یک روز پس از قتل آندری کارلو، سفیر روسیه در آنکارا به هنگام بازدید از نمایشگاه عکس، نشست سه جانبه ایران، روسیه و ترکیه، در غیاب آمریکا برگزار شد. نظر به سیر حوادث منتهی به این نشست و برآیند آن، می‌توان گفت تهران بخت‌یارترین فاتح وقایع خونبار روزهای پایانی سال ۲۰۱۶ در خاورمیانه بوده است.

iran-turkey-russia-meeting-on-syria-20-dec-2016-p-3

کلماتی که بر زبان این ضارب خشمگین جاری شد، عبارت بودند از شعار الله اکبر و شعر «ما همانانی هستیم که بر عهد خود با محمد تا پای جان پایدار هستیم.»
همچنان که دیمیتری پسکوف، سخنگوی رئیس جمهور روسیه گفته است، این حادثه را باید ضربه‌ای سخت بر حیثیت ترکیه دانست؛ به ویژه آنکه ضارب ۲۲ ساله، مرت آلتین تاش ۲۲ ساله، عضو سابق پلیس ضدشورش آنکارا بوده و در ۸ مراسم تیم حفاظتی اردوغان را همراهی کرده است. (ن. ک. به روزنامه حریت)
بنا به کنوانسیون وین ۱۹۶۱، هر کشوری مسئول تأمین امنیت دیپلمات‌های خارجی در قلمرو خود است. ترکیه بحران‌زده اکنون اما در انجام یکی از اساسی‌ترین وظایف بین‌المللی خود، یعنی حفظ امنیت دیپلمات‌ها در پایتختش ناتوان به نظر می‌رسد.

پیش به سوی یک آمریکای غیرجهانی

پس از سوء‌قصد، به سرعت بازار گمانه‌زنی در مورد مظنونان داغ شد. و خیلی زود، فتح‌الله گولن از جانب ترکیه به عنوان متهم ردیف اول معرفی گردید.
مولود چاووش اوغلو، وزیر خارجه ترکیه در تماس با همتای آمریکایی خود، پیروان فتح الله گولن را طراحان اصلی این سوء‌قصد دانست و به جان کری گفت: «هم ترکیه و هم روسیه می‌دانند که مکتب تروریستی گولن پشت پرده ترور آندری کارلوف قرار دارد». این در حالی است که گولن با صدور بیانیه‌ای، قتل سفیر مسکو  را در آنکارا به عنوان «تروری شنیع» محکوم کرده است.
هر ماجرایی در ترکیه تا اطلاع ثانوی به کودتای نافرجام ژوئیه مربوط می‌شود. و بنا به این سناریوی تکراری، گولن مقصر اصلی تمام خشونت‌هایی است که در خاک این کشور اتفاق می‌افتد.
گمانه‌زنی‌هایی نیز در مورد نقش آمریکا و ناتو در این واقعه شنیده می‌شود. یک سناتور روسی آشکارا سرویس محفی ناتو را متهم کرده است. طبعاً آنکارا می‌کوشد این حادثه دراماتیک را دستاویز طرح دوباره خواست استرداد گولن از آمریکا قرار دهد.
در آن سوی اقیانوس اما جان کربی سخنگوی وزارت خارجه آمریکا کلیه نظرات یا نظریه‌های مبتنی بر دخالت یا حمایت، مستقیم یا غیرمستقیم، آمریکا را «مضحک» دانسته است.
آمریکا در حالی خود را در معرض این اتهامات می‌بیند، که همزمان اخباری از وقوع تیراندازی در نزدیکی سفارت این کشور در ترکیه مخابره شده است. پیامدهای ترور سفیر روسیه، هیچ کدام چندان خوشایند آمریکا نبوده است. عدم دعوت از آمریکا در نشست سه جانبه ایران، روسیه و ترکیه، گرچه هرگز به معنای خروج این کشور از روند تصمیم‌گیری‌ها در مورد سوریه نیست، اما خبر از آغاز دوران تازه‌ای می‌دهد که در آن این کشور دیگر در مرکز مدیریت جهانی قرار ندارد.
در واکنش به این موضوع کربی گفته است: «اگر عدم حضور ما در این مذاکرات می‌تواند به آتش‌بسی طولانی‌تر و گسترده‌تر نسبت به گذشته و کمک‌رسانی به مردم سوریه و از سرگیری گفتگوهای سیاسی منجر شود، هیچ مشکلی با آن نداریم.» آرون استاین کارشناس مسائل ترکیه اما معتقد است «بزرگ‌ترین بازنده این ماجرا، واشنگتن خواهد بود.»
اگرچه هنوز به روشنی سیاست‌های ترامپ در خاورمیانه مشخص نیست، اما این طور که به نظر می‌رسد، او چندان علاقه‌ای به مداخله مستقیم در امور جهان ندارد و سیاست‌گذاری‌هایش بیشتر محدود به مرزهای آمریکا و متمرکز به وضعیت داخلی مردم این کشور است.

