از زمان به قدرت رسیدن زینالعابدین بن علی در نوامبر سال ۱۹۸۷، دولت این کشور سعی کرد تا چهرهی دمکراتی از خود به جهان عرضه کند. دولت جدید تلاش کرد تا سیاست «آشتی ملی» را در پیش گیرد. نمود این سیاستها را میتوان در موارد زیر مشاهده کرد:
۱.آزادی فعالیت احزاب سیاسی ممنوع شده
۲. انتشار روزنامههای توقیف شده در زمان حبیب بورقیبه و آزادی بیان
۳. آزادی زندانیان سیاسی
۴. بازگشت مخالفان به کشور بدون هیچ محدویتی
۵. اصلاح قانون اساسی و تغییر در ساختار دولت و کاهش اندازهی حزب حاکم در مجلس
قانون اساسی اصلاح شد و مادهی مربوط به مادامالعمر بودن رئیس جمهور تغییر یافت. اصل ۵۷ قانون اساسی مربوط به جانشینی معاون رئیس جمهور در شرایط خاص نیز حذف شد. بر اساس قانون اصلاح شده، رئیس جمهور به مدت پنج سال و به صورت انتخابات عمومی انتخاب میشود و حداکثر سن نامزد ریاست جمهور نیز ۷۰ سال در نظر گرفته شد. همچنین اگر رئیس جمهور به هر دلیلی قادر به ادامهی فعالیت نباشد، رئیس مجمع ملی (مجلس قانونگذاری) تا برگزاری انتخابات مجدد، ادارهی امور کشور را به مثابه رئیس جمهور موقت در اختیار خواهد داشت. روند آزادسازی احزاب و حرکت در جهت توسعهی سیاسی در چندسال اول حکومت زینالعابدین بن علی ادامه داشت، اما در آغاز دههی ۱۹۹۰، مشکلات سیاسی و اقتصادی ناشی از انجام اصلاحات سیاسی در ساختارهای موجود و چگونگی برخورد با نیروهای مخالف، بار دیگر موجب شکاف میان نیروهای مخالف و در نهایت منجر به محدود شدن روند توسعهی سیاسی شد.
تغییرات تدریجی
در سال ۱۹۹۸، زمانی که زینالعابدین بن علی خود را برای بار سوم نامزد ریاست جمهوری در سال ۱۹۹۹ میکرد، در برابر نمایندگان پارلمان به تعهدات خود در زمینهی انجام تغییرات تدریجی تاکید کرد. موارد دیگری را که میتوان به صورت خیلی خلاصه به آن اشاره کرد، به قرار زیر است:
در سالهای اولیهی بعد از استقلال، نرخ رشد جمعیت تونس حدود ۳.۲درصد در سال بود. از اوایل دههی ۱۹۶۰ و با توجه به رویکرد برابر حقوقی زنان با مردان در قوانین، تغییرات بسیاری در این نرخ ایجاد شده که کشور تونس را به مدلی برای کشورهای در حال توسعه تبدیل کرده است. این نرخ در آستانهی هزارهی جدید به۱.۱درصد کاهش یافته است.
گامهای اساسی در جهت تقویت طبقهی متوسط از دیگر اقدامات دوران زینالعابدین بن علی بوده است.
به قدرت رسیدن زینالعابدین بن علی در سال ۱۹۸۷ را میتوان آغاز دورهی جدیدی در جهت بهبود وضعیت اقتصادی تونس به شمار آورد. تونس عمدتاً از سیستم اقتصاد آزاد تبعیت میكند. صنایع كارخانهای كه اصولاً با هدف صادرات فعالیت میكنند، منبع اصلی درآمدهای ارزی این كشور هستند. تولیدات صنعتی ۳۲ درصد تولید ناخالص داخلی شامل نفت، معدن (به ویژه فسفات)، منسوجات، كفش، مواد غذایی و كالاهای الكترونیكی و مكانیكی را تشكیل میدهند. منسوجات با ۹۰ درصد صادرات، منبع مهم درآمدهای ارزی این كشور محسوب میشود و توریسم یك منبع مهم درآمدهای ارزی است. بهطور مثال در سال ۲۰۰۸، ۵/۷ میلیون نفر از تونس دیدار كردند كه غالب آنها از كشورهای اروپایی و شمال آفریقا بودند. اتباع تونس كه در خارج زندگی میكنند (حدود یك میلیون نفر) نیز یك منبع مهم درآمد ارزی برای كشور تونس محسوب میشوند.
