همزمان با ظهور و گسترده شدن گروه دولت اسلامی (داعش سابق)، اخباری مبنی بر تحرکات افرادی وابسته به اسلام‌گراهای تندرو سنی در برخی مناطق کردستان ایران منتشر شد.

2330998_184

اینک وزارت کشور با انتشار گزارشی در نشریه «راهبرد» درباره «یارگیری داعش» در شهرهای کردستان هشدار داده است.

کار‌شناسان وزارت کشور در این گزارش گفته‌اند که با توجه به «حساسیت وضعیت»، هر گونه «آزمون و خطای به‌ظاهر بی‌اهمیت» از سوی مقام‌های مسئول در این مناطق منجر به وقوع «دومینویی بهمن‌وار» خواهد شد.

در این گزارش آمده است، داعش در سال‌های گذشته تمام تلاش خود را به کار گرفته تا مردم اهل سنت کرد، اندیشه سلفی را بپذیرند، اما موفق نشده است.

هشدار وزارت کشور چقدر جدی‌ است؟ آیا انتشار این گزارش می‌تواند زنگ خطری برای سرکوب اهل سنت به حساب آید؟

سلفی‌های جهادی در مقاطعی در کردستان ایران به‌طور آشکار مشغول به تبلیغ و فعالیت بوده‌اند: این دوره چگونه قابل بررسی است؟

این پرسش‌ها را با مختار هوشمند، پژوهشگر حوزه اسلام سیاسی در میان گذاشته‌ایم.

رادیو زمانه- نظرتان درباره موضع یا هم‌سویی احتمالی گروه‌های اسلامی سنی با داعش در کردستان ایران چیست؟

