ترجمه :محمد ربوبی ـ
ـ اصل ماجرای ویکی لیکس، پیشرفت تکنولوژی است
ـ دستاورد و خدمت ماندگار جولین آسانژ و همکارانش این است که نشان دادهاند، میتوان با تلفیق درست تکنولوژی، شجاعت و در نظرگرفتن پیامد کار، مدل تثبیت شده و حاکم بر تولید انتشارات و افکارعمومی جامعه را دگرگون کرد.
ـ واقعیت تلخ و کثیف این است که اینترنت فضای آزاد و همگانی نیست.
ـ جامعه به نیروی درخشان و شفاف پالایش نیازمند است، تا فساد، زد و بندهای مشکوک و تباهی اخلاق مهار شود.
ـ پیدایش پلاتفرمهای لیکینگ که کاربرد دارند، برای انسانهایی که هنوز آرمان و ایدآلی دارند و وجدانشان تباه نشده است دریچهای گشوده شده ناراحتی وجدان خود را تسکین دهند.
دسترسی همگان به اطلاعات شرط روشنگری است. کسی وعده نداده که این اطلاعات خوب، سرگرمکننده یا مطبوع و خوشآیند است. هیچیک از مراحل شتابان عصر روشنگری در سدههای اخیر، نشانی از خوشآیندی یا چشمپوشی از خرد کردن اعصاب افکار عمومی و جامعه ندارد. اطلاع از آنچه که واقعا به وقوع پیوسته، پی بردن به کنه واقعه و درک روابط آن، انگیزه و موتور دگرگونی و پیشرفت و ترقی است. بدین منظور، گزارش وقایع دستکاری و بزک شده که سیاست در پیش گرفته کافی نیست. البته مناظرات رو در روی کاندیدهای ریاست جمهوری-ها پیش از انتخابات در رسانههای تصویری مطابق با واقع و سرگرم کننده هستند، اما اگر یادداشتهای محل کار سیاستمداران منتشر شوند وضعیت به گونه دیگری است.
دولتها عرصهی خصوصی ندارند. دولتها اسراری دارند که میخواهند محفوظ بمانند. این امر که دولتهای جهان چگونه اسرار خود را محفوظ میدارند، بستگی به این دارد که تا چه حد میتوانند از آنها مواظبت کنند. تدارکات تکنیکی حفاظت از اسرار امریکاییها که ویکی لیکس وارد آنها شده، پس از دستورات فوری برای محافظت از آنها هم نشان میدهد که کافی نیستند. حتی مراکز پژوهشی صنایع آلمان تکنیکهای حفاظتی موثرتری دارند. اگر کسی وارد مراکز پژوهشی کنسرنهای اتومبیلسازی و یا مراکز پژوهشی کارخانههای ساخت چین شود و تدارکات امنیتی و حفاظتی آنها را با آمریکاییها مقایسه کند شگفتزده خواهد شد.
اصل ماجرای ویکیلیکس پیشرفت تکنولوژی است. این واقعیت که اطلاعات در پراتیک فقط از طریق دیژیتال به کار گرفته و منتشر میشوند، این واقعیت که ابزار حامل اطلاعات برای بیرون کشیدن مخفیانهی انبوهی از اطلاعات همه جا در دسترس همگان است، یکی از جنبههاست: کلیهی آنچه که ویکی لیکس تاکنون منتشر کرده بر روی کارتی که به اندازهی ناخن انسان است، ثبت و ضبط شده است. جنبهی دیگر این است که اینترنت ساختار زیربنایی انتشار گلوبال اطلاعات است و پنهان کردن فرستندهی اطلاعات و انتقال سریع آن با کمترین هزینه امکان دارد.