افزایش قیمت نفت بر اقتصاد تونس فشار وارد میكند، زیرا این كشور واردكنندهی مواد نفتی است.
مبادلات تجاری تونس با اروپا
از نظر اقتصادی و تجاری، تونس با اروپا پیوند زیادی دارد. تونس بعد از اسراییل در خاورمیانه، اولین كشور شمال آفریقا و جنوب مدیترانه است كه با اروپا قرارداد شراكت اقتصادی به امضا رسانده و این حركت استراتژیك توانسته زمینهساز حضور اقتصاد تونس در عرصهی جهانی، وفق دادن مثبت آن با پدیدهی جهانی شدن و رقابتی كردن آن باشد. به موجب این توافقنامه تعرفههای گمركی و موانع دیگر تجاری در خصوص بسیاری از كالاها و خدمات برداشته شده است.
در حال حاضر بیش از ۷۰ درصد مبادلات تجاری تونس با اروپا صورت میگیرد كه این گستردگی همكاری تجاری به همراه عوامل دیگری همچون حضور حدود یك میلیون تبعهی مهاجر تونسی در كشورهای مختلف اروپایی، مشاركت اروپا در بیش از دو سوم سرمایهگذاری خارجی این كشور (۳۲۷۰میلیون دلار) و همچنین نقش گردشگران اروپایی در تأمین ۸۰ درصد از درآمد ارزی بخش جهانگردی تونس باعث شده كه اتحادیهی اروپا به عنوان یكی از مهمترین شركای اقتصادی این كشور به شمار آید.
خط فقر در تونس
در طول ۲۵ سال گذشته خط فقر در این كشور به میزان قابل توجهی كاهش یافته است. تولید ناخالص ملی تونس در سال ۲۰۰۸ میلادی ۳۶/۳۳ میلیارد دلار اعلام شد و درآمد سرانهی این كشور طی سالهای اخیر به بیش از ۳۳۰۰ دلار ارتقا یافته است. میانگین نرخ سالانهی رشد اقتصادی سه درصد و نرخ تورم حدود ۵/۴ درصد است. حدود ۸۰ درصد جامعه را طبقهی متوسط تشكیل میدهد. هر یك دلار آمریكا تقریباً برابر با ۵۰/۱ دینار تونس است.
صادرات در سال ۲۰۰۸ برابر با ۴/۱۹ میلیارد دلار شامل مواد هیدروكربن، محصولات كشاورزی، فسفات، محصولات شیمیایی، منسوجات، وسائل مكانیكی و الكترونیكی و واردات این كشور حدود ۲۳میلیارد دلار است.
البته در کنار این موارد و با توجه به رشد صادرات، مردم تونس همچنان از مشکلات اقتصادی فراوانی رنج میبرند. در پی تداوم وابستگی به همکاری تجاری با اروپا، آسیبپذیری اقتصاد تونس نیز همزمان با بحران اقتصادی شرق آسیا و کاهش هزینههای کار و قیمتهای صادرات در منطقه، آشکار شد. مصرفکنندگان اروپایی از صنایع صادراتی تونس همچون صنایع نساجی رویگردان شدند و این موضوع منتهی به بیکاری کارگران این بخش شد.
مشکل بیکاری
بیکاری نیز به عنوان مشکلی بزرگ هم چنان ادامه داشت. میزان بیکاری در تونس از اواسط دههی ۱۹۹۰ حدود ۱۵ الی ۱۶ درصد بوده که این میزان هر ساله بیشتر شده است. بهطور کلی توان اقتصادی کشور در جذب بیش از حدود ۹۰ درصد از شغلهای جدیدی که هرساله نیازمند آن بوده، صورت نگرفته است. برای مثال به اعتراضهای بهار سال ۲۰۰۰ میتوان اشاره کرد که اعتراضکنندگان بر نگرانیهای خود در مورد مشکل بیکاری تاکید داشتند. این نرخ در سال گذشته ۳۰درصد گزارش شده است.