Mokhtar hushmand

مختار هوشمند: جریان سلفیت جهادی بیشتر در برگیرنده‌ گروه‌ها و سازمان‌هایی است که‌ مبانی فکری آن‌ها به‌ ابن تیمیه‌ حرانی و محمد بن عبدالوهاب نزدیک است و این گروه‌ها به‌جای قرآن، بیشتر سنت و حدیث را مبنای عملکرد خود قرار می‌دهند. در این میان مفاهیمی همچون «جهاد» و «قتال» برای گروه‌های تکفیری و سلفیت جهادی از اهمیت ویژه‌ای برخوردارند تا جایی که‌ این نحله‌ فکری، رستگاری مسلمانان را منهای این مفاهیم، غیر ممکن می‌داند. «قتال» و «جهاد» هم یعنی جنگیدن مسلمانان با کسانی که‌ دشمن اسلام هستند یا به‌ نوعی در پذیرش تمام و کامل این دین کوتاهی کرده‌اند. سلفیت تکفیری چنان به‌ «ظواهر دینی» اهمیت می‌دهد که‌ اگر فردی برادر، خواهر یا پدر و مادر خود را فاقد این ظواهر دید، می‌تواند بدون هیچ عذر و بهانه‌ای او را تکفیر کرده‌ و حکم شرع را در موردش اجرا بکند. هرچند در اسلام «اتمام حجت» و «عذر به‌ جهل» و … موانعی هستند که‌ تکفیر مستقیم و اجرای حکم شرع را در مورد فرد به‌ اصطلاح غافل، به‌ تعویق می‌اندازند ولی هم‌اینک بیشتر گروه‌های تکفیری، این توصیه‌ها را نادیده‌ گرفته‌ و بدون هیچ اتمام حجتی فرد یا افراد زیادی را در شکل گروه، ساکنان یک محله، یا یک روستا و پیروان یک فرقه‌ مذهبی به‌ رگبار بسته‌ یا در کمال آرامش سر آن‌ها را از تن‌شان جدا می‌کنند. این اعمال و دیگر شاخصه‌های رادیکالیزم اسلامی را بیشتر می‌توان در دولت اسلامی (داعش) و گروه‌هایی دید که با داعش بیعت کرده‌اند. ولی گروه‌هایی همچون سازمان القاعده‌، جبهه‌ نصره‌، جبهه‌ اسلامیه‌، احرار شام، الشباب، الانصار الشریعه و …، ‌ با آن‌که‌ در‌‌‌ همان دایره‌ اسلام تکفیری و جهادی قرار می‌گیرند، در مواردی به‌ اقامه‌ حجت معتقد بوده‌ و بنا به‌ تشخیص هیات‌های شرعی خود یا در راستای منافع گروه و سازمان، برای بعضی‌ها عذر قائل بوده‌، حتی در پاره‌ای موارد اقدام به‌ آزاد کردن اسیر و گروگان نیز می‌کنند. شاید این گونه‌ اعمال باعث شده‌ تا این گروه‌ها در مقایسه‌ با‌ داعش، در جایگاه دوم خشونت‌طلبی قرار بگیرند. اما گروه‌های اسلامگرای دیگری هم هستند که گرچه به‌ لحاظ تئوریک به‌ مفهوم «جهاد» معتقد هستند، اما در عمل جهادی نیستند. جماعت تبلیغ، سازمان جهانی اخوان المسلمین، اتحادیه‌ اسلامی کردستان عراق، مکتب قرآن کردستان ایران و جماعت دعوت و اصلاح ایران از جمله‌ گروه‌هایی هستند که‌ روش «تبلیغ، دعوت و اصلاح» را دنبال کرده‌ و معتقدند اسلام از این طریق بهتر به‌ اهداف خود خواهد رسید. معمول است که‌ گا‌ه افرادی از این گروه‌ها همچنین افرادی از جریان سلفیت تبلیغی، جذب گروه‌های تندرو‌تر شده‌اند و بلعکس، افرادی هم اعتقاد به‌ حضور بیشتر و عضویت در گروه‌های افراطی را از دست داده‌ و جذب جریان‌های لیبرال شده‌اند. بر همین مبنا ایده‌ای که‌ سلفیت تبلیغی را «جاده‌ صاف کن» سلفیت جهادی می‌داند، مردود و نادرست است و نمی‌تواند منطبق با چیزی باشد که‌ ما در حوزه‌ عمل شاهد آن بوده‌ایم و هستیم. علاوه‌ بر این، باید گفت که‌ «سلفیت تبلیغی» به‌ شدت در تضاد با «سلفیت تکفیری/جهادی» قرار دارد و برخلاف تکفیری‌ها، مفهوم جهاد را بسیار حساس دانسته‌ و عملا آن را فراموش کرده‌ است. در مجموع با این‌که‌ گروه‌های اسلامگرا سر پیاده‌کردن شریعت اسلام و تشکیل حکومت اسلامی با هم اختلاف دارند، اما آبشخور فکری و عقیدتی آن‌ها یکی است و در ‌‌‌نهایت همه‌ آن‌ها معتقد به‌ تشکیل حکومت و امپراتوری اسلامی هستند و برای آن تلاش می‌کنند. به‌ نسبت «همسویی» این گروه‌ها با داعش نیز می‌توان گفت آن‌هایی که‌ با داعش بیعت کردهاند بیشتر گروه‌هایی هستند که‌ به‌ لحاظ خشونت‌طلبی چیزی کمتر از دولت اسلامی ندارد. تنها تفاوت آن‌ها با داعش این است که‌ این گروه با یک سازماندهی جدید و یک شیوه‌ جهادی منحصر به‌ فرد به‌ میدان آمده‌ و از طریق یک دستگاه تبلیغاتی بسیار مدرن و پیشرفته‌، کشتار‌ها و جنایت‌هایش را کارگردانی می‌کند.

  • نشریه راهبرد در شماره هفدهم خود نسبت به فراگیر شدن اندیشه سلفی در کردستان ایران هشداره داده. آیا زنگ خطری است برای سرکوب اهل سنت در ایران به بهانه حضور داعش در منطقه یا این تهدید تنها متوجه بخشی از جریانات سنی کردستان است؟

