تلاشهای مسئولان میراث فرهنگی برای قانع کردن مردم درباره دروغ بودن خبر کشف گنج در فاروق چندان ثمربخش نبود. مدعیان یافتن گنج فاروق دستگیر و جزییات بازداشت شایعهپراکنان منتشر شد، اما این هم برای عدهای کافی نبوده است. آنها همچنان فکر میکنند گنج فاروق مال همه مردم است «اما صد تا ماشین اطلاعات با نیروهای ویژه اومدن اینجا»[۱] و این حق را گرفتهاند. در سالهای گذشته بارها شایعاتی درباره کشف مومیایی، اشیاء عتیقه، مجسمههای طلا و… منتشر شده اما به سرعت فراموش شدند، در حالیکه به نظر میرسد برای بسیاری گنج فاروق موضوعی متفاوت است. برخی میگویند قاچاقچیان برای فروش اشیاء تقلبیشان چنین شایعهای ساختند، برخی بر این باورند که اهالی فاروق میخواستند سر زبانها بیفتند و گردشگریشان رونق بگیرد. هدف بالا بردن قیمت زمینهای منطقه هم روایت دیگری است که دهان به دهان میچرخد. فاروق اما این روزها مسافران غریبه به خود زیاد میبیند. کار و کاسبی برخی سکه شده، آنها با نقشههای گنج، غریبهها را به دل کوهها میفرستند.
گنجها کجا هستند؟
فاروق، شهری کوچک اما قدیمی در فاصله ۳۰ کیلومتری شهرستان مرودشت، و ۶۵ کیلومتری شیراز است. جمعیت فاروق بر مبنای آمار سال ۱۳۸۵حدود ۸۰۰۰ نفر و اقتصاد شهر بر پایه باغداری است. پیشینه تاریخی فاروق به هزاره پنجم پیش از میلاد مسیح میرسد. پژوهشها نشان میدهد که این منطقه از ماقبل تاریخ تاکنون مسکونی بوده. برای چنین شهری گمنام که یادآور «گنج قارون» هم هست، آیا چنین شایعهای شبههای از واقعیت با خود به همراه نمیآورد؟ نمونههای چنین داستانپردازیهایی پیش از این هم مشاهده شده: «پسران رفسنجانی آمدند اینجا دور تا دور منطقه را بستند، گنج را درآوردند و بردند. کجای کارید آقا! » اگر گذرتان به طالقان افتاده باشد حتماً محلیها این ماجرا را برایتان تعریف کردهاند. آنها قسم و آیه میخورند که چه بسیار اطلاعاتیها و مأموران آمدند و گنجها را بردند و البته نام پسران هاشمی رفسنجانی بین این خاطرهها، میدرخشد. بعدها نام «حمید بقایی» و «اسفندیار رحیم مشایی»، از مدیران سازمان میراثفرهنگی در دورهی ریاستجمهوری محمود احمدینژاد هم در کنار نام رفسنجانیها به عنوان دزدان عتیقه قرار گرفت؛ اینبار خوزستانیها تعریف میکنند که «یک بار همین آقای مشایی آمدند خوزستان با مدیران میراثفرهنگی رفتند سمت یکی از محوطهها، میخواستند هتل بسازند اما به عتیقه رسیدند، ما که نفهمیدیم چی شد.»
روایتهای متعددی هم از خروج آثار تاریخی از انبارهای موزه ملی ایران به خصوص اشیائی که هنوز کدگذاری نشده بودند، نقل شده. آزاده اردکانی رئیس سابق موزه ملی متهم ردیف اول آن روایتها بود که هنوز با شبهات فراوانی آمیخته است و ابعاد آن روشن نشده.
یکی دیگر از این دست راویان میگوید: «شاید باورتان نشود، هنوز توی خوروین مردم دنبال گنج هستند؛ آخه ۵۰ سال پیش تپه خوروین پر بود از این مجسمههای مفرغی، پدربزرگم از پدربزرگش شنیده که مردم این مجسمهها را میآوردند در بازارچههای محلی و به توریستهای خارجی میفروختند. همان سالها هم ۳۴۹ قلم از این مجسمههای تاریخی را زن مجموعهدار بلژیکی خرید و بعدها این آثار سر از موزههای بلژیک در آوردند. سال گذشته مسئولان اعلام کردند که این آثار تاریخی که در بیخبری ایرانیان با ترفندهای مختلف در چند بخش از کشورمان به سرقت رفته بود، به دنبال پیگیریهای حقوقی به ایران بازگشته است.
