بحث‌ها و انتقادات از دغدغه و کشمکش‌های فراوان مخالفان و موافقان در مورد ازدواج موقت خبر می‌دهند، برخی ازدواج موقت را راهی مناسب برای مردانی دانسته‌اند که امکان ازدواج ندارند و در مقابل، برخی نیز آن را به نوعی”ترویج فحشا” ارزیابی کرده و معتقدند راه‌حلی مقطعی و کوتاه مدت است که نمی تواند مشکل ازدواج جوانان را در درازمدت برطرف کند.

movaghat

شهرنوش پارسی‌پور، داستان‌نویس و مترجم ایرانی از موافقان ازدواج موقت موافق است و بر این نکته تاکید می‌کند که زنان طلاق گرفته یا شوهر از دست‌داده ای که دارای فرزند هستند در بسیاری از مواقع ازدواج مجددشان مشکلات بیشتری را برایشان به ارمغان می‌آورد، و از طرف دیگر یک مرد مجرد کمتر تمایل به ازدواج با زنی دارد که هم از او بزرگ‌تر و هم دارای چند فرزند است؛ همان‌طور که زن مجرد نیز تمایلی به ازدواج با مرد دارای فرزند و یا جوان‌تر از خود ندارد. اما داشتن رابطه‌ای که آنها را از حمایت عاطفی یکدیگر برخوردار کند و به زندگی یکنواخت آنان رنگ و جلای تازه‌ای ببخشد تا آنجا که به آزار کسی منجر نشود بسیار انسانی و معقول می‌نماید.

مخالفان مخالفان ازدواج موقت معتقدند زنان حقوق نداشته خود را در ازدواج موقت بیش از پیش از دست می‌دهند و گاه منتهی می‌شود به مرگ زن یا مرد، آوارگی کودک یا کودکانی احتمالی این نوع پیوند و سرانجام بدنامی زن صیغه‌ای. شاهد این مدعا هم روایتی است که در زیر می‌آید:

زهرا هجده ماه پیش و در یک مهمانی با مهدی، ۵۰ ساله دارای همسر و فرزند آشنا می‌شود. پسامد این آشنایی دوستی نخست و سرانجام به صیغه آن مرد درآمدن شد. عمر این ارتباط زیاد طول نکشید. پس از شش ماه که همسر مرد از زن صیغه‌ایش مطلع می‌گردد، از او جدا می‌شود.

مریم یکی از اقوام زهرا ساکن شهر کرج است که از نزدیک با این زن ۳۲ ساله در ارتباط است. او در گفت‌وگو با رادیو زمانه می‌گوید: «زهرا که در گذشته ازدواج ناموفقی داشته است پس از حدود یک سال متوجه ناراحتی روانی مرد شد. رفتارهای آن مرد گاه به خشونت می‌گرایید طوری که او چند بار با زهرا برخورد فیزیکی داشته و حتی بینی او را شکسته است. این خشونت ها ادامه داشت تا این که یک روز در اسفندماه سال گذشته مهدی بعد از این که زهرا را مورد اصابت گلوله اسلحه شکاریش قرار داد خودش را با همان اسلحه کشت. خوشبختانه زهرا از این حادثه جان سالم به در برد اما از ترس پسر و برادر همسر صیغه‌ایش خانه‌نشین شده و به ندرت از خانه بیرون می‌آید. او از شوهر اولش یک پسر ۷ ساله دارد و از نظر روانی بسیار آسیب دیده است.»

نگاه حاکمیت و جامعه به مساله عقد موقت

شیعیان با استناد به برخی روایات عقد موقت را مجاز دانسته‌اند اما مسلمانان سنی، ازدواج موقت را ممنوع می دانند. در قوانین ایران، صیغه یا ازدواج موقت مجاز اعلام شده است. در سال‌های گذشته، نه تنها قانون که مبلغان مذهبی و سیاسی جمهوری اسلامی ازجمله محسن قرائتی و علی مطهری آشکارا در سخنانی از خانواده‌ها خواسته‌اند که برای رفع نیازهای جنسی جوانان، دختران و پسران جوان خود را به ازدواج موقت راضی کنند.

صیفه

علی مطهری در سخنانی ادعا کرده است: «…جوانان تا بیست و پنج سالگی یا بالاتر نمی‌توانند ازدواج کنند، در صورتی که غریزه جنسی به آنان فشار آورد، باید چه کار کنند؟ اسلام برای چنین شرایطی ازدواج موقت را تعیین کرده است.»

مصطفی پورمحمدی، وزیر سابق کشور نیز در خرداد ۸۶ گفته بود: «ما نباید از ترویج ازدواج موقت جوانان در جامعه که حکم خدا می‌باشد، پروا داشته باشیم و این مسئله باید با جسارت در کشور ترویج شود.» پیش تر نیز در دهه ۷۰، هاشمی رفسنجانی، زیس‌جمهور وقت، موضوع ترویج ازدواج موقت را مطرح کرده بود که پس از واکنش مخالفان، این موضوع مسکوت ماند.