– ادعای «فراگیر شدن اندیشه‌ سلفی در کردستان ایران» می‌تواند هم درست باشد هم نادرست. درست بدان معنا که‌ نزدیک به‌ دو دهه‌ است نحله‌ فکری سلفیت جهادی و عقاید تکفیری در کردستان ایران ظ‌هور کرده‌ است و ظرف این چند سال ما در بخش‌های سنی‌نشین کردستان ایران شاهد تشکیل گروه‌های سلفی جهادی با‌ عناوین مختلف بوده‌ایم. همچنین افراد زیادی جذب این گروه‌ها شده‌اند که‌ عده‌ای از آن‌ها بعدا به‌ تشکیلات‌ مادر در خارج از ایران پیوسته‌اند. در این میان افرادی همچون «مهدی جوانرودی»، «عبدالرحمن تپه‌ مارانی» و «محمد امین مهابادی» (معروف به‌ مینه‌ بی‌‌کی‌سی) توانستند مسندهایی در شاخه‌ نظامی سازمان القاعده‌ و داعش به‌ دست بیاورند. اما نادرست است بدان معنا که‌ موضوع آن‌گونه‌ که‌ در مجله‌ راهبرد اشاره‌ شده، مهم و جدی نیست. یعنی جریان سلفیت جهادی و اسلام تکفیری در کردستان ایران نه‌ می‌تواند خطری را متوجه‌ جمهوری اسلامی بکند، نه‌ می‌تواند جامعه‌ کردی را تسخیر و کردهای سنی مذهب ایران را با خود همراه کند. این جریان از طرفی در مقایسه با «تصوف» و‌ جریان اسلام میانه‌‌رو اعم از «مکتب قرآن» و «دعوت و اصلاح» و از دیگر سو در مقایسه‌ با حرکت‌های فکری، فرهنگی، سیاسی و اجتماعی مرسوم در کردستان، بسیار ناچیز و ناتوان بوده‌ و در کل می‌توان گفت تنها درصد بسیار پایینی از کردهای سنی مذهب به‌ آن لبیک گفته‌اند. جالب اینجاست که‌ با گذشت نزدیک به‌ ۲۰ سال از ظهور عقاید تکفیری در کردستان ایران، کار‌شناسان وزارت کشور تازه به‌ این نتیجه‌ رسیده‌اند که‌ چنین گزارشی را در چنین شرایطی منتشر کنند. به‌ نظر می‌رسد آن‌ها با این کار بیشتر قصد دارند مردم «کرد» را کاملا پیش چشم جهانیان تخریب کنند و آنان را نه‌ مردمی آزادی‌خواه و حق‌طلب، بلکه‌ طرفدار اسلام تکفیری و سلفیت جهادی و در ‌‌‌نهایت طرفدار تروریسم معرفی کنند. چنانچه‌ شما هم در سوال‌تان بدان اشاره‌ کرده‌اید، رسیدن به‌ این هدف دست نظام را برای سرکوب مردم «کرد» به‌ویژه پیروان مذهب تسنن، باز خواهد گذاشت و جنایت‌های جمهوری اسلامی را در کردستان توجیه‌ خواهد کرد. البته من بعید می‌دانم جمهو‌ری اسلامی به‌ چنین هدفی برسد چون در چنین شرایطی که‌ کرد‌ها به‌ عنوان عمده‌ترین نیروی مقابله‌ کننده‌ با تروریسم اسلامی خصوصا داعش شناخته‌ شده‌اند، رابط دادن آن‌ها به‌ اسلام تکفیری غیر ممکن است و کسی آن را باور نخواهد کرد. بزرگنمایی‌هایی از این دست که‌ گویا جریان سلفیت جهادی در کردستان ایران به‌ مراتب قوی‌تر از احزاب و گروه‌های تکفیری کردستان عراق است نیز در همین راستاست.

