کمتر از سه ماه تا انتخابات هفتم اسفند باقی مانده است. انتخاباتی که اعتدالگرایان، اصلاحطلبان، نهضت آزادی و ملی/مذهبیها قصد دارند در آن شرکت کنند. در ۹ آذر ۱۳۹۴ شاهد دو اظهار نظر توسط دو تن از رهبران اصول گرایان سنتی و افراطی درباره انتخابات بودیم.
محمد رضا باهنر- نایب رئیس مجلس و رئیس جبهه پیروان خط امام و رهبری- در مورد نامزدهای انتخابات گفت: «فتنه یک فاجعه عظیم بود و از این رو کسانی که کاندیدا میشوند باید موضع خود را با فتنه مشخص کنند.»
آیتالله سید احمد خاتمی- عضو هیات رئیسه مجلس خبرگان رهبری، عضو جامعه مدرسین حوزه علمیه قم، امام جمعه تهران، و…- با اشاره به انتخابات پیش رو و قصد دشمن برای نفوذ از طریق انتخابات گفت: «حامیان فتنه صلاحیت قرار گرفتن در هیچ پستی را ندارند و تنها راه بازگشت آنها، توبه و عذرخواهی از رهبر معظم انقلاب است. هر چند فعلا نمیگوییم بعد از این کارها نیز چه اتفاقی میافتد.»
اصلاحطلبان و همراهانشان در عین اطلاع از برنامه اصولگرایان برای حذف گسترده آنان از طریق نظارت استصوابی، به اجماع حداکثری رسیدهاند تا در انتخابات شرکت کنند. با توجه به وقوف به این امر، چهرههای شاخص اصلاحطلبان قصد ندارند تا در انتخابات نامزد شوند. هدف آنها نامزد کردن افرادی است که طرف مقابل روی آنها حساسیت نداشته باشد و آنها را رد صلاحیت نکند. در گام بعد، شاید بتوانند از میان افراد تأیید صلاحیت شده، لیستی سراسری برای کل کشور ارائه کنند.
اصولگرایان که تجربه رد صلاحیت ۲۵۰۰ تا ۳۵۰۰ نامزد در دو انتخابات مجلس را در پیشینه خود دارند، این بار ده تا پانزده هزار نفر را در سراسر کشور شناسایی کردهاند تا اگر نامزد شوند، آنان را رد صلاحیت کنند. اصولگرایان که با رهبری آیتالله خامنهای اصلاحطلبان را از نظام بیرون کرده و بابت این عمل هزینه سنگینی پرداختهاند، به هیچ وجه حاضر به راه دادن آنها به نظام نیستند.
شروط نامزدی اصلاحطلبان
محمد رضا باهنر که از اصولگرایان سنتی است نامزد شدن اصلاحطلبان را مشروط به اعلام موضع در برابر جنبش سبز کرده است. اما احمد خاتمی که از اصولگرایان افراطی است، میگوید حامیان فتنه صلاحیت هیچ یک از مسئولیتهای نظام را ندارند. تنها راه بازگشت به “کشتی نجات نظام”، توبه و عذرخواهی از مقام معظم رهبری بابت حمایت از جنبش سبز است. یعنی باید اعلام کنند که: الف- اعلام وقوع تقلب در انتخابات ۸۸ دروغ بوده است. ب- بابت این دروغ بزرگ توبه میکنیم. پ- جنبش سبز/ فتنه را محکوم میکنیم و از موسوی و کروبی و خاتمی تبری میجوئیم.
آیتالله احمد خاتمی به اصلاحطلبان میگوید اینک به شما نمیگوئیم که اگر همه این اقدامات را انجام دهید، پس از آن چه اتفاقی خواهد افتاد. فرض کنیم همه این اقدامات توسط اصلاحطلبان صورت گرفت، چند واکنش از سوی نظام و رهبری محتمل خواهد بود: الف- بخشش اصلاحطلبان و گشودن راه ورود آنان به نظام. ب- بخشش آنان در عین در حاشیه نظام قرار داشتن. پ- استفاده از اقرار به دروغگویی به عنوان سندی برای اتهام اقدام جهت براندازی جمهوری اسلامی.
اصلاحطلبان در چنین بستر و شرایطی فعالیتهای خود را برای شرکت در انتخابات آغاز کردهاند. در شرایطی که حتی به افراد غیر شاخص و غیر فعال آنان در جنبش سبز، اجازه سخنرانی در هیچ استانی داده نمیشود و به عنوان فتنهگر و نفوذی، سخنرانی آنان را در شهرستانهای مختلف بر هم میزنند.
