یکی از خبرنگاران، شبکه اول تلویزیونی آلمان کتابی منتشر کرده و از تاریخچه مسجد مونیخ پرده برداشته است. بنا بر تحقیقات این خبرنگار آلمانی مسجد مونیخ نه تنها با فاشیستها، بلکه بعد از جنگ جهانی دوم با سازمان سیا و همچنان با تروریستهای القاعده همکاری تنگاتنگ داشته است.
به گزارش بخش فرهنگی رادیو زمانه یان یانسون، از خبرنگاران سرشناس شبکه اول تلویزیون آلمان در کتابی که بهتازگی تحت عنوان «مسجد چهارم، نازیها، سیا و بنیادگرایان مسلمان» منتشر کرده، از تاریخچه مسجد مونیخ پرده برداشته و نقش تاریخی این مسجد را که در واقع میبایست عبادتگاه مسلمان باشد، اما در سیاست جهانی و روابط اطلاعاتی و امنیتی درگیر بوده، افشاء کرده است.
مسجد مونیخ که در شمال مونیخ، در محله فرایمن قرار دارد، پوشیده از درختهای جنگلی است و بهدشواری به چشم میآید. به همین شکل نقشی که این مسجد از ۷۰ سال پیش تاکنون در سیاست جهانی ایفا کرده، تا پیش از انتشار گزارش مستند خبرنگار آلمانی، یان یانسون در ابهام بوده است.
ابوحلیما یکی از تروریستهای القاعده که در ماجرای نخستین حمله به برجهای دوقلو و مرکز تجارت جهانی در نیویورک در سال ۱۹۹۳ دست داشت و ۷۰۰ کیلوگرم مواد منفجره را در زیرزمین مرکز تجارت جهانی کار گذاشت و به ۲۴۰ سال حبس محکوم شد، در مسجد مونیخ رفت و آمد داشت.
نویسنده کتاب «مسجد چهارم» از طریق ابوحلیما متوجه مسجد مونیخ میشود و درباره تاریخچه این مسجد تحقیق میکند.
بنا بر تحقیقات این خبرنگار آلمانی، ۶۰ سال پیش، پس از حمله ارتش آلمان به روسیه، نازیها تعداد زیادی از سربازان مسلمان ارتش سرخ را به اسارت گرفتند.
شخصی به نام گرهارد فون منده این سربازان مسلمان را در مسجد مونیخ آموزش میدهد با این قصد که آنها را بر ضد استالین در عملیات جاسوسی به کار گیرد.
پس از پایان جنگ جهانی دوم «منده» زیر نظر قوای متفقین به کار خود ادامه میدهد.
اینبار هدف او این است که از این سربازان مسلمان و آموزشدیده بر ضد استالین و اتحاد جماهیر شوروی در جنگ سرد استفاده کند. به همین جهت مسجد مونیخ در پوشش یک عبادتگاه به پایگاهی برای آموزش عملیات جاسوسی در جنگ سرد تبدیل میشود و اهمیتی دوچندان مییابد.
چنین است که سرانجام سازمان سیا در سالهای دهه ۵۰ تصمیم میگیرد عدهای از وابستگان به اخوانالمسلمین را در این مسجد اسکان دهد و به آنها آموزشهای لازم را بدهد.
به ادعای خبرنگار آلمانی و نویسنده کتاب «چهار مسجد» شخصی به نام سعید رمضان به واشنگتن سفر میکند و رهبری این جریان را بهعهده میگیرد.
وظیفه سعید رمضان به گفته یان یانسون این است که از مسجد مونیخ پایگاهی برای اخوانالمسلمین در اروپا بسازد.
بنا بر تحقیقات یان یانسون در سال ۱۹۵۸ بین دو سازمان اطلاعاتی سیا و اطلاعات و امنیت آلمان بر سر مسجد مونیخ و هدایت این مسجد درگیری رخ میدهد.
نمایندگان این دو سازمان اطلاعاتی در کلیسای سن پائول در مونیخ یکدیگر را ملاقات میکنند و قرار بر این میشود که سعید رمضان مدیریت مسجد مونیخ را بهعهده گیرد و مسجد را بازسازی کند و آن را گسترش دهد.
بازسازی مسجد مونیخ به دلیل کمبود بودجه ۱۵ سال به درازا میکشد. تا اینکه سرانجام در سال ۱۹۷۳ معمر قذافی، رئیس جمهور لیبی هزینه ساخت مسجد را تأمین میکند.
به گفته یانسن از این تاریخ به بعد مسجد مونیخ به مهمترین پایگاه اخوانالمسلین در اروپا تبدیل میشود.
بنا بر تحقیقات یانسون پس از پایان یافتن جنگ سرد، با کنار کشیدن سازمان سیا زمینهای برای دخالت و مشارکت القاعده در مسجد مونیخ فراهم میآید.