یا دیگری مدعی است: «سالها پیش باستانشناسی در تختجمشید کار میکرد که هر چند وقت یک بار شبها مردم محلی او را میدیدند که زمینهای اطراف را میکاود. بارها و بارها این اتفاق افتاد. او مجوز داشت و راحت هر کاری میخواست میکرد. بعدها زنش را هم کشت. مدتی زندانی بود و خودش را به دیوانگی زد و از زندان بیرون آمد. دیگر کسی از او خبری ندارد.» هنوز ماجرای این مرد را محلیها روایت میکنند و مدام از خودشان میپرسند، چرا ما خودمان دنبال گنج نباشیم؟
حکایت مشابهی درباره غار کلماکره نیز گفته میشود. این همان داستان گنج شبیه گنج علیبابا است: «سال ۱۳۶۸ چوپانی که در تعقیب یک بز گمشده از گلهاش بود این غار را کشف کرد. او در دهانه غار کلماکره که دالانی طولانی و منتهی به تالارهای اصلی است یک سکه پیدا کرد که این به کنجکاوی او و کشف کل گنجینه انجامید.»
سازمان میراث فرهنگی، پس از مدتی از وجود چنین غاری مطلع شد و گروهی را برای حفاظت از آن راهی کرد اما تمام اشیاء موجود در این غار که شامل سکه و تعدادی مجسمه نقرهای از اشکال حیوانات و جامهای نقرهای که مربوط به اوایل حکومت هخامنشیان و اواخر دوره مادها بود توسط افراد محلی و قاچاقچیان از غار خارج شده بود. میگویند که این اشیاء احتمالاً در خزانه دولت هخامنشیان در شوش نگهداری میشده، تا اینکه کوروش، بابل و بینالنهرین را به تصرف خود در آورد و تمام خزائن را از معابد بابل به این غار انتقال داده است.
حافظه شفاهی مردم سرشار از این نوع خاطرات است. شاید به همین دلیل است که یک مومیایی طراحی شده به بدترین شکل با کلاه قلابی دست به دست میچرخد که «ببینید ایران چه گنجینههایی دارد» برای برخی قابل باور میشود. میگویند اگر میخواهید کسی حرفتان را باور کند، راست و دروغ را با هم بگویید. در این میان بیاعتمادی به مسئولان میراثفرهنگی بیش از همیشه به شایعات میدان میدهد.
فاروق و گنج خیالیاش
به فاروق و ماجرای گنج باستانیاش بازگردیم. ماجرایی که به دلیل متن خود شایعه در بین مردم بیش از بقیه شایعات جا باز کرد. در این متن تلگرامی آمده: «اینجا الان حکومت نظامیه و اصلاْ نمیذارن کسی نزدیک بشه» یا «انگار یه تخت جمشید دیگه هست» یا «حتماْ خبررسانی کنید تا همه مردم ایران مطلع بشن بلکه کاری صورت بپذیره که این هویت با ارزش ملی ما چند ماه بعد از موزههای لندن و آلمان و فرانسه و روسیه سر در نیاره». شایعهای استوار بر حقایق بسیار. اما پرسش این است که شایعهسازان چه کسانی بودند؟
براساس اخبار منتشر شده، شایعه پردازان ۱۰ سال پیش حکایاتی را از یک پیرمرد هشتاد ساله شنیدهاند و در هفتههای گذشته با انتشار گفتههای آن پیرمرد باعث ایجاد این شایعات شدهاند. دو کارگری که ادعای وجود گنج فاروق را مطرح کردهاند، یکی ۷۰ ساله و دیگری ٣٧ ساله هستند که به تازگی دستگیر شدهاند. خبرنگار «خبرگزاری مهر» که به فاروق رفته دربارهیاین ماجرا مینویسد:
«هنوز رفت و آمدها به روستا عادی نشده، پچپچکنان خبر ورود غریبه را به یکدیگر میدهند. غریبه را زیر نظر دارند تا ببینند چه کار میکند چرا تنهاست و دنبال چیست. تا وارد صحبت با اهالی میشوم تعدادی دیگر به جمعمان میپیوندند. جمع پیرمردهایی که جلوی در باغ نشستهاند گویی از همیشه صمیمانهتر است. سر صحبت را باز میکنند: “گنج کجا بود؟ وقتی شما به دنیا نیامده بودی دام را به همین منطقه که بهش میگن تنگه فاروق یا پاروق میبردیم توی اون دهنه غاری که وسط دو تنگه هست وقت بارون پناه میگرفتیم چرا این همه سال ما چیزی پیدا نکردیم؟ حالا یه پسربچه برای اینکه دیگه کارگری نکند گفته به من پول بدهید تا بگویم گنج کجاست! نعمت پسر صاف و سادهای است دو تا بچه هم دارد با زنش توی مرودشت زندگی میکنند اینجا خونه مادرش هست که آلزایمر دارد. برادر و دو خواهر دارد که نه قاچاقچی هستند نه اهل کلک نه حتی آنقدر زرنگ که بخواهند گنجی پیدا کنند و جایش را نگویند. جوانها میخواهند راه صد ساله را یک شبه بروند به اوستا کارش میگوید ده سال پیش یه جایی در تنگه وارد غاری شدم ٢٠ متر جلو رفتم با محوطه بزرگی روبهرو شدم، یک نقش برجستهای روی دیوار دیدم شبیه به تخت جمشید ترسیدم صورت آدم بود برگشتم میدانستم راه را گم میکنم؛ به شورا بگوییم چنین جایی هست اگر به من یک خانه و به اوستا صد میلیون تومان بدهید جایش را نشان میدهم. به شورا میگوید باور نمیکنند ولی میگویند تعهد کتبی میدهیم هر زمان چنین چیزی بود و جایش را گفتی پول را میدهیم.”»
