علی کشتگر – تحلیلگر سیاسی
آنچه در سوریه و عراق می گذرد، پیامد عوامل گوناگون بینالمللی و منطقهای است. مهمترین عامل بینالمللی این وضعیت، حمله نظامی آمریکا به عراق و در نتیجه نابودی حکومت و زیر ساختهای سیاسی این کشور است. مهمترین عامل منطقهای این شرایط نیز جمهوری اسلامی است.
برآمد داعش بدون نارضایتی و وحشت مردم سنی مذهب عراق از روی کار آمدن یک جمهوری اسلامی شیعه که نسبت به آنان تبعیض اعمال کند غیرممکن بود. دخالت مستقیم جمهوری اسلامی برای روی کار آوردن حکومتی شبیه به خود در عراق، مردم سنی مذهب را آماده استقبال و حمایت از جریانات بنیادگرای سلفی و تکفیری کرد. آنگاه رقبای منطقهای جمهوری اسلامی و سوداگران جنگ و جنگ افزار نیز وارد عمل شدند و با حمایت تسلیحاتی و مالی از این جریانات شرایط وخیم کنونی پدید آمد.
در سوریه نیز نقش مخرب جمهوری اسلامی در آغاز بحران سیاسی این کشور انکارشدنی نیست. چهار سال پیش وقتی جنبش موسوم به بهار عربی به سوریه رسید مطالبه مردم چیزی بیش از آزادی انتخابات و آزادی احزاب سیاسی نبود. منتها دیکتاتوری خانواده اسد با حمایت مالی و تسلیحاتی جمهوری اسلامی و به بهانه دخالت خارجی راه سرکوب و قلع و قمع جریانات میانه رو و اصلاحطلب را برگزید و در نتیجه جریانات دموکراسی خواه به حاشیه رانده شدند و رادیکالیسم تکفیری جایگزین آنان شد.
عربستان، امیرنشین های خلیج فارس و ترکیه نیز بر اساس ملاحظات ژئوپولتیک خاص خود به حمایت آشکار و یا پنهانی از این جریانات پرداختند و سرنوشت شوم کنونی را برای سوریه رقم زدند. عوامل متعدد دیگری از جمله فقر و بیکاری و بی آیندگی جوانان محروم حومه شهرهای بزرگ اروپا (به ویژه فرانسه) که به جریانات بنیادگرای اسلامی میگروند، حمایت یکجانبه غرب به ویژه ایالات متحده از زورگویی و زیادهخواهی اسرائیل و تحقیر و سرکوب دائم اعراب فلسطین، تضاد منافع قدرتهای بزرگ جهانی در منطقهای که نیمی از ذخایر شناخته شده نفت و گاز جهان را در دل خود دارد هریک به سهم خود در توسعه مداوم بنیادگرایی اسلامی و وخامت بحران کنونی سوریه و عراق اثرات انکارناپذیر دارند. حالا پرسش اساسی این است که بالاخره این شرایط خطرناک پدید آمده به کجا می انجامد؟ راه برون رفت از آن کدام است؟
من در شگفتم که چگونه قاسم سلیمانی فرمانده سپاه قدس که در ترساندن جمعیت سنی سوریه و عراق و پیدایش وضع موجود نقش موثری ایفا کرده، این روزها در نقش ناجی سوریه و عراق ظاهر شده و برخی از اذهان ساده و سطحی نیز به او دخیل بستهاند. بی تردید ادامه دخالت ایران در سوریه و عراق وضع را از آنچه امروز هست بدتر می کند و میتواند بحران را به درون مرزهای ایران بکشاند. کما این که دخالت عربستان در سوریه و عراق نیز اوضاع را وخیم تر می کند. رقابت و دخالت نظامی قدرت بزرگ جهانی نیز در نهایت همان پیامدهایی دارد که در گذشته و در سایر کشورهای منطقه شاهد بودهایم، ضمن آن که خطر فرامنطقهای شدن جنگ را نیز به همراه دارد.
اغراق نیست اگر بگوئیم چشمانداز خاورمیانه تاریک و نگران کننده است. شاید تنها راه برون رفت از بحرانی که خطر فروپاشی کشورهای خاورمیانه و حتی بروز یک جنگ جهانی را به همراه دارد، گردن گذاشتن همه کشورهای درگیر و ذینفع به یک راه حل معقول از کانال سازمان ملل متحد باشد. امری که بهخاطر منافع کوتاه مدت سوداگران جنگ و محاسبات کوتهبینانه بازیگران منطقهای و جهانی تقریبا غیرممکن است.