چنین است که به گفته یانسن در گستره ۷۰ سال مسجد مونیخ به فاشیستها، سازمان سیا و سرانجام به اخوانالمسلمین و القاعده خدمت کرده و در سیاست جهانی به طرز حیرتانگیزی دخالت و تأثیر داشته است.
شناسنامه کتاب:
Ian Johnson
“Die vierte Moschee – Nazis, CIA und der islamische Fundamentalismus”
Klett Cotta
قذافی رهبر لیبی است نه رییس جمهور.
کاربر مهمان / 03 March 2011
مسجد فوق تنها برای ضدیت با کمونیسم و خصومت با روسها(کمونیست و چپی و دمکرات) بوجود امد ولی نهایتا به مرکز اطلاعاتی برای شناسائی مسلمانان مبارز در جوامع اسلامی تبدیل شد و مورد سوء استفاده استعمارگران قرار گرفت.ضمنا پشت این جریان سیا،سازمان امنیت المان و موساد قرار داشته و هنوز هم دارند.لذا ضرورت دارد که سازمان مجاهدین خلق،احزاب کمونیستی و سازمانهای چپی و حتی اصلاح طلبان مسلمان توجه خاص به شیوه های دوّل اتستعمارگر را بنمایند و از دامهائی که استعمارگران برای رسیدن به اهداف شومشان برای ما در سراسر اروپا و امریکا گذاشته اند،خود را برهانیم.نمونه بارز این گونه دامها برپائی رسانه های گوناگون،محافل حقوق بشری و مراکز تعلیم جاسوسی و تروریستی می باشد.
عجیب است که بسیاری از مخالفان ج.ا.ا. هر روزه از طریق برخی خبرنگاران دمکرات و انساندوست اطلاعات جامعی از نوع فعالیتهای استعمار گران منعکس می کنند،ولی انان باز هم در صفوف ستون پنجم دشمنان خود،اب به اسیاب استعمارگران می ریزند.عجیب تر اینکه به مسئولین ج.ا.ا. هم ایراد می گیرند که چرا مخالفین خود را عوامل استعمار،صهیونیست و استکبار می نامد.
دوستان،رفقا،برادران و هم میهنان گرامی نیاز مردم مسلمان و غیر مسلمان ایرانی داشتن یک دولت مردمسالار است و برای رسیدن به چنین دولتی ابتدا باید به نیازهای روز جامعه توجه کرد و با رفع مشکلات روز مره، اقدام به رفع قوانین دست و پا گیر و زائد نمود.این طور که من می فهمم مسئولین ج.ا.ا. هم از درگیری و بحث ٣٢ ساله خسته اند و نیاز به کمک تمام ایراندوستان مسلمان و غیر مسلمان دارند.لذا بهتر است به جای همکاری با استعارگران جهت تخریب جامعه، راهی را بیابید که امکان اشتی ملی و همکاری و همفکری ایجاد شود.ادعای حمایت از مردم،خلق و یا امت برای مردم ستم کشیده ایران، نان و اب نمی شود.اگر واقعأ کسی خود را خام و فدائی ان مردم میداند و حاظر است در راه خوشبختی انان جان و ناموس و شرفش را فدا کند،بهتر است که اول خواسته های انجام نشدی و یا دیر انجام شدنی شخصی اش را کنار بگذارد و ایدهها و ایدآلهایش را هدف و بهانه ای برای خدمت به مردم قرار ندهد.٣٢سال به ارزوهای ایدال خود نرسیده اید.٥سال دیگر را هم فدای هموطنانی کنید که مدعی دفاع از حقوق انان هستید.بیائید اشتی ملی کنیم و خود را از دام خودخواهی و استعمار برهانیم.استعمارگران را مجبور به لغو تحریمهای غیر انسانی و غیر قانونی نموده و سپس به مسئولین ج.ا.ا. چندین ماه وقت بدهم که در جامعه و قوانین ان اصلاحات حقوقی،سیاسی و اقتصادی انجام دهند.اگر اصلاحات اغاز نشد،همه در خیابان به تظاهرات مسالمت امیز بپردازیم و با شعار مردمسالاری و عدالت اجتماعی-اقتصادی اهداف انسانی خود را پیش ببریم.(فقط به روش گاندی)
توجه بفرمائید که اگر از طرف اپوزیسیون اعلام خواست اشتی ملی با دولتمردان و رفع تحریم اقتصادی توسط استعمارگران بشود،ج.ا.ا. هیچ بهانه ای برای عدم استقبال نخواهد داشت و اگر تن به اشتی ملی ندهد،هر گونه اقدام و تظاهرات علیه ج.ا.ا. واجب و درخواست حمایت از اجنبی، از جنبش اعتراضی، نیز بلا مانع و حتی ضروری خواهد بود.
کاربر مهمانmansour piry khanghah / 03 March 2011