پلاتفرم ویکی لیکس سرعتاش را با سرعت اینترنت انطباق داده. دراین میان ویکی لیکس مانند گذشته انباری از اطلاعات «احمق» نیست که هر کسی میتواند آنها را به کار ببرد. ویکیلیکس فارع از اینهاست. مبنای تفکر رسانهها انتشار اخبار و اطلاعات اختصاصی و انحصاری است. موقعی که مواد خام واقعهای در اختیار همگان قرار میگیرد، به ندرت روزنامهای به آن واقعه میپردازد. روزنامهها فقط برای تحقیق وقایع و ماجراهای اختصاصی و انحصاری نیرو و وقت صرف میکنند. در پاسخ به این انتقاد که ویکیلیکس سامانهی رسانهای نیست و از اینرو نمیتواند از همان ایمنی که شامل رسانهها میشود برخوردار باشد، استراتژی پلاتفرم خود را تغییر داده است.
انتقاد دیگری که به شدت تمام مطرح شده، فقدان بیطرفی ویکی لیکس است. این پلاتفرم مواد و مصالح اصلی خود را به طور کامل منتشر کرده است، آنچه که فرستندههای تلویزیونی چنین کاری نمیکنند. دور اخیر تحول و تکامل تدریجی پلاتفرم ویکی لیکس حاوی گزارشهای ارتش آمریکا دربارهی افغانستان و عراق است، که همکاران رسانههای هم پیمان این پلاتفرم، این گزارشها را به طور مستقل بررسی و تجزیه و تحلیل کرده و از آنها داستان یا روایتی ساختهاند، در حالیکه ویکی لیکس فقط مواد خام را برای آنها آماده کرده است. به این انتقاد که در این مواد خام نامهای اطلاعدهندگان به اندازهی کافی زدوده نشدهاند، در «Cablegate» [ با این عنوان، ویکی لیکس دویست و پنجاه هزار سند منتشر کرد، مترجم] مدل تکامل یافتهتری انتخاب شده است: به جای انتشار یکجای تمامی اطلاعات، گزارشها و پیامهای فوری، بهتدریج و خرده خرده منتشر شدهاند. در مباحث اغلب نادیده گرفته میشود که اسامی افراد و جزئیاتی که سبب شناسایی مخبرین میشوند به منظور محافظت آنها زدوده شده است. بنا براین ویکیلیکس کوشش میکند با اطلاعات یا دادهها کاملاً مسئولانه برخورد کند. این امر که آیا کافی است آینده نشان خواهد داد.
مباحث دربارهی آنچه که با آخرین ضربهی کاری ویکیلیکس در رسانههای آلمانی بازتاب یافته نشانهای است از طیفی کوتهبینی و ناهمخوانیها: از توهینهای خشمگین روزنامهنگاران پژوهشگری که حق ندارند به این اطلاعات انحصاری دسترسی یابند، اما خود را بانزاکتتر از این میدانند اطلاعاتی را که منتشر شده بررسی و تجزیه و تحلیل کنند، تا اظهارات بدون فاکت اشخاص و رسانههایی که بر افکارعمومی تاثیر میگذارند. انتقادها کوتهنظرانه است، چون انتقادها از ویکی لیکس سابق است که اینک وجود ندارد. در این میان موضوعاتی هست که میشود از آنها انتقاد کرد. از جمله، انتقاد از بت ساختن مضحک شخصیت جولین آسانژ. همچنین انتقاد از فقدان توضیحات و روشنگری دربارهی ترتیب و تنظیم اطلاعات منتشر شده و معیارها و ضوابطی که بر مبنای آنها اطلاعات در رسانهها ویراستاری میشوند.
در این مورد، کار همپیمان ویکیلیکس، «مجله اشپیگل» آلمان، چندان افتخارآمیز نیست. در این مجله جز چند اشارهی مبهم و گنگ چیزی دستگیر خواننده نمیشود. همچنین آماده کردن و ویراستاری کند اطلاعات و فقدان شهامت انتشار منابع اصلی نشاندهندهی مشکلات و دشواریهای نقش مجله است که بتواند انتظارات خوانندگان را برآورده کند. تاکنون فقط «گاردین» انگلیس با شور و شوق تمام، شانس ایجاد مشروعیت و حقانیت نوین رسانهها را از آن خود کرده و مسیر نوینی به سوی آماده کردن، تجزیه و تحلیل و همکاری متقابل با خوانندگان و پی گرفتن پژوهش را شکوفا کرده است. مسئلهی ویکی لیکس، مسئلهی آینده رسانههای موجود است، مسئلهی مدل اداره کردن آنها و مبانی اقتصادی، ایدهای، اخلاقی و اجتماعی کارشان است.