  • آیا این نوع برخورد حکومت با اقلیت‌ها، سابقه‌دار است؟ 

– جمهوری اسلامی قبلا چنین برنامه‌ای را در مورد بلوچ‌ها امتحان کرده‌ است و البته‌ بنا به‌ شرایط خاص بلوچستان، توانسته‌ است تا حدودی در آنجا به‌ اهداف خود برسد و مردم را سرکوب کند. در واقع آن‌چه‌ امروز در کردستان شاهدش هستیم، چند سالی است که‌ در شکل‌ها و فرم‌های مختلف شروع شده‌ و اولین بار، علی خامنه‌ای، در سفر اردیبهشت ماه ۱۳۸۸ خود به‌ کردستان، استارت آن را زد. رهبر جمهوری اسلامی بخشی از سخنرانی خود در شهر سنندج را به‌ موضوع «وهابیت» اختصاص و نسبت به‌ حضور سلفی‌ها در کردستان هشدار داد. البته‌ منظور او آن دسته‌ از سلفی‌هایی بود که‌ چند ماهی بود از گروه اصلی یعنی کتائب کردستان القاعده‌ جدا شده‌ بودند و گفته‌ می‌شد که‌ علیه‌ جمهوری اسلامی دست به‌ تبلیغات زده‌اند. لذا همزمان با حضور خامنه‌ای در کردستان، وزارت اطلاعات عده‌ زیادی از جونان کرد را به‌ اتهام همکاری و عضویت در گروه‌های تکفیری و اقدام علیه‌ امنیت ملی دستگیر کرد. کار دیگری که‌ دستگاه‌های اطلاعاتی در رابطه‌ با سلفی‌های دستگیر شده‌ انجام داد، بزرگنمایی پرونده آن‌ها بود و بالا بودن تعداد سلفی‌های دستگیر شده‌ نیز تا حدی امکان این بزرگنمایی را فراهم کرد. خود سلفی‌ها هم دانسته‌ یا ندانسته‌ در این بزرگنمایی نقش داشتند. جهت واضح‌تر نشان دادن این موضوع بر مخاطبان و خوانندگان سایت رادیو زمانه‌، می‌خواهم بگویم تا آنجایی که‌ به‌ ظهور و حضور ناچیز سلفی‌های تکفیری در کردستان ایران بر می‌گردد، باید خود جمهوری اسلامی را مقصر دانست. در واقع جمهوری اسلامی از‌‌‌ همان روزهای اول ظهور اسلام تکفیری در کردستان ایران، نه‌ تنها تحرکات آن‌ها را زیر نظر داشته‌، بلکه‌ در پاره‌ای موارد زمینه‌ را هم برای ظهور آن‌ها فراهم کرده‌ است. البته‌ ناگفته‌ نماند جمهوری اسلامی سال‌هاست با سازمان القاعده‌ هم در ارتباط است که پرداختن به‌ جزییات آن در این مصاحبه‌ ممکن نیست. جالب اینجاست که‌ همزمان با اوج‌گیری تبلیغات سلفی‌ها در کردستان ایران که‌ آشکارا و بدون هیچ پوششی انجام می‌گرفت، دستگاه‌های اطلاعاتی جمهوری اسلامی، پیروان طریقتنقشبندی و گروه‌های میانه‌رو همچون مکتب قرآن را تحت تعقیب قرار می‌دادند، بازداشت‌شان می‌کردند و آنان را تبعید، بیکار و از مدارس و اداره‌ها اخراج می‌کردند.

  • اما در سال‌های گذشته شماری از سلفی‌ها‌ دستگیر یا اعدام شدند.

– این قضیه‌ بر می‌گردد به‌ برخورد دوگانه‌ جمهوری اسلامی با سلفی‌ها. تا جایی که‌ سلفی‌های تکفیری در راستای سیاست‌ها و برنامه‌های جمهوری اسلامی گام بر دارند، در امان خواهند بود و تحت تعقیب قرار نخواهند گرفت. اما هر وقت از طرف آن‌ها خطری متوجه‌ جمهوری اسلامی بشود، بازداشت، زندانی و حتی اعدام خواهند شد و البته‌ جالب‌تر هم این است که‌ در حال حاضر نزدیک به‌ ده‌ نفر از جوانان «کرد» به‌ اتهام ترور اعضای گروه‌های سلفی در کردستان ایران، زندانی هستند و به‌ اعدام محکوم شده‌اند.