در سال ۲۰۰۸ توافقنامهی اتحادیهی تجارت آزاد اروپا- مدیترانه بهعنوان ابزاری برای ورود به اقتصاد جهانی انتخاب شد. این انتخاب بر اساس ادغام در اقتصاد جهانی در برقراری ارتباط با اروپا صورت گرفت که در کنار مزایای استراتژیک آن، خطراتی را نیز متوجه اقتصاد تونس میکرد. این تصمیم بهدلیل عدم رقابت کالاهای تولیدشده در تونس با کالاهای اروپایی، باعث سرریز شدن تولیدات اروپایی به تونس شد. این موضوع نیز باعث بیکاری تعداد زیادی از کارگران شد. کشاورزی، معادن و منابع طبیعی، جهانگردی و صنعت نفت در اقتصاد تونس نقش مهمی دارند.
زیتون، انگور، گندم، میوهجات و سبزیجات از فرآوردههای کشاورزی تونس هستند. این کشور دارای منابع انرژی همچون نفت، گاز طبیعی و معادن فسفات، آهن، روی و سرب است. تولیدات این کشور بیشتر شامل مواد شیمیایی، پارچه، برق و سیمان است. از این کشور نفت خام، روغن زیتون، مرکبات، آهن و سرب صادر میشود.
فرصتهای دوردست
در طی سالهای گذشته گروهها و افراد نزدیك به هستهی مركزی دولت تمامی فرصتهای خوب را در زمینهی تجارت بهدست گرفتند و بهتدریج پیشرفت اقتصادی سیر نزولی خود را آشکار کرد. به همین دلیل مردم تونس عدم تمایل خود را به تصرف این فرصتها در كشور که در اختیار یك اقلیت خاص بوده و باعث بیكاری و بیثباتی یا نبود امنیت شغلی و زندگی اصلی مردم تونس میشد، به صورت اعتراضی عنوان کردند. حركت شكل گرفته در تونس اولین نوع آن در جهان عرب است. آنچه تاكنون در این گروه از کشورها اتفاق افتاده یا انتقال حكومت بوده و یا كودتای نظامی.
بررسی این حركت جای بسی تامل دارد كه چگونه در كشوری كه فعالیت سیاسی بسیار محدود بوده و از طرفی تونس در جمع كشورهای در حال توسعه در آفریقاست، این اتفاق رخ میدهد.
با نگاهی به تئوریهای انقلاب میتوان از تئوری توسعهی ناهمگون برای تحلیل این حرکت بهره برد. بهطور خلاصه باید گفت در این تئوری كه توسط ساموئل هانتینگتون مطرح شده با این مهم مواجه میشویم كه خواست تغییرات از سوی مردم که در قالب اعتراضات صورت می گیرد، حاصل عدم رشد و توسعهی همزمان مولفههای اقتصادی و سیاسی است.
بهواقع زمانی كه یك دولت دست به مجموعه اصلاحات اقتصادی میزند و در مقابل از اعطای آزادیهای سیاسی و اجتماعی امتناع میورزد باید منتظر قیام باشد. با نگاهی به تحولات تونس میتوان این مهم را استخراج كرد. تونس در سالهای دوران ریاستجمهوری زینالعابدین بن علی روزهای به نسبت خوشی را سپری میكرد.
توسعهی توریسم
بهرغم نبود منابع زیرزمینی عظیم كه دیگر كشورهای عرب از آن بهرهمند هستند، زینالعابدین بن علی توانسته بود با توسعهی توریسم و همچنین سرمایهگذاری خارجی رشد قابل توجهی را برای تونس رقم بزند. تونس در سالهای حکومت زینالعابدین بن علی به یكی از كشورهای مثالزدنی در جهان عرب تبدیل شده بود.
نرخ تورم در این کشور ۶/۳ درصد در سال۲۰۰۴ و پنج درصد در سال ۲۰۰۸ اعلام شده بود. ۴۱درصد اقتصاد تونس مربوط به خدمات و تولید ناخالص ملی این کشور در سال ۲۰۰۸ میلادی،۵۰ میلیون دینار برآورد شده بود. از طرفی تونس در زمینهی آزادیهای زنان۲ پیشرفتهای مناسبی داشته است. با این وجود آنچه در اذهان تونسیها از زینالعابدین بن علی یاد میشد یك دیكتاتور بلارقیب بود.