رادیکال بودن انگیزهی ویکی لیکس همچنین در توانایی و استعداد آموختن دینامیک مدل انتشارت است. این امر که این قابلیت انعطاف در شرایط حملات سیاست آمریکا و علاقه جنونآمیز به زندگی خصوصی آسانژ و مشکلات حقوقی آن در سوئد به جایی خواهد رسید یا نه، آینده نشان خواهد داد.
حتی اگر ایالات متحده آمریکا موفق شود ویکیلیکس را فلج کند، به پیروزی افتخارآمیزی نایل نخواهد شد. دستاورد و خدمت ماندگار جولین آسانژ و همکارانش این است که نشان دادهاند میتوان با تلفیق درست تکنولوژی، شجاعت و درنظر گرفتن پیامد کار، مدل تثبیت شده و حاکم بر تولید انتشارات و افکارعمومی جامعه را دگرگون کرد. مخفیکاریهای فراگیر و فزایندهای که به نام امنیت، نه فقط از یازدهم سپتامبر ۲۰۰۲ ، بلکه پیش از آن جهان دچارش شده با دیژیتال کردن کلیه اطلاعات آغاز شده است. البته اکنون موانعی ایجاد خواهد شد تا از ولنگاری آنهایی که با اطلاعات حساس سرو کار دارند کاسته شود. اما حتی اگر دست راستیهای افراطی در ایالات متحده آمریکا موفق شوند به منظور ایجاد ترس و وحشت چند پیشرو را به صلیب بیاویزند، ایدهی آنها را نمیتوانند به بند کشند. کار از کار گذشته است.
در سراسر جهان شبکههای آلترناتیو ویکی لیکس پدید میآیند. سطح تکنیکی آنها متفاوت خواهد بود. اما رقابت، این شبکهها را به سطح برتری ارتقاء خواهد داد، حتی اگر هم برای لیکرهای بالقوه دشوار شود پلاتفرم مورد اعتماد و اطمینانی انتخاب کنند. چند پلاتفرم نوین مرحلهی بعدی آموختن مجدد ازآن را تحقق خواهند بخشید و تجربیات ویکی لیکس در مورد رسانهها و نقش آنها را بیش از پیش در نظر خواهند گرفت ـ حتی اگر مستقیماً در روزنامهها منتشر نشود. پروژههای دیگری شاید راههای رادیکالتری در پیش گیرند و به نقش اعتدالگرایانهی رسانههای سنتی اعتناء نکنند. اما اکنون هر قدر شدیدتر و غیر قانونیتر علیه ویکیلیکس اقدام شود، جانشینهای آن رادیکالتر و بیپرواتر واکنش نشان خواهند داد. تکنولوژی ایجاد سامان و پلاتفرمهای لیکس مجازی، بدون نام و نشان وجود دارد که عملاً هراسی از دستبرد به جان و مال و آزادی خود نخواهند داشت.
اقدامات ایالات متحده آمریکا علیه انتشارت ناخوشایند که به هیچ روی مبنای قانونی ندارند، قابل مقایسه است با تلاش دستور دادن به خمیرکردن نشریات، تلاش به منظور جلوگیری از انتشار آنها و توقیف پولهای دریافت شده از خرید آنها. مؤسسات و بنگاههای پخش، مانند آمازون که وادار میشوند ویکی لیکس را از سرور خود خارج کنند. ارسال پول ـ که در مورد ویکی لیکس کمکهای مالی است ـ در اثر نفوذ تقریبا انحصاری ویزا و پیپال قطع شده است. نشانهی وضعیت بسیار ضعیف حقوقی اقدام این مؤسسات مالی این است همین که وکیل مؤسسهیWau-Holland- Stieftung که بخشی از کمکهای مالی به ویکی لیکس را اداره میکند، فوراً دست به کار شد، این مؤسسه نقل و انتقال پول را از سرگرفت.