ترکیه، در مسیر غرب به شرق

«روسیه ترورر سفیر کشورش در آنکارا را بدون پاسخ و مجازات نخواهد گذاشت.» این واکنش دیمیتری مدودف، نخست وزیر روسیه به واقعه ترور است. بنا به گمانه‌زنی رابی گرامر و امیلی تامکین در فارین پالسی، این احتمال وجود دارد که هکرهای روسی، که متهم به دخالت در روند انتخابات آمریکا هستند، ترکیه را نیز مورد حمله قرار دهند، آنچه اما محتمل‌تر است استحکام و انسجام بیشتر روابط دو کشور پس از این واقعه است.
حالا پوتین و اردوغان به شکلی عینی دشمنان استراتژیک خود را پیدا کرده‌اند. هر دو کشور تیراندازی را توطئه‌ای تحریک‌کننده خوانده‌اند. شهردار آنکارا گفته این حادثه با هدف تخریب روابط روسیه و ترکیه صورت گرفته، و پوتین قصد و نیت این ترور را منحرف کردن روابط دو کشور دانسته است. سرگئی لاوروف، وزیر امور خارجه روسیه نیز پس از نشست سه جانبه اعلام کرده است که هدف از انجام «این عمل فجیع تروریستی» تلاش برای ایجاد مانع در راه عادی‌سازی مناسبات مسکو و آنکارا بوده است. او اضافه کرده: «این تراژدی ما را مصمم می‌کند قاطعانه‌تر با تروریسم مبارزه کنیم. اکنون خود همین نشست نیز موضوعیت بیشتری دارد».
هنوز مدت زیادی نمی‌گذرد که یخ روابط مسکو و آنکارا آب شده، و طرفین حاضر نیستند این رابطه را به دست قضا و قدر بسپارند. اردوغان پس از کودتای نافرجام ژوئیه، شخصاً به مسکو رفت تا به خاطر ساقط کردن جت جنگی روسیه عذرخواهی کند. پوتین نیز با لغو محدودیت‌های سفر و واردات این اقدام را متقابلاً خوشامد گفت. در این نزدیکی اما دغدغه‌های ژئوپلیتیک بیش از هر چیزی تعیین‌کننده بوده است. ترکیه عملاً به جبهه روسیه متمایل شده، و در مقابل شریک بهتری از غرب برای حل معضل کردها یافته است.
ماکس فیشر در نیویورک تایمز نوشته است: «دو کشور به نظر دست به معامله‌ای غیر رسمی زده‌اند: ترکیه دست از حمایت شورشیانی برمی‌دارد که منافع روسیه را تهدید می‌کنند؛ و روسیه نیز دست از حمایت از گروه‌های کرد سوری.»