رتبهی تونس از نظر آزادی مطبوعات ۱۴۳ از ۱۷۳ و در اقتدارگرایی رتبهی ۱۴۴۴ از ۱۶۷ است. دولت تونس را در كنار مصر جزو سركوبگرترین كشورهای جهان عرب میدانند و نیروهای امنیتی در این كشور تقریباً در تمامی شئون دخالت میكنند.۳
آخرین انتخابات تونس در سال۲۰۰۹ برگزار شد و ۹۸ درصد آرا به نفع زینالعابدین بن علی به صندوقهای رای ریخته شد.
وی طی مدت ۲۴سال حكومت خود از آنجا كه هیچ رقیبی و حزبی وجود نداشت با ژست دموكراسی، پست ریاستجمهوری را حفظ میكرد.
در سال ۲۰۰۲ وی قانون انتخابات را برای تداوم پست ریاستجمهوریاش تغییر داد و سن رئیسجمهور را از ۷۰ سال به ۷۵ سال رساند. به این موارد فساد رایج در خاندان زینالعابدین بن علی را نیز باید اضافه کرد. در واقع رشد بیسابقهی قیمتها و افزایش بیكاری افسار گسیخته در تونس كه به علت پیوندهای تونس با اقتصاد جهانی بود، تنها بهانهای بود كه به یكباره خیل عظیم تونسیها را راهی خیابانها كرد و فرار دیكتاتور را رقم زد.۴
پینوشتها:
۲. وضعیت زنان در تونس را در مطلبی جداگانه منتشر خواهم کرد.
۳. آمار مربوط به اقتصاد و سایر آمارها از ویکیپدیای عربی استخراج شده است.
۴. تونس: روزشمار سقوط
۱۷دسامبر: خودسوری یک جوان تحصیلکردهی تونسی به دلیل بیکاری و آغاز اعتراضها
۲۴دسامبر: کشته شدن یکی از معترضین در تیراندازی پلیس
۲۸دسامبر: فراگیر شدن اعتراضها در تونس
روشنفکر با عرضه
روشنفکرِ باعرضه
پیشنهادی برای روشنفکری امروز با کنکاشی در شخصیت ابراهیم گلستان
این یادداشت هیچ قرار نیست با اطلاعات زندگینامهای گلستان را بکاود. قرار نیست فروغ و شرکتِ فیلم گلستان و اسرار گنج درهی جنی را یاد بیاورد، قرار نیست کنایهی فیلمِ فرمانآرا را یاد بیاورد، قرار نیست این همه سال بیتوجهیِ گلستان را یاد بیاورد به موضوعات اجتماعیای که در کشورش میگذرد نه حتا از توی نوشتههاش مثلن میخواهد نکتهای را نشان بدهد که شخصیتِ گلستان است. این یادداشتی از زاویهی منیتِ من، منِ محمد طلوعی است که گلستان را سالها، سالهای سال الگوی خودش میدید بلاتشبیه بلاتشبیه.
گلستان برای من همه چیزهای یک روشنفکر ایرانی را داشت، احاطهی حکیمانهاش به انواع مدیومهای هنری، در جریانِ اجتماع بودن، زباندانی، قدرت خودانتقادی، زبان برانِ نقد، بیتعصبی ایدئولوژیک و از همه مهمتر آزادگی، آزادگی در برابر قدرت. من همهی این چندسالِ عمرم را خواستم اینطوری باشم (دیگر بلاتشبیه را نمیگویم، شما ته همهی جملههام بگذارید) خیلیهای دیگر را هم میشناسم که میخواهند اینطوری باشند، آنها هم بلاتشبیه.
