رویکرد تهاجمی در سیاست خارجی ترکیه پدیده جدیدی است که برای اولین در سال ۲۰۰۹ جلوه کرد. اردوغان در همایش اقتصادی داووس، رئیس جمهوری وقت اسرائیل را به «اعمال جنایتکارانه» در نوار غزه متهم ساخت و همچنان که شیمون پرز را با صدای بلند سرزنش میکرد از صندلی برخاست و صحنه را ترک کرد. ضمیری که اردوغان در خطاب به پرز به کار برد، همان است که در زبان ترکی برای صحبت با سگها به کار میرود.
در بازگشت از داووس به آنکارا، از اردوغان مثل یک قهرمان استقبال شد. در جهان عرب هم موجی از تحسین و تشویق او به راه افتاد. اردوغان که در آن زمان هنوز نخست وزیر بود، از بازخورد رفتارش در جهان اسلام مست غرور شد و در صدد اثبات برتری و قدرتش در فرایند بهار عربی برآمد. برنامهریزی آنکارا برای سوریه، برپایی «دمکراسی اسلامی» بر اساس مدل ترکیه بود و بیتوجهی بشار اسد به توصیهها و درخواستها برای اصلاحات، خشم اردوغان را برانگیخت.
اردوغان تردیدی در سقوط اسد نداشت و برای همین هیچ تلاشی در جهت پیشگیری از وقوع و گسترش جنگ داخلی سوریه نکرد. او دو میلیون آواره سوری را هم در ترکیه پذیرفت، با این امید که به زودی به کشورشان بازگردند. این اتفاق اما رخ نداد و وضعیت سوریه ناروشتر از پیش شد. مضافا منطقهای در نزدیکی مرز ترکیه هم تحت کنترل کردها قرار گرفت. امری که از گذشتهها خطری برای خدشهناپذیری حاکمیت ملی ترکیه تلقی میشد که جنوبشرقیاش غالبا تحت نفوذ کردهاست.
و بعد حملات روسیه برای حمایت از اسد شروع شدند. عکسالعمل ترکیه شلیک و سرنگونی بمبافکن روسی بود: یک بیحرمتی آشکار که حتی در دوران جنگ سرد هم تصورش ممکن نبود. هیچکس نمیداند این ماجرا به کجا ختم میشود اما میتوان تصور کرد که صاحب امتیاز این سیاست منطقهای، بزودی آرزوی دوران سپریشده و ایام گذشته را خواهد کرد.
احتیاط و عقلانیت
در سال ۱۹۲۳ هنگامی که خطوط کنونی مرزهای ترکیه تعیین شدند، تکلیف چند نقطه ناروشن باقی ماند. یکی از آنها خط مرزی با شمال عراق یا کردستان بود. بریتانیاییها در سال ۱۹۲۶ بر اساس منافع نفتی خود علامتگذاریهای مرزی را تعیین کردند. البته ترکیه مدعی بود که کردستان بخشی از خاک این کشور است، با این وجود خطوط مرزی تعیینشده را پذیرفت و سیاست خارجی محتاطانهای را در پیش گرفت. بنیانگذار ترکیه نوین کمال آتاتورک میگفت: صلح در وطن – صلح در جهان.
اگر مداخلهای هم در کشورهای دیگر صورت میگرفت مانند سال ۱۹۷۴ در شمال قبرس، به دعوت گروههای قومی ترک در آن کشور بود. در غیر این صورت احتیاط فراوان، ویژگی سیاست خارجی به ویژه در مقابل روسیه بود. در دهه ۱۹۳۰ میلادی نیمی از جمعیت ترکیه در خارج از مرزهای آن زمان این کشور متولد شده بودند و علیرغم حضور مهاجران بیشمار کشورهای قفقاز، نشریات آنها هم اجازه انتشار نداشتند.
زکی ولیدی توغان، مورخ معروف باشقیری که در استانبول تدریس میکرد، سال ۱۹۴۵ به دلیل تحریک علیه شوروی بازداشت شد. دلیل این امر بسیار ساده بود: در کارنامه حکومت تزارها حدود یک دوجین جنگ پیروزمندانه علیه امپراتوری عثمانی وجود داشت. اتحاد جماهیر شوروی اما حامی جمهوری آتاتورک بود و از ناسیونالیستهای ترک با پول و اسلحه حمایت میکرد.
در امتداد غرب
خروج از ریل توافق پس از آن صورت گرفت که ژوزف استالین در پایان جنگ جهانی دوم تقاضای احداث یک پایگاه نظامی در داردانل را کرد. آمریکا و بریتانیا جانب ترکیه را گرفتند و این امر زمانی رخ داد که ترکیه بیطرفی را کنار گذاشت و سال ۱۹۵۲ به سازمان پیمان آتلانتیک شمالی (ناتو) پیوست. اهمیت استراتژیک ترکیه با دریافت مزایای پیدرپی مانند کمکهای سخاوتمندانه صندوق بینالمللی پول، تجارت بیشتر با اروپا و دسترسی به بازار کار آلمان غربی همراه شد. جهتگیری غربی ترکیه نقش عمدهای در تبدیل این کشور به قدرتی اقتصادی در خاورمیانه ایفا کرد و از آنجا که اشکال دمکراتیک برای آمریکا دارای اهمیت بود، اولین انتخابات آزاد پارلمانی در سال ۱۹۵۰ در ترکیه برگزار شد.
