Nafisi

پروژه اتمی ایران از دو دوره پنهان – پیدا و بیش از دوازده توافق نامه و لغو توافق‌نامه عبور کرده تا به امروز که به نظر می‌رسد به فاز جدیدی رسیده که می‌توان از آن به عنوان قاز قانونی فعالیت‌های اتمی نام برد. این پروژه که اهداف آن هرگز اعلام نشده و آنچه هم که شده نه منطقی است و نه باورکردنی، به یک حساب بیش از صد و سی میلیارد هزینه مستقیم؛ بیش از صد میلیارد هزینه “فرصت‌های اقتصادی سوخته” و به همین مقدار سپرده‌های غیر قابل حصول در کشورهای خارجی ایجاد کرده است. معروف‌ترین این فرصتهای سوخته، سپرده حدود هشتاد میلیارد دلاری در چین است که مطابق قرارداد با دولت احمدی‌نژاد، هر کالایی و با هر کیفیتی که چین صلاح بداند به ایران صادر می‌کند.

ابعاد شگفت هزینه و ضرر و زیان این پروژه عبث چندان نابخردانه و بی‌حساب و کتاب است که از حیطه نقد خارج می‌شود. از طرف دیگر پروژه‌ای که آشکارا با هدف نظامی آغاز شد و سپس برای “جفظ آبرو” در وسط راه با عنوان “اقتصادی” تداوم یافت، از همان اول چنان مورد انتقاد و عداوت دول خارجی بخصوص اسرائیل قرار گرفت که ایرانیان را در آخر صف مخالفان پروژه قرار داد.

در لحظاتی حتی ذهن نقاد از این که از کدام سو انتقاد کند باز می‌ماند. ناسیونالیزم هم بی تاثیر نبود ولی انتقاد اصولی می‌بایست اعتلا یافته و ایران را از کل انرژی شیطانی هسته‌ای بر حذر دارد.