  • ظهور و رشد سلفی‌ها در طول سال‌های گذشته کمتر در مناطق اورامان دیده شده. آیا این به مساله تصوف در این منطقه بر می‌گردد؟

– کاملا درست است. این‌که‌ سلفی‌ها کمتر در اورامانات امکان رشد و ترقی داشته‌اند، بر‌می‌گردد به‌ جایگاه محکم تصوف در آن مناطق. در واقع هر کجا تصوف قوی‌تر بوده‌ است، سلفی‌گری و افکار رادیکال اسلامی، امکان رشد کمتری داشته‌ است. پیروان نقشبندی بیشتر از هر گروه اسلامی دیگری در مقابل سلفی‌های جهادی و تکفیری قرار گرفته‌اند و آن‌ها را خوارج و دشمن اسلام نام می‌بردند. البته‌‌‌‌ ما همان ضدیت را هم با گروه‌های میانه‌رو اسلامی همچون مکتب قرآن و دعوت اصلاح شاهد هستیم و از دید تصوف چنین گروه‌هایی هم مورد تایید نیستند. چند سال پیش که‌ فعالیت‌های تبلیغی سلفی‌ها به‌ اوج خود رسیده‌ بود و مبلغان این گروه با تمام توان سعی در تبلیغ افکار تکفیری در کردستان ایران داشتند، پیروان طریقتنقشبندی به‌ مقابله‌ تبلیغی با آن‌ها پرداختند و در چند نوار صدا و ویدیو، مشخصا چهره‌ سر‌شناس سلفی‌ها ملا محمد علوی را خطاب قرار دادند و البته‌ او هم در مقابل چند ویدیو منتشر کرد. جالب اینجاست که‌ دو تن از علمای وابسته‌ به‌ جریان تصوف به نام‌های «ملا اسعد» و «ملا مجید» که‌ مشخصا علیه‌ سلفی‌ها صحبت کردند و با جدیت هرچه‌ بیشتر در مقابل‌شان ایستادند، به‌ گونه‌ای مشکوک کشته‌ شدند.

  • در مقاطعی به‌ویژه پس از حمله آمریکا به افغانستان، ابومصعب زرقاوی برای چند ماه در ایران ماند. یا برخی از ملاهای اهل سنت مانند ملا محمد علوی (یکشوه) یا ملا حسین قیطرانی در بوکان، ملا عبدالحمید عالی (اهل مریوان، فعال در سنندج و جوانرود) به‌طور آشکار تبلیع افکار سلفیت جهادی می‌کردند. این مقطع از تاریخ گروه‌های اسلام سیاسی در کردستان چگونه قابل بررسی است؟

