راهپیمایی روز دوشنبه ۲۵ بهمن، به دعوت میرحسین موسوی و مهدی کروبی، دوتن از رهبران مخالفان دولت، در تهران برپا شد.همانطور که پیشبینی میشد، حضور خیابانی مردم با سرکوب خشن نیروهای انتظامی و لباس شخصیها روبهرو شد.در گفتوگویی با فرخ نگهدار، فعال سیاسی در لندن از او پرسیدهام: تحلیل شما از تظاهرات روز دوشنبه چیست و چه تفاوتهایی در نحوهی حضور و همچنین شکل سرکوب تظاهرکنندگان با تظاهراتهای مشابه جنبش اعتراضی در سال گذشته وجود داشت؟
فرخ نگهدار: اولین نکته این است که طرفداران حکومت سعی کردند همان لفظهای سابق، مانند «خس و خاشاک»، «ناخالصیهای شکر»، «جمعیت ۳۰۰، ۴۰۰ نفره و … را در این رابطه بهکار ببرند و حقیقتاً انتظار من از میزان شرکت مردم با توجه به رعبی که حکومت در روزهای پیش از آن پراکنده بود، حضوری در این حد نبود.
مردم نشان دادند که بیش از آن ناراضی و عصبی هستند از واکنشی که حکومت در برابر خواستهای آنها بهعمل آورده است. ارزیابی من از این تظاهرات این است که مردم بیش از حد انتظار جامعهی بینالمللی و ناظران وقایع ایران در صحنه حضور داشتند و حکومت را به این صرافت انداختند که باید در قبال وضعی که در کشور وجود دارد، تصمیمی جدی بگیرد.
بهطور کلی، پیام تظاهرات ۲۵ بهمن را برای حاکمیت چه میدانید؟
پایبندی به قانون؛ پیامی که در نوشتهی رهبران سبز هم مستتر بود که اگر حکومت نخواهد به میثاقی که با مردم بسته، بهخصوص به قانون اساسی، به بحثهای مربوط به حقوق ملت و اصل ۲۷ قانون اساسی، پایبند بماند، این برای مملکت زیانهای سنگین خواهد داشت و معلوم نیست اعتراضها به کدام طرف کشیده میشود. در این صورت تندروها میداندار خواهند شد و آیندهی کشور و سرنوشت مردم را با مخاطرات بسیار جدی مواجه خواهند کرد.
بهانهی تظاهرات روز دوشنبه، حمایت از جنبش مردم مصر و تونس بود و بهنظر میرسید رهبران جنبش اعتراضی بهنوعی در تلاش هستند که آن را به جنبشهای آزادیخواهانه در خاورمیانه و شمال آفریقای عربی پیوند بزنند. فکر میکنید آنها در این زمینه چقدر موفق شدند و چقدر این واکنش در دنیای عرب و خاورمیانه باعث جلب حمایت شد؟
مسئلهی مقدم در تحلیل وضعیت ایران، رفتار حکومت با معترضان، مخالفان و با مردم است. وقتی حکومت اصول قانون اساسی را که ضامن تنظیم روابط بین ملت و دولت است، به این شکل آشکار نقض میکند، اولین مسئلهای که به منصه ظهور میرسد و سرتیتر خبرها میشود، مسئلهی حقوق ملتهای دیگر، یعنی تونس و مصر نخواهد بود که این پیروزی بزرگ را بهدست آوردهاند و ملت ایران هم میخواسته شادی خود را در این پیروزی بزرگ، بازتاب بدهد.
آنچه در رأس تیترها، در تمام رسانههای خبری منعکس میشود، این است که رفتار حاکمیت ایران با شهروندان خود شایسته است یا نه؟ آیا به قانون پایبند هست یا نه؟ پیام اصلی این خواهد شد و این دست آقایان موسوی و کروبی و مردم تظاهرکننده نبود.