سالها فکر میکردم گلستان نسخهی ایرانی سلینجر است که بعد از نوشتن شاهکارهاش رفته یکجای دوری (دور از دستِ خوانندههاش) یک مزرعهای گرفته، دورش سیم کشیده، برق وصل کرده با تفنگِ ریشاردش نشسته رو به در که شلیک کند. من از نویسندهام، کسی که دوستش داشتم شیوهای برای زندگی در این خاک میخواستم نه اینکه مثلِ سلینجر برود دور (گیرم جای مزرعه برود توی قصر) من را بیراه حلِ زندگیکردن در این خاک ول کند. نوشتن با دوربین به هیچکدام از سوآلهام جواب نداد که دایم خردی من را و آدمها مثل من مقلد را یادمان آورد. چه دلی داشت و چه رویی آن پرویز جاهدِ بدبخت. دایم گلستان یادش میآورد و یادم میآورد که هیچ نمیدانیم و پرت میگوییم و اینطوری شد که از همهی آن خصایل و سجایا که از گلستان گفتم فقط برایم تلخی و ترشی ماند، بیرحمی در انتقاد از دیگران و گشادبازی در انتقاد از خود. یک وقتهایی خیال میکردم اینها نتیجهی بطئی روشنفکری در ایران باشد. روشنفکری در کشور شکست برای روشنفکرها. بیست و هشت مرداد، بیست و دو بهمن، بیست و سه خرداد (چرا همهی این تاریخها بیست و چند است؟ بار بعد اگر توی حدود بیست و چندم خبری شد یادم باشد از خانه بیرون نروم) خیال میکردم تاریخِ این شکستها من را تلخ کرده، ما را که میخواهیم مثل گلستان باشیم تلخ میکند که روزی از سرِ اتفاق کتابی دستم افتاد. کتابی که اولینبار در هزار و سیصد و بیست و چهار چاپ شده بود(یکی از آن دورههای هرج و مرجِ بعد از دیکتاتوری به قولِ کاتوزیان) اسم کتاب هیچ ربطی به گلستان ندارد، عرف و عادت در عشایر فارس نوشتهی محمد بهمنبیگی.
«افراد ایل بیک خصلتی بنام عُرضه علاقۀ مخصوصی دارند و بیشتر جوانان نوخاسته سعی میکنند که صاحب عُرضه بشوند. البته عرضه یک خصلت سادهای نیست و با تحلیل و تجزیۀ خصائل مردمانی که معروف به داشتن عرضه هستند نگارنده دریافته است که این صفت مرکب از نخوت، فعالیت، موفقیت در زندگی و ترشروئی است.» (بهمن بیگی:115)
این جملات مثلِ درِ بازی بود به جایی روشن برای من که سالها در تاریکی نشسته بودم، برای من که از سالها تقلید، نخوت و ترشروئی را یادگرفته بودم، برای من که رازِ گلستان را به کمال ندانسته بودم. وقتی کارنامهی گلستان را دوباره مرور کردم پربود از فعالیت و موفقیت، فعالیت و موفقیت، فعالیت و موفقیت. گلستانِ کنار قشقاییها بزرگ شده این خصایل را دریافته یا ایلخان قشقایی که دایم شیراز را میگرفته این عادتها را جا گذاشته در شیراز و گلستان اینطور شده، هرچه بوده گلستان راه را نشانمان داده و رفته، نه اینکه نشسته باشد با تفنگش رو به در.
من، منِ محمد طلوعی تمام این سالها نشستهام کسی کاری کند، کسی موفق شود، کسی بارِ این روشنفکری را بردوش بگیرد جای من که من روشنفکری کنم. منِ محمد طلوعی روشنفکری را دستگاه عریض و طویلی فرض کردهام که دیگرانی راهش میبرند و من فقط اگر دنبال این میت بروم باز ابواب جمعِ دستگاه روشنکریام، باقی آن دوستانم که میخواهند روشنفکر باشند همینطور میروند عقبتر و هر کسی سعی میکند عقبترِ این صف بایستد. منِ محمد طلوعی خودم را سهامدارِ روشنفکری دانستهام و بیعمل نشستهام کارگزارم سرِ سال سودِ سهام را دستم بدهد. آن کسی که از روزِ اول روشنفکری را دستگاهی در برابر دستگاهِ حکومت کرد هیچ یادش نبود انگار که فردیت هر روشنفکر است که او را روشنفکر نگه میدارد نه جمعش با باقی روشنفکرها و فردیتِ هر روشنفکر اساسِ هویت او است. خوب که فکر میکنم مشکلهی امروز روشنفکری عرضه است. ما دیگر روشنفکر باعرضه نداریم. کسی که تلخی و فعالیت و موفقیت را با هم داشته باشد و هیچ به فکرش نباشد برای روشنفکری آپارات حزبی بسازد.
عُرضه پیشنهادی است از گلستان برای روشنفکری، برای همین خاک، برای همینوقت، برای من.
کاربر مهمان / 28 January 2011