– ابومصعب زرقاوی یکی از افراد سر‌شناس سلفی جهادی بود که‌ پس از سقوط طالبان همچون عده‌ای از مسئولان و امرای القاعده‌ خود را به‌ ایران رساند با این تفاوت که‌ مسئولان القاعده‌ به‌ صورت گروهی همراه با خانواده‌های‌شان وارد ایران شدند و توسط جمهوری اسلامی در جایی ساکن شدند که‌ بعد‌ها عده‌ای از آن‌ها به‌ منطقه‌ وزیرستان پاکستان بازگشتند، ولی زرقاوی مخفیانه‌ وارد ایران شده‌ بود. در زمان سلطه‌ طالبان بر افغانستان ارتباطاتی میان رهبری القاعده‌ و دستگاه‌های اطلاعاتی جمهوری اسلامی وجود داشته‌ است و مسئولان رده‌ بالای القاعده‌ چندین بار به‌ ایران سفر کرده‌اند که‌ می‌توان به‌ عنوان مثال به‌ سفر فرد سوم تشکیلات القاعده‌ به نام «ابو یحیی لیبی» اشاره‌ کرد. معروف است که‌ می‌گویند ابو یحیی در سفرش به‌ ایران گوشت هم خورده‌ است، در حالی که‌ سلفی‌ها گوشت حیوان ذبح شده‌ توسط شیعه‌ها را حرام می‌دانند. وحید مژده‌، یکی از مسئولان بلند پایه‌ وزارت خارجه‌ طالبان، می‌گوید که در زمان امارت اسلامی طالبان، ۹۰ درصد داوطلبان جهاد از راه ایران وارد افغانستان می‌شدند و در کمپ‌های القاعده‌ آموزش می‌دیدند. عده‌ای از کار‌شناسان هم معتقدند که‌ در زمان حکومت طالبان بر افغانستان، القاعده‌ به‌ عنوان حیاط خلوت از ایران استفاده‌ می‌کرده‌ است. در رابطه‌ با زرقاوی هم باید این را اضافه‌ کنم که‌ او توسط وزارت اطلاعات ایران بازداشت شده‌ بود ولی گفته‌ می‌شود چون در آن زمان زیاد شناخته‌ شده‌ نبود، آزادش کرده‌ بودند. در ‌‌‌نهایت او پس از چند ماه ماندن در ایران، خود را به‌ منطقه‌ اورامانات کردستان عراق رساند که‌ مدتی بود گروهی به‌نام انصار اسلام، اقدام به‌ تاسیس یک امارت اسلامی در آنجا کرده‌ بود. تشکیل این امارت برای سلفی‌های کردستان ایران که‌ آن موقع هنوز تعدادشان خیلی کم بود و بیشتر تحت تاثیر فعالیت‌های القاعده‌ و امارت اسلامی طالبان بودند، نقش یک کاتالیزور را داشت و روند تبلیغ عقاید تکفیری را در مناطق سنی‌نشین، تسریع کرد. همزمان با اوج‌گیری فعالیت‌های تبلیغی با پیشگامی کسانی همچون ملا محمد علوی، ملا عبدالحمید عالی و ملا حسین قیطرانی که‌ شما هم از آن‌ها اسم بردید، عده‌ای از افراد جذب شده‌، در چند نوبت و در شکل گروه‌های چند نفره‌، به‌ مجاهدین انصار اسلام در آن سوی مرز ملحق شدند که‌ می‌توان از آن به‌ عنوان اولین تجربه‌ جهادی سلفی‌های کردستان ایران نام برد. این افراد با شرکت در جنگ‌های گروه انصار اسلام که‌ عمدتا علیه‌ نیروهای اتحادیه‌ میهنی کردستان صورت می‌گرفت، تجارب زیادی کسب کردند و البته‌ عده‌ای از آن‌ها نیز کشته‌ شدند. در ‌‌‌نهایت چند ماه پس از حمله‌ آمریکا به‌ مواضع انصار اسلام و ورود باقی‌مانده‌ نیروهای این گروه به‌ ایران در اواخر سال ۲۰۰۳ میلادی، در نتیجه‌ ائتلاف سلفی‌های کردستان ایران و نیروهای «کتیبه‌ فتح»، اولین حزب سلفی جهادی به‌ نام «کتائب القاعده‌ فی الکردستان» شکل گرفت. این را می‌توان یکی از مهم‌ترین رویدادهای مربوط به‌ سلفیت جهادی در ایران و کردستان دانست که‌ تاسیس آن اگر با همکاری مستقیم جمهوری اسلامی نبوده‌ باشد، در ساده‌ترین حالت با چشم‌پوشی نهادهای امنیتی ایران همراه بوده‌ است. ما می‌بینیم که‌ این گروه مدتی پس از اعلام موجودیت، اقدام به‌ انجام عملیات نظامی در شکل کار گذاشتن بمب، گذاشتن کمین و حمله‌ شبانه‌ به‌ پاسگاه‌های مرزبانان اقلیم کردستان و نیروهای پیشمرگ در آن سوی مرز کرده‌ است. نیروهای کتائب هر بار بعد از انجام عملیات، به‌ خاک ایران باز می‌گشتند و مشغول کار تبلیغات و جذب افراد دیگری بودند تا وقتی که‌ سازمان دستور عملیات دیگری را صادر می‌کرد. در ‌‌‌نهایت این عملیات‌ها به‌ سلیمانیه‌ و اربیل هم رسید و در شکل عملیات‌های انتحاری و در چندین نوبت به‌ وقوع پیوست که‌ در یکی از آن‌ها «ملا بختیار»، مقام بلند پایه‌ اتحادیه‌ میهنی کردستان هدف قرار گرفت. چنانچه‌ از نام این گروه نیز پیداست، کتائب القاعده‌ فی الکردستان شاخه‌ کردستان شبکه‌ تروریستی القاعده‌ بود که‌ تا این اواخر با همین نام فعالیت داشت و عمده‌ مسئولان این گروه در کردستان ایران و مشخصا در شهر سنندج ساکن بودند.