اگر حکومت به قانون پایبند میماند، آنگاه امکان اینکه مردمی که به خیابان آمدند، همبستگی خود را با مردم مصر و تونس اعلام کنند، وجود داشت. متأسفانه حکومت با سرکوب و سرنیزه، راه را برای بروز چنین شعارهایی میبندد و اکنون هم به طرف آینده که برویم، با روشهای خشنتری شاید بخواهد برخورد کند.
رسانههای همسو با حاکمیت تلاش کردند با کم جلوه دادن آمار کسانی که در راهپیمایی شرکت داشتند، آن را بیاهمیت جلوه بدهند. رئیس فعلی مجلس، علی لاریجانی و رئیس سابق آن، حداد عادل، امروز در مجلس حملات شدیدی را متوجه میرحسین موسوی و مهدی کروبی کردند. فکر میکنید واکنش حاکمیت در برابر تظاهرات دیروز چه خواهد بود؟
از قبل از تظاهرات روز ۲۵ بهمن، نشانههای موثقی به گوش میرسید که جناحهای بسیار تندرو در درون حاکمیت، فشار خود را برای دستگیری، محاکمه و سرکوب رهبران معترض افزایش دادهاند. پایگاه «عمار» و فهرست گردانندگان این پایگاه، سخنرانی معروف و بسیار تند حجتالاسلام پناهیان در مجامع بسیجی، حرفهای آقای نقدی فرمانده بسیج، صحبتهای آقای طائب، رئیس حفاظت سپاه و … همه نشان میداد که تعرض گستردهای برای به قول آنها «برچیدن بساط فتنه» یا به زعم من، برای خاموش کردن صدای میلیونی اعتراض و نارضایتیای که در جامعه وجود دارد، آغاز شده است.
با توجه به اینکه گفته میشود یک دانشجو به نام صانع ژاله، «دانشجوی بسیجی» در تظاهرات دیروز به شهادت رسیده و دارند برای چهارشنبه تظاهراتی را سازمان میدهند و امروز هم در صحن مجلس، حملاتی به زعامت آقای روحالله حسینیان که تنها مدافع قتلهای زنجیرهای در درون حکومت بود آغاز شده، بیم آن میرود که مهار را از دست نیروهای راست سنتی که مؤتلفه و شرکا باشند خارج کنند (مضمون پیام آقای پناهیان هم دقیقاً همین بود) و یک موج سرکوب خونین را دامن بزنند.
اگر چنین پروژهای، چنین نقشهای یا چنین توطئهای پیش برود، من عمر جمهوری اسلامی ایران و مجموعهی نظام حاکم بر کشور را بسیار بسیار کوتاهتر از آنچه که قبلاً پیشبینی میکردم، ارزیابی میکنم.
آیا شما تداوم حضور خیابانی معترضان را مثبت ارزیابی میکنید و فکر میکنید ادامهی تظاهرات خیابانی جنبش اعتراضی را به اهداف خود نزدیک میکند یا نه؟
فعلاً مسئله این نیست که آیا جنبش اعتراضی در این لحظاتی که ما داریم با هم صحبت میکنیم، از طریق تظاهرات خیابانی میتواند به حیات خودش ادامه بدهد یا نه. مسئلهی مرکزی سیاسی که سرنوشت مملکت را تعیین میکند، این است که آیا تلاش جماعتی امثال آقای پناهیان، آقای روحالله حسینیان و طائبها، نقدیها و … که برای در دست گرفتن مهار قدرت سیاسی و سرکوب هرنوع صدای مخالفی به راه افتادهاند، به نتیجه میرسد یا نه.
به نظر من، لحظهای که تمام ملت ایران باید هشیار بشود و صف متحدی علیه این گرایش، علیه این گرایش بسیار خطرناک سازمان بدهد، همین امروز است. اگر در این موضوع، کمتوجهی بشود و خواستهای دیگری در پیشاپیش حرکت مردمی قرار بگیرد، آنگاه من فکر میکنم که خطا رفتهایم و روزهای بعد به این نتیجه خواهیم رسید که ای کاش امروز این حقیقت را میدیدیم که امثال روحالله حسینیان، طائبها، جنتیها و … چه بلایی میخواهند سر این مملکت بیاورند.