فراخوانهای خشمگین که بایکوت آمازون را درخواست کردند و حملات انترنیتی مسدود کردن آن برای پرداخت پول، بخشی از جنگ نیست. جنگها بین دولتها به وقوع میپیوندند و ویرانیهای عظیمی به بار میآورند. مقایسهی سطح تکنیکی اسلحهی سایبری، مثلا ویروس Stuxnet که به منظور خرابکاری در مراکز سانتریفوژهای غنیسازی اورانیم در ایران به کار گرفته شد و با برنامهی سادهای به طور ناگهانی انجام گرفت، آشکارا نشان داد که این اقدام رودر رویی جنگی نیست. سایت برخی مؤسسات اعتباری نیز مدت کوتاهی در دسترس نبود، درست مانند صفحهی اصلی ویکی لیکس که بنا به گفتهی خودشان از سوی چند آنلاین خصوصی هوادار دولت آمریکا مسدود شده بود.
مناقشات بر سر ویکی لیکس که در سطح زیر بنایی نیز درگرفت، یعنی در زمینهی وب سرور و انتقال پول، شگفتیآور نیست. اما واقعیت تلخ و کثیف این است که اینترنت فضای آزاد و همگانی نیست و انتشار در شبکهها تا حدود زیادی به شرکتهایی که سرورها را اداره میکنند و اطلاعات را انتقال میدهند و انتقال پولها را کنترل میکنند وابسته است. وضعیت حقوقی انتشارات، که در ایالات متحده آمریکا بنا بر قانون اساسی از آزادیهای وسیعی برخوردارند، ناگهان از این پس اهمیتی ندارد و نقشی ایفا نمیکند. بسیاری از شرکتهای اینترنیتی از آمریکا اداره میشوند و به حکومت آمریکا وابستهاند. و حکومت آمریکا از این وابستگی در نخستین حملاتش علیه ویکیلیکس استفاده کرد، کاملاً بدون مبنای حقوقی. البته این حملات کمکی نکرد، چون در این میان سرور ویکیلیکس اکنون در هزاران کامپیوتر در سراسر جهان منعکس شده است. خارج کردن این اطلاعات از این شبکهها غیر ممکن است. سئوال این است که حکومت ایالات متحده آمریکا از این پس چه راهی انتخاب میکند تا لیکرهای ناخوشآیند را خفه کند.
حکومتهای قاره اروپا موظفاند از نفوذ خود به منظور اعتدال برهمپیمانشان در آن سوی آتلانتیک تأثیر گذارند، نه اینکه اقدامات غیرقانونی آنجا را نادیده بگیرند. هرگاه ایالات متحده آمریکا به «اقدامات ضد ترور» که به آنها عادت کردهاند، شیوههایی مانند آدمربایی، قتلهای سازمانهای اطلاعاتی و امنیتی و سابوتاژ به کار برند، انگیزهای خواهد شد برای جنبشهای اعتراضی در سراسر جهان که علیه حکومتهای اروپا نیز به وقوع خواهد پیوست.
کسی که به ایدالهای عصر روشنگری و حقوق اساسی آزادی بیان خدشه وارد کند دیگر نخواهد توانست به آنها استناد کند. در درگیریهای آینده با روسیه و چین، جالب بودن نظامهای اجتماعی مطرح نخواهد بود. این امر که دفتر پرزیدنت روسیه، مدودف، پیشنهاد کرده است جایزه صلح به جولین آسانژ اهدا شود، نشان میدهد، روسیه نقطه ضعف ایدئولوژی غرب را در این مورد شناخته است. نادیده گرفتن یا تأیید ضمنی و بیسر و صدای کارزار جنونآمیز آمریکا علیه ویکیلیکس را هیجیک از کشورهای اروپا نخواهند بخشید. دستکم در آینده، موقعی که اسناد و مدارک مشابهی آشکار شوند، این سئوال مطرح خواهد شد که دربارهی این افشاگریها چه کسی چگونه واکنش نشان خواهد داد. در آینده هر اقدامی به منظور کنترل اطلاعات و سانسور شبکهها شبیه اقدامات علیه ویکی لیکس تلقی خواهد شد. درهر گفتوگو و بحث دربارهی مسدود کردن شبکه یا مسدود کردن فهرستها بازهم پای ماجرای ویکی لیکس به میان خواهد آمد و نقش قاطعی ایفا خواهد کرد.