پس از حمله لباس شخصیهای نظام، ائمه جمعه- نمایندگان ولی فقیه در استانها- اعلام میکنند که فتنهگران حق ورود به شهر ما را ندارند. ولایت مطلقه فقیه تجلی زمینی قدرت مطلقه خداوندی است. کشور متعلق به ولی فقیه بوده و نمایندگان او در استانها نیز امامزاده های این زمانند که مدعی سیطره بر شهر و استان هستند.
با توجه به شرایط ذکر شده، هدف اصلاحطلبان از شرکت در انتخابات چیست؟
الف- هدف حداکثری اصلاحطلبان: تغییر ترکیب مجلس از “حداکثر اصولگرا” به “حداکثر غیر اصولگرا”، چون مجلسی با “حداکثر اصلاحطلبان” مخالف موضع رسمی نظام بوده و محقق کننده طرح دشمن برای نفوذ در نظام و تصمیمسازی برای آن است تا سرشت جمهوری اسلامی را تغییر دهد.
ب- هدف حداقلی اصلاحطلبان: تغییر ترکیب مجلس به گونهای که فاقد “اصولگرایان افراطی” از نوع احمدینژاد، سعید جلیلی، جبهه پایداری، و… باشد. گفته میشود که باند احمدینژاد از طریق فسادهای گسترده، هزاران میلیارد تومان برای هزینه کردن در انتخابات و فرستادن نامزدهای افراطی آماده کردهاند.
اصولگرایان میانهرو- اکبر ناطق نوری، علی لاریجانی، علی اکبر ولایتی، و… – به هیچ وجه زیر بار “مجلسی با اکثریت اصلاحطلب” نمی روند، اما میتوانند بر سر هدف حداقلی اصلاحطلبان، با آنان به توافقی نانوشته دست یابند. مجلسی که دارای یک اقلیت اصلاحطلب شبیه اصلاحطلبان شورای شهر فعلی تهران و اعتدالیون باشد.
بستر اجتماعی به سود کدام طیف است؟
تمامی متغیرهای اجتماعی به سود یک طرف نیست. آنان که در انتخابات شرکت خواهند کرد، به این متغیرها توجه خواهند کرد.
متغیرهای به سود اصلاحطلبان
الف- توافق هستهای و گام برداشتن برای بهبود روابط با دولتهای غربی به رهبری دولت آمریکا. برای اکثریت مردم امنیت کشور مهم است، آنها نمیخواهند که ایران هم به سوریه، عراق، یمن و لیبی دیگری تبدیل شود. دور کشور از جنگ و تحریم و بهبود روابط ایران با دولتهای غربی – بخصوص آمریکا- و منطقه مطلوب اکثریت بسیار بالای مردم است. این هدفی است که اصلاحطلبان و اعتدالیون تعقیب میکنند و آیتالله خامنهای آن را طراحی دشمن برای نفوذ میخواند.
ب- بخشی از فسادهای عظیم دولت تماماً اصولگرای احمدینژاد تاکنون افشا شده است. احتمال افشای فسادهای بزرگ دیگر اصولگرایان نیز وجود دارد. فسادها آن چنان عظیم بوده که عدهای از آن تحت عنوان “غارت ملی” یاد میکنند.
پ- دولت احمدینژاد حدود ۸۰۰میلیارد دلار درآمدهای صادرات نفتی و غیرنفتی را هدر داد و دولت را با تورم ۴۰ درصدی، رشد اقتصادی منفی ۸/۶ درصدی، بدهی بسیار عظیم دولت به بانکها و بخش خصوصی، و… به حسن روحانی واگذار کرد.
ت- فضای کاملاً بسته دوران یکدست اصولگرایان در ۸سال ریاست جمهوری احمدینژاد، سرکوب جنبش سبز، بازداشت هزاران تن توسط وزارت اطلاعات و حفاظت اطلاعات سپاه، حصر رهبران جنبش سبز، تداوم سرکوبها توسط سپاه و قوه قضائیه در دوران حسن روحانی و بسط آن به همه حوزهها، کارنامه ضد آزادی و حقوق بشر برای کل اصولگرایان به ارمغان آورده است. در برابر، بسیاری از رهبران و چهرههای شاخص اصلاحطلبان پس از خرداد ۸۸ سرکوب و زندانی شده و گروهی از آنها همچنان زندانی هستند. در جایگاه ستمگر یا ستمدیده قرار گرفتن، متغیری مهم در جامعه ایران است.
