علی اصغر فریدی – روزنامهنگار
از همان ابتدای نارضایتیهای داخلی در سوریه، که از ژانویه ٢٠١١ آغاز شد، جمهوری اسلامی در کنار بشار اسد به سرکوب و کشتار مخالفان رژیم سوریه پرداخت و در واقع با صرف میلیاردها دلار از جیب مردم ایران و به بهای مرگ دهها هزار و آوارگی میلیونها سوری مانع از سقوط این رژیم و به ثمر نشستن قیام مردم آن کشور شد، زیرا سوریه تنها پل ارتباطی رژیم ایران و گروه حزبالله لبنان است و در صورت از دست دادن این کشور ارتباط لجستیکی و ارسال تجهیزات نظامی به حزبالله با مشکل روبرو خواهد شد.
اگرچه جمهوری اسلامی با هزینه گزاف مالی و کشته شدن شماری از نیروهایش که در میان آنها فرماندهان سپاه نیز دیده میشوند، تا کنون از سقوط بشار اسد جلوگیری کرده اما در عوض، قدرت گرفتن گروههای سنی با حمایت برخی کشورهای منطقه از جمله عربستان سعودی و ترکیه، کنترل داعش بر بیش از نیمی از خاک آن کشور و کنترل کردها که به درازای تاسیس کشوری به نام سوریه به شدت سرکوب شده بودند بر مناطق کردنشین در شمال و تشکیل کانتونهای مستقل، احتمال تجزیه سوریه را بیش از پیش افزایش داده است.
به همان اندازهای که ترکیه در تقویت گروههای تندرو اسلامی سنی برای سرنگونی بشار اسد به تجزیه سوریه کمک کرده، جمهوری اسلامی نیز در تلاش برای نگهداشتن بشار اسد بر اریکه قدرت، سوریه را به سمت تجزیه شدن سوق داده است. در صورت تجزیه سوریه به سه کشور سنی، علوی و کرد که محتملترین گزینه برای آن کشور است رژیم ایران، به هیچکدام از خواستههایش نخواهد رسید و تنها میتواند بر قسمت کوچکی که علوینشین هستند و احتمالا تحت کنترل خاندان اسد باقی خواهد ماند، اعمال نفوذ کند، ترکیه نیز با کابوسی روبرو خواهد شد که به طول سالیان تاسیس جمهوری ترکیه از آن هراس داشت: تشکیل دولت کردی.
ورود روسیه به جنگ سوریه و بمباران هوایی شبهنظامیان داعش، باعث شده که آمریکاییها نیز به بمباران هوایی بسنده نکنند و تصمیم بگیرند که تعدادی از نیروهای نظامی هر چند اندک، در حدود ٥٠ نفر را به مناطق تحت کنترل کردها بفرستند، همانگونه که حضور آمریکا برای حمایت از نیروهای مخالف بشار اسد در جهت برآورده کردن اهداف عربستان و ترکیه نیست، حضور روسیه نیز برای حمایت از بشار اسد قطعا در جهت برآورده کردن اهداف رژیم ایران نیست و روسیه به دنبال سهم خود از آینده سوریه است.
در رابطه با اینکه ایران چه مسئولیتی در قبال بحران منطقه دارد باید بگویم که ایران خود بخشی از بحران در منطقه است، جمهوری اسلامی از همان ابتدای پیدایش خود با شعار صدور انقلاب و دخالت در امور کشورهای دیگر و تحریک شیعیان منطقه و حتی کمک به اقدامات تروریستی باعث ایجاد فضای رعب و وحشت و ناامنی شده که نتیجه آن رشد گروههای بنیادگرای اسلامی و سلفیگری و همچنین تبدیل کشورهای منطقه به بزرگترین خریداران اسلحه شده است.
مردم ایران سالهاست که رضایتی از سیاستهای دست و دلبازانه جمهوری اسلامی در حمایت مالی و لجستیکی از حزبالله لبنان، حماس، یمن، بحرین، عراق، سوریه و دیگر کشورها و گروههای مختلف مورد حمایت ایران ندارند، اما در حکومتهای مستبدی همچون جمهوری اسلامی که مردم حتی از ابتداییترین حقوق خود بیبهرهاند، هیچ نقشی و هیچ سهمی در تصمیمات خرد و کلان حکومت ندارند و تا زمانی که حقوق اجتماعی و سیاسی خود را مطالبه نکنند نمیتوانند تاثیری در تصمیمگیریهای حکومت در مسائل مربوط به منافع ملی و همچنین سیاست خارجی داشته باشند.