ایسنا هم مینویسد: «این دو متهم ساکن روستاهای اطراف روستای فاروق و شهرستان مرودشت بودند. متهمان که شغل اصلی آنان کارگری ساختمان است پس از بازجوییهای اولیه مشخص شد كه به لحاظ روانی با مشکل مواجه هستند. با توجه به حساسیت موضوع پروندهای در این خصوص در دادسرای شهرستان مرودشت تشکیل شده است.»
جالب اینکه گفته میشود این دو نفر سواد نداشتند و نمیتوانستند این شایعه را پر و بال داده و برای آن فیلم بسازند، با این حال سر منشاء خبر پیدا شده و خبرنگار مهر پس از بازدید از این منطقه بر دروغ بودن آن صحه میگذارد.
در این میان، بسیاری از باستانشناسان هم با آوردن ادله فراوان این خبر را تکذیب کرده و گفتهاند: «سراپا دروغ و خزعبلات است».
علی هژبری یکی از باستانشناسانی که درباره دورههای تاریخی ایران کار میکند، در گفتوگویی به «خبرآنلاین» میگوید: «هفت هزار سال پیش ما در دوران مس سنگی بودیم. اسم این دوران نشان میدهد که بشر هنوز فلزاتی مانند مس را با ابزار سنگی در کنار هم استفاده میکند. معنایش این است که هنوز مفرغ، آهن، طلا و نقره را نمیشناسد. بنابراین اینها داستانهای ایندیانا جونزی هستند که مردم را در موضوع گنجیابی به رقابت وامیدارد.»
گفته میشود که بسیاری از عکسهای منتشر شده از این گنج خیالی مربوط به معبدی در ترکیه و آثاری از مصر است. علیرضا، اما یکی از هزاران مخاطبی است که پس از خواندن این اخبار میگوید: «دوست عزیز من فارس زندگی میکنم، دیروز رفتم و دیدم دورش پر از مأموران نیروی انتظامی بود که نمیذاشتن ببینیمش. اگه اونجا هیچی نیست، چرا بستید؟ پس میخواید اونارو به کی بفروشید؟»
به نظر میرسد که صحت و سقم این خبر برای بسیاری که حافظهشان از اخبار متفاوت دستبردها انباشته شده، مشخص نخواهد شد و بازار گنجیابی و قاچاق اشیاء همچنان زهر تلخی بر جان هویت تاریخی ما میریزد.
