در تحقیقاتی که تاکنون در آمریکا، نیجریه و برخی دیگر از کشورها میان جامعه آماری محدود اتفاق افتاده یا با ارسال پرسشنامههایی یکسان بدون نیاز به ذکر اسم در اختیار شاغلان قرار گرفته، مشخص شده که آزار جنسی زنان در محیط کار یک مساله مهم و فراگیر اجتماعی است که میتواند بر سلامت روانی با ایجاد اضطراب، استرس و خشونت تاثیر بگذارد.
در جوامع مردسالار مانند ایران نابرابری قدرت در جایگاههای اجتماعی، فرهنگی، سیاسی و اقتصادی که به فرودست ماندن زنان تاکید دارد، باعث شده آنها در محیط کار آسیبپذیرتر باشند. هرچند این مساله به آن معنا نیست که مردان در محیطهای مختلف از جمله اشتغال مورد آزار جنسی قرار نمیگیرند. اما فرودستی زنان و نگاه جنسی- جنسیتی که همواره آنها را دنبال میکند این مساله را به پدیدهای جهانی تبدیل کرده است.
در ایران، ایدئولوژی زنستیزی که معتقد است زنان نباید در همه مکانهای اجتماعی حضور داشته باشند به کمک سنتها و فرهنگها آمده تا همواره او را در وقوع آزار جنسی مقصر بداند؛ حس تقصیری که نه فقط به مسکوت ماندن بیشتر این مساله دامن میزند بلکه «احساس گناه» همیشگی را در وجود زن نهادینه میکند.
ناامن کردن محیط کار برای زنان
یکی از عوامل به چالش کشیده شدن سلامت محیط کار، آزار جنسی زنان است که امنیت روانی آنها را به خطر میاندازد. مسالهای که البته آماری از آن در ایران موجود نیست، چراکه زنان یا به طور کلی آسیبدیدگان آزار جنسی به دلایل مختلف حاضر به شکستن سکوت خود نیستند. نتیجه این سکوت ممتد تامین محیطی امن برای عاملان این نوع رفتار است که بنا به متغیرهای مختلف زنان را در موقعیت آسیبپذیری بیشتری قرار میدهد.
همانقدر که حضور زنان در محیط اشتغال امری جدید خصوصا در کشورهای توسعهنیافته یا در حال توسعه به شمار میرود؛ مردسالاری تاریخی که در فرهنگ این جوامع ریشه دوانده زنان را بیشتر به سکوت میکشاند. هرچند در بسیاری موارد مانند آنچه برای شینا شیرانی، مجری پرستیوی اتفاق افتاد ممکن است بسیاری او را مقصر بپندارند. تقصیری که گریبان اندک زنان ایرانی راوی آزار جنسی یا تجاوز را نیز گرفته است.
به عنوان مثال، پس از افشای ماجرای شینا شیرانی و یکی از مدیران ارشد پرس تیوی با مروری بر واکنشهای کاربران در شبکههای اجتماعی به خوبی میتوان نوعی مجرمانگاری را مشاهده کرد که به شکل تاریخی بر گردن زنان گذاشته میشود. برخی به نحوه حرف زدن او ایراد گرفتهاند و برخی دیگر بدون توجه به آنچه در مکالمه تلفنی از سوی حمیدرضا عمادی ابراز میشود، به گمانهزنیهای خود مبنی بر وجود ارتباط میان آن دو پرداختهاند. بسیاری نیز در این میان چنین گفتهاند که زنان به وسیله «عشوه» و «زنانگی» از «نردبان مردان» بالا میروند. همان انگهایی که به زنان موفق در محیط کار زده میشود.
با تمام این گمانهزنیها اما اگر به تعریف آزار جنسی دقت شود، در آنکه شینا شیرانی مورد این نوع از آزار قرار گرفته شکی وارد نمیشود. در واقع هر نوع کنش جنسی بدون رضایت طرف مقابل آزار جنسی محسوب میشود که میتواند کلامی، غیرکلامی و فیزیکی باشد.
نگاه هیز، بیان جوکها و شوخیهای جنسی، نشان دادن تصاویر یا ویدیوهای جنسی، اصرار برای ملاقات، لمس بدن، در آغوش کشیدنهای ناگهانی و فشار برای ایجاد ارتباط جنسی از جمله مورادیست که در این حوزه تعریف میشود. در محیط کار، این اقدامات که بیشتر از سوی ردههای بالاتر شغلی اتفاق میافتد و میتواند با وعده پاداش یا تهدید خصمانه نیز همراه شود.
بنا به تحقیقات بسیاری که در زمینه آزار جنسی در کشورهای مختلف صورت گرفته و همانطور که جامعهشناسان معتقدند زنانی که از نظر دستمزد و جایگاه شغلی در ردههای پایینتر قرار دارند بیشتر مورد هدف این آزارها هستند. «فقدان تعادل میان مجرم و قربانی»، «نگرش مردسالار» و «فقدان نظارت برای بعضی از بخشهای کاری مثل بخش خصوصی» نیز از جمله عوامل رواج این مساله در محیط کار محسوب میشوند.