در سال‌های پیش از انقلاب، عقد موقت فقط در بین لایه‌های مذهبی و سنتی جامعه از جمله روحانیت و برخی از بازاریان رایج بوده است. مثلا اگر مردی همسرش دخترزا بود به او می گفتند پشت ندارد در بیشتر موارد همسرش را طلاق نمی داد به او زن بیوه ای معرفی می کردند و می گفتند او پسرزا است دو تا پسر دارد برو اورا  صیغه کن. در برخی مواقع برخی از زنان به عقد صیغه بازاری‌های سنتی در می‌آمدند آن زمان گفته می‌شد این زنان برای آن که اسم مردی روی سرشان باشد تن به این ازدواج می‌دهند. برخی از راننده‌های بین جاده‌ای در شهرها هم در شهرهای محل تردد یا توقف خود زنی را صیغه می‌کردند که به ندرت این ازدواج با اطلاع همسر اول انجام می‌شد.

پس از جنگ ایران و عراق هم زنان بسیاری بیوه شدند و ازدواج موقت در بین بسیاری از آنها هم اجرا شد. بیشتر این نوع ازدواج ها در آن سال‌ها نه به خاطر مسایل جنسی بلکه برای کسب ثواب و حمایت مال از ان زنان انجام می شد. اما باوجود قانونی بودن صیغه، سال‌هاست که عموم مردم ایران نسبت به ازدواج موقت نگاه مثبتی نداشته‌اند انگار هنجارشکنی در جامعه رخ داده است.

مشکلات ازدواج موقت

باوجود قانونی بودن این نوع ازدواج، زنان در ازدواج موقت، به دلیل بی سرپناهی و الزام جامعه برای تحت حمایت بودن زنان، از حقوق پیمان ازدواج دایم محروم هستند.

در همین مورد مهناز پراکند، حقوقدان ساکن نروژ به رادیو زمانه می‌گوید در این سال‌ها هنوز به آیین نامه جدیدی که مشکلات موجود در ازدواج موقت را تسهیل کرده باشد برخورد نکرده است.

women

اما کنشگران حقوق زنان معتقدند که قانون حمایت خانواده در دفاع از نکاح موقت ضعیف عمل کرده است. آنها قانونمند کردن صیغه در لایحه حمایت خانواده، نه به نفع زن می دانند و نه به نفع خانواده.

پراکند در پاسخ به این پرسش که آیا قانون حمایت از خانواده در مقایسه با قوانین قبلی تغییری کرده است معتقد است صراحت قانون مدنی ایران در مورد عقد موقت پیش از این در هاله‌ای از خاکستری بود اما با تصویب این قانون جدید حمایت خانواده، عقد موقت به صورت قانونی و صریح وارد قوانین ایران شد که بازگشت به عقب به شمار می‌رود.

به گفته این حقوقدان، در قانون حمایت از خانواده شرایطی برای ثبت عقد موقت گذاشته شد که نیازی به تصویب نداشت، چرا که پیشتر هم در لایه خاکستری قانون به آن اشاره شده بود. یعنی اگر زن و مرد در جریان عقد موقت صاحب بچه می‌شدند، در صورت توافق، عقد موقت را ثبت می‌کردند.

از سوی دیگر، چنانچه مسؤلان دست‌اندرکار در ایران تأکید کرده‌اند، آمار ازدواج موقت در ایران کاهش نداشته است.

در اردیبهشت ماه سال گذشته خبرگزاری کار ایران(ایلنا) به نقل از احمد تویسرکانی، رییس سازمان ثبت اسناد و املاک ایران از افزایش ۳۳ درصدی ازدواج موقت (صیغه) در کشور خبر داد. این درحالی است که مشکلات حقوقی و اجتماعی زنانی که تن به صیغه می‌دهند همچنان پایدارهستند و حکومت برای رهایی از مشکلات حقوقی و اجتماعی زنان هیچ اقدام مؤثری انجام نداده و برنامه‌ای هم در دستور کار ندارد، تنها بخشی از نهادهای مردم مدار هستند که تلاشی پیگیر برای احقاق حقوق زنان دارند.

این نوع ازدواج را بیشتر زنان مطلقه و فقیر جامعه انجام می‌دهند. البته درصدی اندک از زنان ثروت‌مند هم هستند که وارد چنین قراردادهای کوتاه‌مدتی می‌شوند. آمار رسمی منتشر شده که تنها نوک کوه یخی فرو رفته در آب را نشان می‌دهد، حکایت درستی این ادعا است.