هدیه ارتش شام برای ایران

بن هوبارد و دیوید سنجر، در یادداشت دیگری در نیویورک تایمز، اما توجه را به حضور ایران نیز در مذاکرات سه جانبه جلب می‌کنند. «توافق‌نامه اولیه تخلیه حلب میان روسیه و ترکیه صورت گرفته بود و تنها معطوف به حلب بود. اما مبارزان شیعه وفادار به ایران که برای اسد می‌جنگند، جلوی خروج اولین اتوبوس‌ها را گرفتند، و خواستار مذاکرات دوباره برای گنجاندن دو روستای شیعه‌نشین استان ادلب در توافق‌نامه شدند.» حالا آنها ایران را نیز به میز مذاکرات تحمیل کرده‌اند.
مسأله نه فقط بالادستی ائتلاف ایران و روسیه در معادلات، که وزن ایران و متحدان شیعه‌ آن در این ائتلاف است. تهران اکنون سر میزی نشسته است که در سال‌های گذشته اگر نگوییم عربستان سعودی بر آن حاضر بود، به میانجی‌های غربی تعلق داشت. وانگهی، عدم حضور طرفین غربی در مذاکرات را ضمانتی می‌توان دانست برای حفظ حکومت اسد.
این پیروزی را ایران از جمله مدیون ترور سفیر روسیه است؛ این هدیه‌ای است از جانب جیش الفتح برای تهران که اکنون در بیانیه‌ای مسئولیت ترور را بر عهده گرفته و اعلام کرده است: «جوانان شجاع جیش الفتح با مشارکت جنبش گرگ‌های خاکستری و حزب اسلامی ترکستان به یاری مردمان شام شتافتند و آندری کارلوف را اعدام کردند.»
آن طور که از بیانیه مشترک نشست سه جانبه برمی‌آید، ترکیه پذیرفته که سیاست تغییر نظام در سوریه را کنار بگذارد. این بزرگ‌ترین دست‌آورد برای حکومت ایران است. برخلاف ایرانی‌ها که حفظ اسد در قدرت خط قرمز آنهاست، روس‌ها در گذشته نشان داده‌اند که حاضر‌ اند بر سر او معامله کنند. اکنون اما دیگر چنین معامله‌ای منتفی به نظر می‌رسد. این در شرایطی است که ایران در سایه و پشت روسیه، عملاً در معرض انتقادات کمتری قرار گرفته است و سیمای پوتین برای تهران همچون نوعی ضربه‌گیر یا آهنربای جذب انتقادات و اتهامات عمل می‌کند.

ترور، دستاویز سرکوب بیشتر

پس از کودتای ژوئیه، حزب حاکم «عدالت و توسعه» ترکیه هزاران نفر از جمله رهبران حزب دموکراتیک خلق‌ها را دستگیر و زندانی کرده‌ است. شرایط در ترکیه اضطراری است و هر بحرانی، از جمله ترور اخیر، فضا را پلیسی‌تر و خفقان را بیشتر خواهد کرد.
رابی گرامر و امیلی تامکین در فارین پالسی نوشته‌اند که واقعه ترور اما نه فقط در ترکیه، بلکه در روسیه نیز بهانه‌ای برای سرکوب بیشتر جامعه مدنی خواهد بود. پیامد ترور اما صرفاً منحصر به این دو کشور نخواهد بود و این حادثه بر سرتاسر منطقه تأثیر خواهد گذاشت.
مسأله قبل از هر چیز، چشم‌اندازی است که با توجه به روند تحولات برای سوریه می‌توان پیش بینی کرد. باقی ماندن اسد در قدرت، به منزله خاموشی شعله امید برای تغییر در کشوری است که در شش سال گذشته در آتش جنگ سوخته است.
این چشم‌انداز روند دموکراتیزه شدن دیگر کشورهای منطقه را نیز کند می‌کند.
مسأله دیگر، افزایش تنش مذهبی-ژئوپلیتیک در میان کشورهای منطقه و پیامدهای آن در قلمرو ملی هر یک آنها، از جمله رشد هویت‌گرایی ملی و هژمونی گفتار امنیتی است که می‌تواند به تضعیف نیروها، ساختارها و خواست‌های دموکراتیک بیانجامد.

در همین زمینه