همن سیدی – تحلیلگر سیاسی، کارشناس مسائل کردستان
حسن روحانی چندی پیش وجود مفهومی به نام هلال شیعی در سیاست خارجی ایران را انکار کرد اما کسی آن را جدی نگرفت. نه صرفا به این دلیل که روحانی و وزارت خارجهاش نقش مهمی در سیاستگذاری منطقهای ندارند، بلکه چون در مورد هلال شیعی اظهارات مقامات نظامی ایران به اندازه کافی تکرار شده و عملا سیاست منطقهای ایران در چند سال گذشته، در همین راستا بوده است.
آشکار شدن هلال شیعی به زمانی بر میگردد که خامنهای اعتراضات مردمی در سوریه را بخشی از «بیداری اسلامی» ندانست. او که قبلا از تحولات بهار عربی در تونس و مصر حمایت کرده بود و آنها را «بیداری اسلامی» نامیده بود، به محض سرایت این تحولات به سوریه، آن را توطئه دشمنان نامید که میبایست خنثی شود.
زمانی که هزینههای میلیاردی جنگ سوریه بر کمر اقتصاد در حال تحریم ایران سنگینی میکرد، سلیمانی مجبور شد که برای تز هلال شیعی، بازدهی درازمدت اقتصادی هم ارائه دهد که همین بیانات، عربستان سعودی را به مرز جنون رساند. او ادعا کرده بود که هفتاد در صد نفت جهان در دست مسلمانان است و هشتاد درصد نفت مسلمانان هم در هلال شیعی واقع شده است. او بر روی نفت مناطق شیعهنشین عربستان حساب باز کرده بود!
جمهوری اسلامی در سیاست جهانی خود مخصوصا در برنامههای هستهایاش، به قول خامنهای، نرمش قهرمانهای انجام داد. با در نظر گرفتن ابعاد سیاست هلال شیعی، که به مراتب هزینههای مادی و انسانی بیشتری از برنامه هستهای به ایران و به مردم منطقه تحمیل کرد، لزوم بازنگری در سیاستهای منطقهای و کنار گذاشتن تز هلال شیعی کاملا احساس میشود و ضروری است.
آشکار شدن تز هلال شیعی، بر روند رو به بهبود روابط ایران و ترکیه هم تاثیر گذاشت. در حالی که اردوغان در دوره اول احمدینژاد و حتی در سالهای اول دور دوم ریاست جمهوری او، بر بهبود روابط تاکید میکرد و عملا در محافل بینالمللی از منافع ایران دفاع میکرد، به ناگاه در پی بحران سوریه، دخالت آشکار ایران در آن بحران و مطرح شدن تز هلال شیعی، در همه ابعاد روابطش با ایران تجدیدنظر کرد به جز مشارکت در دور زدنهای پر سود تحریمها.
مهمتر از نرمش در سیاست هستهای. پرونده سوریه اگر به زودی بسته نشود، از پرونده اتمی قطورتر خواهد شد. طرفهای درگیر با ایران هم این بار سازمان ملل و آمریکا و اتحادیه اروپا نیستند که علنا از در نرمش و مدارا وارد شدند. طرفهای درگیر ایران در جنگ سوریه نیروهایی مثل داعش و جبههالنصره و سایر جریانات متحجر هستند که ایران باید پایان اسد را فدای پایان آنها کند. از میان اسد و مخالفان بنیادگرایش، جامعه جهانی در نهایت هیچ کدام را تحمل نخواهد کرد، تنها هزینه دفاع از این دو به تدریج بیشتر و بیشتر خواهد شد.