متغیرهای به سود اصولگرایان
الف- شاخصهای اقتصادی حاکی از وضعیت به شدت خراب کشورند: رشد اقتصادی تقریباً صفر، تورم حدود ۱۵ درصد، دلار حدود 3600 تومان، بدهی بالای دولت به بانکها و بخش خصوصی، رشد سرطانی نقدینگی، و…
ب- مردم متخصص نیستند تا بدانند علل و دلایل وضعیت موجود کشور چیست و چه کسانی کشور را به این روز انداختهاند. مردم عموماً گذشته را فراموش میکنند و به حال مینگرند. ضمن آن که در زمان انتخابات، ۳۲ ماه از دوران ریاست جمهوری حسن روحانی گذشته است و مردم انتظار داشتند که او در این مدت مسائل و مشکلات کشور را حل و رفع کند.
پ- وعدههای اقتصادی حسن روحانی محقق نشده است. او به مذاکرات سریع هستهای و نتایج فوری آن امید بسته بود. مذاکرات طول کشید و اجرای تعهدات ایران در “برجام” نیز به لغو تحریمها تا پیش از انتخابات نخواهد انجامید. اگر هم تحریمهای اقتصادی لغو شوند، اثرات مثبت آنها زمانبر بوده و در زمان انتخابات هیچ نشانی از آنها نخواهد بود. وضعیت اقتصادی در سه ماه آینده احتمالاً بدتر از امروز خواهد بود.
اصولگرایان تمامی مشکلات و مسائل را به گردن ناکارآمدی دولت میاندازند و خواهند انداخت. اصولگرایان افراطی هم خواهند گفت که دولت در توافق هستهای با دادن امتیازات فراوان به آمریکا و غرب، هیچ دستاوردی نداشت. مشکلات کشور ناشی از “دولت ناکارآمد پیرمردهای بیمار” است که تحریمها را برجسته کرده و به آمریکا به عنوان “کدخدای جهان” مینگرد که باید با او سازش کرد.
نقش تحولات خارجی
وضعیت جهان و منطقه به گونهای است که تروریسم ، سوریه، عراق، یمن، لبنان، و… را به مرکز توجه همگانی؛ و نزاع و رقابت و مذاکره و سازش تبدیل کرده است. سمت و سوی تحولات منطقه و نقشی که ایران در آن بازی خواهد کرد، در انتخابات آینده تأثیرگذار خواهد بود. اگر سازشی سیاسی بر سر سوریه، یمن، عراق، لبنان، و… صورت گیرد، در داخل کشور به سود نیروهای میانهرو و به زیان نیروهای افراطی تمام خواهد شد. سازش سیاسی در منطقه، کار بسیار دشواری است. همه دولتها منافع خود را تعقیب می کنند (رجوع شود به مقاله “شطرنج خاورمیانه و سوریه: نقش ایران و دیگران“) و منافع کوتاه و خصومت را بر سازش دیپلماتیک و فائق آمدن بر تروریسم ترجیح میدهند.
اگر اختیار به دست روحانی و ظریف بود، شاید امید به توافق بیشتر میشد، اما سیاست خارجی ایران در منطقه در دست خامنهای و سپاه قرار دارد.
نتیجهگیری
برگزاری دو انتخابات هفتم اسفند در شرایط کنونی منطقه گرفتار جنگ و فقدان دولت میتواند نقش مشروعیتآور و مشروعیتزدا برای آیتالله خامنهای و جمهوری اسلامی داشته باشد. این که هیچ یک از گروههای سیاسی داخل کشور انتخابات را تحریم نکند و اکثریت بالایی در آن شرکت کنند، به سود خامنهای و جمهوری اسلامی است. اما اگر آیتالله خامنهای از طریق نظارت استصوابی و دخالت سپاه و بسیج و نیروی انتظامی رقبا و منتقدان را کنار زند، انتخابات به عاملی تبدیل خواهد شد که بیش از پیش از او و جمهوری اسلامی مشروعیتزدایی خواهد کرد. برای تأیید این مدعا میتوان به انتخابات ریاست جمهوری خرداد ۸۸ استناد کرد که علیرغم شرکت بیش از ۸۰ درصد مردم، انتخابات در سطح جهانی به عنوان رخدادی مشروعیتزدای از رژیم عمل کرد. در داخل هم سرکوبها موجب دوری بیش از پیش گروههای سیاسی از نظام و رهبری شد و اینک به موجب دفع افسد به فاسد در انتخابات شرکت میکنند تا شاید گرهی بگشایند که حداقل کشور را از جنگ و تحریم و تخاصم دور سازد و صلح و همزیستی مسالمتآمیز با دیگران را به ارمغان آورد.