ایا کسی فهمید ،که این آقا میخواهد به چه کسی و چه پیامی بدهد؟
نگران کیست،نگران چیست؟
خوب شد که مردم مصر “مانیفست آصلاحات” این آقای عزیز رانخواندند والا حال جمال مبارک قول می داد سر فرصت در باره مسائل کمی بیاندیشد.
ئاواره / 17 February 2011
با گوش جان شنیدیم آواز روشنت را..(به نظر من، لحظهای که تمام ملت ایران باید هشیار بشود و صف متحدی علیه این گرایش، علیه این گرایش بسیار خطرناک سازمان بدهد، همین امروز است. اگر در این موضوع، کمتوجهی بشود و خواستهای دیگری در پیشاپیش حرکت مردمی قرار بگیرد، آنگاه من فکر میکنم که خطا رفتهایم و روزهای بعد به این نتیجه خواهیم رسید که ای کاش امروز این حقیقت را میدیدیم که امثال روحالله حسینیان، طائبها، جنتیها و … چه بلایی میخواهند سر این مملکت بیاورند.)
فتنه / 17 February 2011
به نظر من ایشان درست میگویند و مسئله هم همین است که گروههای سیاسی همه به صف مردم بپیوندند و با حمایت از حرکت اعتراضی در روز اول اسفند موافق شوند .
اینکه افرادی شاید وابسته به بعضی گروههای سیاسی برای رسیدن به خواب و خیال خود به ترور اشخاص دیگر بپردازند البته کار جدیدی نیست ولی باعث حذف آنان از آینده ایران خواهد شد .
مسئله اینست که جنبش دمکراسی خواهی مردم ایران دوباره وارد خیابان شد و این بهترین اتفاق ممکن است و فکر میکنم آقای نگهدار هم همین را گفت .
دوست من آقا یا خانم ئاواره ، اگر شما متوجه نشدی لازم نیست اینجا بنویسی چون به نظر ترور یستی می رسد همین
کاربر مهمانمنوچهر / 18 February 2011
این آقا دانشجوی کشته شده را بسیجی میداند، دیگر چه باید گفت باقی تحلیلهای او دیگر ارزشی ندارد
شیده / 18 February 2011
بنظرم نیروهای طرفدار ازادی ودموکراسی میبایستی اقدام به اطلاع رسانی همه جانبه نموده ورده های پایین سپاه وبسیج را از نظام جدا کنند تا بدینوسیله نظام را خلع سلاح کنند . شکی نیست که نیروهای طرفدار زورگویان بسیار کمند . ولی انها تمام مراکز قدرت را در اختیار دارند واز هر وسیله ای برای هدف خودشان – که حفظ نظام است استفاده میکنند . بزرکترین اسلحه نظام نیروهای سپاه وبسیج است . اندیشمندان بایستی راهکارهای مناسب برای این جدایش را بیابند . افشای دزدیهای فرماندهان بسیج وسپاه ووابستگان به انها – افشای عزل ونصب های غیر کارشناسانه – افشای فساد در قوه قضائیه وبخصوص عدم محاکمه شیخ علی تهرانی – و قضایائی از این قبیل میتواند – نیروهای طرفداران حکومت را تفکر وادارد . افشای قتل مهره های سوحته نظام مانند سعید امامی – در شرایط کنونی بسیار مفید است . باید به نیروهای رده های مختلف سپاه وبسیج بقبولانیم که نظام هرگز به انها وفادار نخواهد بود . همچنانکه تاکنون با سران سابق خود وفادار نبوده است . وهاشمی رفسنجانی مثال گویای ان است .
کاربر مهمان / 19 February 2011