پراکند در ادامه می‌گوید که در پرونده‌های حقوقی خود با مردهای متاهل بسیاری برخورد داشته است که به صورت موقت، زنی را به عقد خود در آورده بودند، سپس مدت را نمی‌بخشیدند و زن به دنبال این بودند که خود را از این رابطه خلاص کنند. در این معنا زن اسیر تصمیم‌های مرد می‌شود و هوسبازی‌های او. به همین خاطر هم کنشگران حقوق زنان در ایران، ازدواج موقت را مصداق کامل تبعیض جنسیتی علیه زنان می‌دانند. در این قرارداد یک طرفه، مرد هر وقت بخواهد می‌تواند باقی‌مانده زمان صیغه را به زن ببخشد به عبارت دیگر در صیغه طلاق وجود ندارد، در این میان، فقط مرد حق دارد هر وقت اراده کند به قرارداد صیغه پایان دهد. ازسوی دیگر درحالی که مرد می‌تواند هم‌زمان صدها زن صیغه‌ای داشته باشد زن مجبور است تا پایان زمان صیغه با همان مرد بماند.

مهناز پراکند در این زمینه می‌گوید: «درعقد دائم مساله طلاق و در طلاق، موضوع عسر و حرج برای زنان مطرح است. حداقل زنان می‌توانند در شرایط عسر و حرج، خودشان درخواست طلاق بدهند گرچه باید سال‌ها برای پیگیری حقوقی خود دوندگی کنند. اما همین حق ناچیز در عقد موقت به اراده مرد بستگی دارد؛ که هر زمان بخواهد به مدت عقد پایان می‌دهد.»

به گفته او، در یک عقد ۹۰ ساله، زن و مرد ممکن است یک روز با هم زندگی کنند و در روز دوم  مرد بگوید بقیه مدت را به تو بخشیدم، در این شرایط، زن دیگر نمی‌تواند کاری کند، هرچند از نظر قضایی یک سری راهکارها هست اما الزام قانونی وجود ندارد که مرد ملزم به ادامه ازدواج موقت باشد. شاید پیگیری‌های قانونی زن باعث شود بخشیدن بقیه مدت زمان عقد موقت به صورت رسمی ثبت شود اما به هر روی ارثی به زن تعلق نمی‌گیرد.

مرضیه زنی ۶۰ ساله وساکن محله نظام آباد تهران است که ۲۰ سآل پیش شوهرش را بر اثر تصادف رانندگی از دست داد. یک سال بعد، به واسطه یکی از آشنایانش با مردی ۵۵ ساله و متاهل آشنا شد و مدتی بعد  به عقد ۹۰ ساله آن مرد درآمد. اومعتقد است: « اگر ازدواج ما دایم بود من شرایط بهتری داشتم الان همسرم از دنیا رفته و جز ماشینی که برای پسر بزرگم خریده مالی از او به ارث نبرده ایم. ما درآمدی  نداریم و حقوق بازنشستگی و ارثیه همسرم به خانواده‌اش رسیده است.»

حقوقدان ساکن نروژ، مهریه را شرط صحت عقد موقت می‌داند و معتقد است خلاف عقد دائم که ممکن است زن و مرد مهریه ای مشخص نکنند در عقد موقت مرد به زن می گوید تو را به عقد خودم درآوردم به مهر معلوم و مدت معین که این عبارت توهینی به زن تلقی می‌شود چرا که قبول می کند خود را در مقابل مهریه‌ای مشخص و به مدت معلومی به زوجیت مرد درآورد و مرد می‌پذیرد.

پراکند با اشاره به این که فرهنگ جامعه هنوز رابطه خارج از ازدواج موسوم به ازدواج سفید را نمی‌پذیرد، توضیح می‌دهد اگر یک دختر و پسر مجرد بخواهند با هم زندگی مشترک داشته باشند اما برای شناخت بهتر یکدیگر بخواهند مدتی با همدیگر باشند، به لحاظ شرعی عقد موقت کلید راهگشای این چالش اجتماعی می‌شود.

سنگینی نگاه جامعه

اما دشواری‌های هر روزه عقد موقت که پیش از انقلاب هم رایج بوده، قانون‌گذاران را وادار به تصویب ماده واحدی کرد که موانع قانونی رایج برای ازدواج رفع شود و مردم مجبور به تن دادن به ازدواج موقت نباشند.

پس از تصویب یک ماده واحده به نام رشد «متعامله» در سال ۱۳۱۳همه دستگاه‌ها سن ۱۸ سال را ملاک سن ازدواج قرار دادند. در سال ۱۳۱۴ قانونگذاران به پیروی از همان ماده واحده سن رشد را ۱۸ سال قرار دادند و برای نکاح به جای واژه بلوغ از واژه «قابلیت صحی» استفاده کردند.