دموکراسیخواهان هیچ اعتقادی به ولایت فقیه و حکومت دینی در هیچ شکلی از اشکال آن ندارند. اما انتخابات نهادی است که پیامدهای بسیار داشته و برای مدافعان دموکراسی و حقوق بشر فرصتآفرین است تا مقاصد اخلاقی خود را دنبال کنند. ایجاد شبکههای اجتماعی بالفعل برای قدرتمند کردن مردم کمترین فرصتی است که انتخابات برای دموکراسی خواهان پدید میآورد.
طفره روی دولت روحانی از برخورد به تهاجُمات به “اصلاح طلبان” را به ویژه آقای رحمانی فضلی، وزیر کشور آشکار کرده است. او مُژده داده که مُهاجمان ورامین ابراز پشیمانی کرده اند و “همین برای ما کافی است!”. مُعاون وی نیز زمان کوتاهی پیش از چاقوکشی در یاسوج، اطمینان داد: “حادثه قرچک ورامین یک استثنا بود.”
پیام یورش باند حاکم و بازی دولت با “اصلاح طلبان” روشن است: برای آنها نقش مُستقلی پیش بینی نشده و فقط به عُنوان طُفیلی جناح میانه حُکومت می توانند به مجلس اعتدالی وارد شوند.
چُماقداران و چاقوکشها، جناح “اصلاح طلب” را به سمت پذیرش قیمومیت “اعتدالیون” ! و “اُصول گرایان مُعتدل” کیش می دهند !
faryad / 02 December 2015
پس چرا اجازه تشکل مخالف «رهروان ولایت» را نمیدهید
hasani / 02 December 2015
مگر با انتخابات چیزی در مملکت ولایت فقیه عوض میشود؟!
سبز و بنفش امدند و مجلس نخودی ماند و دولت هم تدارکاتچی !
بیخود مردم را چندباره فریب ندهید.
تنها راه تحریم کامل انتخابات ؟! فیلتر استصوابی است.
Farid / 02 December 2015
درک نادرست از ماهیت حکومت اسلامی به اخذ استراتژی و تاکتیک نادرست در سیاست ورزی می انجامد ! در حکومت شبه توتالیتر که ازادی فردی و “حوزه خصوصی ” جایی ندارد و سرکوب به قصد شکل دادن به ” انسان نوین ” مدام پی گرفته می شود انتخابات به برامدن “حوزه عمومی” نمی انجامد که انسان های ازاد بتوانند در ان عمل کنند و ” سیاست ورزی به معنای عمل برای تغییر جهان ” ممکن شود . پذیرش “حوزه خصوصی” از سوی حکومت گرچه شرط کافی نیست اما شرط لازم بر امدن “حوزه عمومی” است. در انتخاباتی که این حکومت برگزار می کند انتخاب کنندگان حداکثر می توانند امیدوار باشند که نتیجه رای دادن انها بوجود امدن ” دستگاه دولت بورکراتیک” کاراتر باشد درحالیکه سرنوشت سیاست ها ی همین ” دستگاه دولت بورکراتیک” نیز در اختیار رهبری حکومت و رهبری جنبش توتالیتری است که همه ابزارهای قدرت را در قبضه خود دارد و هدفش شکل دادن به جنبشی سراسری برای ایجاد جهانی توتالیتری است و همه منابع اقتصادی و سیاسی کشور را در خدمت این هدف بسیج کرده است .
پایان رویای بهبود شر ایط سیاسی و اقتصادی در ایران با رسیدن به توافق در مورد مساله هسته ای به خوبی درک نادرست نویسنده را از منابع قدرت و نوع حکومت اشکار کرد . ” دستگاه دولت بورکراتیک ” در حکومت شبه توتالیتر ایران فقط می تواند ن در نقش دستگاه دیپلماسی و قانون پردازی حکومت ظاهر شود که بدون ان قادر به تثبیت در جهان کنونی نیست .
