجم درسها و انتظار از دانشآموزان چنان بالاست که فشار روحی بسیاری بر آنها وارد میکند.
از نشانههای اینکه فردی ممکن است خودزنی کرده باشد، پوشیدن شلوار و آستینهای بلند در هوای گرم، وجود فندک، تیغ یا اشیای نوک تیز در میان لوازم، اعتماد به نفس پایین، دشواری در مدیریت احساسات، مشکلات در روابط و عملکرد ضعیف در محیط کار، مدرسه یا خانه است.
هیچ جا به اندازه ایران زنها نمیرن جراح بشن. این موضوع را چندین سال پیش مطرح میکردن که شمار بالای زنان جراح در ایران عجیبه. اینهمه فشار که در ایران بر روی زنان وارد میشود باعث بروز این ناهنجاریهاست. وگرنه یه آدم سالم با جر دادن به آرامش نمیرسه.
پرویز / 05 January 2017
فشار وارده به دختران ایرانی بسیار فراتر از “حجم درسها و انتظار از دانشآموزان” است. تنها آینده قابل تصور برای دختر ایرانی – حتی اگر این تصور کاملا درست نباشد – ازدواج، در خانه ماندن و چشم به دست شوهر دوختن، بزرگ کردن چند بچه و در 50 سالگی از درون مردن است. حتی دختر دانشگاه رفته یا باید در خانه بماند و از پدر و برادر حرف مفت بشنود، یا برای کار پیدا کردن انواع و اقسام پیشنهادات بیشرمانه را دریافت کند. از مجری مشهور تلویزیون تا صاحب کارگاه خیاطی. باید پذیرفت که جامعه ایران جامعه ای است عقب مانده – حتی کلمه سنتی برایش زیاد است – که راه زیادی تا پیوستن به قافله تمدن بشری دارد. در این میان فشار به دختران جوان از همه بیشتر است.
آرش / 06 January 2017