جمهوریخواهان پیرو آتاتورک دست به آزار و اذیت مسلمانان نزدند، بلکه جلوی اسلامگرایی را گرفتند. آنها در دهه ۱۹۳۰ میلادی با الگوپردازی از شوروی، «خانههای خلقی» ایجاد کردند تا امکان آموزش ساکنان روستاها برای خواندن ونوشتن و داشتن بهداشت فراهم شود. نقش همهجانبه امام جماعت روستا برای کشاورزان خرده پا و بسیار فقیر ترک، همانند نقش کشیشها برای کشاورزان ایرلندی و ایتالیایی امری کاملا طبیعی بود. ۲۰ سال بعد اما دولتهای ترکیه به تدریج خانههای خلقی را بستند و به جای آنها مساجدی بنا کردند.
در بین مذهبیها افرادی معقول هم وجود داشتند و دارند که میدانند نباید مردم را مجبور به پیروی از اعتقاد مذهبی کرد. سیاستمدار بزرگ و واقعی ترکیه مدرن، تورگوت اوزال (۱۹۹۳-۱۹۲۷) از حزب مام میهن بود که در دهه ۱۹۸۰ میلادی با هوشمندی، نظامیان قدرتمند ترکیه را دور زد و تحولات اقتصادی جدی ایجاد کرد. اوزال پسزمینه سختگیرانه مذهبی و تجارب بزرگ بینالمللی داشت. او که سابقه همکاری با بانک جهانی داشت فهمیده بود که قدرت زیاد مذهب، شرایط نامساعدی ایجاد میکند. تورگوت اوزال ریشه کردی نیز داشت و میدانست که «مشکل کردها» بیش از همه وقتی نمود پیدا میکند که با آنها به عنوان شهروندانی درجه دو برخورد شود.
ریسک و ویرانی
سیاست خارجی اوزال ادامه سنت مدارا و متانت بود. هنگامی که او در سال ۱۹۹۳ درگذشت هیچ کس میراثدار او نشد. جایگزین نیروی سیاسی محافظهکار و معتدل که او سمبلاش بود، حزب اسلامی عدالت و توسعه به رهبر اردوغان تلاشاش را در جهت تربیت «نسلی مومن» متمرکز کرد تا بعدها در جنگ سوریه به ائتلاف برادران اسلامی کمک کنند. کاملا واضح است که اردوغان از داعش هم حمایت کرده است زیرا سرنگونی اسد برای او از اولویتی مطلق برخوردار است.
جان دوندار سردبیر روزنامه جمهوریت که مدارک اثبات ارسال اسلحه توسط ترکیه برای شبهنظامیان تروریست را منتشر کرده، به دستور اردوغان در ماه نوامبر ۲۰۱۵ به جرم جاسوسی بازداشت کردند. در این بین برای کردها بیش از پیش سخت میشود که خشم خود را کنترل کنند. آنها به قول سیاستمدار کرد، کامران اینان، «مردمی زخمخورده» هستند که عمیقا با ترکیه غریبه شدهاند، در عین حال در جهان خارج از ترکیه علاقمندی و حمایت از ایجاد کشور مستقل کردستان رو به فزونیست.
سیاست خارجی اردوغان تا کنون در مسیر جدید خود از پرداخت عوارض سنگین مصون مانده است، اما این سیاست در درازمدت خطر ویرانی ترکیه را در پی خواهد داشت. در توضیح این که چه عواملی باعث رسیدن به این نقطه شده، ترکیبی از عقده حقارت و جنون خودبزرگبینی نهفته است. در عرصه بینالمللی میزان اعتماد به نفس و به تبع آن بلندتر شدن صدای ترکیه از حد معمول گذشته است.
پیوند واعظ و قاضی
این رئیس جمهوری، پیوندی از یک واعظ و قاضی است اما آیا این مسئله کسی را آزار میدهد؟ برای حل بحران آوارگان، این صدراعظم آلمان بود که از او درخواست کمک کرد. اروپاییها آزار و اذیت روزنامهنگاران در ترکیه را نادیده میگیرند و در زیرپا گذاشتن مقیاسهای ارزشیشان تا آنجا پیش میروند که سهولت ارائه ویزا را به ترکیه هدیه میدهند. طبیعتا از طرف آمریکاییها هم مشکلی ایجاد نخواهد شد.
رجب طیب اردوغان در قصرش نشسته و میخواهد قدرت ترکیه امروز را به سطح امپراتوری عثمانی برساند. به سطح زمانی که در قرن شانزدهم میلادی در اوج قدرت، حتی غرشهای روسیه هم بسیار دور و تنها در شمال این کشور محسوس بودند. امروزه اما وضع تغییر کرده است و ظاهرا توافقی بین قدرتهای غربی و روسیه صورت گرفته است تا برای تمرکز در مبارزه علیه داعش، اسد در قدرت بماند. این امر موجب انزوای ترکیه خواهد شد.
آیا اردوغان حساب کرده بود که اگر بمبافکن روسی را سرنگون کند، آمریکا به خاطر واکنشهای تند پوتین مجبور خواهد شد تا منطقه پرواز ممنوع ایجاد کند و او بتواند در پناه منطقه پرواز ممنوع با خیال راحت علیه کردهایی عمل کند که در حال حاضر بزرگترین خطر علیه موقعیت سیاسی او هستند؟
میتوان گفت که اردوغان تا کنون به شکل شگفتآوری موفق بوده ولی حالا دیگر زیادهروی کرده است. شاید درس تاریخی که هر حاکم ترک ملزم به پیروی از آن است از این قرار باشد: «هیچ وقت با روسها در نیفت.»
منبع: گاردین
روسیه هیچ غلطی نمی تواند بکند.
امام اردوغا ن
Arman / 23 December 2015
شخص مصطفی کمال هم با کشتار کردها و ارامنه نتونست اونها رو سرکوب کنه ، اردوغان باید به خواسته های کردها احترام بذاره چون در حدی نیست که بخواد ادای امپراتورها رو در بیاره
تا همین الان هم کلی شانس آورده
Siavash / 24 December 2015