حکومتهای جهان غرب از این پس میبایست مشکلاتی را که پیش آمده برطرف کنند. نخست میبایست راه حلی بیابند که چگونه میتوانند با حداقل اسرار و پنهانکاری حکومت کنند. لیک نشان داد کلیه اقداماتی که امروز بهعنوان محافظت و ایمنی اسرار حکومتی و جلوگیری از افشای آنها در پیش گرفته شده غیر ممکن است. اگر فقط به این اکتفا شود که اطلاعات حساس را ـ به طور مثال، نام مخالفان در رژیمهای دیکتاتوری ـ پنهان نگه داشت، میشود چنین اطلاعاتی را به طور مؤثر مخفوظ نگه داشت. برای سایر امور میبایست اشکالی از حکومت کردن پیدا کرد که اگر جامعه از جزئیات آنها مطلع شود، حکومت ناگهان به بحران عمیق دچار نشود. حکومت کردن در شرایط شفافیت دیژیتال ـ که مقامات و مؤسسات امنیتی با علاقهای مفرط به شهروندان دستور میدهند ـ چالش دهههای آینده است. شفافیت بیشتر و درستکاری امتیازات دیگری هم دارد: ظهور لیکرهای بالقوه کمتر با وجدانی معذب و سرخوردگی و محتملا بار دیگر شرکت کنندگان بیشتر مردم در انتخابات.
در خاتمه به این شناخت میرسیم: لیکر بهآسانی و بدون خطر جدی برای اشخاص امکان دارد. و شمار انسانهایی که برای خدمت به حکومتها و کنسرنهای بزرگ پشت کامپیوتر نشسته و کار میکنند و با این مشکل روبهروهستند که واقعیت تمسخرآمیز و اغلب سخیف کار روزانهشان را با ایدهآلهای اصولی سازگار کنند، پیوسته بیشتر میشود. علت و دلایل زیادی وجود دارد که چنین خواهند کرد: بیمعنی و بیفایده بودن جنگهای بیپایان، گسترش تآترهای دستگاههای امنیتی که کمتر علیه ترورریستها و بیشتر علیه آزادی فرد فرد انسانها بازی میشود. و نیز گسترش فساد سیستماتیک و کسب امتیازات بیبند و بار درکشورهای غربی و نبود تقریباً کامل درستکاری در سیاست و در زندگی افتصادی. همهی اینها به طور اجتنابناپذیر به اعتراض و ستیز منجر میشوند.
جامعه به نیروی درخشان و شفاف پالایش نیازمند است تا فساد، زد و بندهای مشکوک و تباهی اخلاق را مهار کند. جای تأسف است مطبوعات سنتی که این وظیفهی ویژه برعهدهی آنها ست، به خاطر مشکلات مالی و اقتصادی و نیز به دلیل کنار آمدن و لاس زدن با صاحبان قدرت این وظیفهی خاص خود را هنوز هم با سهلانگاری انجام میدهند. پیدایش پلاتفرمهای لیکینگ که کاربرد دارند، برای انسانهایی که هنوز آرمان و ایدآلی دارند و وجدانشان تباه نشده دریچهای گشوده شده ناراحتی وجدان خود را تسکین دهند. این پلاتفرمها وسیلهای است علیه ناامید شدن از وضعیت کنونی جهان و امکانی است که از مسئولین چنین وضعیتی بازخواست شود. تردیدی نیست انسانهای باوجدان از این وسیله استفاده خواهند کرد.
ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
فرانک ریگر (Frank Rieger ) مدیر یک شرکت ایمنی ارتباطات
برگرفته از بخش ادبی روزنامه فرانکفورتر آلگماینه، Frankfurter Allgemeine Zeitung , 15.Dez.2010