پس از پیروزی انقلاب اسلامی در سال ۱۳۶۱ ماده ۱۰۴۱ اصلاح شد و طی آن نکاح قبل از بلوغ ممنوع شد. به واسطه این اصلاحیه، ماده ۱۲۰۹ که به سن ۱۸ سال اشاره داشت حذف و ماده ۱۲۱۰ اصلاح شد. در تبصره یک ماده ۱۲۱۰ سن بلوغ برای دختر ۹ سال قمری و پسر ۱۵ سال قمری تعیین شد.

پراکند به تغییرات بالا اشاره می‌کند و می‌گوید: «به خاطر معذورات قانونی در آن زمان، رابطه زوجیت دختران کمتر از ۱۳ سال را به صورت صیغه مشروع می‌کردند تا بعد از رسیدن به سن قانونی و بچه‌دار شدن، زن و مرد عقد خود را دائمی کنند. البته مواردی اندکی هم بوده که به همان شکل عقد موقت تا زمان مرگ با یکدیگر زندگی می‌کردند.»

اما اکنون از ازدواج موقتی که مانند آن زمان‌ها ادامه‌دار باشد، خبری نیست. شاهد چنین پنداری را می‌توان از زبان یکی از قربانیان صیغه خواند که می‌گوید:«مرجان هستم، ۴۵ ساله و ساکن مشهد. دو سال پیش شوهرم که از مال دنیا هم چیزی نداشت که برای ما به ارث بگذارد، از دنیا رفت. نیاز مالی ناگزیرم کرد که در یکی از دفترخانه‌ها ثبت‌نام کنم تا مردی برایم بیابند؛ صیغه مردی متاهل و ۵۵ ساله شدن فرجام این ثبت نام بود.»

مرجان می‌گوید: «در بیشتر مواقع اخلاقش به قدری تغییر می‌کرد که زندگی برای من جهنم می‌شد و در نهایت یک شب به خاطر این که شک کرده بود با کسی ارتباط دارم با گلدان به سرم کوبید و من دچار ضربه مغزی شدم و کارم به بیمارستان کشید. به ناچار سکوت خود را شکستم و شبانه با بچه‌هایم از خانه‌ای که برایمان اجاره کرده بود به منزل یکی از خویشان‌ام نقل مکان کردیم، جرا که من از ترس جانم جرأت نداشتم در خانه او بمانم.»

مرجان بارها به این فکر افتاده بود که از آن مرد صاحب بچه شود، شاید به این شکل، رابطه‌اش را با او محکم‌تر کند: «چند ماه از زمان صیغه ما نگذشته بود که  اتفاقی و ناخواسته از او باردار شدم. اما به محض این که متوجه بارداری من شد، بی‌درنگ تهمت زد که این بچه من نیست و به این ترتیب رابطه ما به پایان رسیده است. سپس مرا مجبور کرد بچه را در سه ماهگی سقط کنم.»

مرجان در ادامه توضیح می‌دهد: «در مدتی که با او زندگی می‌کردم، فقط روزهای اول بود که تظاهر می‌کردعاشق من است اما پس از مدتی مثل غذایی که چند بار مزه کرده باشد برایش تکراری شدم.»

وجیهه، زنی شصت ساله و ساکن شهر قم است که در جوانی شوهرش را از دست داده است. او از همان سال‌ها به دلیل زیبایی ظاهریش و برای امرار معاش با مردهای بسیاری قرارداد صیغه بست. وی که حالا صاحب چهار فرزند دختر و یک فرزند پسر است به رادیو زمانه می‌گوید: «با وجود آن‌که چند سال است صیغه کسی نمی‌شوم اما وقتی به جاهای اداری قم می‌روم کسانی که مرا می‌شناسند مرا با چشم و ابرو به یکدیگر نشان می‌دهند. یادم می‌آید در سال‌های جوانی بارها در کوچه پس کوچه‌های قم متلک‌های زیادی می‌شنیدم مثل “هرزه” یا “صیغه‌ای” مگر صیغه حلال خدا نیست؟ اگرصیغه کسی شدم گناه وجرمی نکردم کسی حق ندارند به زنی که صیغه می‌کند بگویند “هرزه”.»

چنانچه پیش از این آمد، باوجود شرعی و قانونی بودن صیغه، هنوز بسیاری از خانواده‌ها نگاهی مذمت‌بار به این پدیده اجتماعی دارند. مسعود که صاحب یک بوتیک در تهران است، می‌گوید: «برخی از مذهبی‌ها می‌گویند زنان شوهردار نباید به فکر صیغه بیفتند چون وسیله تمتع آنها مهیا است حالا کسی نیست از آنها بپرسد: آنها که زن دارند چرا به فکر صیغه می‌افتند مگر وسیله تمتع آنها فراهم نیست؟»

هنوز باوجود شرعی بودن عقد موقت، خانواده‌های ایرانی حاضر نیستند دختران خود را به عقد موقت مردی درآورند.