  • کار‌شناسان وزارت کشور به سرگذشت متفاوت گروه‌های اسلامی در کردستان عراق و کردستان ایران اشاره کرده‌اند. آیا چنین است یا سرگذشت گروه‌های کردستان ایران به نوعی شبیه یا تابعی از سرگذشت گروه‌های کردستان عراق بوده؟

– سرشت و موقعیت کردستان عراق به‌ گونه‌ای بوده‌ است که‌ در مقایسه‌ با کردستان ایران، عقاید اسلامی و اسلام سیاسی زود‌تر در آنجا هویدا گشته‌ است و این بر‌می‌گردد به‌ تاثیر‌پذیری «کرد» ‌های سنی آنجا از عرب‌های سنی عراقی. همیشه‌ عقاید اسلامی از طریق کردستان عراق به‌ کردهای ایران رسیده‌ است و این به‌ روابط و پیوندهای خویشاوندی، زبانی، فرهنگی، جغرافیایی و مذهبی میان آن‌ها برمی‌گردد. برخلاف آن‌چه‌ در گزارش راهبرد آمده‌ است (این‌که‌ احزاب و گروه‌های سلفی فعال در کرستان ایران، قوی‌تر و جدی‌تر از سلفی‌های کردستان عراق هستند)، با توجه‌ به‌ بافت اجتماعی کردستان عراق و هم‌جواری حکومت اقلیم کردستان با دولت اسلامی و همچنین با توجه‌ به‌ پیوستن بیش از ۷۰۰ نفر از ساکنان اقلیم به‌ داعش که‌ این آمار در کردستان ایران نزدیک به‌ ۱۵۰ نفر است، کردستان عراق محیط مناسب‌تری برای رشد عقاید تکفیری بوده‌ است و این در حالی است که‌ در آنجا حکومت کردی به‌ شدت با اسلامی‌های رادیکال برخورد می‌کند و اجازه‌ هیچ نوع فعالیتی به‌ آن‌ها نمی‌دهد، اما جمهوری اسلامی علی‌رغم این‌که‌ عده‌ای را به‌ اتهام سلفی بودن زندانی و حتی اعدام کرده‌ است، در مجموع نخواسته مانع از فعالیت گروه‌های تکفیری بشود. البته‌ خود جمهوری اسلامی در ترویج و رشد عقاید اسلامی در شکل‌ها و فرم‌های مختلف در کردستان عراق نقش داشته‌ است و در حال حاضر هم این رژیم حامی اصلی اسلامیست‌های کرد عراقی است. در چند سال گذشته‌ ما شاهد بوده‌ایم که‌ سلفی‌های کردستان ایران به نام امر به‌ معروف و نهی از منکر، افراد زیادی را مورد حمله‌ قرار داده‌اند، اقدام به‌ آتش زدن امکانی همچون آرایشگاه زنانه‌ و قهوخانه‌ها کرده‌اند، به صورت گروهی و با پرچم‌های سیاه و شمشیر در دست، در مراکز شهر‌ها ظاهر شده‌اند و البته‌ آن زمان نه‌ از نیروهای امنیتی و پلیس خبری بوده‌، نه‌ کار‌شناسان وزارت کشور پرداختن به‌ چنین موضوعاتی در برنامه‌ کارشان بوده‌ است. اما نکته جالب توجه‌ این است که‌ از یک طرف با توجه‌ به‌ پرکاری و جدیت سلفیت جهادی برای نفوذ بیشتر در کردستان ایران و از دیگر سو، علی‌رغم کم‌کاری عمدی جمهوری اسلامی در کنترل آن‌ها و حتی فراهم کردن زمینه‌ رشد برای‌شان، می‌توان ادعا کرد که‌ تا به حال فقط درصد بسیار پایینی از کردهای کردستان ایران سلفیت را پذیرفته‌اند و این به‌ هیچ عنوان قابل مقایسه‌ با آمار و میزان نفوذ سلفی‌ها در کردستان عراق نیست.

در همین زمینه:

ظهور و گسترش سلفی‌ها در کردستان ایران