درک نادرست دیگر نویسنده این است که “مشروعیت به معنای Mandate ” رهبری ایت الله خامنه ای را به انتخابات گره زده است ! رهبری ” مشروعیت” خود را از منابع قانون موضوعه کشوری نمی گیرد تا انتخابات به او “مشروعیت ” دهد یا از او سلب کند . منبع مشروعیت او تکیه بر ” قانون شریعت شیعی امام زمانی ” است و هدف افرینش انسان هایی است که در روزگاری در رکاب حکومت جهانی امام خواهند بود . تنها می توان بر این تاکید کرد که شکلی از نمایش به قاعده ا”نتخابات ” به حکومت اسلامی ایران میزانی از “مقبولیت” اعطا می کند تا انان که در ایران و کشور های دیگر علی رغم انتقاد به جناحی از حکومت هوادار ان هستند بتوانند “نمایش ” این حکومت را بهتر جلوه دهند !
شرکت در انتخابات حکومت شبه توتالیتر اسلامی فقط از جنبه سلبی قابل تبین است : ایا این انتخابات می تواند مانعی بر چنگ اندازی هر چه بیشتر قدرت حکومتی توتالیتر بر ” دستگاه دولت ” بشود . ایا این انتخابات به جلوگیری از تبدیل بیش از پیش “قوانین موضوعه کشوری ” به ” قوانین جنبش اسلامی شیعی ” کمک می کند ؟ و پاسخ این پرسش ها نیز به شرایط زمانی و مکانی وابسته است . این نگرش اصلاح طلبان اسلامی که سیاست ورزی را با این شعار توجیه می کنند که ” باید از بدتر به بد پناه برد” نادرست است . نادرستی این شعار در سی واندی سال پس از به قدرت رسیدن جنبش هویت گرای شبه توتالیتر اسلامی شیعی در ایران و یورش مدام ان برای در اختیار گرفتن حوزه خصوصی و عمومی زندگی مردم اظهر من الشمس است و نیازی به تبیین ندارد.
شاهد / 02 December 2015
بادرود بر همه ايرانيان ، بنده هميشه تاكيد داشته و دارم ، مردم اير ان فقط در زمان نمايش انتخاباتي بيشترين ، و بزرگترين شانس را دارند كه به دولتهاي حامي حكومت اسلامي حاكم بر ايران بفهمانند كه از اين ظالمان متنفرند و اعلام علني بكنند . و آن تحريم شديد و همگاني اين سيرك انتخاباتي است ، كم هزينه و موثر ، در پي آنست كه دول اثرگذار فكري براي برچيدن خيمه اين ديو صفتان ضدايراني خواهند نمود . شركت در انتخابات يعني پذيرش همين جانيان با طيفهاي متفاوت ، پاينده ايران ، سربلند ايراني
كشكساب / 02 December 2015
اقای گنجی خوشحالم که در این میان نظر خود را تغییر داده اید و باشرکت در انتخابات حداقل مخالفت نمیکنید. میدانیم که مدتها تحریم را چاره میدانستید.
این بار دولت روحانی برگزار کننده انتخابات خواهد بود و ادمخوران احمدی نژاد و محصولی حداقل قدرت سر هم بندی کردن اعداد افسانه ای را نخواهند داشت. شورای نگهبان با حداکثر توان هر کسی که سرش به تنش بیرزد را رد میکند. با این ترتیب و « عملیات چند لایه سپاه و بسیج و بیت» مردم با دولت و انتخابات لج میکنند و رای نمیدهند. که در واقع هدف اصلی عملیات چند لایه گوریل شطرنج خور است. اگر اینبار باز هم مردم فریب بخورند دولت روحانی همان تدارکاتچی باقی میماند و پنج سال اینده را با هم زجر میکشیم که چرا بیسوادی مثل کوچکزاده یا ادمکشی مثل حسنیان در صحن علنی مجلس عربده میکشد. اگر مردم اما اینبار بطور غیر منتظره درک سیاسی پیدا کنند و رای بدهند میتوانند پایه گذار تغییرات عظیم در ایران و منطقه باشند.
متاسفانه اما ایرانیان پوریست هستند و فقط سیاه و سپید میبینند. حتی در ازاد ترین کشورهای جهان مردم در انتخابات بدی را انتخاب میکنند که بدتر پیروز نشود. مردم ایران هم روزی این را درک میکنند. ایا اینبار موقع ان رسیده؟ خواهیم دید. فقط میتوان امیدوار بود که امثال شما با انتخابات علنا مخالفت نکنند و اب به اسیاب خامنه ای و بیتش نریزند.
کهربا / 04 December 2015