پانویس:
[۱] «آقایون نیستید ببینید فاروق (استان فارس شهرستان مرودشت شهر فاروق) چه خبره بزرگترین گنج ایران دیروز اینجا پیدا شد انگار یه تخت جمشید دیگه هست ولی با این تفاوت که زیر زمین ساختنش … اینجا الان حکومت نظامیه و اصلا نمیذارن کسی نزدیک بشه که کسی بخواد عکس یا فیلمی بگیره …از تهرون و بقیه شهرها شاید نزدیک به صد تا ماشین اطلاعات با نیروهای ویژه اومدن اینجا … نمونه این شهر مخفی شده هیچ جای دنیا نیست …معبدی به اندازه یه زمین فوتبال زیر زمین کاملا بکر و دست نخورده با مجسمه هایی به طول ۳ الی ۵ متر عمدتا از طلا که تعجب همگان رو برانگیخته خوبیش اینه که تا الان هیچ تخریبی در اون صورت نگرفته و همه چی سر جای خودشه …همه جای دنیا آثار باستانی که زیر زمین مخفی باشن به مرور بر اتر فرسایش از بین میرن و اندک شواهدی فقط ازشون معلومه ولی اینجا در کمال ناباوری همه اشیاء سالم مونده البته مکان هم کاملا سرپوشیده هست و حتی حوض آبی که داخلش هست هنوز پر از آبه و این خیلی بینظیره نسبت به گفته های کارشناسان اینجا قدمت این مکان سترگ به ۷ هزار سال پیش برمیگرده که در نوع خودش کاملا استثنایی هست مختصات و مشخصات داخل رو از دوست برادرم که خودش به عنوان کارشناس بومی منطقه وارد دهلیز و معبد زیر زمین شده متوجه شدم … حتما سعی میکنم به هر طریقی که شده عکسی از این مکان به دست بیارم و واست بفرستم تا ببینی که چه عظمتی به مدت ۷۰۰۰ سال اینجا مدفون بوده و دست نخورده تا الان باقی مونده … حتما خبررسانی کنید تا همه مردم ایران مطلع بشن بلکه کاری صورت بپذیره که این هویت باارزش ملی ما چند ماه بعد سر از موزه های لندن و المان و فرانسه و روسیه سر در نیاره و تو خود ایران نزد خودمون باقی بمونه …» (با یک جستوجوی ساده در اینترنت میبینید که چقدر این متن در جاهای مختلف بازنشر شده است.)
بیشتر بخوانید:
درود. اول که 99درصد خبرایی که درباره گنج پخش میشه دروغه. ولی گذشته از اون مسئله مهمتر فرهنگ این مردمه که فقط به چشم پول به اشیاء و آثار تاریخی و باستانی نگاه میکنیم و فقط دنبال چاپیدن و سهم بردن از غنیمتیم.البته اینم یکی دیگه از ثمرات این رژیم کثیفه که توی این سی و چند سال نه آموزش نه تبلیغات و نه فرهنگ سازی در زمینه فرهنگ و تمدن ایران زمین نکرده که هیچ باهاش دشمنی هم داره.
مهرزاد / 25 December 2016
با درود برهمه ايرانيان ، اگر روزى شنيديد كه ارامگاه كورش توسط سوداگران و قاچاقچيان براى گنج زير ان ، بوسيله مواد منفجره با خاك يكسان شد ، تعجب نكنيد . اين حكومت بشدت اسلامى حاكم بر ايران به هر بهانه اى ، در تلاش است تا بزگترين مانع تاريخى و واقعى ، بر سر راه دروغهاى خود را ازميان بردارد . و پروژه هاى بزرگ را با هر حيله اهريمنى توسط من نادان و پول دوست ، در ميان ميگزارد . پاينده ايران ، سربلند ايرانى
كشكساب / 26 December 2016
هم وطنان عزیز
به خدا قسم که ماجرای گنج ها واقعیت دارد . نه گنج فاروق
بلکه در هر شهری چنین اخباری شنیدید آن بپذیرید
این سیاسیون می دانند چگونه واقعیت را دروغ نشان دهند .