در عینحال از آنجا که در ایران حمایتهای قانونی نیز در این خصوص برای زنان وجود ندارد، آنهایی که از حمایتهای اجتماعی یا پایگاه شغلی پایینتری برخوردارند از سوی مردان بیشتر مورد آزار جنسی قرار میگیرند. هرچند تاهل میتواند کمی از این خطر بکاهد اما به آن معنا نیست که ضریب رخ دادن این نوع آزار را به صفر میرساند.
نظام کیفری ایران همخوابگی با متاهلان را «زنا» تعریف میکند. در واقع مردی که بخواهد در محیط کاری زنی متاهل را مورد آزار جنسی قرار بدهد ممکن است خود را روی در روی همسر آن زن تصور کند. از سوی دیگر چون محیط اشتغال میتواند مکانی ثابت با کارمندانی مستقر فرض شود پس احتمال دستیابی به عامل تجاوز بالا میرود، در نتیجه ممکن است تاهل برای برخی، سدی مقابل عامل این رفتار شود. ولی زنان مجرد و مطلقه که از پشتیبانی سنتی و مردسالارانه همسر بیبهرهاند در خصوص آزارهای جنسی محیط کار آسیبپذیرتر هستند اما متغیرهای دیگری چون سن، نوع شغل و میزان درآمد نیز در شدت و حدت این امر تاثیرگذارند.
چرا سکوت؟
بنا به تحقیقاتی که تاکنون انجام شده زنان به دلایل مختلف از آزارجنسی که در محیط کار با آن مواجهاند سخن نمیگویند. دلایلی از جمله ترس از دست دادن کار، توبیخ، کسر از دستمزد، احتمال برخوردهای شدیدتر جنسی، اعمال محدودیت بیشتر خانوادهها و مقصر جلوه دادن مهمترین عوامل این سکوت دایمی است.
خصوصا در جوامعی مثل ایران که بیکاری یکی از مهمترین معضلات شناخته میشود و انتخاب شغل محدودیتهای بسیاری برای زنان به همراه دارد، آنها بیشتر اوقات راه مدارا را در پیش میگیرند و سعی میکنند با عامل آزار در محیط کار کمتر روبهرو شوند. البته در مواردی نیز اعتراض یا ترک کار میکنند.
در عینحال عاملان چنین آزارهایی در محیط کار بیشتر مردانی هستند که از جایگاه اجتماعی – اقتصادی بالاتری برخوردارند. ثروت، قدرت و موقعیت اجتماعی یا سیاسی نیز ماسکهای دیگریست که امنیت ابراز آزار جنسی را برای مردان رقم میزند. زنان در ایران به این مساله آگاهی دارند که قانون، جامعه، دادگاه و سازمانهای دولتی هیچکدام حامی آنها در این امر نیستند و آنچه بیش از همه تهدیدشان میکند مقصر جلوه دادن آنهاست. خصوصا در جامعهای که ممکن است «آبرو»ی آسیبدیده بیشتر از عامل آزار به خطر بیفتد.
با وجود تکرار آگاهیبخشی در این خصوص اما بسیاری نیز در مقابل افشای این مساله چه در محیط کاری و چه در دیگر مکانهای عمومی و خصوصی جبههگیری میکنند که یا تقصیر زن است یا بر گردن «ضعف» او میاندازند. در حالیکه جامعهشناسان معتقدند بیقدرتی زنان به هیچوجه یک پدیده فردی نیست بلکه امری ارتباطی – اجتماعی تلقی میشود که در جامعه شکل گرفته و تقویت شده است.
زنان در مقابل تمامی انواع آزارهای جنسی به دلایلی که پیشتر ذکر شد سکوت میکنند. در حالیکه روزانه در محیط خانه، خانواده، کوچه و خیابان، تفریح و کار مورد آزار جنسی قرار میگیرند که نه فقط سلامت روانی آنها را به خطر میاندازد بلکه باعث رانده شدن آنها یا کمتر شدن حضورشان در این محیطها میشود.
اگرچه شکستن سکوت میتواند در ابتدای راه آسیبدیدگان را در معرض آسیبهای روانی بیشتری قرار دهد که از سوی جامعه به آنها تحمیل میشود اما در نهایت باعث شناسایی آسیبدیدگان میشود تا با بررسی روایتهای آنها بتوان راهکارهای تامین امنیت جدیتری برای نیمی از جهان به ارمغان آورد.
در همین زمینه:
آزار جنسی در محل کار: سکوت زنان و سکوت قانون
آزار جنسی در محل کار: اگر اینقدر جدی نباشی…