کشور ایران تمدن بسیار بزرگی داشته . سالیان سال پادشاه هان ثروتمندی
در این سرزمین زندگی می کردند و این گنج ها که هر چند روز کشف می شوند ، اینها بخش
کوچکی از ثروت این کشور هست
جایی که من حقیر زندگی می کنمپر از گنج . اما
در همین حد بگویم سران مملکت به هر چه دستشان برسد به آن رحم نمیکنند
از دهیار روستا بگیرید تا رییس جمهور و مجلسی ها و قوه قضاییه و …
Ardeshir / 16 March 2018
عرض سلام ادب این متن رو که من یادادشت میکنم برای خبرگزاری مهر هم نوشتم اینکه من به دروغ یا راست بودن این ماجرا ورود نمیکنم چون به قطع چیزی نمیدونم منتهای مراتب اونی که طی چندین سال متوالی شنیدم خوندم دیدم و طبق گفته کارشناسهایی که در این مورد صحبت کردن حرف میزنم اول نکته که ادم رو کامل به شک میندازن اینه که حرفی رو میزنند منتها کامل شفاف سازی نمیکنند نمونش میگن زمانی که این دودنفر برای شناسایی اوردیم جای درستی نشون ندادن و ظاهرا از حال روحی خوبی برخوردار نبودن و این گفتها توهمات فکریشون هست ولی هیچ کجا بازگو نکردن پس اون فیلم چی میشه ما احمق نیستیم و تا اونجا که اگاهی داریم هنوز دوربین یا دستگاهی نیومده که از تخیلات و توهمات فردی فیلمبرداری و پخش کنه اگر حرفتون درست و روشن بود منشا فیلم روهم میگفتین مورد بعد دوتا فیلم وایرال شده یکی شش و نیم دقیقه یکی دو نیم دقیقه اون کارشناس احمقی که ما رو احمق فرض میکنه میگه یکی از دلایلی که ثابت میکنه دروغ هست اینه که اثلا وسایل ایرانی نیستند یکجا مصری و مربوط به خدایان مصر و از اونجا که درغگو کم حافظه جای دیگه ترکیه و جایی اروپا و عنوان حرد حتی یک نمونه ایرانی نیست بگو گوسفند که اسم خودتو کارشناس میزاری لوح با خط میخی برای ایران بوده یا مصر پس هیروگیلیف برای کجا بوده یا ایران یا اروپا ضمنا سرباز و نماد هخامنشی ایا نمادی و نشونه ای از ایران باستان نیست و اون عکسی که از خدایان مصر گذاشتید احمق کدوم لحظه و دقیقه فیلم اون تصویر موجود به منم بگو ی عکس هم گذاشتن که من حدود بیست سال قبل دیدم و ادرسش توی اینترنت کشف کنج قارون مصر حالا توی احمق اومدی ربط به این دادی و از همه مهمتر هزاران مورد که دیدیم و شنیدیم تا حتی خیلی ها رو خود رسانهای ایران بازگو کردن نمونه لوح زرین و سیمین هخامنشی که رییس موزه ملی سرقت کرد لوح سیمین از زیر میزش در اومد لوح طلا رو گفت اب کردم و ضمنا اینهمه حجم از تاریخ ایران اعم طلا جواهر کتیبه وووو ایا خروجش کار عام بود یا خاص یا موزه همدان که رییس و امین موزه طول کرونا مقدار خیلی زیادی از وسایل رو دزدید فروخت و بعد کپی جاش گذاشت که بعد از مدتی نگهبان هم دو سه مورد میدزده و برای فروش میاره متوجه میشه قلابی امار میگیره میبنه بعله رییس داره میدزده که باهاش حرف میزنه از اونجا شریک میشن دلیل گیر کردنشون هم میگه این رییس خیلی با عتیقه بازی میکرد تا جایی یکی دوتا سکه از کیفش بیرون میفته تابلو میشه حالا اینها چندتا از موارد کوچکی هست که بنا به دلایلی اونم از پیش تعیین شده رسانه ای میکنند که اگر جایی خوردی شد بزرگان صنعت عتیقه گردن این بدبخت بیچارها بندازن و بگن ما که اعلام کردیم و فرضا هرچی تو موزه ملی گم بشه گردن لوح زرین و همچنین همدان و اینا برای هر موزه یکی رو پیدا میکنند که ردپای خودشون رو گم کنند اینه که میگم من در این مورد چیزی نمیدونم اولا دست از دروغ وردارن ضمنا شفاف سازی کنند تا مردم شک نکنند وقتی که توی یک مورد مثل فرض مهسا امینی تمامی کارشناسها مطبوعات از اینها حمایت میکنند حرفی که اینا میخوان رو میزنند دیگه میشه اعتماد به رسانه یا کارشناس کرد شما قضاوت کنید البته اینا که میگم همه بد یا دزد یا قاتل جوانهای مردم نیستند خیلیها هم خوب هستن ولی بدی اونها هم اینه که کوتاه میان اونی که میدونن و میبینند نمیگن و به نوعی از اینها میترسن که فرضا سرشون زیر اب بره ولی سکوت به چه قیمت به قیمت از دست رفتن وطن به قیمت حراج منابع وطن به قیمت کشته و سربه نیست شدن جوانهای وطن ایا خون شما رنگین تر و ژنتون برتر از دختر چهارده پانزده ساله که گلوله پشتش رو به قطر شش سانت سوراخ کرد خیلی راحت هم توی بیابونهای قم رها شد و انگ بی عصمتی بهش چسبید که معلوم نیست با کدوم پسر خوابیده و رابطه نامشروع داشته و کشته شده پس حق با مردم که سخت باور کنند حتی با توضیح کارشناس قضاوت با شما
احمدرضا / 21 June 2024